تحلیلی درباره زمینه های رخداد قیام عاشورا با توجه به منابع حدیثی شیعه (۲)

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرگاه به یک واقعه تاریخی با نگاه سطحی نگریسته شود و زمینه ها و عوامل آن مورد کنکاش قرار نگیرد، ارزش و اهمیت آن به خوبی درک نخواهد شد و چه بسا آن واقعه، تکرار شده و پیامدهای آن گریبان افراد را در مقاطع تاریخی دیگر بگیرد. در مقابل، پرداختن عمیق و محققانه به زمینه ها و بسترهای وقوع یک پدیده و اعمال نگرش ژرف به آن می تواند در عدم تکرار آن واقعه و پندگیری افراد جامعه نسبت به ابعاد مختلف آن بسیار تاثیرگذار باشد و سرنوشت ایشان را تغییر دهد.
نهضت عاشورا پدیده ای نیست که به یک باره رخ داده باشد؛ بلکه برخی از زمینه های مهم آن به پس از وفات پیامبر اکرم(ص) بازمی گردد. عبرت های تاریخی که از این واقعه می توان گرفت در جلوگیری از انحراف های دینی اجتماعی برای نسل های پسین بسیار حائز توجه است.
مریم ولایتی کبابیان، استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث شهرری، در مقاله ای که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، برخی از مهم ترین زمینه ها و عوامل رخداد نهضت عظیم عاشورا را استخراج و تحلیل کرده است که بخش دوم آن را در زیر می خوانیم.
*شناخت سطحی از دنیا
نقل های متعددی نشان می دهد یکی از زمینه های رخداد قیام عاشورا عدم تشخیص مسیر صحیح بوده است. امام از تبعیت کورکورانه جاهلان در رنج است و به ایشان هشدار می دهد که به خاطر شناخت سطحی از دنیا و اعتماد به آن، از مسیر هدایت دور نشوند و قرآن و بیان واضح آن یعنی امام را ترک نکنند.
۱.در نقلی از محمد بن ابوطالب آمده است: … امام حسین علیه السلام در مقابل آن لشکر از خدا بی خبر قرار گرفت. یک نظر به صف های آنان که گویا سیل بود انداخت. یک نگاه هم به ابن سعد که در میان رجال کوفه ایستاده بود کرد و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائی است که دنیا را دار فنا و زوال قرار داد و اهل آن را بعد از هر لحظه یک حالی داد. کسی فریب می خورد که دنیا او را فریب دهد. شقی کسی است که دنیا او را دچار امتحان نماید. مبادا این دنیا شما را فریفته نماید زیرا این دنیا امید کسی را که به آن دلبستگی داشته باشد قطع می کند و طمع هر کسی را که به آن طمع کند نابود می کند. من شما را این طور می بینم: برای امری اجتماع کرده اید که خدا را برای آن به غضب آورده اید و خدا نظر رحمت خود را از شما برگردانیده است و نقمت و عذاب خود را برای شما حلال کرده است، شما را از رحمت خود دور کرده است (ص ۱۰).
۲.شیخ مفید می گوید: … امام حسین علیه السلام به عمر بن سعد فرمود: آیا تو مرا می کشی؟ تو گمان می کنی ابن زیاد زنازاده که پسر زنازاده هم هست تو را والی شهر ری و گرگان خواهد کرد. به خدا قسم تو بدین وسیله زندگی مبارکی نخواهی کرد زیرا این مطلب عهد و پیمانی است که بسته شده است. هر عملی که می خواهی انجام بده، زیرا تو بعد از کشتن من در دنیا و آخرت خوشی نخواهی دید! می بینم سرت در کوفه بر فراز نی نصب شده باشد و کودکان آن را هدف تیراندازی قرار خواهند داد و آن را غرض و هدف خویشتن قرار می دهند. (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۱۸).
۳.در کتاب مناقب می نگارد: امام حسین علیه السلام به او فرمود: ای پسر سعد در آن هنگامی که تو این گروه را به سوی حق دعوت کردی و نپذیرفتند و به تو و یارانت دشنام دادند مستوجب عذاب شدند. پس اکنون چگونه خواهند بود که یاران نیکوکار تو را کشته اند. سعد گفت: فدای تو شوم راست گفتی. آیا ما به سوی پروردگار خود نمی رویم که به برادران خود ملحق شویم؟ امام حسین فرمود: به جانب چیزی برو که از دنیا و آنچه در آن است برای تو بهتر خواهد بود، برو به طرف سلطنت و مقامی که از دست نخواهد رفت. سعد گفت: السلام علیک یابن رسول الله! صلی الله علیک و علی اهل بیتک، خدا ما و شما را در بهشت جمع کند. امام علیه السلام فرمود: آمین! آمین! سپس سعد آمد و جنگ شدیدی کرد تا اینکه بر او حمله کردند و وی را شهید کردند. رضوان الله علیه! (ص ۳۹).
۴.ابوالفرج می گوید: در کتب انساب ندیدم که محمد بن علی بن عقیل پسری داشته باشد به نام: جعفر. نیز محمد بن علی بن حمزه گفته: علی بن عقیل که مادرش ام ولد بود در روز عاشورا شهید شد. بعد از عبد الرحمن محمد بن عبد الله بن جعفر ابن ابی طالب برای جهاد خروج کرد و این رجز را می خواند:
نشکو الی الله من العدوان
قتال قوم فی الردی عمیان
قد ترکوا معالم القرآن
و محکم التنزیل و التبیان
و اظهروا الکفر مع الطغیان؛
یعنی ما از دست دشمنان به خدا شکایت می کنیم. با گروهی کارزار می کنم که کورکورانه در راه پست می روند ۲- آنان دستورات قرآن و بیان آن را ترک کرده اند و آیات محکمه قرآن و بیان آن را از دست داده اند (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام) ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۵۳
**ایمان غیریقینی به پیامبر(ص)
یکی دیگر از عوامل و زمینه های رخداد قیام عاشورا، ایمان غیریقینی به پیامبر(ص) است که سبب شده در ظاهر سنت وی را تصدیق کنند اما در باطن به ایشان و خاندانش کافر شوند. در همین راستا به یکی از ابیات سروده های منهال بن عمرو اشاره می کنیم که می گوید: «این امت چوب های منبر پیامبر خدا را بزرگ می شمارند؛ ولی فرزندان پیغمبر را پایمال می کنند» که جلوه ای از همین ایمان غیریقینی است. به این نمونه دقت کنید:
در نقل محمد بن ابوطالب آمده است که امام خطاب به لشکر ابن سعد فرمود: … خدای ما خوب پروردگاری است، ولی شما بد مردمی هستید. زیرا (به گمان خود) اقرار به طاعت کردید و به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردید، سپس پشت به ذریه و عترت پیامبر خود کردید و می خواهید آنان را شهید کنید. حقا که شیطان بر شما مسلط شده و شما را از یاد خدای بزرگ برده است. شما و این اراده ای که دارید نابود شوید! إنا لله و إنا إلیه راجعون. اینان همان مردمی هستند که پس از ایمان آوردن کافر شدند، نابود شوند گروه کافران! عمر بن سعد به یاران خود گفت: وای بر شما! جواب او را بگوئید، زیرا حسین پسر پدرش علی است. به خدا قسم اگر حسین یک روز دیگر این طور در مقابل شما توقف کند و سخنرانی کند خسته نخواهد شد، پس با او سخن بگوئید (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۱۱) ۱.
***عدم تحمل آزادگی و آزادمردی از سوی افراد حقیر
یکی دیگر از زمینه های رخداد واقعه که از تحلیل نقل های عاشورا به دست می آید، خوگرفتن افراد ذلیل و پست به حقارت و عدم تحمل آزادگی از سوی افراد آزاده است.
۱.شیخ مفید می گوید امام پس از آن که حسب خود را معرفی کرد خطاب به لشکر ابن سعد عرض کرد: وای بر شما آیا من کسی را از شما کشته ام که خون او را از من مطالبه کنید؟ یا مالی را تلف کرده ام که عوض آن را بخواهید؟ یا جراحتی بر کسی وارد آورده ام که از من قصاص کنید!؟ آن گروه نابکار جوابی به آن حضرت ندادند! امام حسین علیه السلام فریاد زد: ای شبث بن ربعی! ای حجار بن ابجر! ای قیس بن اشعث و ای یزید بن حارث! آیا شما برای من نامه ننوشتید که: میوه جات ما رسیده و باغ ها سرسبز شده اند. اگر تو بیائی نزد لشکری مهیا خواهی آمد؟ قیس بن اشعث در جواب امام حسین گفت: ما نمی دانیم تو چه می گوئی. تو باید تحت حکومت عموزادگانت درآیی، زیرا آنان جز آنچه که تو دوست داری با تو رفتار نخواهند کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: نه به خدا قسم من نظیر شخص ذلیل دست به دست شما نخواهم داد و مثل غلامان زرخرید برای شما اقرار نخواهم کرد. سپس امام علیه السلام فریاد زد: ای بندگان خدا! من به خدای خود و به خدای شما پناه می برم که به من آزاری برسانید من به پروردگار خود و پروردگار شما پناهنده می شوم از هر متکبری که به روز حساب یعنی روز قیامت ایمان ندارد (ص ۱۳).
۲.محمد بن ابوطالب و صاحب کتاب مناقب و ابن اثیر که گفته همه متقارب است می گویند: … حر همچنان می جنگید تا شهید شد، خدایش رحمت کند. یاران امام حسین علیه السلام بدن حر را در حالی پیش آن حضرت بردند که رمقی در بدن داشت. امام حسین علیه السلام دست مبارک خود را به صورت حر کشید و فرمود: آزاد مرد هستی، همان طور که مادرت این نام را برای تو نهاد: انت الحر فی الدنیا، و انت الحر فی الآخرة؛ یعنی تو در دنیا آزاد و در آخرت هم آزادی (ص ۲۴) ۲.
****بی وفایی و پیمان شکنی
تصور کنید بی وفایی اهل کوفه و پیمان شکنی ایشان زمانی رخ داده که هزاران نفر از اهل کوفه برای امام نامه نوشته اند و بیعت ضمنی خود را با ایشان اعلام داشته اند. هنگامی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد از اکثر اهل آن بیعت گرفت. از سخنان امام چنین استنباط می شود که یکی از دلایل عمدۀ این عهد شکنی، وراثتی است و در نهاد ایشان تثبیت شده است هر چند از تذکرات پی در پی امام معلوم می شود که همین ویژگی وراثتی قابل اصلاح است و اگر سایر عوامل وجود داشته باشد می توان از این خصیصه نیز اجتناب کرد وگرنه گفتن امام و تذکر ایشان بیهوده بود. از همین جا معلوم می شود که تا چه اندازه امر خودسازی در وجود انسان اهمیت دارد و باید سعی کند ویژگی های منفی را به نسل پس از خود انتقال ندهد. به این نمونه دقت می کنیم:
۱.در نقلی از شیخ مفید آمده است که حضرت به سپاه ابن سعد فرمود: … آری به خدا، بی وفائی در میان شما معروف است، رگ و ریشه شما به بی وفائی سرشته شده است، اصل و فرع یعنی پدران و فرزندان شما بی وفائی را به ارث نهاده و به ارث برده اند، قلب های شما بر آن راسخ و ثابت شده است، سینه و قلب شما پوشیده شده، شما از لحاظ داغ بودن نظیر خبیث ترین آشامیدنی هستید برای شخص مسافر و خبیث ترین لقمه هستید برای کسی که آن را غصب کرده باشد! آگاه باشید که لعنت خدا بر آن افرادی است که پیمان شکن باشند. همان اشخاصی که قسم های خود را بعد از اینکه تأکید کردند شکستند، شما خدا را برای خود وکیل و کفیل قرار دادید به خدا قسم که شما همان افراد هستید (ص ۱۵).
***** تاثیرپذیری از تفرقه های عصر پیامبر(ص)
برخی از صف کشی ها و مرزبندی های عاشورا، به جریانات عصر پیامبر(ص) در مسئله خلافت و جانشینی بازمی گردد. به این نقل دقت کنید:
شیخ مفید و صاحب کتاب مناقب می نگارند: وقتی نافع بن هلال بجلی برای قتال قیام کرد این رجز را خواند:
انا هلال البجلی- انا علی دین علی- و دینه دین النبی یعنی من از نسل هلال بجلی می باشم. من بر دین علی هستم که دین او دین پیامبر است. مردی از بنی قطیعه برای مبارزه با او قیام کرد. شیخ مفید می گوید: نام آن مرد مزاحم بن حریث بود. وی می گفت: من بر دین عثمان هستم. نافع پس از اینکه به او گفت: تو بر دین شیطان هستی حمله کرد و او را کشت (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۳۲).
منبع
۱.مجلسی، محمد باقر (۱۳۶۴)، زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام (ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، مترجم: نجفی، محمد جواد، تهران: اسلامیه.
۲.سایر نمونه ها را بنگرید صص ۶۱، ۱۳۸، ۱۶۶، ۱۸۰.
انتهای پیام/
نهضت عاشورا پدیده ای نیست که به یک باره رخ داده باشد؛ بلکه برخی از زمینه های مهم آن به پس از وفات پیامبر اکرم(ص) بازمی گردد. عبرت های تاریخی که از این واقعه می توان گرفت در جلوگیری از انحراف های دینی اجتماعی برای نسل های پسین بسیار حائز توجه است.
مریم ولایتی کبابیان، استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث شهرری، در مقاله ای که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، برخی از مهم ترین زمینه ها و عوامل رخداد نهضت عظیم عاشورا را استخراج و تحلیل کرده است که بخش دوم آن را در زیر می خوانیم.
*شناخت سطحی از دنیا
نقل های متعددی نشان می دهد یکی از زمینه های رخداد قیام عاشورا عدم تشخیص مسیر صحیح بوده است. امام از تبعیت کورکورانه جاهلان در رنج است و به ایشان هشدار می دهد که به خاطر شناخت سطحی از دنیا و اعتماد به آن، از مسیر هدایت دور نشوند و قرآن و بیان واضح آن یعنی امام را ترک نکنند.
۱.در نقلی از محمد بن ابوطالب آمده است: … امام حسین علیه السلام در مقابل آن لشکر از خدا بی خبر قرار گرفت. یک نظر به صف های آنان که گویا سیل بود انداخت. یک نگاه هم به ابن سعد که در میان رجال کوفه ایستاده بود کرد و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائی است که دنیا را دار فنا و زوال قرار داد و اهل آن را بعد از هر لحظه یک حالی داد. کسی فریب می خورد که دنیا او را فریب دهد. شقی کسی است که دنیا او را دچار امتحان نماید. مبادا این دنیا شما را فریفته نماید زیرا این دنیا امید کسی را که به آن دلبستگی داشته باشد قطع می کند و طمع هر کسی را که به آن طمع کند نابود می کند. من شما را این طور می بینم: برای امری اجتماع کرده اید که خدا را برای آن به غضب آورده اید و خدا نظر رحمت خود را از شما برگردانیده است و نقمت و عذاب خود را برای شما حلال کرده است، شما را از رحمت خود دور کرده است (ص ۱۰).
۲.شیخ مفید می گوید: … امام حسین علیه السلام به عمر بن سعد فرمود: آیا تو مرا می کشی؟ تو گمان می کنی ابن زیاد زنازاده که پسر زنازاده هم هست تو را والی شهر ری و گرگان خواهد کرد. به خدا قسم تو بدین وسیله زندگی مبارکی نخواهی کرد زیرا این مطلب عهد و پیمانی است که بسته شده است. هر عملی که می خواهی انجام بده، زیرا تو بعد از کشتن من در دنیا و آخرت خوشی نخواهی دید! می بینم سرت در کوفه بر فراز نی نصب شده باشد و کودکان آن را هدف تیراندازی قرار خواهند داد و آن را غرض و هدف خویشتن قرار می دهند. (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۱۸).
۳.در کتاب مناقب می نگارد: امام حسین علیه السلام به او فرمود: ای پسر سعد در آن هنگامی که تو این گروه را به سوی حق دعوت کردی و نپذیرفتند و به تو و یارانت دشنام دادند مستوجب عذاب شدند. پس اکنون چگونه خواهند بود که یاران نیکوکار تو را کشته اند. سعد گفت: فدای تو شوم راست گفتی. آیا ما به سوی پروردگار خود نمی رویم که به برادران خود ملحق شویم؟ امام حسین فرمود: به جانب چیزی برو که از دنیا و آنچه در آن است برای تو بهتر خواهد بود، برو به طرف سلطنت و مقامی که از دست نخواهد رفت. سعد گفت: السلام علیک یابن رسول الله! صلی الله علیک و علی اهل بیتک، خدا ما و شما را در بهشت جمع کند. امام علیه السلام فرمود: آمین! آمین! سپس سعد آمد و جنگ شدیدی کرد تا اینکه بر او حمله کردند و وی را شهید کردند. رضوان الله علیه! (ص ۳۹).
۴.ابوالفرج می گوید: در کتب انساب ندیدم که محمد بن علی بن عقیل پسری داشته باشد به نام: جعفر. نیز محمد بن علی بن حمزه گفته: علی بن عقیل که مادرش ام ولد بود در روز عاشورا شهید شد. بعد از عبد الرحمن محمد بن عبد الله بن جعفر ابن ابی طالب برای جهاد خروج کرد و این رجز را می خواند:
نشکو الی الله من العدوان
قتال قوم فی الردی عمیان
قد ترکوا معالم القرآن
و محکم التنزیل و التبیان
و اظهروا الکفر مع الطغیان؛
یعنی ما از دست دشمنان به خدا شکایت می کنیم. با گروهی کارزار می کنم که کورکورانه در راه پست می روند ۲- آنان دستورات قرآن و بیان آن را ترک کرده اند و آیات محکمه قرآن و بیان آن را از دست داده اند (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام) ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۵۳
**ایمان غیریقینی به پیامبر(ص)
یکی دیگر از عوامل و زمینه های رخداد قیام عاشورا، ایمان غیریقینی به پیامبر(ص) است که سبب شده در ظاهر سنت وی را تصدیق کنند اما در باطن به ایشان و خاندانش کافر شوند. در همین راستا به یکی از ابیات سروده های منهال بن عمرو اشاره می کنیم که می گوید: «این امت چوب های منبر پیامبر خدا را بزرگ می شمارند؛ ولی فرزندان پیغمبر را پایمال می کنند» که جلوه ای از همین ایمان غیریقینی است. به این نمونه دقت کنید:
در نقل محمد بن ابوطالب آمده است که امام خطاب به لشکر ابن سعد فرمود: … خدای ما خوب پروردگاری است، ولی شما بد مردمی هستید. زیرا (به گمان خود) اقرار به طاعت کردید و به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردید، سپس پشت به ذریه و عترت پیامبر خود کردید و می خواهید آنان را شهید کنید. حقا که شیطان بر شما مسلط شده و شما را از یاد خدای بزرگ برده است. شما و این اراده ای که دارید نابود شوید! إنا لله و إنا إلیه راجعون. اینان همان مردمی هستند که پس از ایمان آوردن کافر شدند، نابود شوند گروه کافران! عمر بن سعد به یاران خود گفت: وای بر شما! جواب او را بگوئید، زیرا حسین پسر پدرش علی است. به خدا قسم اگر حسین یک روز دیگر این طور در مقابل شما توقف کند و سخنرانی کند خسته نخواهد شد، پس با او سخن بگوئید (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۱۱) ۱.
***عدم تحمل آزادگی و آزادمردی از سوی افراد حقیر
یکی دیگر از زمینه های رخداد واقعه که از تحلیل نقل های عاشورا به دست می آید، خوگرفتن افراد ذلیل و پست به حقارت و عدم تحمل آزادگی از سوی افراد آزاده است.
۱.شیخ مفید می گوید امام پس از آن که حسب خود را معرفی کرد خطاب به لشکر ابن سعد عرض کرد: وای بر شما آیا من کسی را از شما کشته ام که خون او را از من مطالبه کنید؟ یا مالی را تلف کرده ام که عوض آن را بخواهید؟ یا جراحتی بر کسی وارد آورده ام که از من قصاص کنید!؟ آن گروه نابکار جوابی به آن حضرت ندادند! امام حسین علیه السلام فریاد زد: ای شبث بن ربعی! ای حجار بن ابجر! ای قیس بن اشعث و ای یزید بن حارث! آیا شما برای من نامه ننوشتید که: میوه جات ما رسیده و باغ ها سرسبز شده اند. اگر تو بیائی نزد لشکری مهیا خواهی آمد؟ قیس بن اشعث در جواب امام حسین گفت: ما نمی دانیم تو چه می گوئی. تو باید تحت حکومت عموزادگانت درآیی، زیرا آنان جز آنچه که تو دوست داری با تو رفتار نخواهند کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: نه به خدا قسم من نظیر شخص ذلیل دست به دست شما نخواهم داد و مثل غلامان زرخرید برای شما اقرار نخواهم کرد. سپس امام علیه السلام فریاد زد: ای بندگان خدا! من به خدای خود و به خدای شما پناه می برم که به من آزاری برسانید من به پروردگار خود و پروردگار شما پناهنده می شوم از هر متکبری که به روز حساب یعنی روز قیامت ایمان ندارد (ص ۱۳).
۲.محمد بن ابوطالب و صاحب کتاب مناقب و ابن اثیر که گفته همه متقارب است می گویند: … حر همچنان می جنگید تا شهید شد، خدایش رحمت کند. یاران امام حسین علیه السلام بدن حر را در حالی پیش آن حضرت بردند که رمقی در بدن داشت. امام حسین علیه السلام دست مبارک خود را به صورت حر کشید و فرمود: آزاد مرد هستی، همان طور که مادرت این نام را برای تو نهاد: انت الحر فی الدنیا، و انت الحر فی الآخرة؛ یعنی تو در دنیا آزاد و در آخرت هم آزادی (ص ۲۴) ۲.
****بی وفایی و پیمان شکنی
تصور کنید بی وفایی اهل کوفه و پیمان شکنی ایشان زمانی رخ داده که هزاران نفر از اهل کوفه برای امام نامه نوشته اند و بیعت ضمنی خود را با ایشان اعلام داشته اند. هنگامی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد از اکثر اهل آن بیعت گرفت. از سخنان امام چنین استنباط می شود که یکی از دلایل عمدۀ این عهد شکنی، وراثتی است و در نهاد ایشان تثبیت شده است هر چند از تذکرات پی در پی امام معلوم می شود که همین ویژگی وراثتی قابل اصلاح است و اگر سایر عوامل وجود داشته باشد می توان از این خصیصه نیز اجتناب کرد وگرنه گفتن امام و تذکر ایشان بیهوده بود. از همین جا معلوم می شود که تا چه اندازه امر خودسازی در وجود انسان اهمیت دارد و باید سعی کند ویژگی های منفی را به نسل پس از خود انتقال ندهد. به این نمونه دقت می کنیم:
۱.در نقلی از شیخ مفید آمده است که حضرت به سپاه ابن سعد فرمود: … آری به خدا، بی وفائی در میان شما معروف است، رگ و ریشه شما به بی وفائی سرشته شده است، اصل و فرع یعنی پدران و فرزندان شما بی وفائی را به ارث نهاده و به ارث برده اند، قلب های شما بر آن راسخ و ثابت شده است، سینه و قلب شما پوشیده شده، شما از لحاظ داغ بودن نظیر خبیث ترین آشامیدنی هستید برای شخص مسافر و خبیث ترین لقمه هستید برای کسی که آن را غصب کرده باشد! آگاه باشید که لعنت خدا بر آن افرادی است که پیمان شکن باشند. همان اشخاصی که قسم های خود را بعد از اینکه تأکید کردند شکستند، شما خدا را برای خود وکیل و کفیل قرار دادید به خدا قسم که شما همان افراد هستید (ص ۱۵).
***** تاثیرپذیری از تفرقه های عصر پیامبر(ص)
برخی از صف کشی ها و مرزبندی های عاشورا، به جریانات عصر پیامبر(ص) در مسئله خلافت و جانشینی بازمی گردد. به این نقل دقت کنید:
شیخ مفید و صاحب کتاب مناقب می نگارند: وقتی نافع بن هلال بجلی برای قتال قیام کرد این رجز را خواند:
انا هلال البجلی- انا علی دین علی- و دینه دین النبی یعنی من از نسل هلال بجلی می باشم. من بر دین علی هستم که دین او دین پیامبر است. مردی از بنی قطیعه برای مبارزه با او قیام کرد. شیخ مفید می گوید: نام آن مرد مزاحم بن حریث بود. وی می گفت: من بر دین عثمان هستم. نافع پس از اینکه به او گفت: تو بر دین شیطان هستی حمله کرد و او را کشت (زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، ص: ۳۲).
منبع
۱.مجلسی، محمد باقر (۱۳۶۴)، زندگانی حضرت امام حسین علیه السلام (ترجمه جلد ۴۵ بحار الأنوار)، مترجم: نجفی، محمد جواد، تهران: اسلامیه.
۲.سایر نمونه ها را بنگرید صص ۶۱، ۱۳۸، ۱۶۶، ۱۸۰.
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
تحلیلی درباره زمینه های رخداد قیام عاشورا با توجه به منابع حدیثی شیعه (۲)
گفتگو با هوش مصنوعی