حقیقت محمدیه(ص) در کلام عارفان

ایسنا/لرستان یک دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد گفت: عارفان معتقدند که هر موجودی در عالم هستی کلمه ای الهی است.
علی فتح الهی در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به این که مقصود از وجود معنوی پیامبر اکرم(ص) همان تعبیر وجود ازلی یا تعین اول است، اظهار کرد: با توجه به اینکه شناخت هستی و اسرار نهان آن، از مهم ترین اصول معرفت شناسی در همه مکاتب فکری به شمار می آید و کاوش در زمینه شناخت هستی در مکتب انسان ساز اسلام و کشف اسرار آن در پیوند تنگاتنگ با وجود فراتاریخی و معنوی پیامبر اعظم(ص) نیز از موضوعات قابل تأمل است.
وی ادامه داد: به زعم اهل تفسیر، در هستی شناسی قرآن کریم از وجود معنوی پیامبر اکرم(ص) به «قلم» تعبیر شده است، بر همین اساس در روایات نیز از آفرینش روح پیامبر(ص) پیش از حضرت آدم(ع) و تقدم رسالت خاتم النبیین(ص) بر همه انبیای پیشین سخن به میان آمده است.
فتح الهی با اشاره به این که انبیای الهی که واسطه فیض میان ملکوت و ناسوت اند، بیان کرد: خود از بزرگ ترین گشایندگان اسرار عالم هستی بر روی بشریت هستند که در رأس آنان حضرت ختمی مرتبت محمدابن عبدالله(ص) مانند دریایی هستند که هر کس به فراخور ظرفیت وجودی خود می تواند از آن بهره بگیرد.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد با اشاره به این که هستی شناسی عرفانی از مهم ترین دست آوردهای پژوهش های نظری- عقلی و کشفی- شهودی عارفان مسلمان به ویژه پدر عرفان نظری محیی الدین ابن عربی است، عنوان کرد: ابن عربی آغاز خلق روحانی را در ظرفی به نام «هباء» می داندکه نخستین موجود در آن، حقیقت محمدی رحمانی است و می گوید: در آن هباء، هیچ چیز به پذیرش حق، نزدیک تر از «حقیقت محمدی» که عقل نام دارد، نبود. وی سرور همة جهان و نخستین پدیدار در هستی بود.
ایده انسان کامل تعبیری عرفانی است
وی ادامه داد: ایده انسان کامل تعبیری عرفانی است که ازلحاظ انسان شناسی و جهان شناسی عرفانی و به اعتبار نظریه امامت نزد امامیه و اسماعیلیه دارای اهمیت خاصی است، تورآندره بر این گمان است که تکامل فکر انسان کامل در اسلام، به نحوی با نظریۀ امامت در اندیشۀ شیعه مربوط است.
فتح الهی با اشاره به این که در بین موجودات، انسان به اعتبار اعتدال مزاج، مظهر تام و تمام حق تعالی ست، عنوان کرد: در بین افراد انسانی ظهور و بروز مظهریت حق در انبیا(ع) بیشتر و تمام تر بوده و در میان انبیا، انسان کامل محمدی، مظهر جامع اسماء الهی است پس تحقق انسان کامل در دار وجود نه تنها ممکن، بلکه واجب است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد افزود: انسان کامل مظهر اسم اعظم حق و مصداق این انسان «حقیقت محمدی» یا «کلمه» و «نور محمدی» است.
حقیقت محمدیه، اولین حقیقت ظاهر
وی ادامه داد: حقیقت محمدیه، اولین حقیقت ظاهر، موجود نخستین ومبدأ ظهورعالم است، او جامع جمیع اسماء و صفات، کامل ترین فرد نوع انسانی و بلکه اکمل مظاهر ومجالی حق است.
فتح الهی با اشاره به این که عارفان معتقدند که هر موجودی در عالم هستی کلمه ای الهی است، عنوان کرد: اهل ظاهر برآنند که در حقیقت، موجودات از آن جهت که با کلم تکوین «کن» آفریده شده اند، کلمات نامیده می شوند، ولی حقیقت و باطن مسئله آن است که کلم «کن» رمزی برای عقل الهی است که واسط در آفرینش میان حق یگانه و وجود کثیر است، که همان اعیان عالم اند، پس برزخی است که موجودات با گذر از آن، از قوه به فعل درمی آیند و این از ویژگی های بیان شده آن چیزی است که ابن عربی آن را کلمه حقیقت محمدیه یا انسان کامل می نامد.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد افزود: ابن عربی به اعتباری حقیقت محمدیه را معادل «کلمه» می داند و به این اعتبار حقیقت محمدیه برابر است با کلم وجودیه یا تکوینی «کن» که خداوند با آن تعینات جزئیه یا کلمات الله را تکون بخشیده است.
وی تصریح کرد: به طور کلی ابن عربی قائل به چهار عالم اعلی یا بقا، استحاله یا فنا، تعمیر یا بقا و فنا و عالم نیست سا اعراض است، وی عالم أعلی را عبارت از حقیقت محمدی و تعین اول می داند که فلک این حقیقت حیات است و نظیرش در انسان روح قدسی است که عرش این حقیقت که محیط بر همه موجودات است و نظیرش در عالم انسانی جسم اوست.
فتح الهی ادامه داد: حقیقت محمدی به اصطلاح عرفا عبارت است از ذات احدیت به اعتبار تعین اول و مظهر اسم جامع الله و برزخی است میان دوقوس احدیت و واحدیت که از تجلی او ظاهر شده است و می گوید: «احد در میم احمد گشت ظاهر / درین دور اول آمد عین آخر، زاحمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندرین یک میم غرق است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد با اشاره به این که از جمله بیانات زیبا وشیوا در بیان حقیقت محمدیه، سخن محیی الدین درزمین اعداد است، عنوان کرد: از نظر ابن عربی واحد، عدد نیست، بلکه منشأ اعداد است، چون واحد از حکم اعداد خارج است، لذا اولین عدد فرد، عدد سه است و از دیدگاه او ذات «احدیت» به منزله واحد است و مرتبه «واحدیت و الهیت» به منزله عدد دو و سپس حقیقت محمدیه را که در مرتبه سوم قرار دارد، به منزله عدد سه که اولین عدد فرد است، تلقی کرده است.
پیامبر(ص)، واضح ترین برهان بر وجود پروردگار
وی با اشاره به این که ابن عربی، پیامبر(ص) را واضح ترین برهان بر وجود پروردگار و دارنده «جوامع الکلم» خوانده، عنوان کرد: به نظر می رسد که مقصود ابن عربی از حقیقت محمدیه، شخص رسول ختمی مرتبت نیست بلکه حقیقت محمدیه موجودی ماوراء الطبیعی و همان «قلم أعلی» است، چنان که می گوید: «الحقیقة محمدیة … وهو القلم الأعلی الذی أبدعه الله من غیر شیء».
فتح الهی بیان کرد: شارح تمهیدالقواعد بر آن است که مراد از حقیقت محمدیه، حضرت محمدبن عبدالله(ص) و بلکه هیچ شخص خاصی نیست، زیرا سعه و اطلاق آن مرتبه مجالی برای اشخاص باقی نمی گذارد، حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع) او هر یک به مصداق «ما لله آیة اکبر منی» آئینه وآیتی کامل از آن حقیقت اند.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: در حقیقت عموم عارفان با استناد به حدیث نبوی: «کنت نبیا وآدم بین الماء والطین» حقیقت محمدیه را وجودی ازلی دانسته اند، ولی در این میان تنها ابوحامد غزالی ضمن مخالفت با این نظر بر آن است که تقدیر نبوت محمد(ص) ازلی و مقدم بر آدم است، نه حقیقت وجود او.
وی عنوان کرد: حلاج در تفسیر آیه ۳۵ سوره مبارکه نور به ازلیت محمد(ص) قائل بود، به طوری که در میان انوار، نوری نورانی تر و قدیم تر از نور محمد(ص) نمی شناخت، نوری که وجودش بر عدم سبقت داشته است و حکیم سنایی احادیث مشهوری را نقل می کند که مضمونشان تأکید بر فضیلت نبوی است، مانند «أنا سید ولد آدم و لافخر، و آدم و من دونه تحت لوائی یوم القیامة و لافخری»، البته به زعم وی تعبیر روایی «آدم و من دونه تحت لوائی» بیانگر ازلیت وجودی پیامبر نیز می تواند باشد.
فتح الهی ادامه داد: صدرالدین قونوی در فکوک می گوید: همان طور که بین پیغمبران و بزرگان از اهل الله در میزان فراگیری مظاهر اسماء کلی تفاوت است، همین طور بین انبیاء و اولیاء نیز در مقام برتری چنین است، پیامبر اعظم(ص) در حدیث قیامت به این مفاضله چنین اشاره دارد: «إنه یجیء و معه الرهط، والنبی و معه الرجلان و النبی و معه الرجل الواحد، و النبی و لیس معه أحد»
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد تصریح کرد: ازدیدگاه مولانا به حکم حدیث «اول ما خلق الله نوری» و حدیث «لولاک» نبوت او بر آدم و ذریت او سابق بود و پیش از همه پیغمبران در ظهور آمد، چون جامع همه مراتب انبیاء بود، پیغمبران دیگر در حقیقت جلوه ای از جلوات شئون این حقیقت کامله بوده اند و بدین سبب او را خاتم النبیین نامیده اند و مولانا می فرماید: «از درمها نام شاهان برکنند/ نام احمد تا ابد برمی زنند، نام احمد نام جملة انبیاست / چونک صدآمد نودهم پیش ماست»
وی ادامه داد: وجود معنوی پیامبر(ص) نه تنها قبل از آفرینش افلاک وجود داشته، بلکه بر تمام انبیا تقدم وجودی و برتری رتبی دارد چنان که فضل الله حروفی این مفهوم بلند را به بهترین وجه ممکن بیان کرده و می گوید: «وجودم زمانی که پیدا نبود / بجز مظهر حق تعالی نبود، فرشته مرا سجده آنگاه کرد / که با آدم ای خواجه حوا نبود، به مصر وجود آن زمان آمدم/ که با یوسف جان زلیخا نبود، من آن دم، دم زندگی می زدم / که در نفس مریم مسیحا نبود.»
فتح الهی افزود: اهل معنی معتقدند که در بین انبیاء حقیقت محمدیه صلوات علیه اکمل و اتم، و شریعت او حاوی معارف الهیه و از سایر شرایع تمام تر است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: عطار و به تبع او مولوی و سایر اهل عرفان نیز همین تقدم نور وجودی حضرت رسالت پناه و فیض وجودی او را سبب خاتم نبوت الهی بودن حضرت تلقی کرده وگفته اند: «نور اوچون اصل موجودات بود / ذات او چون معطی هر ذات بود، واجب آمد دعوت هردوجهانش/ دعوت ذرات پیدا ونهانش» و «بهراین خاتم شدست اوکه بجود/مثل او نه بود و نه خواهند بود، در گشاد ختم ها تو خاتمی/ در جهان روح بخشان حاتمی».
برداشت های عرفانی عارفان مسلمان از مبانی روایی
وی در رابطه با برداشت های عرفانی عارفان مسلمان از مبانی روایی، بیان کرد: سید حیدر آملی در شرح عبارات فصوص در بیان حدیث: «کنت نبیا وآدم بین الماء والطین» بر آن است که به عقیده شیخ اکبر همه پیامبران از عهد آدم تا آخرین آن ها هرچه گرفته اند از مشکات خاتم النبیین گرفته اند. هر چند وجود خاکی حضرتش متأخر بود، ولی وجود حقیقی او پیش از همه انبیاء بوده است.
فتح الهی ادامه داد: وی همچنین تصریح می کند که پیامبر اعظم(ص) صورتا و معنا بزرگ ترین موجودات و مخلوقات است و از لحاظ مقام و مرتبت اشرف انبیاء و رسل و صورت حق و خلیفه اوست.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: شیخ عطار نیز بر ازلی بودن وجود معنوی پیامبر(ص) تأکید دارد و می گوید: «چون نیامد پیش، پیش از تو یکی /از پس تو باید آمد بی شکی / هم پس وهم پیش از عالم تویی/ سابق وآخر بیک جا هم تویی».
وی افزود: مرحوم استاد همایی با استناد به ابیات زیر بر آن است که مولانا ازلیت و ابدیت نفوس و ارواح را تعمیم نمی دهد، بلکه آن را مختص انسان کامل می داند و می گوید: «پیر ایشانند کین عالم نبود/ جان ایشان بود، در دریای جود، پیش از این تن عمرها بگذاشتند/ پیش تر ازکشت، بر برداشتند، پیشتر ز افلاک کیوان دیده اند/ پیش تر از دانه ها، نان دیده اند».
فتح الهی در رابطه با برداشت عارفان از حدیث «أول ما خلق الله نوری»، عنوان کرد: براساس این حدیث، عرفا اولین مخلوق را که از تجلی حق تعالی صدور یافته است، حقیقت محمدیه (ص) نامیده اند، این حقیقت در سیر نزولی در عوالم مختلف ظهور و بروز پیدا می کند.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: در عالم اسماء به صورت اسم اعظم، در عالم روح به صورت روح محمدی(ص) و در عالم کون در قالب انبیاء از آدم تا خاتم ظهور و بروز پیدا می کند.
وی عنوان کرد: عین القضات همدانی درتبیین آیه شریفه: «قدجاءکم من الله نور و کتاب مبین» وجود پیامبر اکرم(ص) و کلام نفسانی خداوند را «نور» خوانده و می گوید: خلق از محمد صورتی و تنی و شخصی دیدند و بشر و بشریتی به بینندگان می نمودند، اما او را به اهل بصیرت و حقیقت با جان و دل، حقیقت او را بدیدند.
نور پیامبر(ص) با نور ابلیس متفاوت است
فتح الهی بیان کرد: عین القضات نیز می گوید: «الله، جوهر است و نور در حکم عرض؛ و جوهر هرگز بی عرض نبوده و نباشد، پس آسمان و زمین، رمزی از دو نور او باشد که حقیقت ایشان دو نور است، یکی نور محمد، یکی نور ابلیس» و در جایی دیگر در بیان تفاوت نور پیامبر(ص) با نور ابلیس حدیثی از پیامبراعظم(ص) نقل می کند که فرمود: «إن الله تعالی خلق نوری من نور عزته و خلق نور إبلیس من نار عزته».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: شیخ عطار اصل حیات را به مثاب نوری مجرد تلقی می کند که آن چیزی جز پرتو نور ازلی محمد(ص) نیست وی می گوید: «اصل جان نور مجرد بود و بس / یعنی آن نور محمد بود و بس».
دیدگاه عارفان در باره حدیث «لولاک»
وی در رابطه با دیدگاه عارفان در باره حدیث «لولاک»، تصریح کرد: این حدیث قدسی ازجمله روایاتی است که همواره مورد استناد عارفان واقع شده و مرتبط با انگیزه خلقت یا عشق پاک است، چنان که مولانا می گوید: «با محمد بود عشق پاک جفت / بهر عشق او راخدا لولاک گفت، منتهی در عشق چون او بود فرد/ پس مر او را زانبیا تخصیص کرد، گر نبودی بهر عشق پاک را / کی وجودی دادمی افلاک را»
فتح الهی ادامه داد: رینولد آلن نیکلسن در بیت زیر خاک تابان تر از افلاک را آدم ابوالبشر یا انسان کامل، تلقی می کند که جلال و عظمت الهی در طبیعت او متجلی شده است و می گوید: «گنج مخفی بد ز پری چاک کرد/خاک را تابان تر از افلاک کرد» اما به نظر می رسد که وسعت معنایی حدیث فراتر از حدس نیکلسن باشد. چنان که مولانا می گوید: «آسمان ها بنده ی ماه ویند / شرق و مغرب جمله نان خواه ویند، زآنک لولاکست بر توقیع او / جمله در إنعام و در توزیع او، گر نبودی او نیابیدی فلک/ گردش و نور و مکانیء و ملک».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: برخلاف تعبیر قبلی نیکلسن در شرح بیت «پس سری که مغز آن افلاک بود/ اندر آخر خواجة لولاک بود»، «خواجه لولاک» راتوصیف پیامبراکرم(ص) تلقی کرده است، براین اساس وی مطابق حدیث قدسی «لولاک» آن سری که اصل و حقیقت ساری در جهان یعنی هستی یا صورت مثالی عالم است، درمحمد خاتم(ص) تحقق یافته است.
وی در رابطه با نگرش عارفان بر حدیث «أول ما خلق الله هو العقل»، بیان کرد: اهل معرفت، روح محمدی(ص) را به اعتبار کلیت و عدم تقید، همان عقل اول می دانند و محیی الدین ابن عربی عقل اول راهمان «قلم اعلی» خوانده چنان که سنایی می گوید: «کاول آفریده ها عقل است / برتر از برگزیده ها عقل است» و از نظر شیخ عطار عقل کل، پرتوی از نورانیت ازلی و بی منتهای اوست و می گوید: «عقل کل جزوی زعکس جان او/ کل شده هر جزو از ایمان اوست، طفل راهش آدم پیر آمده / سوی شرعش از پی شیر آمده، هشت جنت جرعه ای از جام او / هردو عالم، از دو میم نام او، نیست عالم را مگریک میم قسم/ پس محمد را دو میم آمد ز اسم، لاجرم یک عالم ازیک میم اوست / وان دوم عالم زدیگر نیم او» و مولوی بر آن است که مجموع عالم صورت عقل کل، یعنی همان عقل مجرد قدسی است و می گوید: کل عالم صورت عقل کل است/ کوست بابای هرآنک اهل قل است».
حقیقت محمدیه با حقیقت ولویه متحد هستند
فتح الهی در رابطه با اتحاد حقیقت محمدیه با حقیقت ولویه، عنوان کرد: حقیقت محمدیه(ص) به حکم ادله عرفانی، حکمی و شواهد نقلی «أنا وعلی من نور واحد» با حقیقت ولویه(ع) متحد است، با این که هم انبیاء و اولیاء ورثه او هستند، مع هذا علی بن ابی طالب(ع) نزدیک ترین کس به وی است، در فتوحات می گوید: «وأقرب الناس إلیه(ص) علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام العالم وسرالانبیاء أجمعین» و سیدحیدر آملی می گوید: «ولایت مطلقه اصالتا برای حقیقت محمدیه ثابت و برای علی(ع) به وراثه ثابت است» و در بیتی می گوید: «در هر زمان پیغمبری برخلق کردی رهبری/ بر اولیا تو مهتری مردان سلامت می کنند».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: حاصل سخن آن که همان طورکه حقیقت محمدیه(ص) به حسب سر وجود خود با انبیاء بوده است اما به حقیقت قیومی، تابع قیومیت حق و اراده او بوده است، سیدحیدر آملی دربیان معنی حدیث نبوی: «بعث علی مع کل نبی سرا ومعی جهرا» می گوید: «ومعناه أن الولایة المطلقة التی هی مخصوصة بعلی (ع) ساریة فی جمیع الأنبیاء علیه السلام سرا، کما کانت النبوة المخصوصة بی ساریة فیهم جهرا» و در ابیاتی می گوید: «در هر زمان پیغمبری برخلق کردی رهبری/ بر اولیا تو مهتری مردان سلامت می کنند، با انبیا بودی به سر، در اولیائی مستتر / ای مقتدای مقتدر مردان سلامت می کنند».
وی افزود: در احادیث نبوی، فراوان از پیامبر(ص) نقل شده است که علی(ع) نور وجود خود را از مشکات نبوی اخذ و اقتباس کرده و در پاره ای از روایات اتحاد با نور نبوی شامل خمس آل عبا نیز می شود که فرمود: «إن الله خلقنی وخلق علیا وفاطمة والحسن والحسین من نور واحد»
انتهای پیام
علی فتح الهی در گفت وگو با ایسنا، با اشاره به این که مقصود از وجود معنوی پیامبر اکرم(ص) همان تعبیر وجود ازلی یا تعین اول است، اظهار کرد: با توجه به اینکه شناخت هستی و اسرار نهان آن، از مهم ترین اصول معرفت شناسی در همه مکاتب فکری به شمار می آید و کاوش در زمینه شناخت هستی در مکتب انسان ساز اسلام و کشف اسرار آن در پیوند تنگاتنگ با وجود فراتاریخی و معنوی پیامبر اعظم(ص) نیز از موضوعات قابل تأمل است.
وی ادامه داد: به زعم اهل تفسیر، در هستی شناسی قرآن کریم از وجود معنوی پیامبر اکرم(ص) به «قلم» تعبیر شده است، بر همین اساس در روایات نیز از آفرینش روح پیامبر(ص) پیش از حضرت آدم(ع) و تقدم رسالت خاتم النبیین(ص) بر همه انبیای پیشین سخن به میان آمده است.
فتح الهی با اشاره به این که انبیای الهی که واسطه فیض میان ملکوت و ناسوت اند، بیان کرد: خود از بزرگ ترین گشایندگان اسرار عالم هستی بر روی بشریت هستند که در رأس آنان حضرت ختمی مرتبت محمدابن عبدالله(ص) مانند دریایی هستند که هر کس به فراخور ظرفیت وجودی خود می تواند از آن بهره بگیرد.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد با اشاره به این که هستی شناسی عرفانی از مهم ترین دست آوردهای پژوهش های نظری- عقلی و کشفی- شهودی عارفان مسلمان به ویژه پدر عرفان نظری محیی الدین ابن عربی است، عنوان کرد: ابن عربی آغاز خلق روحانی را در ظرفی به نام «هباء» می داندکه نخستین موجود در آن، حقیقت محمدی رحمانی است و می گوید: در آن هباء، هیچ چیز به پذیرش حق، نزدیک تر از «حقیقت محمدی» که عقل نام دارد، نبود. وی سرور همة جهان و نخستین پدیدار در هستی بود.
ایده انسان کامل تعبیری عرفانی است
وی ادامه داد: ایده انسان کامل تعبیری عرفانی است که ازلحاظ انسان شناسی و جهان شناسی عرفانی و به اعتبار نظریه امامت نزد امامیه و اسماعیلیه دارای اهمیت خاصی است، تورآندره بر این گمان است که تکامل فکر انسان کامل در اسلام، به نحوی با نظریۀ امامت در اندیشۀ شیعه مربوط است.
فتح الهی با اشاره به این که در بین موجودات، انسان به اعتبار اعتدال مزاج، مظهر تام و تمام حق تعالی ست، عنوان کرد: در بین افراد انسانی ظهور و بروز مظهریت حق در انبیا(ع) بیشتر و تمام تر بوده و در میان انبیا، انسان کامل محمدی، مظهر جامع اسماء الهی است پس تحقق انسان کامل در دار وجود نه تنها ممکن، بلکه واجب است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد افزود: انسان کامل مظهر اسم اعظم حق و مصداق این انسان «حقیقت محمدی» یا «کلمه» و «نور محمدی» است.
حقیقت محمدیه، اولین حقیقت ظاهر
وی ادامه داد: حقیقت محمدیه، اولین حقیقت ظاهر، موجود نخستین ومبدأ ظهورعالم است، او جامع جمیع اسماء و صفات، کامل ترین فرد نوع انسانی و بلکه اکمل مظاهر ومجالی حق است.
فتح الهی با اشاره به این که عارفان معتقدند که هر موجودی در عالم هستی کلمه ای الهی است، عنوان کرد: اهل ظاهر برآنند که در حقیقت، موجودات از آن جهت که با کلم تکوین «کن» آفریده شده اند، کلمات نامیده می شوند، ولی حقیقت و باطن مسئله آن است که کلم «کن» رمزی برای عقل الهی است که واسط در آفرینش میان حق یگانه و وجود کثیر است، که همان اعیان عالم اند، پس برزخی است که موجودات با گذر از آن، از قوه به فعل درمی آیند و این از ویژگی های بیان شده آن چیزی است که ابن عربی آن را کلمه حقیقت محمدیه یا انسان کامل می نامد.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد افزود: ابن عربی به اعتباری حقیقت محمدیه را معادل «کلمه» می داند و به این اعتبار حقیقت محمدیه برابر است با کلم وجودیه یا تکوینی «کن» که خداوند با آن تعینات جزئیه یا کلمات الله را تکون بخشیده است.
وی تصریح کرد: به طور کلی ابن عربی قائل به چهار عالم اعلی یا بقا، استحاله یا فنا، تعمیر یا بقا و فنا و عالم نیست سا اعراض است، وی عالم أعلی را عبارت از حقیقت محمدی و تعین اول می داند که فلک این حقیقت حیات است و نظیرش در انسان روح قدسی است که عرش این حقیقت که محیط بر همه موجودات است و نظیرش در عالم انسانی جسم اوست.
فتح الهی ادامه داد: حقیقت محمدی به اصطلاح عرفا عبارت است از ذات احدیت به اعتبار تعین اول و مظهر اسم جامع الله و برزخی است میان دوقوس احدیت و واحدیت که از تجلی او ظاهر شده است و می گوید: «احد در میم احمد گشت ظاهر / درین دور اول آمد عین آخر، زاحمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندرین یک میم غرق است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد با اشاره به این که از جمله بیانات زیبا وشیوا در بیان حقیقت محمدیه، سخن محیی الدین درزمین اعداد است، عنوان کرد: از نظر ابن عربی واحد، عدد نیست، بلکه منشأ اعداد است، چون واحد از حکم اعداد خارج است، لذا اولین عدد فرد، عدد سه است و از دیدگاه او ذات «احدیت» به منزله واحد است و مرتبه «واحدیت و الهیت» به منزله عدد دو و سپس حقیقت محمدیه را که در مرتبه سوم قرار دارد، به منزله عدد سه که اولین عدد فرد است، تلقی کرده است.
پیامبر(ص)، واضح ترین برهان بر وجود پروردگار
وی با اشاره به این که ابن عربی، پیامبر(ص) را واضح ترین برهان بر وجود پروردگار و دارنده «جوامع الکلم» خوانده، عنوان کرد: به نظر می رسد که مقصود ابن عربی از حقیقت محمدیه، شخص رسول ختمی مرتبت نیست بلکه حقیقت محمدیه موجودی ماوراء الطبیعی و همان «قلم أعلی» است، چنان که می گوید: «الحقیقة محمدیة … وهو القلم الأعلی الذی أبدعه الله من غیر شیء».
فتح الهی بیان کرد: شارح تمهیدالقواعد بر آن است که مراد از حقیقت محمدیه، حضرت محمدبن عبدالله(ص) و بلکه هیچ شخص خاصی نیست، زیرا سعه و اطلاق آن مرتبه مجالی برای اشخاص باقی نمی گذارد، حضرت محمد(ص) و اهل بیت(ع) او هر یک به مصداق «ما لله آیة اکبر منی» آئینه وآیتی کامل از آن حقیقت اند.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: در حقیقت عموم عارفان با استناد به حدیث نبوی: «کنت نبیا وآدم بین الماء والطین» حقیقت محمدیه را وجودی ازلی دانسته اند، ولی در این میان تنها ابوحامد غزالی ضمن مخالفت با این نظر بر آن است که تقدیر نبوت محمد(ص) ازلی و مقدم بر آدم است، نه حقیقت وجود او.
وی عنوان کرد: حلاج در تفسیر آیه ۳۵ سوره مبارکه نور به ازلیت محمد(ص) قائل بود، به طوری که در میان انوار، نوری نورانی تر و قدیم تر از نور محمد(ص) نمی شناخت، نوری که وجودش بر عدم سبقت داشته است و حکیم سنایی احادیث مشهوری را نقل می کند که مضمونشان تأکید بر فضیلت نبوی است، مانند «أنا سید ولد آدم و لافخر، و آدم و من دونه تحت لوائی یوم القیامة و لافخری»، البته به زعم وی تعبیر روایی «آدم و من دونه تحت لوائی» بیانگر ازلیت وجودی پیامبر نیز می تواند باشد.
فتح الهی ادامه داد: صدرالدین قونوی در فکوک می گوید: همان طور که بین پیغمبران و بزرگان از اهل الله در میزان فراگیری مظاهر اسماء کلی تفاوت است، همین طور بین انبیاء و اولیاء نیز در مقام برتری چنین است، پیامبر اعظم(ص) در حدیث قیامت به این مفاضله چنین اشاره دارد: «إنه یجیء و معه الرهط، والنبی و معه الرجلان و النبی و معه الرجل الواحد، و النبی و لیس معه أحد»
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد تصریح کرد: ازدیدگاه مولانا به حکم حدیث «اول ما خلق الله نوری» و حدیث «لولاک» نبوت او بر آدم و ذریت او سابق بود و پیش از همه پیغمبران در ظهور آمد، چون جامع همه مراتب انبیاء بود، پیغمبران دیگر در حقیقت جلوه ای از جلوات شئون این حقیقت کامله بوده اند و بدین سبب او را خاتم النبیین نامیده اند و مولانا می فرماید: «از درمها نام شاهان برکنند/ نام احمد تا ابد برمی زنند، نام احمد نام جملة انبیاست / چونک صدآمد نودهم پیش ماست»
وی ادامه داد: وجود معنوی پیامبر(ص) نه تنها قبل از آفرینش افلاک وجود داشته، بلکه بر تمام انبیا تقدم وجودی و برتری رتبی دارد چنان که فضل الله حروفی این مفهوم بلند را به بهترین وجه ممکن بیان کرده و می گوید: «وجودم زمانی که پیدا نبود / بجز مظهر حق تعالی نبود، فرشته مرا سجده آنگاه کرد / که با آدم ای خواجه حوا نبود، به مصر وجود آن زمان آمدم/ که با یوسف جان زلیخا نبود، من آن دم، دم زندگی می زدم / که در نفس مریم مسیحا نبود.»
فتح الهی افزود: اهل معنی معتقدند که در بین انبیاء حقیقت محمدیه صلوات علیه اکمل و اتم، و شریعت او حاوی معارف الهیه و از سایر شرایع تمام تر است.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: عطار و به تبع او مولوی و سایر اهل عرفان نیز همین تقدم نور وجودی حضرت رسالت پناه و فیض وجودی او را سبب خاتم نبوت الهی بودن حضرت تلقی کرده وگفته اند: «نور اوچون اصل موجودات بود / ذات او چون معطی هر ذات بود، واجب آمد دعوت هردوجهانش/ دعوت ذرات پیدا ونهانش» و «بهراین خاتم شدست اوکه بجود/مثل او نه بود و نه خواهند بود، در گشاد ختم ها تو خاتمی/ در جهان روح بخشان حاتمی».
برداشت های عرفانی عارفان مسلمان از مبانی روایی
وی در رابطه با برداشت های عرفانی عارفان مسلمان از مبانی روایی، بیان کرد: سید حیدر آملی در شرح عبارات فصوص در بیان حدیث: «کنت نبیا وآدم بین الماء والطین» بر آن است که به عقیده شیخ اکبر همه پیامبران از عهد آدم تا آخرین آن ها هرچه گرفته اند از مشکات خاتم النبیین گرفته اند. هر چند وجود خاکی حضرتش متأخر بود، ولی وجود حقیقی او پیش از همه انبیاء بوده است.
فتح الهی ادامه داد: وی همچنین تصریح می کند که پیامبر اعظم(ص) صورتا و معنا بزرگ ترین موجودات و مخلوقات است و از لحاظ مقام و مرتبت اشرف انبیاء و رسل و صورت حق و خلیفه اوست.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: شیخ عطار نیز بر ازلی بودن وجود معنوی پیامبر(ص) تأکید دارد و می گوید: «چون نیامد پیش، پیش از تو یکی /از پس تو باید آمد بی شکی / هم پس وهم پیش از عالم تویی/ سابق وآخر بیک جا هم تویی».
وی افزود: مرحوم استاد همایی با استناد به ابیات زیر بر آن است که مولانا ازلیت و ابدیت نفوس و ارواح را تعمیم نمی دهد، بلکه آن را مختص انسان کامل می داند و می گوید: «پیر ایشانند کین عالم نبود/ جان ایشان بود، در دریای جود، پیش از این تن عمرها بگذاشتند/ پیش تر ازکشت، بر برداشتند، پیشتر ز افلاک کیوان دیده اند/ پیش تر از دانه ها، نان دیده اند».
فتح الهی در رابطه با برداشت عارفان از حدیث «أول ما خلق الله نوری»، عنوان کرد: براساس این حدیث، عرفا اولین مخلوق را که از تجلی حق تعالی صدور یافته است، حقیقت محمدیه (ص) نامیده اند، این حقیقت در سیر نزولی در عوالم مختلف ظهور و بروز پیدا می کند.
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: در عالم اسماء به صورت اسم اعظم، در عالم روح به صورت روح محمدی(ص) و در عالم کون در قالب انبیاء از آدم تا خاتم ظهور و بروز پیدا می کند.
وی عنوان کرد: عین القضات همدانی درتبیین آیه شریفه: «قدجاءکم من الله نور و کتاب مبین» وجود پیامبر اکرم(ص) و کلام نفسانی خداوند را «نور» خوانده و می گوید: خلق از محمد صورتی و تنی و شخصی دیدند و بشر و بشریتی به بینندگان می نمودند، اما او را به اهل بصیرت و حقیقت با جان و دل، حقیقت او را بدیدند.
نور پیامبر(ص) با نور ابلیس متفاوت است
فتح الهی بیان کرد: عین القضات نیز می گوید: «الله، جوهر است و نور در حکم عرض؛ و جوهر هرگز بی عرض نبوده و نباشد، پس آسمان و زمین، رمزی از دو نور او باشد که حقیقت ایشان دو نور است، یکی نور محمد، یکی نور ابلیس» و در جایی دیگر در بیان تفاوت نور پیامبر(ص) با نور ابلیس حدیثی از پیامبراعظم(ص) نقل می کند که فرمود: «إن الله تعالی خلق نوری من نور عزته و خلق نور إبلیس من نار عزته».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: شیخ عطار اصل حیات را به مثاب نوری مجرد تلقی می کند که آن چیزی جز پرتو نور ازلی محمد(ص) نیست وی می گوید: «اصل جان نور مجرد بود و بس / یعنی آن نور محمد بود و بس».
دیدگاه عارفان در باره حدیث «لولاک»
وی در رابطه با دیدگاه عارفان در باره حدیث «لولاک»، تصریح کرد: این حدیث قدسی ازجمله روایاتی است که همواره مورد استناد عارفان واقع شده و مرتبط با انگیزه خلقت یا عشق پاک است، چنان که مولانا می گوید: «با محمد بود عشق پاک جفت / بهر عشق او راخدا لولاک گفت، منتهی در عشق چون او بود فرد/ پس مر او را زانبیا تخصیص کرد، گر نبودی بهر عشق پاک را / کی وجودی دادمی افلاک را»
فتح الهی ادامه داد: رینولد آلن نیکلسن در بیت زیر خاک تابان تر از افلاک را آدم ابوالبشر یا انسان کامل، تلقی می کند که جلال و عظمت الهی در طبیعت او متجلی شده است و می گوید: «گنج مخفی بد ز پری چاک کرد/خاک را تابان تر از افلاک کرد» اما به نظر می رسد که وسعت معنایی حدیث فراتر از حدس نیکلسن باشد. چنان که مولانا می گوید: «آسمان ها بنده ی ماه ویند / شرق و مغرب جمله نان خواه ویند، زآنک لولاکست بر توقیع او / جمله در إنعام و در توزیع او، گر نبودی او نیابیدی فلک/ گردش و نور و مکانیء و ملک».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد ادامه داد: برخلاف تعبیر قبلی نیکلسن در شرح بیت «پس سری که مغز آن افلاک بود/ اندر آخر خواجة لولاک بود»، «خواجه لولاک» راتوصیف پیامبراکرم(ص) تلقی کرده است، براین اساس وی مطابق حدیث قدسی «لولاک» آن سری که اصل و حقیقت ساری در جهان یعنی هستی یا صورت مثالی عالم است، درمحمد خاتم(ص) تحقق یافته است.
وی در رابطه با نگرش عارفان بر حدیث «أول ما خلق الله هو العقل»، بیان کرد: اهل معرفت، روح محمدی(ص) را به اعتبار کلیت و عدم تقید، همان عقل اول می دانند و محیی الدین ابن عربی عقل اول راهمان «قلم اعلی» خوانده چنان که سنایی می گوید: «کاول آفریده ها عقل است / برتر از برگزیده ها عقل است» و از نظر شیخ عطار عقل کل، پرتوی از نورانیت ازلی و بی منتهای اوست و می گوید: «عقل کل جزوی زعکس جان او/ کل شده هر جزو از ایمان اوست، طفل راهش آدم پیر آمده / سوی شرعش از پی شیر آمده، هشت جنت جرعه ای از جام او / هردو عالم، از دو میم نام او، نیست عالم را مگریک میم قسم/ پس محمد را دو میم آمد ز اسم، لاجرم یک عالم ازیک میم اوست / وان دوم عالم زدیگر نیم او» و مولوی بر آن است که مجموع عالم صورت عقل کل، یعنی همان عقل مجرد قدسی است و می گوید: کل عالم صورت عقل کل است/ کوست بابای هرآنک اهل قل است».
حقیقت محمدیه با حقیقت ولویه متحد هستند
فتح الهی در رابطه با اتحاد حقیقت محمدیه با حقیقت ولویه، عنوان کرد: حقیقت محمدیه(ص) به حکم ادله عرفانی، حکمی و شواهد نقلی «أنا وعلی من نور واحد» با حقیقت ولویه(ع) متحد است، با این که هم انبیاء و اولیاء ورثه او هستند، مع هذا علی بن ابی طالب(ع) نزدیک ترین کس به وی است، در فتوحات می گوید: «وأقرب الناس إلیه(ص) علی بن ابی طالب رضی الله عنه امام العالم وسرالانبیاء أجمعین» و سیدحیدر آملی می گوید: «ولایت مطلقه اصالتا برای حقیقت محمدیه ثابت و برای علی(ع) به وراثه ثابت است» و در بیتی می گوید: «در هر زمان پیغمبری برخلق کردی رهبری/ بر اولیا تو مهتری مردان سلامت می کنند».
این دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه آزاد خرم آباد عنوان کرد: حاصل سخن آن که همان طورکه حقیقت محمدیه(ص) به حسب سر وجود خود با انبیاء بوده است اما به حقیقت قیومی، تابع قیومیت حق و اراده او بوده است، سیدحیدر آملی دربیان معنی حدیث نبوی: «بعث علی مع کل نبی سرا ومعی جهرا» می گوید: «ومعناه أن الولایة المطلقة التی هی مخصوصة بعلی (ع) ساریة فی جمیع الأنبیاء علیه السلام سرا، کما کانت النبوة المخصوصة بی ساریة فیهم جهرا» و در ابیاتی می گوید: «در هر زمان پیغمبری برخلق کردی رهبری/ بر اولیا تو مهتری مردان سلامت می کنند، با انبیا بودی به سر، در اولیائی مستتر / ای مقتدای مقتدر مردان سلامت می کنند».
وی افزود: در احادیث نبوی، فراوان از پیامبر(ص) نقل شده است که علی(ع) نور وجود خود را از مشکات نبوی اخذ و اقتباس کرده و در پاره ای از روایات اتحاد با نور نبوی شامل خمس آل عبا نیز می شود که فرمود: «إن الله خلقنی وخلق علیا وفاطمة والحسن والحسین من نور واحد»
انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «حقیقت محمدیه(ص) در کلام عارفان» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.