عفیفانه نویسی زنانه را در دنیا رواج دهیم



به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی کتاب «نعمت جان» نوشته سمانه نیکدل، شامل خاطرات صغری بستاک از پرستاران دفاع مقدس، عصر چهارشنبه ۶ اسفند با حضور معصومه رامهرمزی، حجت الاسلام بهداروند، سیده اعظم حسینی، مرتضی قاضی، میثم رشیدی مهرآبادی و نویسنده و راوی اثر در کتابفروشی چاپ ونشر بین الملل برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، سمانه نیکدل درباره آشنایی خود با راوی کتابش گفت: قصه آشنایی من با خانم بستاک از سال ۱۳۹۳ شروع شد، با شنیدن درباره فعالیت های ایشان، مشتاق دیدار با ایشان بودم تا اینکه در بهمن ماه ۱۳۹۴ موفق شدیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم. در همان جلسه اول، جمع بندی ما این بود که به خاطر تراکم فعالیت های ایشان از جمله حضور در نهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفین، سپاه، پرستاری بیمارستان شهید کلانتری در دوران انقلاب و دفاع مقدس و در ادامه ازدواج با جانباز وطن حاجآقا عابدی، مصاحبه های عمیقی با هدف نگارش کتاب بگیریم.

وی افزود: این مصاحبه ها که حدود هفتاد ساعت شد، از دوران کودکی خانم بستاک تا زندگی مشترکشان ادامه داشت که حاصل آن، کتاب «نعمت جان» شد. برای جلسه اول که با چهلم برادرشوهر شهید خانم بستاک در اهواز همزمان شده بود، ایشان را به اندیشمک دعوت کردیم و در مجتمع فرهنگی شهید جواد زیوداری، گفتگوهایمان را آغاز کردیم. در آن جلسات با اینکه اوضاع روحی همسرشان مناسب نبود ولی وقت زیادی را برای مصاحبه گذاشتند. بعد از آن هم سفر سه روزه ای به اندیمشک داشتند که مصاحبه های مکرری داشتیم که تا پاسی از شب هم ادامه داشت. بعد از برگشت خانم بستاک به تهران به دلیل شرایط خاصشان که فاصله زمانی زیادی ایجاد شد، خودم به تهران آمدم تا مصاحبه ها را ادامه بدهم که طی دو مقطع بود، هر دفعه، یکهفته ای مهمانشان بودم.

نویسنده کتاب «نعمت جان» در ادامه گفت: درباره عنوان کتاب نیز در سخنانی اظهار داشت: یکی از دلایل انتخاب چنین اسمی، این بود که خانم بستاک از ابتدای فعالیتهایی که انجام دادهاند تا به امروز که در خدمت حاجآقا عابدی هستند، نعمتی از ولینعمتهای انقلاب برای ما هستند، دلیل دیگر هم با خواندن کتاب مشخص میشود که چرا این نام را برگزیدیم.

نیکدل در پایان گفت: در حال حاضر، مشغول تدوین و نگارش خاطرات همسر شهید مدافع حرم، شهید علیمحمد قربانی، از شهدای مدفع حرم اندیمشک هستم که کار آن تا اواسط کتاب پیش رفته است. در کنار این پروژه، تحقیقی هم در مورد یکی از خانمهای امدادگر دفاع مقدس دارم که کارهای مقدماتی آن انجام شده و پژوهش آن هم به زودی شروع می شود.

خاطراتی که پشت گوش انداخته می شد

در ادامه این مراسم، صغری بستاک، امدادگر دفاع مقدس و راوی کتاب در پاسخ به سؤالی گفت: من چند سالی بوده پیگیر نگارش این خاطرات بودم، از طرف بنیاد شهید و حتی چند باری، ارتش هم دعوت کرده بودند که در این باره صحبت کنند ولی پشتگوش انداختند تا اینکه خانم نیکدل تماس گرفتند که من استقبال کردم و از این اتفاق خوشحال شدم و مدام در جلسات مصاحبه که می گفتند حضور پیدا میکردم.

وی ادامه داد: خانم نیکدل، سؤالات زیادی از من می کردند، آن قدر که بعد از حدود بیست سال توانستم حتی بعضی خاطرات از یاد رفته را هم به یاد بیاورم تا نوشته شود. ظرافت و کاربلدی خانم نیکدل در این باره به من کمک کرد. خانم داوری و خانم خوشطینت، از دیگر امدادگرانی بودند که در زمان جنگ، در بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، خیلی فعالیت داشتند، خانم چترچی هم که از نیروهای اعزامی تهران بودند، ایشان هم واقعا دلسوزانه خیلی کار میکردند.

این پرستار دفاع مقدس در بخش دیگر سخنانش درباره ماجرای ازدواج خود با یک جانباز قطع نخاعی گفت: قبل از اینکه من با حاج آقا ازدواج کنم حدود سال ۱۳۶۰ آقایی به نام مهدی صناعی به خواستگاری من آمده بود که خیلی تلاش کردم تا قضیه ازدواج من با ایشان صورت بگیرد؛ ولی آن زمان من بیست ساله بودم و نتوانستم برای سرگیری این ازداوج آن طور که باید و شاید دفاع کنم. آقای صناعی در سال ۱۳۶۰ شهید شدند، شهادت ایشان باعث شد که تصمیم به ازدواج با یک جانباز قطع نخاع بگیرم. البته خواستار ازدواج با جانباز قطع نخاع از گردن بودم ولی خوب این توفیق شامل حال من نشد. پس از اینکه حاج آقا عابدی آمدند به خواستگاری بنده، انگار خداوند قدرتی را به من داده بود که بتوانم تصمیمم دفاع کنم. پدر، مادر، هشت برادر و دو خواهرم، همه مخالف ازدواجم با یک جانباز بودند؛ ولی من فقط به امام زمان(عج) توسل کرده بودم علی رغم اینکه حتی حاج آقا عابدی را ندیده بودم. الان حدود ۲۷ سال است ازدواج کردیم و از این ازدواج هم واقعا راضی هستم.

بستاک با اشاره به همزمانی رونمایی کتاب «نعمت جان» با سالروز شهادت شهید جواد زیوداری از شهدای اندیمشک گفت: شهید زیوداری در آن دوره، مسئول ما در بنیاد مستضعفین بودند، ایشان، شهید علی اکبری و شهدای دیگر مانند یک برادر برای ما بودند. این کتاب را شهید زیوداری و تمام شهدا هدیه می کنم.

اندیمشک مدیون فداکاری های بانوان امدادگر است

حجت الاسلام محمدمهدی بهداروند، نویسنده کتاب «زندان الرشید» از دیگر سخنرانان این مراسم بود که گفت: ۳۷سال پیش ما در چنین روزی، با شهید زیوداری از اندیمشک برای شرکت در عملیات خیبر حرکت کردیم. قرار بود از سمت خشکی وارد جزیره مجنون بشویم و نیروهای دیگر هم از آب وارد جزیره بشوند. متأسفانه عملیات لو رفته بود، وقتی وارد کانال شدیم، یک تیربار عراقی تقریبا بالای سر ما ایستاده بود، شروع به تیراندازی کرد، قتل عام شدیدی اتفاق افتاد، شهید زیوداری هم تیر خورده بودند، به همراه تعداد زیادی از همشهریانم شهید شدند، بعدا نیروهای عراقی آمدند و در کانال، روی شهدا خاک ریختند. بعد از آن، سال های زیادی گذشت تا گروه تفحص رفتند و اجساد شهدا را کشف کردند.

دزفول و اندیمشک طنیده در همدیگر هستند. منتهی دزفول شاخصه های دارد که اندیمشک ندارد و آن بزرگانی مثل سرلشکر رشید و سردار رئوفی است که که همه آنان فرمانده ما اندیمشکی ها بودند و ما فرمانده شاخص نداشتیم ولی در ادبیات دفاع مقدس و کتاب های تاریخ جنگ، درباره اندیمشک بیشتر کار شده است وی با اشاره به فعالیت های بستاک در آن دوران دفاع مقدس گفت: خانم بستاک، خانم غندورچی، خانم انوشه، ایزدوند، الوند و …، یک تیمی از خانم های فرهنگی و جوان شهر اندیمشک بودند که در آن دوران فعالیت می کردند، اندیمشک مدیون فداکاری ها و ایثارگری های آنان است که در رأس آنها خانم بستاک و خواهر شهید زیوداری هستند که در این مراسم حضور دارند.

بهداروند در پاسخ به پرسشی درباره کم توجهی به نقش اندیمشک در ادبیات دفاع مقدس نسبت به شهر دزفول گفت: دزفول و اندیمشک طنیده در همدیگر هستند. منتهی دزفول شاخصه های دارد که اندیمشک ندارد و آن بزرگانی مثل سرلشکر رشید و سردار رئوفی است که که همه آنان فرمانده ما اندیمشکی ها بودند و ما فرمانده شاخص نداشتیم ولی در ادبیات دفاع مقدس و کتاب های تاریخ جنگ، درباره اندیمشک بیشتر کار شده است، اما گفته می شود از لحاظ ادبیات دفاع مقدس دزفول، سرآمد اندیمشک هست در حالی که کارهای خیلی خوبی انجام شده است.

وی با اشاره به کتاب خاطرات شفاهی خودش که در دست انتشار است، گفت: این کتاب، در حقیقت یک تصویری تمام نما از کسی که در اندیمشک متولد شده، زندگی کرده، وارد جنگ شده و از آن شهر بیرون رفته است، ارائه می دهد. در این کتاب، به شهدای شاخصی سرآمد پرداختم که افتخار اندیمشک هستند مانند شهید زیوداری، شهید قاسمزاده و شهدای بزرگی که در آن کتاب به آنها پرداخته شده است.

نگارش خاطرات شهدا، امر به معروف است

محسن عابدی، جانباز قطع نخاع و همسر راوی کتاب «نعمت جان» نیز در سخنانی در این مراسم گفت: می شود گفت از هر کجا که صحبت کنیم نعمت است چه ازدواج چه بحث جانبازی. ما واژهها و مفاهیم فراموش شدهای مانند ایثار، امر به معروف و نهی از منکر، مقاومت و شهادت داشتیم که با پیروزی انقلاب اسلامی این مفاهیم زنده شد. در هشت سال دفاع مقدس، شهادت، واژه ای بود که هر جوان و نوجوانی که وارد جنگ می شد آرزو داشت به آن برسد؛ ولی حکمت خدا بر این بوده که یک عده را نگه دارد. یکی از بهترین مفاهیم برای شهادت که نوعی امر به معروف هم می تواند باشد، نگارش خاطرات شهداست. امنیت، استقلال و آزادی ما به خاطر آن خونهایی است که برای این مملکت، قرآن، اسلام و دفاع از ولایت ریخته شده است. ولایت محور اساسی کشور ماست، مردم از جوان تا پیر با شوق ولایت و شهادت و به ندای امام امت قدم بر این راه گذاشتهاند. همه مدیون حضرت امام هستیم و بعد از امام راحل مدیون ولایت مقام معظم رهبری هستیم. امروز اگر امنیت داریم، بخاطر خون شهدایی است که نظارهگر ما هستند، ان شاا.. بتوانیم پاسدار خون شهدای عزیز باشیم.

شاخصی برای زن مسلمان انقلابی ایرانی

معصومه رامهرمزی، نویسنده و از امدادگران دفاع مقدس هم در بخش دیگری از این نشست گفت: وقتی کتاب را خواندم به خیلی چیزها امیدوار شدم از جمله به زندگی یک زوج انقلابی که با آرمانهایشان زندگی کردند. همچنین نسبت به نقش و جایگاه زن در انقلاب اسلامی واقعا مسرور شدم، یک بانوی جوان اهل اندیمشک این کتاب را آن قدر خوب نوشته است که بعد از مدتی، یک کتابی را با یک حجم معقول اما بسیار پخته، بالغ، روان و سلیس می خواندم، خیلی حالم خوب شد یعنی احساس میکنم این کتاب چه به جهت محتوایی و چه به لحاظ فرم و تکنیک، کتاب پختهی است، کشش روایی دارد یعنی خوانده را با خود همراه می کند و از طرفی بازی با کلمات و زبانچرانی در آن نیست بلکه پر از معنی است.

وی افزود: سال ها بود که وقتی کتاب های دفاع مقدس انتشار می شد، به ویژه کتاب هایی که در حوزهی زنان بود، دوستان می آمدند کتاب را می گرفتند دستشان و می گفتند این کتاب، شاخص زن مسلمان انقلابی ایرانی است. البته ممکن بود از جهاتی درست باشد اما من وقتی کتاب «نعمت جان» را خواندم، از نظر من، شاخص زن مسلمان انقلابی ایرانی است، شاخصه هایی مثل پویایی، توانمندی، قدرت، اراده، تلاش و تصمیمگیریهای عاقلانه در عین وجود عاطفه و زنانگی.

این راوی دفاع مقدس در ادامه گفت: ما در این کتاب با زنی روبرو نیستیم که شکسته، خسته و ناامید باشد، با زنی روبرو هستیم که برای خودش برنامه دارد، لحظهای نمی نشیند تا زمانی که آن ازدواج واقعا خوب را انجام میدهد و تصمیم میگیرد که زندگی اش ادامه آرمان هایش باشد. ما شاهد یک زن قوی هستیم. من بارها در نقد کتاب ها عرض کردم که ما باید چنین زوج های انقلابی و زن های انقلابی را نشان دهیم. زن های تصمیمگیری که قدرت دارند و توانمند هستند و براساس اصول دینی و جایگاه واقعی زن حرکت میکنند. روایت خانم بستاک تنها روایت صغری بستاک نیست بلکه روایتی است که به خوبی توانسته نقش و جایگاه زن را در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و در شهرستان اندیمشک که به نظرم حقش در جنگ ادا نشده و هنوز ما نمیدانیم در آنجا چه اتفاقی افتاده است، این کتاب توانسته حق مطلب را ادا کند.

رامهرمزی گفت: در این کتاب، تنها محتوا نیست که ارزشمند است، چیز دیگری که وجود دارد این است که ما با گزافگویی، مبالغهگویی و اغراق مواجه نیستیم و روایت های کتاب، معتدل، منطقی و باورپذیر است. آدمهای کتاب، معمولی اما بسیار دوست داشتنی و فعال هستند. مثلا در جریان ازدواج خانم بستاک با وجود اینکه مخالفت خانواده را میبینیم اما همه اعضای خانواده برای ما عزیز هستند چون آن مخالفت ها هم از روی دلسوزی و نگرانی برای خوشبختی فرزندشان هست.

این نویسنده ادبیات دفاع مقدس گفت: می خواهم بگویم آن محتوای سالم و موثق در یک فرم خیلی خوبی ریخته شده است. خیلی وقت ها به اشتباه فکر می کنیم که کتابهای دفاع مقدسی، باید خیلی فربه باشند و اگر کمتر از ۴۰۰-۵۰۰صفحه باشند، حق مطلب را ادا نمیکنند ولی واقعا به این صورت نیست. «نعمت جان» کمتر از دویست صفحه است اما ما از ابتدا تا انتهای کتاب، معنا را میبینیم. یکی از کارکردهای جدی خاطره گویی، پیدا کردن معنی زندگی است، ما در این کتاب، به گذشته نگاه می کنیم، گاهی فکر می کنیم گذشته خودمان را شخم میزنیم اما این طور نیست ما با نگاه به گذشته، معنای زندگی خودمان را بازیابی می کنیم که چه کردیم! که بودیم؟ انقلاب ما و آرمان های آن چه بوده؟ ما در این کتاب با شهید زیوداری، با شهید علیاکبری، با شهید صناعی و خیلی از شهدا آشنا می شویم و می بینیم در شهر اندیمشک که هنوز حق آنچه که در جنگ کرده، ادا نشده، چه تلاشی برای انقلاب و جنگ شده است.

کتابی که خوب دم کشیده

رامهرمزی با اشاره به خاطره خودش درباره همراهی و همدلی مردم اندیمشک با رزمندگان که در کتاب «یکشنبه آخر» بیان شده، گفت: آن موقع که امدادگر بودم، بارها سوار آمبولانس که می شدم و می رفتم اندیمشک یا دزفول برای رساندن مجروحین؛ این صحنه را فراموش نمیکنم که در بیمارستان مردم جمع می شدند و نان تیری، میوه و … به ما می دادند، وقتی برمی گشتیم به بیمارستان، همیشه آمبولانس پر از خوراکی بود، این موارد را آدم هیچوقت فراموش نمی کند، در این کتاب «نعمت جان» این موارد هم به خوبی گفته شده است.

واقعا به این قسم عظیم زنانه گویی و زنانه نویسی میتوانیم افتخار کنیم و آن قدر روی آن کار کنیم که این مدل عفیفانه نویسی را در دنیا ارائه بدهیم نویسنده کتاب «یکشنبه آخر» ادامه داد: من برای این کتاب، از تمثیل آقای مرتضی سرهنگی استفاده می کنم، ایشان می گوید کتاب باید مثل برنج، خوب دم بکشد، این کتاب هم خوب دم کشیده است. سه- چهار سال روی ۷۰ساعت مصاحبه، کار شده، فلشبکهای خوب، رفت و برگشتهای خوب نشان می دهد شأن نویسندگی در این کتاب رعایت شده است به همین دلیل من از انتشارات خواهش میکنم عنوان روی جلد برای نویسنده که تحقیق و تدوین قید شده، تغییر بدهد. زمانی میزنیم مصاحبه و تدوین که واقعا مصاحبه و تدوین شده باشد اما اینجا کار پدیدآوری صورت گرفته، نویسنده با درک خوبی از راوی و رسیدن به یک اتصال با شخصیت راوی، توانسته روایت را جان دهد و کنار هم بچیند وقتی شأن نویسندگی، در یک کتاب رعایت میشود اصلا کم است بگوییم مصاحبه و تدوین باید بگوییم نویسنده سمانه نیکدل. یک جوانی که با اینکه تجربههای نسل من را ندارد اما تجربه را درک کرده و خوب به روی کاغذ آورده است.

وی افزود: یک نکته دیگر که خیلی از آن لذت بردم، هم نگارش عفیفانه کتاب بود. اتفاقی که خواسته ادبیات ماست و باید به آن افتخار بکنیم. در کتاب، خانم بستاک از خواستگاری هایش و از ازدواج گفته، اما در همه آن اتفاقات، ما پاکی و آن حیات طیبه را که قرآن مثال می زند، می بینیم. ما در این کتاب همه مسائل عاطفی را میبینیم اما در آنها پاکی موج می زند، جنسیت گرایی نیست. واقعا صداقت است آن رابطه هایی که در گروه های انقلابی در زمان انقلاب و جنگ وجود دارد، خیلی خوب به این موارد پرداخته شده است، فکر می کنم واقعا می توانیم به این قسم عظیم زنانه گویی و زنانه نویسی افتخار کنیم و آن قدر روی آن کار کنیم که این مدل عفیفانه نویسی را در دنیا ارائه بدهیم.

رامهرمزی در پایان سخنانش گفت: جا دارد از دوستان دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به خاطر حسن انتخابشان چه در انتخاب راوی و چه نویسنده تشکر کنم، خیلی خوشحال هستم که جوانان اندیمشکی این کتاب را به نگارش درآوردند؛ امیدوارم که فرصت های خوبی برای همه استان های ما ایجاد بشود که نویسنده های جوان در استان های مختلف بتوانند کتاب های خوبی را با چنین موضوعاتی منتشر کنند.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «عفیفانه نویسی زنانه را در دنیا رواج دهیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.