داستان اخراج <a href="/fa/dashboard/ class="text info">آدم</a> و حوا از بهشت

خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیت های دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۸ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجت الاسلام محسن قرائتی تقدیم می شود.
آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
«و یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین» و ای آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساکن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستید بخورید، و (لی) نزدیک این درخت نشوید که از ستمکاران (بر خویش) خواهید شد.
شرح آیه ۱۹ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
اخراج از بهشت مجازات آدم برای عمل نکردن به تکلیف الهی بود
مشابه این آیه، در سوره بقره آیه ۳۵ نیز گذشت. امام رضا علیه السلام در مورد اینکه درختی که مورد نهی قرار گرفت آیا گندم است یا انگور و یا چیز دیگری است، می فرماید: «چون درختان بهشتی میوه های متنوعی می دهد، تمام اقوال را شامل می شود»[۱]
خداوند اراده کرده بود که انسان به عنوان خلیفه او در روی زمین زندگی کند، «إنی جاعل فی الأرض خلیفة»[۲] و برای نشان دادن این شایستگی به دیگران، حقایقی را به انسان تعلیم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اولین تکلیف را به او فرمان می دهد و موضوع تعهد و مسئولیت و اختیار شروع می شود و پس از آن مجازات تخلف از تکلیف و ورود به زمین و تلاش برای تکامل صورت می گیرد و همه این مراحل بر پایه علم الهی صورت گرفت، چنانکه حضرت علی علیه السلام پس از بیان این مراحل و استقرار انسان در روی زمین می فرماید: علم خداوند در مورد او به وقوع پیوست.[۳]
آدم از کدام بهشت اخراج شد؟
در این که مراد از «جنة» و بهشتی که آدم در آن ساکن بود، چیست؟ اقوال مختلفی بیان شده است؛ بعضی آن را همان بهشت موعود می دانند و خلود و جاودانگی در آن را از آن کسانی می دانند که به واسطه عمل و جزا داخل آن شده اند، و در مورد غیر آن چنین نیست، چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ اما امام صادق علیه السلام فرمود: «بهشت آدم، یکی از باغ های دنیا بوده است»[۴] زیرا در بهشت موعود، امر و نهی و تکلیف وجود ندارد.
پیام هایی از آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
۱- ابتدا موارد مجاز و راه های صحیح را باز کنید، سپس موارد ممنوع را گوشزد کنید. «فکلا … لا تقربا»
۲- نزدیک شدن به حرام و مناطق ممنوعه احکام الهی، آلودگی به گناه را به دنبال دارد. «لا تقربا … فتکونا …»
۳- با بودن راه مجاز «فکلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فتکونا من الظالمین»
آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
«فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما ووری عنهما من سوآتهما و قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخالدین» پس شیطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه کرد تا آنچه را از زشتی (عورت) شان از آن دو مخفی بود، برایشان آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) این درخت نهی نکرده مگر برای این که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانان شوید (و حیات ابدی بیابید)
شرح آیه ۲۰ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
خوردن از درخت ممنوعه برای آدم مکروه بود نه حرام
شیطان، آدم و حوا را وسوسه می کرد که اگر از این درخت، بخورید، فرشته شده یا ابدی می شوید و خداوند چون نمی خواهد شما به این مقام برسید، دستور داد که از آن نخورید. در اینکه چرا حضرت آدم نهی خداوند را نادیده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذیل آیه ۲۱ پاسخ داده است که نهی در اینجا عنوان کراهت دارد، نه تحریم، و مانند نهی پزشک از یک غذا برای بیمار می باشد که اگر بیمار آن غذا را بخورد به زحمت می افتد و آثار و عوارض مربوط به خود را دارد، نه آنکه حرام باشد.
تفاوت انسان با ملائکه و حیوانات
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا ملائکه افضل هستند یا بنی آدم؟ آن حضرت روایتی را از حضرت علی علیه السلام نقل کردند. فرمود: «خداوند ملائکه را از عقل بدون شهوت و حیوانات را با شهوت بدون عقل آفرید؛ اما انسان را با ترکیبی از عقل و شهوت آفرید، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حیوانات پست تر است». «فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم»[۵]
آدمی زاده طرفه معجونی است *** کز فرشته سرشته و از حیوان
گر کند میل این، شود به از این *** ور کند میل آن، شود پس از آن
آری خوبی ها و درجات آدمیان متفاوت و دارای مراتبی است، چنانکه در ملائک نیز چنین است، پس هر انسانی را نمی توان گفت از همه ملائکه برتر است و یا بالعکس.[۶]
ماهیت شیطان پلید نیست با انحراف از دستورات خود را پلید ساخت
خداوند، شیطان را با ماهیتی پلید نیافریده است، بلکه او را موجودی قابل تکامل آفرید و در گذرگاه هستی هدایت کرد و این شیطان بود که خود را منحرف و پلید ساخت، و گرنه اگر ماهیت او پلید بود، اشتغال به تسبیح و تقدیس، که سال ها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه که خداوند فرعون و ابن ملجم را آنگونه خلق نکرد، بلکه آنان نیز شایستگی رشد و اعتلای انسانی را داشته اند، ولی به اختیار خود منحرف شده اند.[۷]
چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلط کرد؟
سؤال: چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلط کرد؟ پاسخ: رابطه شیطان با انسان و امکان تأثیر او در آدمی، بیشتر و زیادتر از تأثیر غرائز حیوانی در انسان نیست. خداوند در مقابل آن غرائز، اندیشه و تعقل و وجدان را عطا فرموده و بهترین وسیله تعدیل و تنظیم غرائز را در اختیار آدمی قرار داده است. علاوه بر آنکه شیطان، بر انسان سلطه ندارد و اراده و اختیار را از انسان نمی گیرد، چنانکه خودش می گوید: «ما کان لی علیکم من سلطان إلا أن دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا أنفسکم ما أنا بمصرخکم و ما أنتم بمصرخی»[۸] کار او کمک به غرائز حیوانی است و اگر بخواهد تأثیری بگذارد، مجبور است با یکی از قوای درونی یعنی غرائز و توهمات و وسوسه ها وارد شود که در مقابل آنها دو نیروی عقل و وجدان همواره انسان را به خیرات و نیکی ها دعوت می کنند.[۹]
پیام هایی از آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
۱- شیطان، حتی خوبان را هم رها نمی کند. «فوسوس لهما» اما هیچ سلطه ای بر مخلصین ندارد. «إلا عبادک منهم المخلصین»[۱۰]
۲- نهایت کار شیطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافی است، نه اصرار. «فوسوس لهما»
۳- نتیجه گناه کردن و خلاف، رسوایی است. «لیبدی … سوآتهما»
۴- رسوایی، کشف حجاب و برهنگی، از اهداف شیطان است. «لیبدی … ما ووری»
۵- شیطان از راه آرزوها، انسان را فریب می دهد. «ما نهاکما ربکما … إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخالدین» (آرزوی انسان، زندگی ابدی در فضایی آرام و فرشته گونه است، لذا شیطان گفت: اگر از آن درخت بخورید، به آرزوی خود رسیده و زندگی دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهید داشت، و با استفاده از غرائز و تمایل انسان به رفاه و ابدیت، او را وسوسه کرد.)
آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
«و قاسمهما إنی لکما لمن الناصحین» و (شیطان برای آن که وسوسه اش تأثیر کند،) برای آن دو سوگند یاد کرد که به راستی من از خیرخواهان شمایم.
شرح آیه ۲۱ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
حضرت آدم و همسرش در آغاز به ابلیس اعتمادی نداشتند و شیطان برای جلب اعتماد آنها سوگند یاد کرد و بر آن نیز تأکید نمود. («قاسمهما» از باب مفاعله، شاید رمز تأکید باشد)
شیطان سوگند دروغ خورد و آدم و حوا را فریب داد
امام رضا علیه السلام فرمود: «آدم و حوا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنیده بودند و به همین دلیل به او اعتماد کردند و از آن درخت خوردند. البته این عمل قبل از نبوت حضرت آدم بود و نهی تحریمی و گناه کبیرهای که مستحق آتش باشد نبوده است»[۱۱] بنابراین اولین سوگند دروغ، از شیطان بوده است. قرآن می فرماید: «منافقان نیز اهل سوگند دروغ اند».[۱۲] و کسی که پی درپی سوگند می خورد، نمی تواند لایق رهبری جامعه باشد. «لا تطع کل حلاف مهین»[۱۳] و از هر فرومایه که بسیار سوگند یاد میکند، پیروی نکن.
پیام هایی از آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
۱- سوگند دروغ، کاری شیطانی است. «قاسمهما»
۲- به هر سوگندی نباید اطمینان کرد. «قاسمهما»
۳- دشمن، از اعتقادات و باورهای ما به نفع خود سود میبرد. «قاسمهما»
۴- گاهی دشمن با ظاهری دلسوزانه و ادعای خیرخواهی، در اعتقادات ما نفوذ میکند و ضربه میزند. «إنی لکما لمن الناصحین» برادران یوسف نیز برای از بین بردن یوسف و جدا کردن او از پدرشان به ظاهرسازی پرداخته و به او گفتند: «إنا له لناصحون»[۱۴] قطعا ما خیرخواه او هستیم؟!
آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
«فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة و ناداهما ربهما أ لم أنهکما عن تلکما الشجرة و أقل لکما إن الشیطان لکما عدو مبین» پس شیطان آن دو را با فریب و حیله به سقوط (و پرتگاه گناه) کشاند، پس چون از آن درخت (نهی شده) چشیدند، زشتی برهنگی شان برای آنان آشکار شد و به (پوشاندن خویش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختند و خداوند ندایشان داد: آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که شیطان برای شما دشمنی آشکار است؟!
شرح آیه ۲۲ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
آدم و حوا با خوردن از درخت ممنوعه از قرب خدا دور شدند
«دلی» از «تدلیه»، به معنای نزدیک کردن است و اشاره به دلو و طناب برای وصول و رسیدن به هدفی است. گویا ابلیس با طناب غرور، آنها را به چاه فریب انداخت. «یخصفان» از «خصف»، به معنای جمع کردن، دوختن و وصله کردن است. خطاب خداوند با کلمه «ندا» آمده است، «ناداهما»، ندا برای خطاب دور است، گویا آدم و همسرش با خوردن از درخت نهی شده، از قرب خدا دور شدند. عده ای از مفسران مانند سید مرتضی، طبرسی و ابوالفتوح رازی می گویند: اخراج حضرت آدم از بهشت و آمدن به زمین، از باب مصلحت بود نه از جهت عقوبت و جزا.[۱۵]
پیام هایی از آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
۱- زن و مرد، هر دو در تیررس وسوسه شیطانند. «فدلاهما»
۲- حربه شیطان، فریب و غرور است. «بغرور»
۳- تمایل به وسوسه های شیطان، همچون دستیابی به طنابی سست و کوتاه و سقوط در چاه گناه است. «فدلاهما»
۴- توجه نکردن به فرمان ها و ارشادات الهی مهم است، چه کم باشد چه زیاد. «فلما ذاقا» در ارتکاب گناه، کوچک و بزرگ مطرح نیست، مهم گستاخی انسان است. لذا گاهی گناه اندک نیز باعث رسوایی و سقوط انسان می شود.
۵- برهنگی، نوعی کیفر الهی است، (نه نشانه کمال و تمدن). «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما …»
۶- گاهی سقوط گام به گام است؛ ابتدا ایجاد فکر انحرافی، «فدلاهما بغرور» سپس انجام منهیات و خوردن چیزهای ممنوع، «فلما ذاقا الشجرة» و آنگاه سقوط و برهنگی. «بدت لهما سوآتهما»
۷- زشتی برهنگی و کرامت پوشش، جزو فطرت انسان است. «و طفقا یخصفان»
۸- پوشش ارزش است، گرچه با ساده ترین وسیله باشد. «ورق الجنة»
۹- احکام و اوامر و نواهی و هشدارهای خداوند همواره در جهت رشد و تربیت انسان است. «ناداهما ربهما أ لم أنهکما»
۱۰- حضرت آدم و حوا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه، از جایگاه عالی خود دور شدند. «تلکما الشجرة» و نفرمود: «هذه الشجرة»
۱۱- خداوند بدون اتمام حجت، کسی را توبیخ نمی کند. «أ لم أنهکما … أقل لکما»
۱۲- در مسیر راه خدا، لازم است دشمنان را بشناسیم. «عدو مبین»
۱۳- با آنکه دشمنی شیطان آشکار است؛ اما انسان از خطر و دشمنی او غافل می شود. «عدو مبین»
آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
«قالا ربنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» (آدم و حوا) گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشایی و رحم نکنی، قطعا از زیانکاران خواهیم بود.
شرح آیه ۲۳ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
شیطان و آدم هر دو نافرمانی کردند اما فقط آدم پشیمان شد
شیطان و آدم هر دو نافرمانی کردند؛ اما شیطان نسبت به نافرمانی خود (ترک سجده)، به عدل و حکمت الهی اعتراض و استکبار کرد و برتری نژاد خود را مطرح ساخت و پشیمان هم نشد؛ اما حضرت آدم و حوا، به کار خلاف خود اعتراف کردند و از خداوند تقاضای بخشایش کردند.[۱۶]
پیام هایی از آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
۱- در برابر ستم هایی که به خود روا می داریم باید از خداوند استمداد جوییم و آنها را جبران کنیم. «قالا ربنا ظلمنا …
۲- آدم و حوا، هم در تخلف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهی. «ذاقا، قالا ربنا»
۳- هرگونه خلافی، ظلم به خویشتن است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تکامل و سعادت واقعی خود است. «ظلمنا أنفسنا»
۴- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا ربنا ظلمنا أنفسنا»
۵- نخستین خواسته بشر از خدا، تقاضای عفو و رحمت بود. «و إن لم تغفر لنا»
۶- مهمترین مسأله برای گناهکار، مغفرت الهی است، سپس درخواست های دیگر. «إن لم تغفر لنا و ترحمنا»
۷- عنایت و لطف و مهربانی خدا، جلوی خسارت ابدی را می گیرد. «إن لم تغفر لنا … لنکونن من الخاسرین»
آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
«قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الأرض مستقر و متاع إلی حین» (خداوند) فرمود: فرود آیید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید و تا مدتی (معین) برای شما در زمین جایگاه و وسیله بهره گیری خواهد بود. ۲۴
«قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون» (او) فرمود: در این زمین زندگی می کنید و در آن می میرید و از آن (برای محاسبه روز قیامت،) بیرون آورده می شوید.
شرح آیات ۲۴ و ۲۵ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت اما اثرش یعنی ترک بهشت باقی ماند
مخاطبان جمله «اهبطوا»، یا آدم و حوا و ابلیس هستند و یا آدم و حوا و ذریه آنها. البته در یک جا ابلیس به تنهایی مورد خطاب قرار گرفته است، «فاهبط منها»[۱۷] و در جای دیگر آدم و حوا، «قال اهبطا منها جمیعا»[۱۸] که اگر جایگاه هبوط آنها یکی باشد، ممکن است «اهبطوا» جمع بین آنها باشد. مراد از «هبوط»، آمدن به زمین است، زیرا به دنبال آن می فرماید: «و لکم فی الأرض مستقر» گرچه خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت، «فتاب علیه»[۱۹] ولی اثر وضعی گناه باقی است. اثر وضعی آن ترک اولی و نافرمانی آدم و حوا، خروج از آن جایگاه بهشتی و هبوط به زمین بود. «اهبطوا»
پیام هایی از آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
۱- از آثار وضعی خلاف و گناه نمی توان گریخت. «قال اهبطوا»
۲- گاهی عملکرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر می گذارد. «قال اهبطوا»
۳- بهشت آدم و حوا، مکانی غیر از زمین وبالاتر و برتر از آن بود. «اهبطوا»
۴- دنیا جایگاه تنازع و تزاحم و تضاد است و انسان ها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگیر می شوند. «بعضکم لبعض عدو»
۵- زندگی دنیوی و بهره وری از آن ابدی نیست. «إلی حین»
۶- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «منها تخرجون» آدم از این ناراحت و غمگین بود که پنداشت دیگر به بهشت و زندگی جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: «پس از زندگی دنیا می تواند به بهشت جاوید برسد».
۷- مدت و نهایت زندگی دنیوی برای بشر معلوم نیست. («حین» نکره آمده است)
پی نوشت
[۱] . عیون الاخبار، ج۱، ص۳۰۶
[۲] . بقره، ۳۰
[۳] . نهج البلاغه، خطبه ۹۱
[۴] . تفسیر اثنی عشری
[۵] . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۹
[۶] . تفسیر اطیب البیان، ج۱، ص۵۱۲
[۷] . شرح مثنوی، علامه جعفری، ج ۵، ص ۲۰۷
[۸] . ابراهیم، ۲۲
[۹] . شرح مثنوی، ج ۵، ص ۲۰۷
[۱۰] . حجر، ۴۰
[۱۱] . عیون الاخبار، ج۱، ص۱۹۶
[۱۲] . توبه، ۵۶، ۶۲، ۷۴ و ۱۰۷
[۱۳] . قلم، ۱۰
[۱۴] . یوسف، ۱۱
[۱۵] . تفسیر اثنی عشری
[۱۶] . تفسیر نمونه
[۱۷]. اعراف، ۱۳
[۱۸] . طه، ۱۲۳
[۱۹] . بقره، ۳۷
انتهای پیام/
آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
«و یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین» و ای آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساکن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستید بخورید، و (لی) نزدیک این درخت نشوید که از ستمکاران (بر خویش) خواهید شد.
شرح آیه ۱۹ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
اخراج از بهشت مجازات آدم برای عمل نکردن به تکلیف الهی بود
مشابه این آیه، در سوره بقره آیه ۳۵ نیز گذشت. امام رضا علیه السلام در مورد اینکه درختی که مورد نهی قرار گرفت آیا گندم است یا انگور و یا چیز دیگری است، می فرماید: «چون درختان بهشتی میوه های متنوعی می دهد، تمام اقوال را شامل می شود»[۱]
خداوند اراده کرده بود که انسان به عنوان خلیفه او در روی زمین زندگی کند، «إنی جاعل فی الأرض خلیفة»[۲] و برای نشان دادن این شایستگی به دیگران، حقایقی را به انسان تعلیم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اولین تکلیف را به او فرمان می دهد و موضوع تعهد و مسئولیت و اختیار شروع می شود و پس از آن مجازات تخلف از تکلیف و ورود به زمین و تلاش برای تکامل صورت می گیرد و همه این مراحل بر پایه علم الهی صورت گرفت، چنانکه حضرت علی علیه السلام پس از بیان این مراحل و استقرار انسان در روی زمین می فرماید: علم خداوند در مورد او به وقوع پیوست.[۳]
آدم از کدام بهشت اخراج شد؟
در این که مراد از «جنة» و بهشتی که آدم در آن ساکن بود، چیست؟ اقوال مختلفی بیان شده است؛ بعضی آن را همان بهشت موعود می دانند و خلود و جاودانگی در آن را از آن کسانی می دانند که به واسطه عمل و جزا داخل آن شده اند، و در مورد غیر آن چنین نیست، چنانکه پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ اما امام صادق علیه السلام فرمود: «بهشت آدم، یکی از باغ های دنیا بوده است»[۴] زیرا در بهشت موعود، امر و نهی و تکلیف وجود ندارد.
پیام هایی از آیه ۱۹ سوره مبارکه اعراف
۱- ابتدا موارد مجاز و راه های صحیح را باز کنید، سپس موارد ممنوع را گوشزد کنید. «فکلا … لا تقربا»
۲- نزدیک شدن به حرام و مناطق ممنوعه احکام الهی، آلودگی به گناه را به دنبال دارد. «لا تقربا … فتکونا …»
۳- با بودن راه مجاز «فکلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فتکونا من الظالمین»
آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
«فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما ووری عنهما من سوآتهما و قال ما نهاکما ربکما عن هذه الشجرة إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخالدین» پس شیطان، آن دو (آدم و همسرش) را وسوسه کرد تا آنچه را از زشتی (عورت) شان از آن دو مخفی بود، برایشان آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از (خوردن) این درخت نهی نکرده مگر برای این که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانان شوید (و حیات ابدی بیابید)
شرح آیه ۲۰ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
خوردن از درخت ممنوعه برای آدم مکروه بود نه حرام
شیطان، آدم و حوا را وسوسه می کرد که اگر از این درخت، بخورید، فرشته شده یا ابدی می شوید و خداوند چون نمی خواهد شما به این مقام برسید، دستور داد که از آن نخورید. در اینکه چرا حضرت آدم نهی خداوند را نادیده گرفت و از درخت ممنوعه خورد، ذیل آیه ۲۱ پاسخ داده است که نهی در اینجا عنوان کراهت دارد، نه تحریم، و مانند نهی پزشک از یک غذا برای بیمار می باشد که اگر بیمار آن غذا را بخورد به زحمت می افتد و آثار و عوارض مربوط به خود را دارد، نه آنکه حرام باشد.
تفاوت انسان با ملائکه و حیوانات
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: آیا ملائکه افضل هستند یا بنی آدم؟ آن حضرت روایتی را از حضرت علی علیه السلام نقل کردند. فرمود: «خداوند ملائکه را از عقل بدون شهوت و حیوانات را با شهوت بدون عقل آفرید؛ اما انسان را با ترکیبی از عقل و شهوت آفرید، اگر عقل انسان بر شهوتش غالب شود، از ملائکه برتر است و اگر شهوتش برعقلش غالب شود، از حیوانات پست تر است». «فمن غلب عقله شهوته فهو خیر من الملائکة و من غلب شهوته عقله فهو شر من البهائم»[۵]
آدمی زاده طرفه معجونی است *** کز فرشته سرشته و از حیوان
گر کند میل این، شود به از این *** ور کند میل آن، شود پس از آن
آری خوبی ها و درجات آدمیان متفاوت و دارای مراتبی است، چنانکه در ملائک نیز چنین است، پس هر انسانی را نمی توان گفت از همه ملائکه برتر است و یا بالعکس.[۶]
ماهیت شیطان پلید نیست با انحراف از دستورات خود را پلید ساخت
خداوند، شیطان را با ماهیتی پلید نیافریده است، بلکه او را موجودی قابل تکامل آفرید و در گذرگاه هستی هدایت کرد و این شیطان بود که خود را منحرف و پلید ساخت، و گرنه اگر ماهیت او پلید بود، اشتغال به تسبیح و تقدیس، که سال ها بدان مشغول بود، معنا نداشت. همان گونه که خداوند فرعون و ابن ملجم را آنگونه خلق نکرد، بلکه آنان نیز شایستگی رشد و اعتلای انسانی را داشته اند، ولی به اختیار خود منحرف شده اند.[۷]
چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلط کرد؟
سؤال: چرا خداوند شیطان را بر انسان مسلط کرد؟ پاسخ: رابطه شیطان با انسان و امکان تأثیر او در آدمی، بیشتر و زیادتر از تأثیر غرائز حیوانی در انسان نیست. خداوند در مقابل آن غرائز، اندیشه و تعقل و وجدان را عطا فرموده و بهترین وسیله تعدیل و تنظیم غرائز را در اختیار آدمی قرار داده است. علاوه بر آنکه شیطان، بر انسان سلطه ندارد و اراده و اختیار را از انسان نمی گیرد، چنانکه خودش می گوید: «ما کان لی علیکم من سلطان إلا أن دعوتکم فاستجبتم لی فلا تلومونی و لوموا أنفسکم ما أنا بمصرخکم و ما أنتم بمصرخی»[۸] کار او کمک به غرائز حیوانی است و اگر بخواهد تأثیری بگذارد، مجبور است با یکی از قوای درونی یعنی غرائز و توهمات و وسوسه ها وارد شود که در مقابل آنها دو نیروی عقل و وجدان همواره انسان را به خیرات و نیکی ها دعوت می کنند.[۹]
پیام هایی از آیه ۲۰ سوره مبارکه اعراف
۱- شیطان، حتی خوبان را هم رها نمی کند. «فوسوس لهما» اما هیچ سلطه ای بر مخلصین ندارد. «إلا عبادک منهم المخلصین»[۱۰]
۲- نهایت کار شیطان، وسوسه است نه اجبار، نشان دادن راه انحرافی است، نه اصرار. «فوسوس لهما»
۳- نتیجه گناه کردن و خلاف، رسوایی است. «لیبدی … سوآتهما»
۴- رسوایی، کشف حجاب و برهنگی، از اهداف شیطان است. «لیبدی … ما ووری»
۵- شیطان از راه آرزوها، انسان را فریب می دهد. «ما نهاکما ربکما … إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخالدین» (آرزوی انسان، زندگی ابدی در فضایی آرام و فرشته گونه است، لذا شیطان گفت: اگر از آن درخت بخورید، به آرزوی خود رسیده و زندگی دائم و به دور از مزاحمت و اضطراب خواهید داشت، و با استفاده از غرائز و تمایل انسان به رفاه و ابدیت، او را وسوسه کرد.)
آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
«و قاسمهما إنی لکما لمن الناصحین» و (شیطان برای آن که وسوسه اش تأثیر کند،) برای آن دو سوگند یاد کرد که به راستی من از خیرخواهان شمایم.
شرح آیه ۲۱ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
حضرت آدم و همسرش در آغاز به ابلیس اعتمادی نداشتند و شیطان برای جلب اعتماد آنها سوگند یاد کرد و بر آن نیز تأکید نمود. («قاسمهما» از باب مفاعله، شاید رمز تأکید باشد)
شیطان سوگند دروغ خورد و آدم و حوا را فریب داد
امام رضا علیه السلام فرمود: «آدم و حوا تا آن زمان سوگند دروغ به خدا را نشنیده بودند و به همین دلیل به او اعتماد کردند و از آن درخت خوردند. البته این عمل قبل از نبوت حضرت آدم بود و نهی تحریمی و گناه کبیرهای که مستحق آتش باشد نبوده است»[۱۱] بنابراین اولین سوگند دروغ، از شیطان بوده است. قرآن می فرماید: «منافقان نیز اهل سوگند دروغ اند».[۱۲] و کسی که پی درپی سوگند می خورد، نمی تواند لایق رهبری جامعه باشد. «لا تطع کل حلاف مهین»[۱۳] و از هر فرومایه که بسیار سوگند یاد میکند، پیروی نکن.
پیام هایی از آیه ۲۱ سوره مبارکه اعراف
۱- سوگند دروغ، کاری شیطانی است. «قاسمهما»
۲- به هر سوگندی نباید اطمینان کرد. «قاسمهما»
۳- دشمن، از اعتقادات و باورهای ما به نفع خود سود میبرد. «قاسمهما»
۴- گاهی دشمن با ظاهری دلسوزانه و ادعای خیرخواهی، در اعتقادات ما نفوذ میکند و ضربه میزند. «إنی لکما لمن الناصحین» برادران یوسف نیز برای از بین بردن یوسف و جدا کردن او از پدرشان به ظاهرسازی پرداخته و به او گفتند: «إنا له لناصحون»[۱۴] قطعا ما خیرخواه او هستیم؟!
آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
«فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة و ناداهما ربهما أ لم أنهکما عن تلکما الشجرة و أقل لکما إن الشیطان لکما عدو مبین» پس شیطان آن دو را با فریب و حیله به سقوط (و پرتگاه گناه) کشاند، پس چون از آن درخت (نهی شده) چشیدند، زشتی برهنگی شان برای آنان آشکار شد و به (پوشاندن خویش با) چسباندن برگ درختان بهشت بر خود پرداختند و خداوند ندایشان داد: آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که شیطان برای شما دشمنی آشکار است؟!
شرح آیه ۲۲ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
آدم و حوا با خوردن از درخت ممنوعه از قرب خدا دور شدند
«دلی» از «تدلیه»، به معنای نزدیک کردن است و اشاره به دلو و طناب برای وصول و رسیدن به هدفی است. گویا ابلیس با طناب غرور، آنها را به چاه فریب انداخت. «یخصفان» از «خصف»، به معنای جمع کردن، دوختن و وصله کردن است. خطاب خداوند با کلمه «ندا» آمده است، «ناداهما»، ندا برای خطاب دور است، گویا آدم و همسرش با خوردن از درخت نهی شده، از قرب خدا دور شدند. عده ای از مفسران مانند سید مرتضی، طبرسی و ابوالفتوح رازی می گویند: اخراج حضرت آدم از بهشت و آمدن به زمین، از باب مصلحت بود نه از جهت عقوبت و جزا.[۱۵]
پیام هایی از آیه ۲۲ سوره مبارکه اعراف
۱- زن و مرد، هر دو در تیررس وسوسه شیطانند. «فدلاهما»
۲- حربه شیطان، فریب و غرور است. «بغرور»
۳- تمایل به وسوسه های شیطان، همچون دستیابی به طنابی سست و کوتاه و سقوط در چاه گناه است. «فدلاهما»
۴- توجه نکردن به فرمان ها و ارشادات الهی مهم است، چه کم باشد چه زیاد. «فلما ذاقا» در ارتکاب گناه، کوچک و بزرگ مطرح نیست، مهم گستاخی انسان است. لذا گاهی گناه اندک نیز باعث رسوایی و سقوط انسان می شود.
۵- برهنگی، نوعی کیفر الهی است، (نه نشانه کمال و تمدن). «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوآتهما …»
۶- گاهی سقوط گام به گام است؛ ابتدا ایجاد فکر انحرافی، «فدلاهما بغرور» سپس انجام منهیات و خوردن چیزهای ممنوع، «فلما ذاقا الشجرة» و آنگاه سقوط و برهنگی. «بدت لهما سوآتهما»
۷- زشتی برهنگی و کرامت پوشش، جزو فطرت انسان است. «و طفقا یخصفان»
۸- پوشش ارزش است، گرچه با ساده ترین وسیله باشد. «ورق الجنة»
۹- احکام و اوامر و نواهی و هشدارهای خداوند همواره در جهت رشد و تربیت انسان است. «ناداهما ربهما أ لم أنهکما»
۱۰- حضرت آدم و حوا پس از خوردن از آن درخت ممنوعه، از جایگاه عالی خود دور شدند. «تلکما الشجرة» و نفرمود: «هذه الشجرة»
۱۱- خداوند بدون اتمام حجت، کسی را توبیخ نمی کند. «أ لم أنهکما … أقل لکما»
۱۲- در مسیر راه خدا، لازم است دشمنان را بشناسیم. «عدو مبین»
۱۳- با آنکه دشمنی شیطان آشکار است؛ اما انسان از خطر و دشمنی او غافل می شود. «عدو مبین»
آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
«قالا ربنا ظلمنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین» (آدم و حوا) گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشایی و رحم نکنی، قطعا از زیانکاران خواهیم بود.
شرح آیه ۲۳ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
شیطان و آدم هر دو نافرمانی کردند اما فقط آدم پشیمان شد
شیطان و آدم هر دو نافرمانی کردند؛ اما شیطان نسبت به نافرمانی خود (ترک سجده)، به عدل و حکمت الهی اعتراض و استکبار کرد و برتری نژاد خود را مطرح ساخت و پشیمان هم نشد؛ اما حضرت آدم و حوا، به کار خلاف خود اعتراف کردند و از خداوند تقاضای بخشایش کردند.[۱۶]
پیام هایی از آیه ۲۳ سوره مبارکه اعراف
۱- در برابر ستم هایی که به خود روا می داریم باید از خداوند استمداد جوییم و آنها را جبران کنیم. «قالا ربنا ظلمنا …
۲- آدم و حوا، هم در تخلف شریک بودند، هم در جبران گذشته و عذرخواهی. «ذاقا، قالا ربنا»
۳- هرگونه خلافی، ظلم به خویشتن است، چون مخالفت با فرمان خدا مخالفت با تکامل و سعادت واقعی خود است. «ظلمنا أنفسنا»
۴- از آداب دعا و استغفار، ابتدا اعتراف به گناه است. «قالا ربنا ظلمنا أنفسنا»
۵- نخستین خواسته بشر از خدا، تقاضای عفو و رحمت بود. «و إن لم تغفر لنا»
۶- مهمترین مسأله برای گناهکار، مغفرت الهی است، سپس درخواست های دیگر. «إن لم تغفر لنا و ترحمنا»
۷- عنایت و لطف و مهربانی خدا، جلوی خسارت ابدی را می گیرد. «إن لم تغفر لنا … لنکونن من الخاسرین»
آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
«قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فی الأرض مستقر و متاع إلی حین» (خداوند) فرمود: فرود آیید، بعضی از شما دشمن بعضی دیگرید و تا مدتی (معین) برای شما در زمین جایگاه و وسیله بهره گیری خواهد بود. ۲۴
«قال فیها تحیون و فیها تموتون و منها تخرجون» (او) فرمود: در این زمین زندگی می کنید و در آن می میرید و از آن (برای محاسبه روز قیامت،) بیرون آورده می شوید.
شرح آیات ۲۴ و ۲۵ سوره اعراف توسط حجت الاسلام قرائتی
خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت اما اثرش یعنی ترک بهشت باقی ماند
مخاطبان جمله «اهبطوا»، یا آدم و حوا و ابلیس هستند و یا آدم و حوا و ذریه آنها. البته در یک جا ابلیس به تنهایی مورد خطاب قرار گرفته است، «فاهبط منها»[۱۷] و در جای دیگر آدم و حوا، «قال اهبطا منها جمیعا»[۱۸] که اگر جایگاه هبوط آنها یکی باشد، ممکن است «اهبطوا» جمع بین آنها باشد. مراد از «هبوط»، آمدن به زمین است، زیرا به دنبال آن می فرماید: «و لکم فی الأرض مستقر» گرچه خداوند توبه آدم و حوا را پذیرفت، «فتاب علیه»[۱۹] ولی اثر وضعی گناه باقی است. اثر وضعی آن ترک اولی و نافرمانی آدم و حوا، خروج از آن جایگاه بهشتی و هبوط به زمین بود. «اهبطوا»
پیام هایی از آیات ۲۴ و ۲۵ سوره مبارکه اعراف
۱- از آثار وضعی خلاف و گناه نمی توان گریخت. «قال اهبطوا»
۲- گاهی عملکرد والدین، در هبوط و سقوط نسل آنان هم اثر می گذارد. «قال اهبطوا»
۳- بهشت آدم و حوا، مکانی غیر از زمین وبالاتر و برتر از آن بود. «اهبطوا»
۴- دنیا جایگاه تنازع و تزاحم و تضاد است و انسان ها به خاطر تزاحم منافع و غرائز، با هم درگیر می شوند. «بعضکم لبعض عدو»
۵- زندگی دنیوی و بهره وری از آن ابدی نیست. «إلی حین»
۶- انسان، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد. «منها تخرجون» آدم از این ناراحت و غمگین بود که پنداشت دیگر به بهشت و زندگی جاوید نخواهد رسید، خداوند فرمود: «پس از زندگی دنیا می تواند به بهشت جاوید برسد».
۷- مدت و نهایت زندگی دنیوی برای بشر معلوم نیست. («حین» نکره آمده است)
پی نوشت
[۱] . عیون الاخبار، ج۱، ص۳۰۶
[۲] . بقره، ۳۰
[۳] . نهج البلاغه، خطبه ۹۱
[۴] . تفسیر اثنی عشری
[۵] . وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۰۹
[۶] . تفسیر اطیب البیان، ج۱، ص۵۱۲
[۷] . شرح مثنوی، علامه جعفری، ج ۵، ص ۲۰۷
[۸] . ابراهیم، ۲۲
[۹] . شرح مثنوی، ج ۵، ص ۲۰۷
[۱۰] . حجر، ۴۰
[۱۱] . عیون الاخبار، ج۱، ص۱۹۶
[۱۲] . توبه، ۵۶، ۶۲، ۷۴ و ۱۰۷
[۱۳] . قلم، ۱۰
[۱۴] . یوسف، ۱۱
[۱۵] . تفسیر اثنی عشری
[۱۶] . تفسیر نمونه
[۱۷]. اعراف، ۱۳
[۱۸] . طه، ۱۲۳
[۱۹] . بقره، ۳۷
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «داستان اخراج آدم و حوا از بهشت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.