وقتی نوشتن و خواندن نام خودت آرزو بود … / نیم نگاهی به زندگی بانوان ایرانی از سال ۱۳۰۴ تا امروز



حکومت پهلوی با ۵۳ سال؛ بیش از نیم قرن سلطنت بر کشور در هر فرصت از برنامه هایش برای آزادی و پیشرفت بانوان ایرانی می گفت. تاریخ به گواه آمارها می گوید در این فرصت بیش از ۵ دهه حکومت داری، ۶۵ درصد بانوان ایرانی یعنی بیش از دو سوم بیسواد بودند، حتی نمی توانستند نام خودشان را بنویسند و بخوانند.

گروه زندگی؛ نعیمه جاویدی: پهلوی از سال ۱۳۰۴ تا بهمن ۱۳۵۷ زمام امور ایران را برعهده داشت؛ ۵۳ سال و بیش از نیم قرن. این روزها که انقلاب اسلامی ایران ۴۳ ساله می شود مقایسه های بسیاری در زمینه های مختلف مطرح می شود تا دستاوردهای انقلاب را بررسی کند. ما اما در این مطلب ترجیحا به استناد آمار، نیم نگاهی به وضعیت بانوان در هر دو دوره انداخته ایم تا ببینیم در برخی زمینه ها که اینجا بررسی می کنیم، اوضاع چگونه است؟ ملاک ما در این مطلب شامل شاخص های موثر بر حضور و مشارکت فعال بانوان در عرصه های اجتماعی، سیاسی و … خواهد بود.

مردم ایران چقدر باسواد بودند؟

طبق نتایج سرشماری و آمارهای بجامانده از سال ۱۳۵۵ در دوره پهلوی دوم، حدود یک سوم بانوان کشور باسواد و تعدادشان در مقایسه با مردان باسواد ۲۳ درصد کمتر بود. بیشتر، بانوان شهرنشین سواد داشتند. بانوان روستایی به مراتب کمتر از این امکان بهره مند بودند. به طورکلی ۶۸درصد بزرگسالان و ۴۰ درصد از کودکانی که باید در مقطع ابتدایی تحصیل می کردند و این دوره را به پایان می رساندند بیسواد بودند. بررسی نرخ باسوادی سال ۱۳۵۷؛ آخرین سال حضور پهلوی در ایران حاکی از این است که تا آن زمان هنوز ۶۵درصد از بانوان کشور بیسواد بودند و ایران با جمعیتی بالغ بر ۱۰میلیون نفر بیسواد، نسبت به بسیاری از کشورهای خاورمیانه، منطقه و آسیا وضع نامناسبی در زمینه سوادآموزی داشت. در آمار به دست آمده از سرشماری سال ۱۳۹۵؛ آخرین سرشماری کشور نرخ باسوادی بانوان به بالای ۸۵ درصد رسیده است. طبق آمار ثبت شده در سال آخر حکومت پهلوی ۵۲ درصد از کل جمعیت بیش از ۲۷ میلیون نفری ایران بیسواد بودند. آمار بیسوادی در روستاها هم بیش از ۷۰ درصد بوده است. به طور کل ۶۸درصد ایرانیان سواد داشتند. آمار سال ۱۴۰۰ هم می گوید بیش از۹۰درصد از جمعیت بالای ۸۰ میلیون نفری ایران امروز باسوادند و کشورمان از نظر نرخ سواد جایگاه خوبی در جهان دارد.

مدارس، دوران قاجار افتتاح شدند

برخی مطالب تاریخی می گویند بالا بودن نرخ بیسوادی در دوره پهلوی امری طبیعی است چراکه تا پیش از پهلوی چیزی به نام مدارس و تحصیلات سراسری وجود نداشت و از دوره رضاخانی برای آن اقدام شد. این تفکر به نحوی سوادآموزی مردم در ایران را مرهون این خاندان می نمایاند. تاریخ اما می گوید این ادعا درست نیست و پهلوی پایه گذار مدارس در ایران نیست. این حرکت در دوره «محمدعلیشاه» قاجار با ساخت اولین مدرسه آغاز شده است. پس از آن مدارس و دانشسراهای متعددی در کشور دایر شده که «ارزنده» و «بومی» ترین آن ها، «دارالفنون امیرکبیر» بود. مدارس دخترانه البته با کمی تأخیر و البته در همان دوره قاجار در کشور و یکی پس از دیگری افتتاح می شد اما سال ۱۳۲۷ه.ق، معادل ۱۲۸۶ه.ش مدارس دخترانه به طور رسمی کار خود را در تهران و سپس دیگر شهرها آغاز کرد. حدود ۱۸ سال قبل از سال۱۳۰۴ که حکومت پهلوی بر سر کار آمد.

واقعا حجاب مانع ترقی بود؟!

ناگفته نماند پیش از آغاز به کار مدارس، بانوان سوادقرآنی و مکتبی داشتند. با آغاز به کار مدارس، تجددگرایی و تحقیر شیوه های بومی و قدیمی آموزش(که روایت های مستند، خواندنی و مفصلی در تاریخ معاصر ایران در این باره وجود دارد) رونق این محافل کمتر از قبل شد. مطالعه تاریخ زندگانی بسیاری از مشاهیر معاصر نشان می دهد که حفظ و خواندن قرآن، دیوان حافظ، بوستان و گلستان سعدی و بسیاری امثال الحکم و داستان های حماسی را سینه به سینه از مادران خود آموخته بودند که سوادقرآنی داشتند. پا به پای رجال قاجار بانوان موثر، آشنا به علوم، فنون و زبان های مختلف در تاریخ معاصر کشور نقش داشته اند و رجال بنام را تربیت کرده اند.

در دوره پهلوی هم آنچه بانوی ایرانی تجربه کرد، نوعی از «تجددخواهی» حکومتی بود که بیشتر کشورهای همسایه ایران مانند افغانستان، ترکیه و برخی کشورهای عربی هم تجربه کرده یا در حال انجامش بودند. در این رویه «حجاب» یکی از موانع اصلی تجدد و دلیل عقب ماندگی دولت ها و کشورها قلمداد می شد. بنابراین اقدامات گسترده برای «منع حجاب» اجرا می شد. مهمترین گواه برای این جملات صحبت های پهلوی اول؛ رضاشاه است: «چادر چاقچور دشمن ترقی است.»

چرا دختران زود ازدواج می کردند؟

«بازمانده از تحصیل» و «ترک تحصیل» از واژه های پرکاربرد در زمینه نرخ سوادآموزی ایران در دوره پهلوی است. جراید بجا مانده از آن زمان تیترهای متعددی درباره وضعیت نامناسب بیسوادی در کشور دارد برای مثال آن تیتر مشهور که وضعیت بیسوادی در کشور را وحشتناک اعلام کرد.

بازماندگان تحصیلی شامل رده سنی۶ تا ۱۴ سال بود که معمولا به دلیل تنگناهای معیشتی و زیاد بودن تعداد فرزندان خانواده اتفاق می افتاد. دختران از اقبال کمتری برخوردار بودند و از تحصیل جا می ماندند در بسیاری مناطق هم به دلیل در دسترس نبودن مدارس، فقط تا دوره ابتدایی امکان تحصیل داشتند و پس از آن ناچار به ترک تحصیل می شدند، چرا؟ چون جاده ها چنان که باید و وسایل حمل و نقل مهیا نبود، پس نمی تواستند هر روز مسافت بین روستا تا شهر را برای ادامه تحصیل دوره راهنمایی و متوسطه طی کنند. سرنوشت این دختران معمولا مراقبت از خواهر و برادرهای کوچک خود، کمک در کار خانه و پس آن ازدواج زودهنگام در سنین پایین ۱۲ تا ۱۵ سالگی بود.

ادامه تحصیل برای بازماندگان تحصیل

طبق آمارهای سال۱۳۹۵، پس از انقلاب نرخ بازماندگی از تحصیل به ۳درصد رسید که ۳۶ واحد کمتر از آمارهای سال ۱۳۵۵است. «نهضت سوادآموزی» پس از انقلاب هم طی دهه ۶۰تا اواخر دهه ۸۰ با ایجاد فرصت«امید تحصیلی» برای کودکان بازمانده از تحصیل و «مدارس شبانه» برای سوادآموزی بزرگسالان جامانده از تحصیل و ترک تحصیل کرده، بسیاری از دختران و بانوان امکان ادامه تحصیل پیدا کردند. برخی حتی تا تحصیلات تکمیلی و دانشگاهی هم ادامه دادند. آمار دانش آموختگی؛ تحصیلات دانشگاهی بانوان هم طبق آمار سال ۱۳۹۵ رشد ۱۷ برابری نسبت به آمارهای موجود دوره پهلوی دارد. سهم اشتغال بانوان تحصیل کرده هم از بازه زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ نه برابر شده است.

دایره فرصت ها چقدر همگانی بود؟

بیسوادی مانعی جدی برای مشارکت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به شمار می رود. با نرخ ۶۵درصدی بیسوادی بانوان در دوره پهلوی منطقا حضور بانوان در جامعه چنان که باید فعالانه نبوده و با گره هایی روبرو بوده است. با این اوصاف و طبیعتا دایره پیشرفت اجتماعی، اشتغال، قرارگرفتن در معرض فرصت هایی مانند پست های مدیریتی، انتصابات و انتخابات تنها برای گروهی معدود از بانوان ممکن می شد. آمار ۳۵ درصدی بانوان باسواد برای بهره مندی از این امکان و فرصت ها هم ناگزیر ریزش پیدا می کرد چراکه برای برخی فرصت ها مانند نامزد انتخاباتی شدن یا دریافت جایگاه شغلی مدیریتی نیاز به تحصیلات بیشتر، رزومه کاری یا سابقه فعالیت اجتماعی داشت که بانوانی که تا مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان درس خوانده و نامشان فقط از فهرست بیسوادها خط خورده بود، نمی توانستند از این فرصت ها بهره مند شوند.

پیشرفت با وجود ۸سال جنگ تحمیلی

آمارها پیش از سال ۱۳۳۵ چنان که باید روشن و قابل اتکا نیست اما طبق آمارهای ارائه شده نفوس و مسکن سال ۱۳۴۵ سهم بانوان از نرخ اشتغال ۷ ممیز۹ دهم درصد بوده و در سال ۱۳۵۵ به ۲۶ ممیز ۱۳ رسیده است. طی ۴ دهه در دوران انقلاب، سهم اشتغال بانوان روند افزایشی داشته و تنها آمار اشتغال بانوان دانش آموخته؛ دارای تحصیلات دانشگاهی ۹ برابری شده است. کارشناسان می گویند این پیشرفت بیشتر هم می شد اگر کشور در دهه شصت گرفتار اقدامات مخربانه منافقان و ۸ سال؛ قریب به یک دهه جنگ تحمیلی و طولانی عراق علیه ایران نمی شد. به آمار برگردیم؛ تحصیلات تکمیلی و دانشگاهی در ایران از ۶ درصد در سال ۱۳۵۵ به بیش از ۴۵ درصد در بازه دهه ۷۰ تا۹۰ رسیده است. سال ۱۳۵۷ یکصد استاد خانم در کشور داشتیم که طبق آمار به دست آمده از سال ۱۳۹۶ این تعداد با رشدی ۲۱درصدی به ۲هزار و یکصد استاد خانم رسیده است.

نیمی از جمعیت کشور هم باید کار کنند

پهلوی اول در گفتگوها و مکتوباتی مکرر به سران دربار خود همچون «جم» گفته بود از هرچه زن چادری است، بدش آمده و حجاب را مانع ترقی ایران می داند. معتقد بود نیمی از جمعیت کشور؛ بانوان نقشی در کار و تولید ندارند باید آن ها را آزاد و به عرصه کار وارد کرد. حجاب را دشمن ترقی می دانست و این تنفر پس از تنها سفر خارجی اش که مهمان آتاتورک در ترکیه بود، شدت هم گرفت. قوانین «کشف» یا به عبارت بهتر «منع» حجاب در دوره او با خشونت پاسبان ها در کشور اجرا شد.

مستندات تاریخی می گویند کشف حجاب در ترکیه؛ همان کشور الگوی پهلوی اول اختیاری بوده منتهی تشویق و تبلیغات بسیار و به عبارتی شیوه «حذف نرم» برای اجرایی شدن آن اتخاذ شده بود. همسر آتاتورک؛ لطیفه خانم هم کاملا محجبه بود و تنها عکس های خصوصی و اندرونی او که جنبه یادگاری داشته بی حجاب گرفته شده است که دولت لاییک وقت ترکیه برای اینکه به محجبه بودن او شبهه وارد کند این عکس ها را از آلبوم خصوصی و آرشیومصور تاریخ خارج کرده و انتشار عمومی داده است.

پاسخ تاریخ به یک پرسش:«هیچ!»

در دوره رضاشاه که داعیه پیشرفت ایران با بی حجابی بانوان را داشت، چند بانوی ایرانی در مسند قدرت سیاسی بودند؟ پاسخ تاریخ به این پرسش قابل تامل است؛ «هیچ» … نقش بانوان دربار پهلوی اول این بود که هفته ای یکبار همراه همسران خود در کلاب ها شرکت و بدون حجاب در شهر و محافل عمومی تردد کنند تا بی حجابی عادی شود. طبیعی است که در این دوره هم مانند هر دوره تاریخی بانوان بانفوذ داشته ایم اما بانوانی که پست و مقام مهم سیاسی از پهلوی اول دریافت کرده و موفقیت خود را مرهون انتصابات او باشند، خیر! رضاشاه از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ به مدت حدودا ۱۶ سال اداره ایران را برعهده داشته. تمایلات او برای منع حجاب از حدود ۱۳۱۰ آشکار و قانون کشف اجباری یا منع حجاب هم سال ۱۳۱۷ به دستور او اجرایی شد.

حق رأی بانوان بدون تأخیر بود؟

پهلوی دوم از سال ۱۳۲۰پس از تبعید پدرش تا سال ۱۳۵۷ به مدت ۳۷ سال، قریب به چهار دهه زمام امور کشور را برعهده داشت. قانون منع حق رأی زنان سال ۱۳۴۱ برداشته شد. قانونی که ریشه آن را می توان در دوران مشروطه جستجو کرد. پهلوی خود را عامل آزادی زنان و تجدد می دانست اما این حق با ۳۷ سال تاخیر به بانوان اعطا شد یعنی از سال ۱۳۰۴ که پهلوی اول بر مسند قدرت نشست تا زمستان ۱۳۴۱، سی و هفت سال فرصت وجود داشت و از زمانی که محمدرضاشاه به تخت نشست هم ۲۱ سال. با این حال این مجال سال۱۳۴۱برای بانوان فراهم شد.

همسر شاه، مقام ارشد سیاسی بانوان

نخستین انتصاب حکومتی بانوان در دربار پهلوی دوم هم به سال ۱۳۴۲، ۲۲ سال پس از پادشاهی او بر می گردد که «فرخ پارسارو» به معاونت وزارت آموزش و پرورش و ۵سال بعد برای ریاست همین وزارتخانه انتخاب شد. فرح پهلوی؛ همسر شاه هم سال ۱۳۴۶به ریاست «شورای نیابت» منصوب شد که بالاترین منصب سیاسی وقت بانوان و البته به تعبیر ادبیات امروز سیاست، انتصاب خویشاوندی بود. پس از این ها سال ۱۳۵۴ تا۱۳۵۶ هم «مهناز افخمی» و سپس «آموزگار» به عنوان«مشاور اموربانوان» کابینه «هویدا» انتخاب شدند. «ظفردخت اردلان» هم اولین نماینده ایران در کمیسیون سازمان ملل بود. به طور خلاصه تا قبل از انقلاب و در کل دوران ۳۷ ساله حکومت پهلوی دوم ۱۵۰۰ زن مقام مدیریتی داشتند و ۲۲خانم نماینده مجلس بودند.

مدیریت بانوان بعد از انقلاب

با توجه به افزایش چشمگیر سواد و تحصیلات دانشگاهی، پس از انقلاب بانوان بسیاری توانستند به پست های مدیریتی و سیاسی دست پیدا کنند و نامزد انتخابات های مختلف شوند. تعداد، سمت و اسامی بانوان فعال سیاسی-اجتماعی کشور در عمر۴۳ ساله انقلاب در دسترس و قابل تأمل است. طبق آمار سال دهه پنجاه؛ سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ آمار حضور بانوان در مناصب مدیریتی۶درصد به بالا بوده و در دوران انقلاب طبق آمار سرشماری ۱۳۹۵ حضور زنان در پست های مدیریتی به بالای ۴۰درصد نسبت به دوره قبل رسیده است با این حال مسئولان بارها گفته اند میزان بهره مندی بانوان از کل پست های مدیریتی کشور را باید به بیش از ۳۰درصد رساند. بعد از انقلاب۲هزار و۵۰۰ دهیار خانم، ۸۱۷ بانوی مشاور اموربانوان در نهادهای مهم، یک بانو در مسند وزارت بهداشت و درمان، بانوان مشاور رئیس جمهور، سخنگوی دولت، رئیس سازمان محیط زیست و …همچنین ۵۰ خانم به عنوان استاندار، ۸شهردار خانم، ۳ هزار و ۵۴۷ خانم عضو شوراهای اسلامی روستا و۴۸۲ بانوی عضو شورای اسلامی شهر و بانوانی که بارها نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب شده اند، فعالیت داشته اند.

این روند و کم و کیف افزایشی آن در عرصه های دیگر مانند ورزش، پزشکی، هنر، رسانه و …هم قابل رصد است که در مجالی دیگر بررسی خواهد شد.

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در وقتی نوشتن و خواندن نام خودت آرزو بود … / نیم نگاهی به زندگی بانوان ایرانی از سال ۱۳۰۴ تا امروز

گفتگو با هوش مصنوعی