داستان هائی از <a href="/fa/dashboard/ ir/امام جعفر صادق علیه السلام" class="text info">امام جعفر صادق علیه السلام</a>


نمایه رهنمود حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه



داستان های عبرت آموز از زندگی و سیره امام جعفر صادق علیه السلام



گناه ننمودن حتی در …



در تفسیر عیاشی از ابی جعفر روایت شده که گفت:نزد امام صادق(ع) بودم،مردی خدمت آن حضرت رسید و عرض کرد:من همسایگانی دارم که کنیزان خواننده ای دارند.می خوانند و می نوازند و من گاهی که برای قضاء حاجت (به دستشویی) می روم، نشست خود را طولانی تر می کنم؛تا نغمه های آنها را بشنوم،در حالی که برای چنین منظوری نرفته ام.
امام صادق(ع) فرمود:مگر،گفتار خداوند را نشنیده ای که می فرماید:«ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا؛همانا گوش و چشم و دل همه مسئولند».(سوره ی اسراء، آیه ی ۳۶)
او عرض کرد:گویا من،هرگز،این آیه را از هیچ کس،نه عرب و نه عجم،نشنیده بودم و اکنون این کار را ترک می گویم و به درگاه خدا توبه می کنم.
امام به او دستور داد:برخیز و غسل توبه کن و به مقداری که می توانی،نماز بگذار!؛ چرا که عمل بسیار ناپسندی انجام می دادی که اگر در آن حال می مردی، مسئولیت تو بزرگ بود… کارهای زشت را،برای اهلش بگذار؛چرا که هر چیز اهلی دارد.۱
۱. تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۹۲.



اندازه نگهدار …



امام صادق (ع) با یکی از یارانش به نام عجلان نشسته بود. فقیری نزد حضرت آمد و از او کمک خواست. امام برخاست و بسوی زنبیلی که در خانه بود رفت و مشتی خرما برداشت و به او داد. طولی نکشید که فقیر دیگری آمد و از حضرت خرما طلب کرد. باز حضرت مقداری خرما به او عطا کرد. نفر سوم وارد شد حضرت به او نیز خرما داد. نفر چهارم وارد شد، حضرت به او کمک نکرد. خطاب به او فرمود: روزی من و تو بدست خداوند است. آنگاه فرمود: ای عجلان! رسول خدا به هرفقیری که از او چیزی می خواست کمک می کرد تا اینکه روزی زنی فرزندش را نزد رسول خدا فرستاد و گفت: اگر پیامبر فرمود چیزی ندارم، بگو: پیراهنت را بده! پیامبر نیز چنین کرد در حالی که خود به آن پیراهن احتیاج داشت. خداوند متعال این آیه را نازل کرد: «ولا تجعل یدک مغلولة إلی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا؛
دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار هم گشاده دست نباش تا حیران و حسرت زده گردی.(سوره ی اسراء، آیه ی ۲۹)
به این ترتیب خداوند از پیامبرش خواست که میانه روی را پیشه کند.



بخشش پنهانی به دشمنان …



یک روز امام صادق (ع) کیسه پولی را به ابوجعفر خثعمی که یکی از شاگردان و اصحاب مورد وثوق او بود، داد و دستور فرمود که آن را به یکی از بنی هاشم بدهد و تأکید کرد که این صله، پنهانی صورت گیرد و او نداند که از طرف امام است .
هنگامی که ابو جعفر کیسه پول را به آن مرد هاشمی داد، او دست به دعا بلند کرد و گفت: خداوندا! به این مرد احسان کننده پاداش خیر بده که گاه گاهی پولی برای ما میفرستد و ما بدین وسیله زندگیمان را سروسامان میدهیم؛ اما جعفر (ع) با وجود آن همه ثروت و دارائی که دارد چیزی برای ما نمیفرستد. ۱
امام صادق (ع) صلهها و عطاها و احسانهایش را حتی از کسانی که با او قطع ارتباط کرده بودند، نمیبرید. حتی در ساعت و لحظه وفات نیز به فکر خویشاوندانش بود و موقعی که دستور داد برای همه آنان چیزی فرستاده شود، فرمود به حسن بن علی افطس ۲ نیز هفتاد دینار بدهند.
به امام عرض شد، آیا به مردی که با دشنه به شما حمله کرده و میخواسته است شما را بکشد، پول میدهید؟!
در پاسخ فرمود: مگر قرآن نمیخوانید که میگوید:
و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب.۳
و کسانی که پیوند برقرار میکنند آنجا که خداوند فرمان پیوند و ارتباط داده و از پروردگارشان میترسند و از حسابرسی بد بیمنا کند.
و در ادامه سخنش فرمود: خداوند بهشت را آفریده و آن را پاکیزه و معطر ساخته است و بوی عطرآگین آن از مسافت دو هزار ساله به مشام میرسد، اما عاق والدین و قطع کننده بارحم و خویشاوند نزدیک، بوی آن را احساس نمیکند.
این بود شمهای از احسانها و صلههای پنهانی امام که نشانگر مهر و محبت عواطف انسانی آن حضرت تواند باشد.



۱- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۷۳.
۲- او حسن بن علی اصغر بن علی بن حسین علیهما السلام بود که همراه محمد بن عبدالله خروج کرد و به دستش یک پرچم سفید بود و در این راه سختی و مشقت زیاد کشید. گویند در میان یاران محمد، شخصی به شجاعت، دلیری و بردباری حسن نبوده است و از بس قدی کشیده و بازوی نیرومند داشت به او نیزه آل ابی طالب میگفتند. پس از آنکه محمد کشته شد، حسن افطس متواری گردید؛ اما موقعی که امام صادق (ع) وارد عراق شد و با ابوجعفر منصور دیدار فرمود، نزد او درباره حسن شفاعت کرد و منصور هم از حسن درگذشت و با این لطف و محبتی که امام درباره حسن کرد و با وصف آن همه احسان و نکوئی، مع ذلک او با دشنه به امام حمل کرد و قصد قتل او را داشت .
۳- الرعد /۲۱.



این جواب را از حجاز آورده ای …



(ابوشا کر دیصانی از دانشمندان معروف عصر امام صادق علیه السلام بود؛ و در صف منکران توحید قرار داشت ؛ ومعتقد به خدای نور و خدای ظلمت بود و همواره می کوشید تا با بحثهای کلامی ؛ عقیده خود را ثابت کند؛ و اسلام را نقض نماید؛ او بنیانگذار مکتبی به نام دیصانیه شده بود و شاگردانی داشت ؛ و حتی مدتی هشام بن حکم از شاگردان او بود؛ در اینجا به یک نمونه از ایراد تراشی های او توجه کنید: )
ابو شاکر به نظر خود ایرادی برای قرآن یافته بود؛ روزی به هشام بن حکم (شاگرد برجسته امام صادق ) گفت : در قرآن آیه ای وجود دارد که عقیده ما (دوگانه پرستی ) را تصدیق می کند.
کدام آیه را می گوئی ؟ آنجا که (در آیه ۸۴سوره زخرف ) می خوانیم :
و هو الذی فی السما اله و فی الارض اله : او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین نیز معبود می باشد؛ بنابراین آسمان معبودی دارد؛ و زمین معبود دیگر.
هشام می گوید: من ندانستم چگونه به او پاسخ بگویم ؛ در آن سال به زیارت خانه خدا مشرف شدم ؛ و نزد امام صادق (ع ) رفتم و ماجرا را عرض کردم .
امام صادق (ع ) فرمود: این سخن بی دین خبیثی است ؛ هنگامی که بازگشتی ؛ از او بپرس : نام تو در کوفه چیست ؟ می گوید: فلان .
بگو: نام تو در بصره چیست ؟
می گوید: فلان ؛ سپس بگو: پروردگار ما نیز همین گونه است ؛ نام او در آسمان اله است و در زمین نام او اله است ؛ و همچنین در دریاها؛ و صحراها و در هر مکانی ؛ اله و معبود؛ او است .
هشام می گوید: هنگامی که بازگشتم ؛ به سراغ ابوشاکر رفتم ؛ و این پاسخ را به او دادم .
گفت : این سخن از تو نیست ؛ این را از حجاز آورده ای (هذه نقلت من الحجاز)



پنجاه سال در جستجوی رهبر آگاه



بریه یا بریهه از علمای بزرگ هفتاد ساله مسیحی در عصر امام صادق علیه السلام بود که مسیحیان به وجود او افتخار می کردند؛ او مدتی بود که عقیده اش نسبت به آئین مسیحیت سست شده بود؛ و به دنبال دین حق می گشت و با بسیاری از مسلمانان بحث و مناظره نموده بود؛ او همسر خدمتگزاری داشت که مطالب دینی را با او در میان می گذاشت ؛ ولی با آن همه بحث و بررسی هنوز به نتیجه نرسیده بود؛ تا اینکه شیعیان او را به هشام بن حکم یکی از شاگردان زبردست و دانشمند امام صادق (ع ) معرفی کردند.
بریهه روزی با جمعی از مسیحیان به مغازه هشام در کوفه رفتند؛ دیدند هشام به عده ای قرآن یاد می دهد؛ بریهه به هشام گفت : با همه عالمان و متکلمان اسلام بحث و مناظره کرده ام ؛ ولی به نتیجه نرسیده ام ؛ اینک آمده ام با تو مناظره کنم .
هشام در حالی که خنده بر لب داشت ؛ به او گفت : اگر معجزات حضرت مسیح (ع ) را می خواهید ندارم.
سپس او سؤالاتی درباره اسلام ازهشام کرد و پاسخ کافی شنید؛ آنگاه هشام از او سؤالاتی درباره مسیحیت کرد؛ ولی او در پاسخ درمانده شد.
سرانجام بریهه شرمسار شد؛ و همراهانش اظهار پشیمانی می کردند؛ و با این وضع متفرق شدند.
بریهه به خانه خود بازگشت و جریان ملاقات خود با هشام را برای همسرش تعریف کرد؛ و همسرش گفت : اگر در جستجوی دین حق هستی ؛ غمگین نباش ؛ هر کجا حق را دیدی بپذیر و در این مسیر لجاجت نکن .
بریهه سخن او را پذیرفت ؛ و روز دیگر نزد هشام رفت و به او گفت : آیا تو معلم و رهبری نیز داری ؟
- آری .
او کیست و در کجاست و در چه حال است ؟
اندکی از نژاد و عصمت و علم و سخاوت و شجاعت امام صادق (ع ) را بیان کرد؛ و سپس گفت : ای بریهه ! خداوند هر حجتی را که بر مردم دورانهای گذشته منصوب نموده ؛ برای مردم دوران وسط و اخیر نیز اقامه کرد؛ و هیچگاه حجت خدا و دین از میان نرود.
سخن بسیار درستی گفتی آنگاه بریهه همراه همسر خود با هشام به سوی مدینه رهسپار شدند؛ تا به حضور امام صادق (ع ) برسند.
هشام همراه بریهه و همسر او (مسافرت طولانی بین کوفه ومدینه را به پایان رسانده ) به مدینه رسیدند. برای دیدار امام صادق (ع ) به خانه آن حضرت رفتند؛ در آنجا با امام کاظم (ع ) فرزند امام صادق (ع ) (که در آن وقت کمتر از بیست سال داشت ) ملاقات نمودند.
هشام داستان خود با بریهه را برای امام کاظم علیه السلام نقل کرد؛ در این هنگام امام کاظم (ع ) به بریهه فرمود: تا چه اندازه به کتاب دینت (انجیل ) آگاهی داری ؟
آن را می دانم .
- تا چه اندازه اطمینان داری که معنیش را بدانی ؟
به آن به خوبی آگاه هستم ؛ و در این جهت ؛ اطمینان بسیار دارم .
آنگاه امام کاظم (ع ) مقداری از فرازهای کتاب انجیل را خواند؛ بریهه (آنچنان تحت تأثیر جاذبه قرائت امام قرار گرفت که هماندم نور ایمان بر سراسر قلبش تابید و) عرض کرد:
ایاک کنت اطلب منذ خمسین سنة او مثلک
پنجاه سال است که من در جستجوی تو یا مانند تو بودم



« بوریا » سایت تخصصی مداحان WWW.BORYA.IR



این مطلب درفهرست موضوعات وبسایت-ردیف: داستان های عبرت آموز از زندگی و سیره امام صادق(ع)



http://emamesadeg.blogfa.com/post/۳۸


گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «داستان هائی از امام جعفر صادق علیه السلام» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.