از ماجرای جا ماندن دوربین در میدان جنگ تا ثبت لحظات شهادت



ایسنا/آذربایجان شرقی آیین شب خاطره ۲۰ حوزه هنری آذربایجان شرقی با موضوع نقش هنر و هنرمندان در دفاع مقدس و انقلاب اسلامی به صورت مجازی برگزار شد.

در این آیین حاج بهزاد پروین قدس عکاس دوران هشت سال دفاع مقدس، معصومه جعفرزاده نویسنده کتاب سرای انقلاب و سرتیپ خلبان سمندریان صاحب کتاب شش و ۳۰ دقیقه خاطره گویی کردند.

حاج بهزاد پروین قدس با اشاره به خاطرات دوران دفاع مقدس می گوید: در کنار کسوت رزمندگی ام به عنوان بسیجی با کارهای هنری از جمله نقاشی، نویسندگی و طراحی عجین بودم و خاطرات روزشمار را در جنگ می نوشتم؛ در ابتدا با دوربین فیلمبرداری سوپر هشت فیلم برداری و عکاسی می کردم. شاخصه ی اصلی ام عکاسی بود و قریب به اتفاق در هر عملیاتی که رهسپار جبهه می شدم یک دوربین عکاسی با خود به همراه می بردم و تصاویر بسیار زیادی را از تمامی لحظات جنگ ثبت کنم.

این عکاس دوران هشت سال دفاع مقدس با بیان اینکه در هر کدام از عملیات خاطرات خاصی داشتیم، اظهار می کند: در یکی از عملیات ها در حال مصاحبه بودیم که بمباران رخ داد و من خواستم مصاحبه قطع نشود و همزمان از آن حالت ها عکاسی کردم؛ حتی یک جای دیگر که عراقی ها آتش باران کرده بودند و خمپاره ها در کنار ما به صدا در می آمد من در این حال ثبت لحظات بودم.

پروین قدس می گوید: با اینکه مجروح شده بودم و در حالتی که سرگیجه داشتم و احساس شعفی داشتم که دارم شهید می شوم با این حال حواسم به دوربینم بود و در همه حالات از همرزمان و خودم در این عملیات تصویری ثبت کرده ام. حتی در نقاطی که محاصره شده بودیم با دورین لویتر ۲ که عکاسی با آن بسیار سخت بود همچنان با حالی که ترکش وارد بدنم شده بود با حالت سینه خیز عکاسی می کردم؛ با تمامی سختی ها و سماجت تمام فیلم های عکاسی را عوض می کردم تا لحظات را ماندگار کنم.

پروین قدس از خاطره تلخش در یکی از عملیات ها می گوید: متاسفانه در عملیاتی مجبور شدیم کوله ی حامی تجهیزات عکاسی را بیندازم تا به دوستان مجروحم کمک کنم و به هلی یکوپتر برسیم، در مسافتی که پرواز می کردیم دو موضوع ذهنم را درگیر کرده بود یکی اجساد شهدایی که در زمین مانند و دیگری دوربینم که در آن میدان جا ماند.

وی در ادامه یک خاطره دیگر خود را چنین تعریف می کند: در عملیات والفجر هشت که غواصی شده بود من هم در صدا و سیما کارمند بودم، مرا به جبهه راه ندادند و دلم آزرده خاطر شده بود به شهید بزرگوار احد مقیمی قسم داده بودم که حتما مرا به عملیات دعوت کنند، زمانی که وقت موعود فرارسیده بود من تجهیزاتی آن چنانی در دست نداشتم، تقلی کردم و یک دوربین خریدم و به منطقه رفتم و نهایتا ۲۰ حلقه فیلم تهیه کرده و رهسپار منطقه غواصی شدم.

پروین قدس ادامه می دهد: پس از اعزام به مناطق گروهان به گروهان و دسته به دسته عکس تمامی مبارزان و غواصان را ثبت می کردم و گاهی هم به دنبال سوژه بودم تا اثار ماندگاری را در خاطرات ثبت کنم.

این عکاس دوران دفاع مقدس می گوید: یکی از همرزمان از طرف فرمانده لشکر عازم تبریز بود که از طرف او امانتی را برای خانواده ام فرستادم و گفتم که به خانواده ام بگو اگر شهید شدم این امانتی را باز کنند و اگر هم که نه خودم می آیم و باز می کنم. بعد از آن همه دنبال عکس های ثبت شده من بودند تا برای مراسم شهدا از آنها استفاده کنند .

وی می گوید: یک ماه بعد از آن موضوع به تبریز بازگشتم و دنبال همان همرزمان رفتم ولی هر بار با یک داستان دست به سرم می کرد، اخر سر یک روز تا دم مسجد تعیقیبش کردم و بگو مگوهایی با او داشتم .با کلی تعریف به این ماجرا رسیدیم که امانتی من در راه مفقود شده و در داشتبرد یک تویوتا جا مانده است، با پیگیری ها از منطقه خلاصه ان ماشین را پیدا کرده بودند که بر اثر سوختگی چیزی جز بدنه و یک داشتبر هیچی نمانده بود.

پروین قدس ابراز می کند: پس از بررسی ماشین سوخته بسته من به صورت سالم از داشتبرد پیدا شد که توسط یکی از همرزمان به دستم رسید، به محض اینکه آنها را تحویل گرفتم چاپ کرده تا به یادگار بمانند.

سرای انقلاب نخستین کتاب مرجع مبارزان انقلابی بازار تبریز

در ادامه شب خاطره مجازی، نویسنده کتاب سرای انقلاب گفت: این کتاب نخستین اثر مرجع مبارزان انقلابی بازار تبریز در جریان پیروزی انقلاب اسلامی است.

معصومه جعفرزاده گفت: کتاب سرای انقلاب نقش بازاریان تبریز در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در فصل به تحریر درآمده است.

وی ادامه داد: این اثر اولین کتاب مرجع مکتوب است که خاطرات از ۱۳ نفر از پیشکسوتان و مبارزان تاریخ انقلاب در تبریز در آن ثبت شده و در پنج فصل (فصل اول به صورت کتابخانه ای -فصل دوم تاریخ شفاهی -فصل سوم مربوط شهدای محراب -فصل چهارم مربوط به شهدای ۲۹ بهمن تبریز و فصل پنجم به صورت اسنادی) به رشته تحریر در آمده است.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان شرقی، همچنین در ادامه سرتیپ خلبان سمندریان که کتاب شش و سی دقیقه عصر از روایت وی توسط حوزه هنری آذربایجان شرقی در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است، خاطره گویی کرد.

انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «از ماجرای جا ماندن دوربین در میدان جنگ تا ثبت لحظات شهادت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.