چرا تمدن ایران طی یک هزاره در جهان پیشتاز بود؟- اخبار کشاورزی - اخبار اقتصادی تسنیم



خبرگزاری تسنیم، گروه «اندیشه اقتصاد»، پروندۀ ویژۀ «جهاد سازندگی»؛ آنچنان که آمد، در این پرونده بررسی «چیستی جهاد سازندگی»، در مقام یک الگوی خوش ساخت نهادی، در میان نهادهای قابل تکثیر انقلاب اسلامی، مدنظر است. چرا به این پرداختیم؟ زیرا در مرحلۀ سوم از سیر «تمدن سازی اسلامی»، شناخت و ارتقاء نهادی دستگاه های جمهوری اسلامی (به اصلاح دولت سازی اسلامی)، موضوعیت دارد؛ و برای نیل به این هدف هم، طبعا شناخت اصل «چیستی تمدن اسلامی» موضوعیت دارد. لذا چندی در شماره های پیشین، و اندکی در شماره های پسین، ابعاد و اکناف تمدن فرهمند و عالمگیر «ایران اسلامی» توضیح داده شده و خواهد شد. تمدنی که گسترش و اتساع آن را از پیگیری توسعۀ سرزمینی «زبان پارسی» سراغ می توان گرفت؛ زبانی که بخصوص طی نیمۀ دوم از هزارۀ اول اسلامی، از شرق دور و کرانه های اقیانوس آرام در شرق چین، تا سواحل اقیانوس اطلس شمالی در اروپای غربی، رواجی گسترده و قابل اعتنا داشته است.

این همه التزام به شناخت ابعاد این تمدن در این پرونده، به این دلیل است که بدون درک درست از بستر و محمل شکل گیری این فرهنگ و این تمدن، انحراف جدی در شناخت و بعدتر اعوجاج در نهادسازی و توسعۀ نهادی حول الگوی مفهومی جهادسازندگی رخ خواهد داد. مخاطب منصف، با بررسی این پرونده اذعان می کند که در تندباد ادراک سازی غرب با محوریت نژادانگلوساکسون مردم ایران از گذشتۀ باشکوه خود در دوران اسلامی، که تمدنی فروزان و عالم گیر را رقم زد، بی خبر و بی اطلاع هستند. «تمدن ایران اسلامی»، این در گرانبها و این گنجینۀ بی منتها، مفهوم بلندی است که گرچه با نفس و جان شریف مردم این سرزمین آغشته و ممزوج است اما در پس حملۀ همه جانبۀ غرب به ایران، در لایه های زیرین تاریخ، مکتوم و مغفول مانده و در درازنای خواب عمیق پانصد سالۀ مردمان غرب آسیا به فراموشی سپرده شده است. تصویر درست از این مفهوم، نشانگر ابرتمدنی قویم، عریق و پرمایه است.

اوج گیری تمدن ایران اسلامی، در پی نهضت علمی در جهان اسلام

پس از روی کار آمدن علویان طبرستان در نیمۀ سدۀ سوم، و حکمرانی آنان بر مناطق محدودی از شمال ایران کنونی، سده های چهارم و پنجم قمری، مصادف با حاکمیت چند خاندان مهم بر ایران بزرگ است؛ از سویی سلسلۀ شیعیان زیدی، با نام آل بویه [۱] بر نقاط گسترده ای از شمال، مرکز و غرب، و از سوی دیگر سامانیان[۲] بر نواحی شرقی ایران کنونی و افغانستان تا آسیای میانه مسلط بودند. بعدها (۳۴۴ ق / ۹۷۵ م) غزنویان قلمرو سامانیان را تصاحب کردند و حکومت آنان تا اواخر سدۀ ششم هجری ادامه یافت. این دو سده آغاز دورانی است که در اثر شکوفایی بی نظیر تمدن اسلامی در ایران، اصطلاحا و به غلط به «رنسانس اسلامی» مشهور شده است. در این میان نقش بویه گان، جدی تر و قابل توجه تر از سامانیان است. این را از وزن حضور دانشمندان در قلمرو هر خاندان می توان دریافت.

علم دوستی حاکمان در سده های ۴ و ۵ قمری

گذشته از اینکه این شکوفایی علمی، ریشه در تعالیم و شبکه سازی گستردۀ ائمۀ طاهرین علیهم السلام داشت، عمیقا متأثر از نقش مردم و نیز کنش فعال حاکمان آن عصر بود.[۳] برخی فرمانروایان آل بویه، خود از مشاهیر فضلای عصر خود بوده اند؛ مشهورترین آنها «عضدالدوله دیلمی»[۴] است که برای اندیشمندان مقرری و حقوق ثابت تعیین کرده بود؛[۵] شیخ مفید[۶] در دولت او منزلتی گران قدر داشت و عضدالدوله بارها به دیدار او می شتافت؛ ساخت بیمارستان عضدی در بغداد، بازسازی حرم امیرالمؤمنین، بارگاه سیدالشهدا، مضجع شریف حرم امامان کاظمین و نیز ائمۀ عسکریین علیهم السلام و همچنین کشیدن اولین حصار دور شهر مدینه از اقدامات مهم دیگر عضدالدوله است. سجستانی[۷] در ستایش فضای ایجاد شده در دوران عضدالدوله می نویسد:

«این پادشاه، سزاوار آن است که تمام خلق و خاصه اهل دانش و فرهنگ، او را تمجید و برای بقای ملکش دعا کنند.»[۸]

بزرگان عصر

بسیاری از فضلا و علمای بزرگ این دوره، تا هم اکنون تکرار نشده اند و مانند آنها نیامده است. جالب اینکه برخی از آنان تا مقام صدارت برکشیده شده و منصوب شدند، برای مثال در این دوران سید رضی[۹] گردآورندۀ نهج البلاغه، قاضی القضات حکومت آل بویه بود؛ همچنین ابن سینا[۱۰] چندی در این دوره ردای وزارت بر تن کرد. از دیگر بزرگان این عصر می توان به سید مرتضی[۱۱]، شیخ طوسی[۱۲] (بنیان گذار حوزۀ هزارسالۀ نجفشیخ صدوق[۱۳]، ابن جنید اسکافی[۱۴]، استخری جغرافی دان[۱۵]، ابوالوفای بوزجانی[۱۶]، النسوی[۱۷] و المجوسی[۱۸] اشاره کرد. در این میان شخصیت های دیگری مانند ابوریحان بیرونی[۱۹]، خواجه نظام الملک طوسی[۲۰]، حکیم عمر خیام[۲۱] و امام محمد غزالی[۲۲] که بسیاری از آنان با دربار حاکمان ارتباط نزدیکی داشتند را نیز نمی توان از نظر دور داشت.

هیچ دوره ای در تاریخ ایران بزرگ، و شاید در کل جهان (جز دورۀ متأخر غرب، که در آن هم رشد یک وجهی تکنیکی برای اهداف اقتصادی در انقلاب پروتستان به هنجار تبدیل شد) وجود ندارد که نهاد علم و دانش چنین رشد حیرت انگیزی را تجربه کرده باشد، و اندیشمندان علوم مختلف، با چنین سرعتی و تراکمی حضور داشته باشند.

نقشۀ تهیه شده توسط استخری

کتابخانه های آباد

این دوره همچنین عصر ایجاد کتابخانه های بزرگ در ایران اسلامی است؛ از آن جمله می توان به کتابخانۀ عظیم عضد الدوله در شیراز[۲۳]، کتابخانۀ صاحب بن عباد در ری[۲۴]، کتابخانۀ ابوالفضل بن العمید در ری[۲۵] و کتابخانۀ حبشی در بصره[۲۶] اشاره کرد. گذشته از کتابخانه های عمومی، برخی از امرای این دوران نیز در زمرۀ فرهیختگان و دارای کتابخانه های معظم اختصاصی بوده اند. طرفه اینکه برخی از این کتابخانه ها با نگهداری نفایس فرهنگی و هنری، کارکرد موزه های امروزی را به خود گرفته بودند.[۲۷]

اپیدمی «وقف علمی»

در این دوره یک «نهضت علمی فرهنگی فراگیر» خصوصا برای آموختن علم در مدارس، نظامیه ها، دارالعلم ها، رصدخانه ها، خانه های علما و حتی مساجد برپا شده بود.همه گیری فرهنگ استفادۀ گسترده از نهاد «وقف» برای اعتلای دانش، نشانگر آن است که مردم ایران اسلامی، در این زمان تا چه اندازه شیفتۀ علم اندوزی هستند. جرجی زیدان[۲۸] در این زمینه می نویسد:

«نظام الملک اولین کسی بود که در اواسط قرن پنجم هجری به واسطه ی تأسیس مدارس در ممالک اسلامی شهرت یافت و در بغداد و اصفهان و نیشابور و هرات و غیره مدارسی ساخت، و همۀ این مدارس، بخصوص مدرسۀ بغداد به نام وی «مدرسۀ نظامیه» خوانده می شد. نظامیۀ بغداد در سال ۴۵۷ هجری به امر نظام الملک و به دست ابوسعید صدفی در کنار دجله بنا شد و بازارها و کاروانسراها و ده ها در اطراف دور و نزدیک مدرسه خریداری و وقف مدرسه گردید،[۲۹] به طوری که هزینۀ آن به شصت هزار دینار رسید. این مدرسه به یکی از مراکز مهم علمای اسلام بدل شد و رجال بزرگی از آن مدرسه بیرون آمدند.»[۳۰]

در ادامه زیدان به نقش مهم وقف در بالندگی و گسترش کتابخانه ها می پردازد و اشاره می کند که بسیاری از دانشمندان آن عصر یک نسخه از تألیفات خود را وقف برخی کتابخانه ها می کرده اند.[۳۱]

جمع بندی

فراگیری فرهنگ علم خواهی و دانش طلبی در قرن های ۴ و ۵ هجری، به سرعت مایۀ لازم برای رشد و تعالی تمدن ایران اسلامی را مهیا کرد و موجب شد قلمرو و عمق نفوذ فرهنگ اسلامی و ایرانی گسترشی عجیب و باورناپذیر پیدا کند.

هم از این رو است که ابرتمدن ایران اسلامی، در پهنۀ تاریخی هشتصد تا یک هزار ساله، در اقطاب عالم، لااقل از اقصی نقاط هندوستان بزرگ (از کشورهای میانمار و بوتان و بنگلادش و نپال کنونی، یعنی از آن سوی کلکته در خلیج بنگال، و در جوار جنوبی رشته کوه های هیمالیا) تا قلب اروپا (یعنی آن سوی شبه جزیرۀ بالکان، از آلبانی تا دروازه های وین، ونیز و از شمال تا حوالی کیف اوکراین) و از ماوراءالنهر و قفقاز تا سواحل مدیترانه و کرانه های اطلس، چنان ریشه دوانده بود که برای طبقات بالادست، سیاسیون و اندیشمندان تا خود پادشاهان در این اعصار طولانی، سخن گفتن و شعر سرودن و تقریر کتب دانشی و نامه نگاری دیوانی به زبان فارسی جزو مفاخر و مایۀ مباهات بوده است؛ چیزی ریشه دارتر از آنچه اکنون دربارۀ زبان انگلیسی می بینیم.

نکتۀ قابل ذکر اینکه گسترش قلمرو این تمدن عموما به دست ترکان انجام شد و ایرانیان در یورش به سایر ممالک کمترین نقش را ایفا کردند؛ لکن زبان دیوانی و رسمی تقریبا تمامی این ترکان – از گورکانیان در هند تا سلاجقه و آل عثمان در آناتولی و شرق اروپا – طی حدود یک هزاره، همواره پارسی بوده، و همزمان با توسعۀ جغرافیایی ترکان، به گسترش تمدنی «تمدن ایران اسلامی» منجر می شده است.

در بخش بعدی از این پرونده، به نفوذ زبان فارسی در هندوستان بزرگ خواهیم پرداخت.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «چرا تمدن ایران طی یک هزاره در جهان پیشتاز بود؟- اخبار کشاورزی - اخبار اقتصادی تسنیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.