نقش امام صادق (ع) در انتشار معارف دین



به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین علی نصیری رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و استاد حوزه و دانشگاه به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در مورد این امام همام است:

آموزه های اسلام در دو بستر اساسی بازتاب یافته است:

۱- قرآن با ۶۰۰ صفحه که بسان قانون اساسی مباحث و مبانی کلی و اساسی در آن آمده و شرح و تفصیل آنها به روایات اهل بیت (ع) واگذار شده است.

۲- روایات اهل بیت (ع) که عموما در جوامع اولیه؛ یعنی کتب اربعة شیعه و جوامع ثانویه آمده است. بحار، وسائل، وافی.

جوامع اولیه: (کتب اربعه): چهل هزار روایت

جوامع ثانویه: (بحار، وافی، وسائل): یکصد و بیست هزار روایت.

اگر روایات تفسیری و سایر روایات را به این آمار بیافزاییم با حذف مکررات مجموع روایات شیعه حدود یکصد هزار روایت خواهد شد.

بررسی آماری نشان می دهد که حدود شصت هزار روایت به تنهایی از امام صادق (ع) نقل شده است.

از مجموع ۱۶۰۰۰ روایت کافی ۱۰۰۰۰ روایت از آن امام صادق (ع) است.

از مجموع ۶۰۰۰ روایت من لایحضره الفقیه ۳۰۰۰ روایت از آن امام صادق (ع) است.

از مجموع ۱۴۰۰۰ روایت تهذیب الاحکام ۸۵۹۴ روایت از امام صادق (ع) است.

از مجموع ۵۵۰۰ روایت استبصار ۳۴۰۰ روایت از امام صادق (ع) است.

به عبارتی دیگر از مجموع ۴۱۵۰۰ روایت کتب اربعه شیعه ۲۵۰۰۰ روایت از آن از امام صادق (ع) است.

از مجموع ۳۵۰۰۰ روایت وسائل الشیعة ۲۱۰۰۰ روایت از آن امام صادق (ع) است.

معنای این ارزیابی آن است که بیش از شصت درصد میراث روایی شیعه از طریق امام صادق (ع) و چهل درصد الباقی از طریق سیزده معصوم دیگر به دست ما رسیده است.

بنال ای دل که شور غم بپا شد

مدینه سر بسر ماتم سرا شد

بدشت سینه بذر غم بکارید

که سوگ حضرت صادق بپا شد

ز طوفان حوادث کشتی علم

در امواج بلا بی ناخدا شد

ز بیداد و ستمکاری منصور

رئیس مذهب شیعه فدا شد

گرفته گرد غم کرسی دانش

جهان علم غرق در عزا شد

امام صادق از بیداد منصور

شهید مکتب دین خدا شد

دانش بیکران امام صادق (ع)

اگر کسی اندکی در روایات منقول از امام صادق (ع) تامل کند در می یابد که صاحب این سخنان جز از طریق تعلیم الهی و جز از رهگذر مقام وصایت نمی تواند به این مراتب نایل آمده باشد.

امام در هیچ گفتگو و مناظره ای لحظه ای به خاطر ناتوانی در پاسخ درنگ نکرد.

امام در پاسخ هیچ پرسشی نفرمود نمی دانم یا در پاسخ صحیح آن تردید دارم.

امام در مباحثات کلامی به همان تضلع و احاطه ای سخن گفت که در مباحث فقهی چنان بود.

امام در مباحث انسان شناسی و هستی شناسی و طب که عموما حوزه علوم بشری است، از هر صاحب نظری آگاه تر و پیشگام تر ورود پیدا کرد.

امام در ده ها مورد بی آنکه پرسشگر پرسش خود را بر زبان جاری کند، ابتدائا به او پاسخ داد.

امام نه تنها در دوران رسمی امامت، بلکه گاه در دوران خردسالی و نوجوانی از عهده پاسخ پرسش های دشوار برآمد.

در حالی که دیدگاه عالمان و فتاوای فقیهان از ابن کتاب به آن کتاب و از این سال به سال دیگر دستخوش تغییرات و تناقضات می شود، هیچگاه تغییر و تناقضی در گفتار امام راه نیافت.

برای فهم اندکی از بیشمار دانش امام، کافی است تنها روایات نقل شده از آن حضرت در کتاب کافی شریف را مرور کنید.

امام برای این همه دانش که همه عالمان و فقیهان عصر در برابر عظمت آن زانو زدند، حتی یک ساعت در مدرسه ای به تعلم نپرداخت!

ابوبصیر و علم غیبی امام صادق (ع)

علی بن عیسی فی کشف الغمة نقلا من کتاب الدلائل لعبد الله بن جعفر الحمیری عن أبی بصیر قال دخلت علی أبی عبد الله ع و أنا أرید أن یعطینی من دلالة الإمامة مثل ما أعطانی أبو جعفر ع فلما دخلت و کنت جنبا قال یا با محمد ما کان لک فیما کنت فیه شغل تدخل علی و أنت جنب فقلت ما عملته إلا عمدا قال و لم تؤمن قلت بلی و لکن لیطمئن قلبی فقال یا با محمد قم فاغتسل فقمت و اغتسلت و صرت إلی مجلسی و قلت عند ذلک إنه إمام

ابو بصیر می گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدم و می خواستم همان گونه که امام باقر (ع) نشانه امامت خود را بر من آشکار کرد، ایشان نیز نشانه ای از امامت خود بر من بنماید.

من با این نیت با حالت جنابت خدمت امام رسیدم.

امام (که از حالت جنابت من با علم الهی آگاهی یافت) فرمود: ای ابا محمد! بر تو روا نیست که اگر کاری با ما داری، با حالت جنابت نزد من آیی!

گفتم: این کار را از روی عمد نکردم (وقصدم امتحان شما بود)!

فرمود: آیا (نسبت به امامت من) ایمان نداری؟

گفتم: چرا، اما می خواستم به اطمینان قلبی برسم.

فرمود: ای ابا محمد! برخیز و غسل کن.

برخاستم و غسل کردم و به منزل خود بازگشتم و در این حال با خود گفتم که ایشان واقعا امام است.

متن: دخلت علی أبی عبد الله ع و أنا أرید أن یعطینی من دلالة الإمامة مثل ما أعطانی أبو جعفر؛ روش شاگردان اهل بیت در آزمایش ائمه (ع)

فلما دخلت و کنت جنبا قال یا با محمد ما کان لک فیما کنت فیه شغل؛ سزاوار تو نبود که در اندیشه امتحان ما باشی.

تدخل علی و أنت جنب؛ عتاب به حضور با حالت جنابت نزد امام.

حرمت ورود با حالت جنابت در حضور و خانه اهل بیت (ع). این حکم مناطا شامل مضاجع شریف اهل بیت (ع) می شود. از این جهت ورود با حالت جنابت در مراقد ائمه (ع) حرام است.

فقلت ما عملته إلا عمدا؛ نه بیم از تاخیر بوده و نه فراموشی. قصد امتحان بوده است.

قال و لم تؤمن قلت بلی و لکن لیطمئن قلبی؛ شبیه گفتگوی ابراهیم با خداوند. بیانگر مراحل مختلف ایمان است. ائمه (ع) این روش یاران خود را مذمت نکردند. گویا نظیر برخورد خداوند با ابراهیم (ع) بر آن صحه گذاشتند.

فقال یا با محمد قم فاغتسل؛ وجوب غسل در پی جنابت

فقمت و اغتسلت و صرت إلی مجلسی و قلت عند ذلک إنه إمام؛ تحقق باور قلبی با امتحان امام.

نمونه هایی آشکار از علوم غیبی امام صادق (ع)

۲۱۱۹- ۲- و عن محمد بن إسماعیل عن علی بن الحکم عن شهاب بن عبد ربه قال: أتیت أبا عبد الله ع أسأله فابتدأنی فقال إن شئت فاسأل یا شهاب- و إن شئت أخبرناک بما جئت له قال قلت: أخبرنی جعلت فداک قال جئت تسألنی عن الجنب یسهو فیغمر یده فی الماء قبل أن یغسلها قلت نعم قال إذا لم یکن أصاب یده شیء فلا بأس و إن شئت سل و إن شئت أخبرناک قلت أخبرنی جعلت فداک قال جئت تسألنی عن الجنب یغرف الماء من الحب فتصیب یده الماء قلت نعم قال لا بأس.

متن: أتیت أبا عبد الله ع أسأله فابتدأنی؛ آگاهی امام از نهان دل افراد. پیش از آن بپرسم خود آغاز فرمود.

فقال إن شئت فاسأل یا شهاب- و إن شئت أخبرناک بما جئت له؛ عموما اهل بیت (ع) در پاسخ پیشدستی نمی کردند.

قال قلت: أخبرنی جعلت فداک؛ تعبیر نشانگر ارادت قلبی راوی

قال جئت تسألنی عن الجنب یسهو فیغمر یده فی الماء قبل أن یغسلها قلت نعم قال

إذا لم یکن أصاب یده شیء فلا بأس؛ مراد از شئ نجاست است. ازاله نجاست دست پیش از غسل لازم است تا مانع غسل نشود.

و إن شئت سل و إن شئت أخبرناک قلت أخبرنی جعلت فداک قال جئت تسألنی عن الجنب یغرف الماء من الحب فتصیب یده الماء قلت نعم قال لا بأس؛ نظیر روایت پیشین

گفتار شیخ محمد مظفر در کتاب «الامام الصادق (ع)، ص ۲۶۶

إعلامه عما فی النفس

إن نفس المؤمن إذا زکت من درن الرذائل عادت کالمرآة الصافیة، ینطبع فیها کل ما یکون أمامها، ولذا قال رسول الله صلی الله علیه وآله: اتقوا فراسة المؤمن فإنه ینظر بنور الله، هذا شأن المؤمن فکیف بإمام المؤمنین؟

وهذا الخضر علیه السلام أعاب السفینة وأقام الجدار وقتل الغلام، وما کان ذلک منه إلا علما منحه به العلیم سبحانه.

فلا عجب إذن لو أعلم الإمام الصادق علیه السلام عن أشیاء تتلجلج فی النفوس عند إظهار الکرامة.

دخل عمر بن یزید علی الصادق وهو وجع وقد ولاه ظهره ووجهه للحائط، وقد قال عمر فی نفسه: ما أدری ما یصیبه فی مرضه لو سألته عن الإمام بعده، فبینا یفکر فی ذلک إذ حول الصادق إلیه وجهه، فقال: الأمر لیس کما تظن لیس علی من وجعی هذا بأس (

ودخل علیه الحسن بن موسی الحناط وجمیل بن دراج وعائذ الأحمسی وکان عائذ یقول: إن لی حاجة أرید أن أسأله عنها، فلما سلموا وجلسوا أقبل بوجهه علی عائذ فقال علیه السلام: من أتی الله بما افترض علیه لم یسأله عما سوی ذلک، فغمزهم فقاموا، فلما خرجوا قالوا له: ما کانت حاجتک؟ قال: الذی سمعتم، لأنی رجل لا أطیق القیام باللیل فخفت أن أکون مأخوذا به فأهلک.

ودخل علیه شهاب بن عبد ربه وهو یرید أن یسأله عن الجنب یغرف الماء من الحب فلما صار عنده أنسی المسألة، فنظر إلیه أبو عبد الله علیه السلام فقال: یا شهاب لا بأس أن یغرف الجنب من الحب.

وکان جعفر بن هارون الزیات یطوف بالکعبة وأبو عبد الله علیه السلام فی الطواف، فنظر إلیه الزیات وحدثته نفسه فقال: هذا حجة الله، وهذا الذی لا یقبل الله شیئا إلا بمعرفته، فبینا هو فی هذا التفکیر إذ جاءه الصادق من خلفه فضرب بیده علی منکبه ثم قال: أبشرا واحدا منا نتبعه إنا إذن لفی ضلال وسعر "ثم جازه.

ودخل علیه خالد بن نجیح الجواز وعنده ناس فقنع رأسه وجلس ناحیة وقال فی نفسه: ویحکم ما أغفلکم عند من تتکلمون، عند رب العالمین، فناداه الصادق علیه السلام: ویحک یا خالد إنی والله عبد مخلوق ولی رب أعبده، إن لم أعبده والله عذبنی بالنار، فقال خالد: لا والله لا أقول فیک أبدا إلا قولک فی نفسک.

وهذا قلیل من کثیر مما روته الکتب الجلیلة من الکرامات والمناقب لأبی عبد الله الصادق علیه السلام، ولا غرابة لو ذکرت له الکتب أضعاف ما استطردناه بعد أن أوضحنا فی صدر البحث أمر الکرامة.

همه ما به آغازیدن دوباره در زندگی نیاز داریم

عجلان أبی صالح گفت: امام صادق (ع) به من فرمود: یا با صالح إذا أنت حملت جنازة فکن کأنک أنت المحمول و کأنک سألت ربک الرجوع إلی الدنیا ففعل فانظر ما ذا تستأنف قال ثم قال عجب لقوم حبس أولهم عن آخرهم ثم نودی فیهم الرحیل و هم یلعبون.

قال لی أبو عبد الله ع یا با صالح إذا أنت حملت جنازة فکن کأنک أنت المحمول؛ خودت را همان جنازه تصور کن.

و کأنک سألت ربک الرجوع إلی الدنیا؛ اشاره به آیه رب ارجعونی …

ففعل؛ یعنی به تو مهلت داده شد.

فانظر ما ذا تستأنف؛ بنگر چگونه زندگی را آغاز می کنی؟

گویا همه ما به یک آغاز نیاز داریم.

قال ثم قال عجب لقوم حبس أولهم عن آخرهم؛ شمار آغازین آنان را با گرفتن و بردن در عالم برزخ حبس کردند.

ثم نودی فیهم الرحیل؛ به آنان نیز ندای کوچ داده شد.

و هم یلعبون، با این حال در حال و هوای بازی و بازیگری هستند!

گذشتگان را بردند و به آنان نیز ندای رفتن دردادند و آنان هم چنان سرخوش و سرمست اند!

از کنار گناهان کریمانه بگذریم

عن أبی أیوب الخراز قال: نزلنا بالمدینة فأتینا أبا عبد الله ع فقال لنا أین نزلتم فقلنا علی فلان صاحب القیان فقال کونوا کراما فو الله ما علمنا ما أراد به و ظننا أنه یقول تفضلوا علیه فعدنا إلیه فقلنا لا ندری ما أردت بقولک کونوا کراما فقال أ ما سمعتم الله عز و جل یقول و إذا مروا باللغو مروا کراما.

سند این روایت صحیح است.

ابو ایوب خراز می گوید: در مدینه فرود آمدیم و به محضر امام صادق (ع) رسیدیم.

امام به ما فرمود: کجا فرود آمدید؟

گفتیم: نزد فلانی که دارای کنیزان آوازه خوانان است.

امام فرمود: کریم و بزرگوار باشید.

به خدا قسم ما درنیافتیم که مراد امام از این جمله چیست و گمان کردیم که فرموده است به میزبان خود مهربانی کنید.

برای جویا شدن مراد امام نزد ایشان برگشتیم و گفتیم: ما درنیافتیم که مراد شما از جمله «کونوا کراما» چیست؟

امام صادق (ع) فرمود: آیا این سخن خداوند متعال را نشنیدید: «و إذا مروا باللغو مروا کراما؛ و چون بر ناپسندی بگذرند به شتاب از آن دوری می جویند.»

متن: نزلنا بالمدینة فأتینا أبا عبد الله ع فقال لنا أین نزلتم؛ امام به علم لدنی می داند که آنان کجا فرود آمدند، اما با این حال از سر بزرگواری از خود آنان پرسید که کجا فرود آمدید.

پرسش پیوسته اهل بیت (ع) از چند و چون کار، زندگی و فعالیت اصحاب حکایت از اهتمام فراوان آنان به تربیت و تهذیب دوستان و یاران خود دارد.

فقلنا علی فلان صاحب القیان؛ نزد فلانی بودیم که کنیزکان آوازه خوان دارد. از توصیفی که آنان برای میزبان خود ذکر کردند، آشکار می شود که در مجلس رقص و آواز صاحب خانه حضور یافتند.

فقال کونوا کراما؛ در برابر گناهان کریمانه و از سر بزرگواری بگذرید.

فو الله ما علمنا ما أراد به و ظننا أنه یقول تفضلوا علیه؛ پیام و توصیه امام خود حکایت از بزرگواری امام دارد که این چنین مهربانانه و مودبانه مخاطبان خود را نصیحت فرمود که آنان به خوبی درنیافتند که مراد امام چیست.

فعدنا إلیه فقلنا لا ندری ما أردت بقولک کونوا کراما؛ اینکه بازگشتند و پرسیدند که مقصود امام چیست، کار شایسه ای کردند. این امر نشان می دهد که جویای دانستن و هدایت یابی بودند.

فقال أما سمعتم الله عز و جل یقول و إذا مروا باللغو مروا کراما؛ پیام این آیه آن است که از مؤمن سزاوار است که از کنار کارهای لغو تا چه رسد به گناه، کریمانه بگذرد.

مجالس لهو و لعب اگر هیچ گناهی به همراه نداشته باشند، کار لغو و بیهوده خواهند بود.

پیام آیه شریفه و منش امام صادق (ع) که مبتنی بر منش قرآن است، یک نکته اساسی است:

خداوند کریم، بزرگوار و بلکه کریم ترین موجود هستی است «اقرأ و ربک الاکرم» او از بندگان مؤمن خود خواسته تا خود را به صفات الهی که یکی از آنها کرامت نفس است، متصف کنند.

کریم بودن و کرامت نفس مؤمن مقتضی آن است که از کنار گناهان کریمانه بگذرد و دامن خود را به هیچ آفت و آسیبی نیالاید.

می بینید در این دعوت خداوند به ترک گناه هیچ سخنی از عذاب، عقوبت، پیامدهای دنیوی و اخروی گناهان و تعابیری عتاب آمیز از این دست نیست.

آیا سخن کریمانه کریمی چون خداوند مقتضی آن نیست که از گناهان کریمانه درگذریم؟!
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «نقش امام صادق (ع) در انتشار معارف دین» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.