اشاره رهبر انقلاب به داستان «مالک اشتر» در کدام منابع است؟- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رهبر معظم انقلاب در دیدار با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت درباره ضرورت روحیه تواضع در بین فرماندهان نظام به ماجرایی از مالک اشتر اشاره کردند؛ ایشان در قسمتی از صحبت های خویش فرمود «شما هر اندازه قدرت تان بیشتر شود، چه توانایی های ذاتی خودتان و چه توانایی های قانونی تان. هرچه بالاتر باید تواضع تان بیشتر باشد. انعطافتان بیشتر باشد. توجهتان به خدا بیشتر باشد. قضیه مالک اشتر را شاید اغلب شما شنیده باشید.» سپس به داستان مالک اشتر پرداخته، فرمود «مالک اشتر، شجاع، قدرتمند، رشید، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام، دست قدرتمند امیرالمؤمنین مالک اشتر یک چنین کسی است در کوفه می رفت ظاهرا این قضیه در کوفه بوده یک پسر جوان یا نوجوانی او را نشناخت و شروع کرد مسخره کردن. حالا مثلا لابد پیراهنی، عمامه ای داشته جوری که مایه ی مسخره ی آن پسر قرار گرفته. یک خرده مسخره اش کرد، خندید؛ او چیزی نگفت و رفت. بعد که عبور کرد و رفت، یک نفری به این پسر گفت فهمیدی او که بود که تو مسخره اش کردی؟ گفت نه؛ گفت: او مالک اشتر است. پسر ترسید، گفت حالا این مالک اشتر که من این جور با او برخورد کردم، با من یا با خانواده ی من چه خواهد کرد؟ گفت چه کار کنم؟ گفت برو از او عذرخواهی کن. پسر دنبال او راه افتاد که از او عذرخواهی کند؛ دید مالک اشتر رفت در مسجد و مشغول نماز شد؛ این [پسر] صبر کرد، نمازش که تمام شد، رفت جلو گفت که آقا ببخشید، من شما را نشناختم، من بی احترامی کردم و مانند اینها و شما از من بگذرید. مالک اشتر گفت من آمدم مسجد، این دو رکعت نماز را خواندم برای اینکه برای تو دعا کنم. بالاخره کسی یا جوانی که یک چنین کار بی ادبانه ای می کند، احتیاج به دعا دارد، باید دعایش کرد. [گفت:] آمدم تا دعا کنم. این مالک اشتر [است]».
توصیه علمای دین درباره تواضع مقابل پدر و مادر
این داستان را اولین بار در کتاب «تنبیه الخواطر و نزهة النواظر» معروف به «مجموعه ورام» نوشته ورام بن ابی فراس مالکی اشتری (متوفای ۶۰۵ هجری) که در موضوع اخلاق و مواعظ است، می بینیم. وی جد سید ابن طاووس است و طبق گفته وی درباره تأکید بر اتقان نقل هایش «یقین دارد انسان در گروی گفته ها و نوشته های خویش است.» ایشان اینطور این داستان را می نویسد:
حکی أن مالکا الأشتر رضی الله عنه کان مجتازا بسوق الکوفة و علیه قمیص خام و عمامة منه فرآه بعض السوقة فازدریبزیه فرماه ببندقة تهاونا به فمضی و لم یلتفت فقیل له ویلک أ تدری بمن رمیت فقال لا فقیل له هذا مالک صاحب أمیر المؤمنین ع فارتعد الرجل و مضی إلیه لیعتذر منه فرآه و قد دخل مسجدا و هو قائم یصلی فلما انفتل أکب الرجل علی قدمیه یقبلهما فقال ما هذا الأمر فقال أعتذر إلیک مما صنعت فقال لا بأس علیک فو الله ما دخلت المسجد إلا لأستغفرن لک.
مرحوم فیض الإسلام در کتاب «ترجمه و شرح نهج البلاغه» داستان را اینطور ترجمه می کند: « (حکایت شده) روزی از بازار کوفه می گذشت، و کرباس۱ خامی در آغوش و پاره ای از همان را به جای عمامه بر سر داشت. یکی از بازاریان از روی استخفاف (کوچک کردن)، شاخه سبزی بر او انداخت. مالک اشتر بردباری کرد، اعتنا نکرد و گذشت. یکی از حاضران که اشتر را می شناخت، به آن بازاری گفت: وای بر تو! آیا دانستی که به چه کسی اهانت کردی؟ گفت: نه. گفت او مالک اشتر دوست و یار امیر المؤمنین علیه السلام بود. آن مرد بازاری از کار خود به لرزه آمد و به دنبال اشتر رفت تا عذر خواهی کند. دید اشتر در مسجد به نماز مشغول است. ایستاد تا از نماز فراغت یافت. پس سلام کرد و خود را بر پای او انداخته بوسید. اشتر سر او را برداشت و فرمود: چه کار می کنی؟! گفت: عذر گناهی که از من صادر شده می خواهم که ترا نشناخته بودم. اشتر فرمود: بر تو هیچ گناهی نیست. به خدا سوگند من به مسجد آمده بودم که برای تو طلب آمرزش کنم. (ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام)، ج۵، ص۹۹۰).
جناب خویی نیز در کتاب منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة» به این داستان اعتنا کرده و به نقل از مجموعه ورام در کتابش نوشته است. شیخ عباس قمی نیز در سفینةالبحار به همین ترتیب و به نقل از ورام داستان را نقل کرده است.
----------------------
پاورقی:
کرباس نوعی پارچه درشت بافت و سنگین است که از الیاف پنبه، کتان یا کنف بافته می شود. از این پارچه برای ساخت بوم نقاشی استفاده می شود.
انتهای پیام/
توصیه علمای دین درباره تواضع مقابل پدر و مادر
این داستان را اولین بار در کتاب «تنبیه الخواطر و نزهة النواظر» معروف به «مجموعه ورام» نوشته ورام بن ابی فراس مالکی اشتری (متوفای ۶۰۵ هجری) که در موضوع اخلاق و مواعظ است، می بینیم. وی جد سید ابن طاووس است و طبق گفته وی درباره تأکید بر اتقان نقل هایش «یقین دارد انسان در گروی گفته ها و نوشته های خویش است.» ایشان اینطور این داستان را می نویسد:
حکی أن مالکا الأشتر رضی الله عنه کان مجتازا بسوق الکوفة و علیه قمیص خام و عمامة منه فرآه بعض السوقة فازدریبزیه فرماه ببندقة تهاونا به فمضی و لم یلتفت فقیل له ویلک أ تدری بمن رمیت فقال لا فقیل له هذا مالک صاحب أمیر المؤمنین ع فارتعد الرجل و مضی إلیه لیعتذر منه فرآه و قد دخل مسجدا و هو قائم یصلی فلما انفتل أکب الرجل علی قدمیه یقبلهما فقال ما هذا الأمر فقال أعتذر إلیک مما صنعت فقال لا بأس علیک فو الله ما دخلت المسجد إلا لأستغفرن لک.
مرحوم فیض الإسلام در کتاب «ترجمه و شرح نهج البلاغه» داستان را اینطور ترجمه می کند: « (حکایت شده) روزی از بازار کوفه می گذشت، و کرباس۱ خامی در آغوش و پاره ای از همان را به جای عمامه بر سر داشت. یکی از بازاریان از روی استخفاف (کوچک کردن)، شاخه سبزی بر او انداخت. مالک اشتر بردباری کرد، اعتنا نکرد و گذشت. یکی از حاضران که اشتر را می شناخت، به آن بازاری گفت: وای بر تو! آیا دانستی که به چه کسی اهانت کردی؟ گفت: نه. گفت او مالک اشتر دوست و یار امیر المؤمنین علیه السلام بود. آن مرد بازاری از کار خود به لرزه آمد و به دنبال اشتر رفت تا عذر خواهی کند. دید اشتر در مسجد به نماز مشغول است. ایستاد تا از نماز فراغت یافت. پس سلام کرد و خود را بر پای او انداخته بوسید. اشتر سر او را برداشت و فرمود: چه کار می کنی؟! گفت: عذر گناهی که از من صادر شده می خواهم که ترا نشناخته بودم. اشتر فرمود: بر تو هیچ گناهی نیست. به خدا سوگند من به مسجد آمده بودم که برای تو طلب آمرزش کنم. (ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام)، ج۵، ص۹۹۰).
جناب خویی نیز در کتاب منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة» به این داستان اعتنا کرده و به نقل از مجموعه ورام در کتابش نوشته است. شیخ عباس قمی نیز در سفینةالبحار به همین ترتیب و به نقل از ورام داستان را نقل کرده است.
----------------------
پاورقی:
کرباس نوعی پارچه درشت بافت و سنگین است که از الیاف پنبه، کتان یا کنف بافته می شود. از این پارچه برای ساخت بوم نقاشی استفاده می شود.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «اشاره رهبر انقلاب به داستان «مالک اشتر» در کدام منابع است؟- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.