غفاری: از روزی که دنبال ژن برتر رفتیم، هویت اصلاح طلبی از بین رفت

فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: ما از روزی که به قول سعدی، خط خور و خواب و خشم و شهوت مان به سمت ثروتمندان جامعه رفت و دنبال این بودیم که برای آقازاده های خود امکانات فراهم کرده و ژن برتر درست کنیم، اصلاح طلبی هویت خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری فارس، بخشی از گفت وگوی خبر فوری با هادی غفاری، رئیس موسسه الهادی را می خوانیم:
*ما دو مشکل جدی بر سر راه داریم اول اینکه این دعوای سیاسی و جناحی است دو اینکه ما تعاریف را مجمل برگزار کردیم. معنای اصلاح طلبی و مصادیق آن از سال ۷۶ به بعد به طور کامل برای مردم تبیین نشده است. من توضیحی اجمالی بگویم. کلمه اصلاح طلبی مر بوط به ۲۰ سال اخیر است. بر اساس تقسیم بندی اجتماعی اول خط امام و خط غیرامام بود، بعدها چپ و راست شد تا این اواخر هم چپ و راست بود. هنوز هم من معتقدم این اصلاح که از دوره لوئی شانزدهم در فرانسه مانده، درست تر است. در آن زمان قرار شد در پارلمان کسانی که موافق روش های لوئی شانزدهم هستند سمت راست سالن بنشینند و عده ای که موافق نیستند سمت چپ سالن بنشینند. پس چپ به معنای برانداز نیست؛ نه در آن زمان و نه در الان. چپ به معنای نقد، اعتراض و بازبینی منش ها و روش ها و اصول و استراتژی و تاکتیک است.
اصطلاح اصلاح طلب هم به همان معنایی است که چپ ها می گفتند لکن یک مشکل جدی وجود دارد و من اذعان می دارم که در ایران ما چپ سیاسی بوده و چپ اقتصادی نبوده است. آقایان چپ هرگز چپ اقتصادی نبوده اند. اصلاح طلب های اکنون هم همینند. اصلاح طلب اقتصادی در پایین ترین قشر جامعه زندگی می کند، خانه اش با متوسط مردم هماهنگی دارد، ماشینی که سوار می شود و سفره ای که بر سر آن می نشیند همانند بقیه است. بچه های او به جای اینکه به این طرف و آن طرف دنیا به خوش گذرانی بروند یا به درس خواندن بپردازند، در داخل کشور مثل همه مردم در مناطق عادی کشور زندگی می کنند.
*یک بار در ذهن خودم آمد و آن وقتی بود که از مجلس بیرون می آمدیم، حدود ۵۰ ماشین در برابر مجلس در خیابان جمهوری بود و هیچ کدام از ماشین ها به سمت پایین تر از جمهوری نمی رفتند؛ آقایان و خانم های نماینده همه بالاتر از جمهوری بودند منظورم حتی بالاتر از ولیعصر است، مثل میدان ولنجک یا دارآباد. این زندگی به یک اصلاح طلب نمی خورد، اصلاح طلبی که من از آن دفاع می کنم. من با بقیه دوستان کاری ندارم، حرف خودم را می زنم، همان حرفی که از سال ۱۳۳۸ که نه ساله بودم و به زندان افتادم تا به امروز بر سر آن ایستاده ام و آن، اصلاح طلب اقتصادی است، بیش از آنکه اصلاح طلب سیاسی باشد.
*بعضی خط امامی ها هم اصلاح طلب اقتصادی نبودند برخی به معنای درست کلمه در قشر متوسط به پایین جامعه زندگی می کردند. هم زندگی خودشان و هم آنچه از آنها به یادگار مانده است. شخص من و بچه های من باسوادند و تحصیلات بالا دارند ولی هنوز به خارج از کشور پا نگذاشته اند، الا کربلا که رفته اند. نه اینکه نداشتند که بروند، می توانستند اما برای تحصیلات، چه رشته ای در دنیا هست که ما در ایران نداریم؟ ما این همه شعار پیشرفت می دهیم چگونه است که برای درس جامعه شناسی باید به کانادا یا اسپانیا برویم؟ اصلا اسپانیا ربطی به جامعه شناسی ندارد، حالا اگر کسی به فرانسه برود ارتباطی دارد چراکه آنجا مهد علوم سیاسی جدید است.
ما از روزی که به قول سعدی خط خور و خواب و خشم و شهوت مان به سمت ثروتمندان جامعه رفت و دنبال این بودیم که برای آقازاده های خود امکانات فراهم کرده و ژن برتر درست کنیم، اصلاح طلبی هویت خود را از دست داد و بسیار افول کردیم.
*ما اصلاح طلب سیاسی زیاد داریم اما اصلاح طلب اقتصادی نداریم. اصلاح طلبی با خوش گذرانی و خوب خوردن و خوب آشامیدن ومرفه بودن فرق دارد. در برابر توده ای از مردم که به نان شب خود محتاج هستند شعار اصلاح طلبی دادن به هیچ وجه واقعیت را نشان نمی دهد.
مشکل ما برای فردای انقلاب، نبود حزب قوی است. تجربه این سه قرن می گوید دموکراسی بدون حزب پا نمی گیرد. حتی در حکومت دینی هم تحزب شرط اصلی است. قرآن در چند جا کلمه حزب را به کار برده است. مشکل آینده اصلاح طلبی به اعتقاد من این است که اصلاح طلبان حزب برجسته و منظم و دارای زندگی تعریف شده و مشخص و غیروابسته و غیرمرفه ندارد. من دعوای یک کیلو مرغ را ندارم اما چیدمان یک میز مهم است. شما ماترک آقای گاندی را دیدید اویی که مسلمان نیست و هندوی آزادی خواه است همه ماترکش را روی یک میز چیده و عکس گرفته اند. دو جفت کفش دست دوز بندی است. یک کاسه و یک پیاله و یک خودکار و یک عینک است، ما این طور هستیم؟ اگر ما اینطور زندگی کردیم و مردم ما را اینگونه دیدند، مردم برای ما سرودست خواهند شکاند.
*بعید می دانم با همین شرایطی که اصلاح طلب ها دارند در انتخاباتی که امسال برگزار می شود و لیست هایی شبیه لیست امید داده شود اعتماد کنند؛ البته جامعه ایران، قابل پیش بینی نیست. ممکن است شرایطی پیش بیاید که همه ما را یک شیاد فریب بدهد و همه ما را وارد یک میدان جدی بکند. یا ممکن است از طرح افتادن به چاه راضی به افتادن در چاله شویم. اما من خودم فکر می کنم اصلاح طلب ها باید در درون یک، دو یا حداکثر سه حزب جمع شوند و همه حرف هایشان را روی هم بریزند. به جد در یک حزب قوی و قدرتمند بنشینند. آنها هنوز فرصت دارند تا با مانفیست معین وارد میدان شوند.
به پارلمان اصلاحات که مطرح شده، امیدی ندارم. برای اینکه روش پارلمان اصلاحات غیردموکراتیک است. افراد نباید انتخاب کنند. باید مجموعه ای از احزاب اصلاح طلب به وجود بیاورند. نه اینکه ۵ تا این برادر، ۱۰ تا آن یکی برادر و … من این روش را قبول ندارم. پارلمان اصلاحات را زمانی قبول دارم که برخاسته از احزاب اصلاح طلب باشد، شورای هماهنگی احزاب آن را راه بیندازد.
انتهای پیام/
به گزارش خبرگزاری فارس، بخشی از گفت وگوی خبر فوری با هادی غفاری، رئیس موسسه الهادی را می خوانیم:
*ما دو مشکل جدی بر سر راه داریم اول اینکه این دعوای سیاسی و جناحی است دو اینکه ما تعاریف را مجمل برگزار کردیم. معنای اصلاح طلبی و مصادیق آن از سال ۷۶ به بعد به طور کامل برای مردم تبیین نشده است. من توضیحی اجمالی بگویم. کلمه اصلاح طلبی مر بوط به ۲۰ سال اخیر است. بر اساس تقسیم بندی اجتماعی اول خط امام و خط غیرامام بود، بعدها چپ و راست شد تا این اواخر هم چپ و راست بود. هنوز هم من معتقدم این اصلاح که از دوره لوئی شانزدهم در فرانسه مانده، درست تر است. در آن زمان قرار شد در پارلمان کسانی که موافق روش های لوئی شانزدهم هستند سمت راست سالن بنشینند و عده ای که موافق نیستند سمت چپ سالن بنشینند. پس چپ به معنای برانداز نیست؛ نه در آن زمان و نه در الان. چپ به معنای نقد، اعتراض و بازبینی منش ها و روش ها و اصول و استراتژی و تاکتیک است.
اصطلاح اصلاح طلب هم به همان معنایی است که چپ ها می گفتند لکن یک مشکل جدی وجود دارد و من اذعان می دارم که در ایران ما چپ سیاسی بوده و چپ اقتصادی نبوده است. آقایان چپ هرگز چپ اقتصادی نبوده اند. اصلاح طلب های اکنون هم همینند. اصلاح طلب اقتصادی در پایین ترین قشر جامعه زندگی می کند، خانه اش با متوسط مردم هماهنگی دارد، ماشینی که سوار می شود و سفره ای که بر سر آن می نشیند همانند بقیه است. بچه های او به جای اینکه به این طرف و آن طرف دنیا به خوش گذرانی بروند یا به درس خواندن بپردازند، در داخل کشور مثل همه مردم در مناطق عادی کشور زندگی می کنند.
*یک بار در ذهن خودم آمد و آن وقتی بود که از مجلس بیرون می آمدیم، حدود ۵۰ ماشین در برابر مجلس در خیابان جمهوری بود و هیچ کدام از ماشین ها به سمت پایین تر از جمهوری نمی رفتند؛ آقایان و خانم های نماینده همه بالاتر از جمهوری بودند منظورم حتی بالاتر از ولیعصر است، مثل میدان ولنجک یا دارآباد. این زندگی به یک اصلاح طلب نمی خورد، اصلاح طلبی که من از آن دفاع می کنم. من با بقیه دوستان کاری ندارم، حرف خودم را می زنم، همان حرفی که از سال ۱۳۳۸ که نه ساله بودم و به زندان افتادم تا به امروز بر سر آن ایستاده ام و آن، اصلاح طلب اقتصادی است، بیش از آنکه اصلاح طلب سیاسی باشد.
*بعضی خط امامی ها هم اصلاح طلب اقتصادی نبودند برخی به معنای درست کلمه در قشر متوسط به پایین جامعه زندگی می کردند. هم زندگی خودشان و هم آنچه از آنها به یادگار مانده است. شخص من و بچه های من باسوادند و تحصیلات بالا دارند ولی هنوز به خارج از کشور پا نگذاشته اند، الا کربلا که رفته اند. نه اینکه نداشتند که بروند، می توانستند اما برای تحصیلات، چه رشته ای در دنیا هست که ما در ایران نداریم؟ ما این همه شعار پیشرفت می دهیم چگونه است که برای درس جامعه شناسی باید به کانادا یا اسپانیا برویم؟ اصلا اسپانیا ربطی به جامعه شناسی ندارد، حالا اگر کسی به فرانسه برود ارتباطی دارد چراکه آنجا مهد علوم سیاسی جدید است.
ما از روزی که به قول سعدی خط خور و خواب و خشم و شهوت مان به سمت ثروتمندان جامعه رفت و دنبال این بودیم که برای آقازاده های خود امکانات فراهم کرده و ژن برتر درست کنیم، اصلاح طلبی هویت خود را از دست داد و بسیار افول کردیم.
*ما اصلاح طلب سیاسی زیاد داریم اما اصلاح طلب اقتصادی نداریم. اصلاح طلبی با خوش گذرانی و خوب خوردن و خوب آشامیدن ومرفه بودن فرق دارد. در برابر توده ای از مردم که به نان شب خود محتاج هستند شعار اصلاح طلبی دادن به هیچ وجه واقعیت را نشان نمی دهد.
مشکل ما برای فردای انقلاب، نبود حزب قوی است. تجربه این سه قرن می گوید دموکراسی بدون حزب پا نمی گیرد. حتی در حکومت دینی هم تحزب شرط اصلی است. قرآن در چند جا کلمه حزب را به کار برده است. مشکل آینده اصلاح طلبی به اعتقاد من این است که اصلاح طلبان حزب برجسته و منظم و دارای زندگی تعریف شده و مشخص و غیروابسته و غیرمرفه ندارد. من دعوای یک کیلو مرغ را ندارم اما چیدمان یک میز مهم است. شما ماترک آقای گاندی را دیدید اویی که مسلمان نیست و هندوی آزادی خواه است همه ماترکش را روی یک میز چیده و عکس گرفته اند. دو جفت کفش دست دوز بندی است. یک کاسه و یک پیاله و یک خودکار و یک عینک است، ما این طور هستیم؟ اگر ما اینطور زندگی کردیم و مردم ما را اینگونه دیدند، مردم برای ما سرودست خواهند شکاند.
*بعید می دانم با همین شرایطی که اصلاح طلب ها دارند در انتخاباتی که امسال برگزار می شود و لیست هایی شبیه لیست امید داده شود اعتماد کنند؛ البته جامعه ایران، قابل پیش بینی نیست. ممکن است شرایطی پیش بیاید که همه ما را یک شیاد فریب بدهد و همه ما را وارد یک میدان جدی بکند. یا ممکن است از طرح افتادن به چاه راضی به افتادن در چاله شویم. اما من خودم فکر می کنم اصلاح طلب ها باید در درون یک، دو یا حداکثر سه حزب جمع شوند و همه حرف هایشان را روی هم بریزند. به جد در یک حزب قوی و قدرتمند بنشینند. آنها هنوز فرصت دارند تا با مانفیست معین وارد میدان شوند.
به پارلمان اصلاحات که مطرح شده، امیدی ندارم. برای اینکه روش پارلمان اصلاحات غیردموکراتیک است. افراد نباید انتخاب کنند. باید مجموعه ای از احزاب اصلاح طلب به وجود بیاورند. نه اینکه ۵ تا این برادر، ۱۰ تا آن یکی برادر و … من این روش را قبول ندارم. پارلمان اصلاحات را زمانی قبول دارم که برخاسته از احزاب اصلاح طلب باشد، شورای هماهنگی احزاب آن را راه بیندازد.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «غفاری: از روزی که دنبال ژن برتر رفتیم، هویت اصلاح طلبی از بین رفت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.