<span class="text danger">دوازدهمین</s مجروحیتی که منجر به شهادت شد

به مناسبت سالروز شهادت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)؛
حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان
فعالیت های شهید در کردستان و دفاع مقدس
رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمان های آن، با جان ودل کوشید. هر جا که به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایسته ای را انجام می داد. او پس از شروع غائله کردستان توسط ضدانقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد. به گزارشبه نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهید رزاق چراغی فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)، معروف به رضا چراغی در سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. رضا در راه تحصیل، عنصری فعال و پر تلاش بود. با شروع انقلاب اسلامی، فعالانه وارد عرصه های مبارزه شد و درحرکت ها و تظاهرات، همدوش و همراه مردم انقلابی به فعالیت پرداخت. با اوج گیری انقلاب، حضور او درصحنه های مختلف آن، پر شور و هیجان و جدی تر شد و در توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) در میان دوستان و بستگان، نقش مؤثری ایفا کرد.رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمان های آن، با جان ودل کوشید. هر جا که به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایسته ای را انجام می داد. او پس از شروع غائله کردستان توسط ضدانقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد.
در مدت حضورش در کردستان، تجربیات ارزشمندی درباره مسائل نظامی و نیز فرماندهی کسب کرد. او در عملیات محمد رسول الله (ص)، مسیر بسیار مهم و پرخطر معروف به نام راه خون را از تصرف نیرو های ضدانقلاب خارج کرد و بدین وسیله، شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. همچنین همراه دیگر فرماندهان در جبهه های سر پل ذهاب و گیلانغرب دست به عملیات چریکی زد.
چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئولیت جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز به عنوان مسئول محور مریوان انجام وظیفه کرد و خدمات درخشانی را در آن جا از خود به یادگار گذاشت.
شهید چراغی که حاج احمد متوسلیان را استاد خود می دانست، خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خویش قرار داد و از همان اولین روز های حضورش در مریوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خویش را نمایان ساخت. جمع سرداران دلیر مردی که بعد ها در جنگ، نوبت به نوبت جاودانه شدند، از کردستان عازم جنوب شدند. با تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) توسط حاج احمد، رضا نیز از آن به بعد همراه تیپ ۲۷ در عملیات های مختلف شرکت کرد.
وی در طول حضور در کردستان و جنگ، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشت. مدتی جانشین سپاه دزلی بود و زمانی مسئول محور مریوان. از اواسط سال ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه سال ۶۱، فرماندهی گردان حمزه (ع) را در عملیات فتح المبین و بیت المقدس بر عهده داشت. پس از اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه ۶۱ در لبنان و قبول فرماندهی تیپ ۲۷ توسط شهید حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل در سومار، به عنوان قائم مقام لشکر خدمت کرد و از مهرماه سال ۶۱ برای مدت کوتاهی معاونت سپاه ۱۱ قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت. از آبان سال ۶۱ تا فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه، به عنوان فرمانده لشکر انجام وظیفه کرد.
شهید رضا چراغی در عملیات فتح المبین در کنار حاج احمد متوسلیان و شهید حاج همت به بررسی و شناسایی مواضع نیرو های متجاوز عراق پرداخت. او در آن عملیات فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت و در منطقه دشت عباس در برابر تانک های دشمن وارد عمل شدند.
در عملیات بیت المقدس که لشکر روی جاده آسفالته اهواز - خرمشهر عمل می کرد، شهید چراغی مسئولیت سه گردان را بر عهده داشت و با لیاقت و توان بالا تا فتح خرمشهر به هدایت نیرو ها پرداخت. در این عملیات، از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبودی نسبی، در عملیات مسلم ابن عقیل (ع) که پاییز سال ۶۱ در منطقه سومار انجام شد، حاج همت به عنوان فرمانده قرارگاه ظفر منصوب شد و شهید چراغی فرماندهی تیپ محمد رسول الله (ص) را به عهده گرفت. در این عملیات تیپ حضرت رسول الله (ص) حدود ۱۳ گردان داشت که هدایت آن ها با رضا بود. رضا براثر جراحات قبلی پایش در گچ بود و ناراحتی زیادی داشت، درحالی که سرم به دستش وصل بود، از داخل آمبولانس عملیات را در شرایط بحرانی هدایت می کرد.
در عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۲۷ به لشکر تبدیل شد. حاج همت فرماندهی سپاه ۱۱ قدر را بر عهده گرفت و شهید چراغی فرماندهی لشکر را. در آن عملیات، لشکر را ۴ تیپ تشکیل می داد. تیپ یک عمار، تیپ دو سلمان، تیپ سه ابوذر و تیپ چهار ذوالفقار که وظیفه اجرای آتش بر روی دشمن را داشت. در این عملیات رضا شمشیر لشکر بود و اقتدار و استقامت شایسته ای از خود نشان داد.
در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه که حاج همت فرماندهی قرارگاه ظفر را بر عهده گرفت، رضا همچنان فرمانده لشکر بود. لشکر ۲۷ وظیفه داشت که با نیرو های ارتش ادغام شود و ارتفاعات پیچ آنگیزه و جبل فوقی را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرف تأسیسات نفتی پیش برود. ارتفاعات ۱۱۲ توسط گردان مالک و گردان کمیل به تصرف در آمد. گردان میثم و دیگر گردان ها نیز به سمت ارتفاعات ۱۴۳ و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی قزلبان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می داد. در مدت حضورش در کردستان، تجربیات ارزشمندی درباره مسائل نظامی و نیز فرماندهی کسب کرد. او در عملیات محمد رسول الله (ص)، مسیر بسیار مهم و پرخطر معروف به نام راه خون را از تصرف نیرو های ضدانقلاب خارج کرد و بدین وسیله، شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. همچنین همراه دیگر فرماندهان در جبهه های سر پل ذهاب و گیلانغرب دست به عملیات چریکی زد.چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئولیت جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز به عنوان مسئول محور مریوان انجام وظیفه کرد و خدمات درخشانی را در آن جا از خود به یادگار گذاشت.شهید چراغی که حاج احمد متوسلیان را استاد خود می دانست، خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خویش قرار داد و از همان اولین روز های حضورش در مریوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خویش را نمایان ساخت. جمع سرداران دلیر مردی که بعد ها در جنگ، نوبت به نوبت جاودانه شدند، از کردستان عازم جنوب شدند. با تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) توسط حاج احمد، رضا نیز از آن به بعد همراه تیپ ۲۷ در عملیات های مختلف شرکت کرد.وی در طول حضور در کردستان و جنگ، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشت. مدتی جانشین سپاه دزلی بود و زمانی مسئول محور مریوان. از اواسط سال ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه سال ۶۱، فرماندهی گردان حمزه (ع) را در عملیات فتح المبین و بیت المقدس بر عهده داشت. پس از اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه ۶۱ در لبنان و قبول فرماندهی تیپ ۲۷ توسط شهید حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل در سومار، به عنوان قائم مقام لشکر خدمت کرد و از مهرماه سال ۶۱ برای مدت کوتاهی معاونت سپاه ۱۱ قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت. از آبان سال ۶۱ تا فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه، به عنوان فرمانده لشکر انجام وظیفه کرد.شهید رضا چراغی در عملیات فتح المبین در کنار حاج احمد متوسلیان و شهید حاج همت به بررسی و شناسایی مواضع نیرو های متجاوز عراق پرداخت. او در آن عملیات فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت و در منطقه دشت عباس در برابر تانک های دشمن وارد عمل شدند.در عملیات بیت المقدس که لشکر روی جاده آسفالته اهواز - خرمشهر عمل می کرد، شهید چراغی مسئولیت سه گردان را بر عهده داشت و با لیاقت و توان بالا تا فتح خرمشهر به هدایت نیرو ها پرداخت. در این عملیات، از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبودی نسبی، در عملیات مسلم ابن عقیل (ع) که پاییز سال ۶۱ در منطقه سومار انجام شد، حاج همت به عنوان فرمانده قرارگاه ظفر منصوب شد و شهید چراغی فرماندهی تیپ محمد رسول الله (ص) را به عهده گرفت. در این عملیات تیپ حضرت رسول الله (ص) حدود ۱۳ گردان داشت که هدایت آن ها با رضا بود. رضا براثر جراحات قبلی پایش در گچ بود و ناراحتی زیادی داشت، درحالی که سرم به دستش وصل بود، از داخل آمبولانس عملیات را در شرایط بحرانی هدایت می کرد.در عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۲۷ به لشکر تبدیل شد. حاج همت فرماندهی سپاه ۱۱ قدر را بر عهده گرفت و شهید چراغی فرماندهی لشکر را. در آن عملیات، لشکر را ۴ تیپ تشکیل می داد. تیپ یک عمار، تیپ دو سلمان، تیپ سه ابوذر و تیپ چهار ذوالفقار که وظیفه اجرای آتش بر روی دشمن را داشت. در این عملیات رضا شمشیر لشکر بود و اقتدار و استقامت شایسته ای از خود نشان داد.در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه که حاج همت فرماندهی قرارگاه ظفر را بر عهده گرفت، رضا همچنان فرمانده لشکر بود. لشکر ۲۷ وظیفه داشت که با نیرو های ارتش ادغام شود و ارتفاعات پیچ آنگیزه و جبل فوقی را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرف تأسیسات نفتی پیش برود. ارتفاعات ۱۱۲ توسط گردان مالک و گردان کمیل به تصرف در آمد. گردان میثم و دیگر گردان ها نیز به سمت ارتفاعات ۱۴۳ و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی قزلبان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می داد.
ویژگی های اخلاقی
او اهل پارسایی، تقوا و دیانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقیه خاص داشت. از دنیا و زخارف آن پرهیز می نمود و اهل ریا و ریاست نبود. پدرش می گوید: وقتی او را به عنوان فرمانده لشگر معرفی کردند و از او خواستند به سپاه منطقه ۱۰ تهران برود و حکم فرماندهی اش را بگیرد، گفت خجالت می کشم دنبال این چیز ها بروم.
او عاشق شهادت بود. در طول جنگ، یازده بار مجروح شد و بار دوازدهم شهید شد. اهل ولایت بود و به اهل بیت (ع) ارادت می ورزید. در مسئولیت هایی که به عهده می گرفت، جدی و پر کار بود. نسبت به حفظ بیت المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمی کرد.
چگونگی شهادت
شهید رضا چراغی، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در عملیات والفجر ۱ که در منطقه عمومی فکه انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد.
شهید حاج ابراهیم همت در رابطه با شهید چراغی می گفت: در دو جا، خیلی دلم برای رضا سوخت. برای شناسایی به منطقه ای که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود، گذاشت. با پای گچ گرفته اش، به زمین افتاد. وقتی بالای سرش رفتیم، گفت که هیچ چی نشده.
یک بار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود. همه ما روی زمین دراز کشیدیم، اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همین طور ثابت ایستاد. وقتی موشک باران تمام شد، دیدیم که رضا زیر لب چیز هایی می گوید. در آنجا هم دلم برایش خیلی سوخت.
شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی این گونه روایت می کند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بی سیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت … رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!». او اهل پارسایی، تقوا و دیانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقیه خاص داشت. از دنیا و زخارف آن پرهیز می نمود و اهل ریا و ریاست نبود. پدرش می گوید: وقتی او را به عنوان فرمانده لشگر معرفی کردند و از او خواستند به سپاه منطقه ۱۰ تهران برود و حکم فرماندهی اش را بگیرد، گفت خجالت می کشم دنبال این چیز ها بروم.او عاشق شهادت بود. در طول جنگ، یازده بار مجروح شد و بار دوازدهم شهید شد. اهل ولایت بود و به اهل بیت (ع) ارادت می ورزید. در مسئولیت هایی که به عهده می گرفت، جدی و پر کار بود. نسبت به حفظ بیت المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمی کرد.شهید رضا چراغی، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در عملیات والفجر ۱ که در منطقه عمومی فکه انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد.شهید حاج ابراهیم همت در رابطه با شهید چراغی می گفت: در دو جا، خیلی دلم برای رضا سوخت. برای شناسایی به منطقه ای که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود، گذاشت. با پای گچ گرفته اش، به زمین افتاد. وقتی بالای سرش رفتیم، گفت که هیچ چی نشده.یک بار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود. همه ما روی زمین دراز کشیدیم، اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همین طور ثابت ایستاد. وقتی موشک باران تمام شد، دیدیم که رضا زیر لب چیز هایی می گوید. در آنجا هم دلم برایش خیلی سوخت.شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی این گونه روایت می کند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بی سیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت … رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!».
وصیت نامه
ان الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون … فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.
همانا خداوند از مومنان جانشان و مالشان را خرید و در مقابل سرای بهشت را قرار داد و مومنان می جنگند. در راه خدا می کشند و کشته می شوند. پس شاد باشید به معامله ای که سودا نمودید و اینست آن رستگاری بزرگ.
خداوندا توفیق عطا فرما که از جمله کسانی باشیم که خود بشارت به آن ها داده ای که در این معامله شرکت جویند. وای که جز تو کس دیگر ندارم. «الهی و ربی من لی غیرک»
از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمد (ص) و مردنم را مردن محمد (ص) قرار دهی
«الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد»
وقتی که در زیارت عاشورا می خوانیم که:
«یا اباعبدا … إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم إلی یوم القیامه» ای حسین (ع) من آشتیم با کسانی که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما در جنگند. (زیارت عاشورا)
چگونه می توان در هر زمان در کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید بسر می بردند، فرو بست، مگر می شود مسلمان بود و از رسول اکرم (ص) تبعیت نمود و دوستدار حسین (ع) نبوده باشیم. تشیع علوی را برگزیده باشیم، اما روحانیت را کنار گذارده باشیم. بگذریم، ابدا روحانیت با آن مشخصه های بارزی که در هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی (ره). هر زمان حافظ اسلام بوده اند و انشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) خواهند بود. ان الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون … فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.همانا خداوند از مومنان جانشان و مالشان را خرید و در مقابل سرای بهشت را قرار داد و مومنان می جنگند. در راه خدا می کشند و کشته می شوند. پس شاد باشید به معامله ای که سودا نمودید و اینست آن رستگاری بزرگ.خداوندا توفیق عطا فرما که از جمله کسانی باشیم که خود بشارت به آن ها داده ای که در این معامله شرکت جویند. وای که جز تو کس دیگر ندارم. «الهی و ربی من لی غیرک»از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمد (ص) و مردنم را مردن محمد (ص) قرار دهی«الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد»وقتی که در زیارت عاشورا می خوانیم که:«یا اباعبدا … إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم إلی یوم القیامه» ای حسین (ع) من آشتیم با کسانی که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما در جنگند. (زیارت عاشورا)چگونه می توان در هر زمان در کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید بسر می بردند، فرو بست، مگر می شود مسلمان بود و از رسول اکرم (ص) تبعیت نمود و دوستدار حسین (ع) نبوده باشیم. تشیع علوی را برگزیده باشیم، اما روحانیت را کنار گذارده باشیم. بگذریم، ابدا روحانیت با آن مشخصه های بارزی که در هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی (ره). هر زمان حافظ اسلام بوده اند و انشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) خواهند بود.
اولین سفارش که بعنوان وصیت دارم همین کلمه است روحانیت، آخوند، ملا، طلبه، چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا، ای همه ی کسانی که سفارشم به گوش و دیده تان خواهد رسید مبادا روحانیت را تنها بگذارید، بدانید که تمام تلاش ابرقدرت ها در از بین بردن اسلام، روبروی روحانیت قرار دارد. شاهد این مدعا را در اسناد لانه جاسوسی بخوانید که چقدر آمریکا از ملا می ترسید، با یک نمود عینی در همین صدسال اخیر ببینید هر جا کوچک ترین حرکت، قیامی، جنبشی شده با رهبری همین روحانیت بوده، قیام سید جمال الدین اسدآبادی، نهضت و جنبش تنباکو، قیام میرزا کوچک خان جنگلی، قیام شیخ محمد خیابانی، نهضتی که میرزای اول در عراق آغاز نمود و با یک فتوا مردم بابیل استعمار انگلیس را بیرون راندند، نهضت شیخ محمد عبده، نهضت اخوان المسلمین با رهبری حسن البناء و سید قطب، جنبش مشروطیت، با رهبری آیت الله طباطبائی و بهبهانی و الی آخر، تمامی این ها با رهبری روحانیت بوده و دقت این سخن امام را بیاد می آورم که چرا می خواهند این قدرت را بشکنید. شکست روحانیت، شکست اسلام است، بفکر می افتم که چرا؟ چرا؟
من خود امام عزیز و رهبر انقلاب را هم در یک جریانی بنام روحانیت می بینم، نه مانند آن گروه منحرف که امام را تنها می بینند، من استمرار حرکت انبیاء را ولایت فقیه می دانم و برایم مشخص شد که پس از ۴۰ سال فقیه بزرگوار آیت ا … منتظری در همین جریان روحانیت ادامه دهنده راه اوست و باز به شما برادران و خواهرانم گوشزد می کنم که روحانیت را کنار مگذارید.
سفارش دوم من درباره سپاه می باشد به عنوان بازوی مسلح ولایت فقیه و روحانیت:
باید سپاه آن چنان شود که پاسداران بعنوان فریضه واجب خدمت نمایند، نه به عنوان شغل، چراکه این دو بازوی، ولی فقیه سپاه و روحانیت شغلی ندارد و نباید سپاهی بودن و روحانی بودن را شغل حساب نمود، چقدر ابرقدرت ها از این سپاه نو پا می ترسند، چراکه برادر سپاهی به عنوان فریضه وارد سپاه می گردد، نه حق مأموریت می خواهد نه فوق العاده بدی آب وهوا، بلکه هرکجا که سخت تر باشد وارد می شود که اجرش عظیم تر است.
حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان
فعالیت های شهید در کردستان و دفاع مقدس
رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمان های آن، با جان ودل کوشید. هر جا که به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایسته ای را انجام می داد. او پس از شروع غائله کردستان توسط ضدانقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد. به گزارشبه نقل از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، شهید رزاق چراغی فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)، معروف به رضا چراغی در سال ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. رضا در راه تحصیل، عنصری فعال و پر تلاش بود. با شروع انقلاب اسلامی، فعالانه وارد عرصه های مبارزه شد و درحرکت ها و تظاهرات، همدوش و همراه مردم انقلابی به فعالیت پرداخت. با اوج گیری انقلاب، حضور او درصحنه های مختلف آن، پر شور و هیجان و جدی تر شد و در توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) در میان دوستان و بستگان، نقش مؤثری ایفا کرد.رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمان های آن، با جان ودل کوشید. هر جا که به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایسته ای را انجام می داد. او پس از شروع غائله کردستان توسط ضدانقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد.
در مدت حضورش در کردستان، تجربیات ارزشمندی درباره مسائل نظامی و نیز فرماندهی کسب کرد. او در عملیات محمد رسول الله (ص)، مسیر بسیار مهم و پرخطر معروف به نام راه خون را از تصرف نیرو های ضدانقلاب خارج کرد و بدین وسیله، شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. همچنین همراه دیگر فرماندهان در جبهه های سر پل ذهاب و گیلانغرب دست به عملیات چریکی زد.
چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئولیت جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز به عنوان مسئول محور مریوان انجام وظیفه کرد و خدمات درخشانی را در آن جا از خود به یادگار گذاشت.
شهید چراغی که حاج احمد متوسلیان را استاد خود می دانست، خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خویش قرار داد و از همان اولین روز های حضورش در مریوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خویش را نمایان ساخت. جمع سرداران دلیر مردی که بعد ها در جنگ، نوبت به نوبت جاودانه شدند، از کردستان عازم جنوب شدند. با تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) توسط حاج احمد، رضا نیز از آن به بعد همراه تیپ ۲۷ در عملیات های مختلف شرکت کرد.
وی در طول حضور در کردستان و جنگ، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشت. مدتی جانشین سپاه دزلی بود و زمانی مسئول محور مریوان. از اواسط سال ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه سال ۶۱، فرماندهی گردان حمزه (ع) را در عملیات فتح المبین و بیت المقدس بر عهده داشت. پس از اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه ۶۱ در لبنان و قبول فرماندهی تیپ ۲۷ توسط شهید حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل در سومار، به عنوان قائم مقام لشکر خدمت کرد و از مهرماه سال ۶۱ برای مدت کوتاهی معاونت سپاه ۱۱ قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت. از آبان سال ۶۱ تا فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه، به عنوان فرمانده لشکر انجام وظیفه کرد.
شهید رضا چراغی در عملیات فتح المبین در کنار حاج احمد متوسلیان و شهید حاج همت به بررسی و شناسایی مواضع نیرو های متجاوز عراق پرداخت. او در آن عملیات فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت و در منطقه دشت عباس در برابر تانک های دشمن وارد عمل شدند.
در عملیات بیت المقدس که لشکر روی جاده آسفالته اهواز - خرمشهر عمل می کرد، شهید چراغی مسئولیت سه گردان را بر عهده داشت و با لیاقت و توان بالا تا فتح خرمشهر به هدایت نیرو ها پرداخت. در این عملیات، از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبودی نسبی، در عملیات مسلم ابن عقیل (ع) که پاییز سال ۶۱ در منطقه سومار انجام شد، حاج همت به عنوان فرمانده قرارگاه ظفر منصوب شد و شهید چراغی فرماندهی تیپ محمد رسول الله (ص) را به عهده گرفت. در این عملیات تیپ حضرت رسول الله (ص) حدود ۱۳ گردان داشت که هدایت آن ها با رضا بود. رضا براثر جراحات قبلی پایش در گچ بود و ناراحتی زیادی داشت، درحالی که سرم به دستش وصل بود، از داخل آمبولانس عملیات را در شرایط بحرانی هدایت می کرد.
در عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۲۷ به لشکر تبدیل شد. حاج همت فرماندهی سپاه ۱۱ قدر را بر عهده گرفت و شهید چراغی فرماندهی لشکر را. در آن عملیات، لشکر را ۴ تیپ تشکیل می داد. تیپ یک عمار، تیپ دو سلمان، تیپ سه ابوذر و تیپ چهار ذوالفقار که وظیفه اجرای آتش بر روی دشمن را داشت. در این عملیات رضا شمشیر لشکر بود و اقتدار و استقامت شایسته ای از خود نشان داد.
در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه که حاج همت فرماندهی قرارگاه ظفر را بر عهده گرفت، رضا همچنان فرمانده لشکر بود. لشکر ۲۷ وظیفه داشت که با نیرو های ارتش ادغام شود و ارتفاعات پیچ آنگیزه و جبل فوقی را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرف تأسیسات نفتی پیش برود. ارتفاعات ۱۱۲ توسط گردان مالک و گردان کمیل به تصرف در آمد. گردان میثم و دیگر گردان ها نیز به سمت ارتفاعات ۱۴۳ و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی قزلبان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می داد. در مدت حضورش در کردستان، تجربیات ارزشمندی درباره مسائل نظامی و نیز فرماندهی کسب کرد. او در عملیات محمد رسول الله (ص)، مسیر بسیار مهم و پرخطر معروف به نام راه خون را از تصرف نیرو های ضدانقلاب خارج کرد و بدین وسیله، شهامت، توان رزمی و شایستگی خود را در فرماندهی نیروهایش به نمایش گذاشت. همچنین همراه دیگر فرماندهان در جبهه های سر پل ذهاب و گیلانغرب دست به عملیات چریکی زد.چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئولیت جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز به عنوان مسئول محور مریوان انجام وظیفه کرد و خدمات درخشانی را در آن جا از خود به یادگار گذاشت.شهید چراغی که حاج احمد متوسلیان را استاد خود می دانست، خصوصیات بارز اخلاق و رفتار نظامی او را الگوی خویش قرار داد و از همان اولین روز های حضورش در مریوان، با نشان دادن شجاعت و رشادت، جوهر خویش را نمایان ساخت. جمع سرداران دلیر مردی که بعد ها در جنگ، نوبت به نوبت جاودانه شدند، از کردستان عازم جنوب شدند. با تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) توسط حاج احمد، رضا نیز از آن به بعد همراه تیپ ۲۷ در عملیات های مختلف شرکت کرد.وی در طول حضور در کردستان و جنگ، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشت. مدتی جانشین سپاه دزلی بود و زمانی مسئول محور مریوان. از اواسط سال ۱۳۶۰ تا اواخر تیرماه سال ۶۱، فرماندهی گردان حمزه (ع) را در عملیات فتح المبین و بیت المقدس بر عهده داشت. پس از اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه ۶۱ در لبنان و قبول فرماندهی تیپ ۲۷ توسط شهید حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل در سومار، به عنوان قائم مقام لشکر خدمت کرد و از مهرماه سال ۶۱ برای مدت کوتاهی معاونت سپاه ۱۱ قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت. از آبان سال ۶۱ تا فروردین سال ۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در فکه، به عنوان فرمانده لشکر انجام وظیفه کرد.شهید رضا چراغی در عملیات فتح المبین در کنار حاج احمد متوسلیان و شهید حاج همت به بررسی و شناسایی مواضع نیرو های متجاوز عراق پرداخت. او در آن عملیات فرماندهی گردان حمزه را بر عهده داشت و در منطقه دشت عباس در برابر تانک های دشمن وارد عمل شدند.در عملیات بیت المقدس که لشکر روی جاده آسفالته اهواز - خرمشهر عمل می کرد، شهید چراغی مسئولیت سه گردان را بر عهده داشت و با لیاقت و توان بالا تا فتح خرمشهر به هدایت نیرو ها پرداخت. در این عملیات، از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبودی نسبی، در عملیات مسلم ابن عقیل (ع) که پاییز سال ۶۱ در منطقه سومار انجام شد، حاج همت به عنوان فرمانده قرارگاه ظفر منصوب شد و شهید چراغی فرماندهی تیپ محمد رسول الله (ص) را به عهده گرفت. در این عملیات تیپ حضرت رسول الله (ص) حدود ۱۳ گردان داشت که هدایت آن ها با رضا بود. رضا براثر جراحات قبلی پایش در گچ بود و ناراحتی زیادی داشت، درحالی که سرم به دستش وصل بود، از داخل آمبولانس عملیات را در شرایط بحرانی هدایت می کرد.در عملیات والفجر مقدماتی، تیپ ۲۷ به لشکر تبدیل شد. حاج همت فرماندهی سپاه ۱۱ قدر را بر عهده گرفت و شهید چراغی فرماندهی لشکر را. در آن عملیات، لشکر را ۴ تیپ تشکیل می داد. تیپ یک عمار، تیپ دو سلمان، تیپ سه ابوذر و تیپ چهار ذوالفقار که وظیفه اجرای آتش بر روی دشمن را داشت. در این عملیات رضا شمشیر لشکر بود و اقتدار و استقامت شایسته ای از خود نشان داد.در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه که حاج همت فرماندهی قرارگاه ظفر را بر عهده گرفت، رضا همچنان فرمانده لشکر بود. لشکر ۲۷ وظیفه داشت که با نیرو های ارتش ادغام شود و ارتفاعات پیچ آنگیزه و جبل فوقی را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرف تأسیسات نفتی پیش برود. ارتفاعات ۱۱۲ توسط گردان مالک و گردان کمیل به تصرف در آمد. گردان میثم و دیگر گردان ها نیز به سمت ارتفاعات ۱۴۳ و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی قزلبان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می داد.
ویژگی های اخلاقی
او اهل پارسایی، تقوا و دیانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقیه خاص داشت. از دنیا و زخارف آن پرهیز می نمود و اهل ریا و ریاست نبود. پدرش می گوید: وقتی او را به عنوان فرمانده لشگر معرفی کردند و از او خواستند به سپاه منطقه ۱۰ تهران برود و حکم فرماندهی اش را بگیرد، گفت خجالت می کشم دنبال این چیز ها بروم.
او عاشق شهادت بود. در طول جنگ، یازده بار مجروح شد و بار دوازدهم شهید شد. اهل ولایت بود و به اهل بیت (ع) ارادت می ورزید. در مسئولیت هایی که به عهده می گرفت، جدی و پر کار بود. نسبت به حفظ بیت المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمی کرد.
چگونگی شهادت
شهید رضا چراغی، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در عملیات والفجر ۱ که در منطقه عمومی فکه انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد.
شهید حاج ابراهیم همت در رابطه با شهید چراغی می گفت: در دو جا، خیلی دلم برای رضا سوخت. برای شناسایی به منطقه ای که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود، گذاشت. با پای گچ گرفته اش، به زمین افتاد. وقتی بالای سرش رفتیم، گفت که هیچ چی نشده.
یک بار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود. همه ما روی زمین دراز کشیدیم، اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همین طور ثابت ایستاد. وقتی موشک باران تمام شد، دیدیم که رضا زیر لب چیز هایی می گوید. در آنجا هم دلم برایش خیلی سوخت.
شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی این گونه روایت می کند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بی سیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت … رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!». او اهل پارسایی، تقوا و دیانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات تقیه خاص داشت. از دنیا و زخارف آن پرهیز می نمود و اهل ریا و ریاست نبود. پدرش می گوید: وقتی او را به عنوان فرمانده لشگر معرفی کردند و از او خواستند به سپاه منطقه ۱۰ تهران برود و حکم فرماندهی اش را بگیرد، گفت خجالت می کشم دنبال این چیز ها بروم.او عاشق شهادت بود. در طول جنگ، یازده بار مجروح شد و بار دوازدهم شهید شد. اهل ولایت بود و به اهل بیت (ع) ارادت می ورزید. در مسئولیت هایی که به عهده می گرفت، جدی و پر کار بود. نسبت به حفظ بیت المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمی کرد.شهید رضا چراغی، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، سرانجام در عملیات والفجر ۱ که در منطقه عمومی فکه انجام گرفت، پس از ابراز رشادت تمام و ایثار و حماسه، به شهادت رسید و روح بزرگوارش به ابدیت عشق پرواز کرد.شهید حاج ابراهیم همت در رابطه با شهید چراغی می گفت: در دو جا، خیلی دلم برای رضا سوخت. برای شناسایی به منطقه ای که سرپایینی بود، رفتیم که رضا با عصا بود و وقتی آن را روی سنگی که زیرش محکم نبود، گذاشت. با پای گچ گرفته اش، به زمین افتاد. وقتی بالای سرش رفتیم، گفت که هیچ چی نشده.یک بار هم که برای شناسایی رفتیم، خمپاره ای در حال اصابت بود. همه ما روی زمین دراز کشیدیم، اما چون شهید چراغی پایش در گچ بود، همین طور ثابت ایستاد. وقتی موشک باران تمام شد، دیدیم که رضا زیر لب چیز هایی می گوید. در آنجا هم دلم برایش خیلی سوخت.شهید همت درباره لحظه عروج شهید چراغی این گونه روایت می کند: چند ساعت بعد از رفتن برادر چراغی به خط با بی سیم او را صدا زدم؛ چند بار گفتم «رضا، رضا، همت … رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!».
وصیت نامه
ان الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون … فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.
همانا خداوند از مومنان جانشان و مالشان را خرید و در مقابل سرای بهشت را قرار داد و مومنان می جنگند. در راه خدا می کشند و کشته می شوند. پس شاد باشید به معامله ای که سودا نمودید و اینست آن رستگاری بزرگ.
خداوندا توفیق عطا فرما که از جمله کسانی باشیم که خود بشارت به آن ها داده ای که در این معامله شرکت جویند. وای که جز تو کس دیگر ندارم. «الهی و ربی من لی غیرک»
از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمد (ص) و مردنم را مردن محمد (ص) قرار دهی
«الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد»
وقتی که در زیارت عاشورا می خوانیم که:
«یا اباعبدا … إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم إلی یوم القیامه» ای حسین (ع) من آشتیم با کسانی که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما در جنگند. (زیارت عاشورا)
چگونه می توان در هر زمان در کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید بسر می بردند، فرو بست، مگر می شود مسلمان بود و از رسول اکرم (ص) تبعیت نمود و دوستدار حسین (ع) نبوده باشیم. تشیع علوی را برگزیده باشیم، اما روحانیت را کنار گذارده باشیم. بگذریم، ابدا روحانیت با آن مشخصه های بارزی که در هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی (ره). هر زمان حافظ اسلام بوده اند و انشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) خواهند بود. ان الله اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون … فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم.همانا خداوند از مومنان جانشان و مالشان را خرید و در مقابل سرای بهشت را قرار داد و مومنان می جنگند. در راه خدا می کشند و کشته می شوند. پس شاد باشید به معامله ای که سودا نمودید و اینست آن رستگاری بزرگ.خداوندا توفیق عطا فرما که از جمله کسانی باشیم که خود بشارت به آن ها داده ای که در این معامله شرکت جویند. وای که جز تو کس دیگر ندارم. «الهی و ربی من لی غیرک»از تو خواهانم که زندگیم را زندگی محمد (ص) و مردنم را مردن محمد (ص) قرار دهی«الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد»وقتی که در زیارت عاشورا می خوانیم که:«یا اباعبدا … إنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم إلی یوم القیامه» ای حسین (ع) من آشتیم با کسانی که با تو آشتیند و در جنگ و ستیزم با کسانی که با شما در جنگند. (زیارت عاشورا)چگونه می توان در هر زمان در کنار گود نشست و دست از یاری فرزندان حسین که بیش از هزار سال در شکنجه و تبعید بسر می بردند، فرو بست، مگر می شود مسلمان بود و از رسول اکرم (ص) تبعیت نمود و دوستدار حسین (ع) نبوده باشیم. تشیع علوی را برگزیده باشیم، اما روحانیت را کنار گذارده باشیم. بگذریم، ابدا روحانیت با آن مشخصه های بارزی که در هر زمان داشته از کلینی ها گرفته تا خمینی (ره). هر زمان حافظ اسلام بوده اند و انشاءالله تا انقلاب مهدی (عج) خواهند بود.
اولین سفارش که بعنوان وصیت دارم همین کلمه است روحانیت، آخوند، ملا، طلبه، چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا، ای همه ی کسانی که سفارشم به گوش و دیده تان خواهد رسید مبادا روحانیت را تنها بگذارید، بدانید که تمام تلاش ابرقدرت ها در از بین بردن اسلام، روبروی روحانیت قرار دارد. شاهد این مدعا را در اسناد لانه جاسوسی بخوانید که چقدر آمریکا از ملا می ترسید، با یک نمود عینی در همین صدسال اخیر ببینید هر جا کوچک ترین حرکت، قیامی، جنبشی شده با رهبری همین روحانیت بوده، قیام سید جمال الدین اسدآبادی، نهضت و جنبش تنباکو، قیام میرزا کوچک خان جنگلی، قیام شیخ محمد خیابانی، نهضتی که میرزای اول در عراق آغاز نمود و با یک فتوا مردم بابیل استعمار انگلیس را بیرون راندند، نهضت شیخ محمد عبده، نهضت اخوان المسلمین با رهبری حسن البناء و سید قطب، جنبش مشروطیت، با رهبری آیت الله طباطبائی و بهبهانی و الی آخر، تمامی این ها با رهبری روحانیت بوده و دقت این سخن امام را بیاد می آورم که چرا می خواهند این قدرت را بشکنید. شکست روحانیت، شکست اسلام است، بفکر می افتم که چرا؟ چرا؟
من خود امام عزیز و رهبر انقلاب را هم در یک جریانی بنام روحانیت می بینم، نه مانند آن گروه منحرف که امام را تنها می بینند، من استمرار حرکت انبیاء را ولایت فقیه می دانم و برایم مشخص شد که پس از ۴۰ سال فقیه بزرگوار آیت ا … منتظری در همین جریان روحانیت ادامه دهنده راه اوست و باز به شما برادران و خواهرانم گوشزد می کنم که روحانیت را کنار مگذارید.
سفارش دوم من درباره سپاه می باشد به عنوان بازوی مسلح ولایت فقیه و روحانیت:
باید سپاه آن چنان شود که پاسداران بعنوان فریضه واجب خدمت نمایند، نه به عنوان شغل، چراکه این دو بازوی، ولی فقیه سپاه و روحانیت شغلی ندارد و نباید سپاهی بودن و روحانی بودن را شغل حساب نمود، چقدر ابرقدرت ها از این سپاه نو پا می ترسند، چراکه برادر سپاهی به عنوان فریضه وارد سپاه می گردد، نه حق مأموریت می خواهد نه فوق العاده بدی آب وهوا، بلکه هرکجا که سخت تر باشد وارد می شود که اجرش عظیم تر است.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «دوازدهمین مجروحیتی که منجر به شهادت شد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.