اینبار به روایت زبان بدن

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی کشکول نوشت:
همه لحظات را نداریم،
همه نماها را دوربین نگرفته …
اما همان گوشه ای که در قاب بود،
زبان بدن، خود معنا بود.
«ای ایران» که آغاز شد،
همه حسینیه یک صدا شدند …
تا رسیدند به:
«ایران عاشورایی»
و قاب تصویر که حضرت آقا با مردم سینه می زدند.
شعر رسید به:
«در روح و جان من می مانی ای وطن …»
دوربین روی چهره ی رهبر ایستاد …
و اشک در چشم ها
وقتی خواندند:
«زیر سایه ی حیدر باشی در امان …»
حضرت آقا، دست شان را بالا بردند … برای دعا.
و آن گاه که رسید به:
«ای ایران خدایی …»
نگاه رهبر، عمیق شد؛
نگاهی فکورانه …
در همان حال،
مردم سینه می زدند …
گریه، شعف، حزن و حماسه،
همه یکجا امشب جاری بود.
چه عاشورایی شد …
تماما معنا.
تماما ایمان.
تماما ایران.
*بازنشر مطالب شبکه های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه ها منتشر می شود.
همه لحظات را نداریم،
همه نماها را دوربین نگرفته …
اما همان گوشه ای که در قاب بود،
زبان بدن، خود معنا بود.
«ای ایران» که آغاز شد،
همه حسینیه یک صدا شدند …
تا رسیدند به:
«ایران عاشورایی»
و قاب تصویر که حضرت آقا با مردم سینه می زدند.
شعر رسید به:
«در روح و جان من می مانی ای وطن …»
دوربین روی چهره ی رهبر ایستاد …
و اشک در چشم ها
وقتی خواندند:
«زیر سایه ی حیدر باشی در امان …»
حضرت آقا، دست شان را بالا بردند … برای دعا.
و آن گاه که رسید به:
«ای ایران خدایی …»
نگاه رهبر، عمیق شد؛
نگاهی فکورانه …
در همان حال،
مردم سینه می زدند …
گریه، شعف، حزن و حماسه،
همه یکجا امشب جاری بود.
چه عاشورایی شد …
تماما معنا.
تماما ایمان.
تماما ایران.
*بازنشر مطالب شبکه های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه ها منتشر می شود.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «اینبار به روایت زبان بدن» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.