از «نردبانی برای چیدن نارنج» تا «الی الحبیب و سربلند»؛ روزنه ای برای رفع دلتنگی



به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، حالا که همه چیز مجازی شده و برای رفع دلتنگی به دوربین ها و تبلت ها و گوشی های تلفن همراه پناه آورده ایم و حتی کارهای شخصی و غیر شخصی مان را تا جایی که امکان داشته باشد با استفاده از همین فضا انجام می دهیم، خوب است یادی از شهدایی کنیم که دلتنگشان هستیم و نمی توانیم برای رفع این دلتنگی خودمان را به گلزارشان برسانیم و دقایقی با آنها همکلام شویم و آنها را نه؛ خودمان را سبکبال کنیم.

شهدا همواره مایه آرامش و آسایش ما بوده و هستند؛ برای بعضی آدم ها این آرامش بیشتر است و برای برخی ها کمتر، اما نمی توان از تاثیرگذاری آنها در زندگی مان صرفنظر کنیم. به بهانه دلتنگی ام برای شهدا از جوانان هم شهری ام در مورد بهترین و خاص ترین کتابی که در مورد آنها خوانده اند پرس و جو کردم، از آنها پرسیدم: بهترین کتابی که در مورد شهید یا شهدا خوانده اید کدام کتاب یا کتاب ها بوده و چه تاثیری بر شما داشته است. پاسخ های زیبا و حتی غیر قابل تصوری را دریافت کردم.

«سربلند» و شهیدی که سربلندمان کرد

ابتدا از خودم آغاز کردم؛ کتاب «سربلند» را ورق می زدم، یکی از خاطره هایی که از شهید محسن حججی در آن نقل شده باری دیگر توجهم را جلب کرد. در بخشی از این خاطره آمده است: «عملیات سختی را پشت سر گذاشتیم؛ محسن و گروهشان شب کولاک کردند؛ اکثر شلیک هایشان به هدف خورد؛ حاج قاسم برای آن شب تعبیر «لیلة الفتوح» را به کار برد. وقتی از خط برگشتیم، بچه های نیشابور روی دست گرفتندمان. میان این خوشحالی و بالا پریدن ها، محسن گوشه ای ایستاده بود و تسبیح می چرخاند. صدایش زدم: « مرد حسابی! همه با دمشون گردو می شکنن، تو چرا هیچ حسی نداری؟!؛ بی تفاوت گفت: »من کاری نکردم که بخوام ذوق کنم! همه این ها کار خدا بود؛ من دارم شکرش رو به جا میارم که ما رو قابل دونست به دست ما انجام بشه».

«سربلند» و «سرمشق»؛ نوشته محمدعلی جعفری از آن دسته کتاب هایی هستند که زمین گذاشتنشان سخت است، آدمی را جذب خود می کند، وقتی از کسانی که خواننده این کتاب ها به ویژه «سربلند» بودند نظرشان را جویا شدم همین پاسخ را شنیدم. سربلند و سر مشق تنها کتاب هایی نیست که در مورد زندگی نامه شهدا خوانده ام، «مگر چشم تو دریاست»؛ «ماجرای فکر آوینی»؛ «کتیبه ژنرال»؛ «آقای شهردار»؛ «یک وجب و چهار انگشت»؛ «شهید محمدابراهیم همت» و … از جمله کتاب هایی است که خوانده ام.

کتاب هایی که هدایتم کرده اند

سمیرا، دانشجوی ادبیات است؛ او در مورد کتابی که در مورد شهدا خوانده است، گفت: «سربلند» را خوانده ام، با آن گریه کردم و خیلی جاها هم حتی لبخند زدم، خیلی خوب و روان نوشته شده است، آدمی را با خود همراه می کند. برای مظلومیت شهید حججی خیلی گریه کردم؛ حتی این کتاب را برای مادربزرگم که مادر شهید است هم خواندم، مادربزرگم می گفت این شهید خیلی مظلوم است.

وی افزود: کتاب شهید همت را هم خوانده ام و چند کتابی که اسامی شان یادم نمی آید، اما به خواند زندگی نامه شهدا علاقه بسیاری دارم هم به دلیل اینکه عموی خودم در دوران دفاع مقدس شهید شده است و هم اینکه معتقدم شهدا خیلی به گردن ما حق دارند. خواندن زندگی نامه آنها و راه و روش زندگی شان تاثیر زیادی در زندگی من دارد؛ بارها بدون اینکه خودم متوجه شوم هدایتم کرده اند و بعد به خودم می گفتم از تاثیر شهداست.

«شیر شب های شلمچه» زندگی مرا دگرگون کرد

مهدی نیز دانشجوست، او در پاسخ به سئوالم اظهار داشت: «شیر شب های شلمچه» بدجوری مرا درگیر خود کرده است، اولین کتابی که از یک شهید خواندم همین کتاب است، بعد از آن مشتاق شدم کتاب های شهدای دیگر را هم بخوانم. اما شیر شب های شلمچه خیلی جذاب است، زندگی شهید محمدعلی شاهمرادی از همین اصفهان خودمان است؛ شجاعتش واقعا مرا شگفت زده کرد، این کتاب واقعا مرا دگرگون کرد.

وی افزود: به کتاب های شهید همت و شهید باکری هم خیلی علاقه دارم؛ خوبی این کتاب ها این است که خیلی ساده و خوب نوشته شده و چون واقعی هستند آدم را جذب خود می کنند.

«نردبانی برای چیدن نارنج» و دانش آموزانی که گوش به زنگ شدند

مریم السادات معلم است، او در پاسخ به سئوالم گفت: به شخصه علاقه زیادی به شهید حاج احمد کاظمی دارم و همه کتاب هایی که در مورد ایشان است را خوانده ام؛ «یادگاران ۱۹»؛ «نردبانی برای چیدن نارنج»؛ «مسافر ملکوت»؛ «پرواز در پرواز»؛ «پنج دقیقه با بهشتیان» و غیره از جمله کتاب هایی است که خوانده ام.

وی ادامه داد: از این کتاب های در کلاس های درس هم استفاده می کنم، گاهی مسابقه کتاب خوانی بین شاگردانم برگزار می کنم و اتفاقا خیلی هم استقبال می شود. بعضی از دانش آموزان که در ابتدا علاقه چندانی نشان نمی دادند بعد از چند جلسه خودشان از خواننده های پروپاقرص کتاب های شهدا شدند، چون ما در کلاس در مورد آنها حرف می زنیم، فقط به خواندن کتاب محدود نمی شود. کسی فکرش را هم نمی کرد که دانش آموزانی که ظاهرشان کمی متفاوت است اینقدر به شهدا علاقه داشته باشند، آنها گوش به زنگ شنیدن هر چیزی هستند که در مورد شهداست.

«الی الحبیب» و درس هایی از قهرمانان زندگی

امین دانش آموز دوران دبیرستان در این مورد گفت: کتاب «الی الحبیب»؛ زندگی نامه شهید بابایی را خوانده ام؛ خیلی خوب بود، در رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون در مورد شهدا زیاد می شنویم و می بینیم اما خواندن کتاب لطف دیگری دارد، خط به خطش در مورد همان شهید است، از کودکی تا زمانی که به شهادت رسید.

وی افزود: خواندن زندگی نامه شهدا سبب می شود درک کنیم که دنیا هیچ ارزشی ندارد و جز خوبی و خدمت به خلق هیچ چیز برای آدم نمی ماند؛ درست است که مال و پول خوب است اما نباید برای به دست آوردنش دست به هر کاری زد، تصمیم دارم کتاب های دیگری در مورد شهدا هم بخوانم و اطلاعاتم را در مورد آنها بیشتر کنم. هرچه باشد قهرمانان زندگی ما شهدا هستند.

«از خداحافظ سالار» تا «فرمانده در سایه» و «سربلند»

ریحانه اظهار داشت: «غواص ها بوی نعنا می دهند»، «دهلیز انتظار»؛ «سربلند»، «خداحافظ سالار»، «فرمانده در سایه» و چند کتاب دیگر را در مورد شهدا خوانده ام؛ سربلند خیلی مرا جذب خود کرد چون شهید حججی هم دوره خودمان بود، در کنار خودمان زندگی می کرد و جوانان با او خیلی مانوس شدند، اما کتاب های دیگری که خواندم هم کم نظیر بودند. با زندگی کسانی آشنا شدم که سرنوشت کشورم را تغییر دادند و با فداکاری شان وطن و خاک ما را از دست بیگانگان نجات دادند، چه آدم هایی مهم تر از آنها می تواند وجود داشته باشد.

وی بیان کرد: بعضی ها می گویند نسل امروز مانند نسل دفاع مقدس نمی شود اما پس از شهادت شهید حججی همان افراد پی بردند که اشتباه می کنند. درست است که زمان زیادی گذشته است اما نسل شهدای دفاع مقدس تکرار شدند. تاثیر شهدا در زندگی ما قابل انکار نیست.

«دا» و «یادت باشد»؛ چیزی شبیه اشک و لبخند

ابوالفضل؛ دانش آموز گفت: کتاب شهید همت و سربلند را خوانده ام؛ خیلی زیبا و رسا بودند. سعی کرده ام شهدا را سرلوحه خودم قرار دهم، امیدوارم زرق و برق دنیا ما را از خودمان دور نکند.

سعید؛ دانشجو اظهار داشت: کتاب هایی مانند «دا»؛ «سرمشق و سربلند»؛ «مجید بربری»؛ «این بیست و سه نفر» و «قصه دلبری» را خوانده ام. عالی بود، لذت بردم.

زینب، معلم گفت: «دا» و «یادت باشد» را خوانده ام؛ سربلند را همین دو ماه پیش خواندم؛ چیزی شبیه اشک و لبخند بود.

از شهدا گفتن و خواندن وقتی می خواهد ابدی؛ هنوز شهدای دفاع مقدسمان را از یاد نبرده ایم مگر می شود شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع وطن و همه آنها که برای خاک و وطن و هم وطن مبارزه کردند و به شهادت رسیدند را از یاد برد. از شهدا نوشتن سعادت می خواهد که گاهی خدا یاری می کند و این سعادت نصیبمان می شود، این بار هم دلتنگی سبب این سعادت شد و کمی از آنها برای خودمان گفتیم و خواندیم.

انتهای پیام/۱۶۴/ی
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «از «نردبانی برای چیدن نارنج» تا «الی الحبیب و سربلند»؛ روزنه ای برای رفع دلتنگی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.