نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی



ایسنا/خراسان رضوی رسانه ها یکی از عوامل و ابزارهای مهم جامعه پذیری و فرهنگ پذیری هستند که نقش مهمی در رشد و تحول جنبه های گوناگون زندگی افراد ایفا می کنند.

امروزه، انسان ها در معرض نهادهای رسانه ای متولد می شوند، می اندیشند، دنیا را از این منظر می بینند و رفتارهای خود را بر اساس الگوهای برگرفته از کتاب، مجله، روزنامه، فیلم، ماهواره، تلویزیون، رادیو و اینترنت سامان می دهند. محققان در پژوهشی با عنوان «نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی» آورده اند: «یکی از مقولاتی که رسانه ها به آن می پردازند، نوعی نفوذ و تأثیرگذاری در میان اعضاء جامعه و مخاطبان خود است».



در این پژوهش توسط رائیکا خورشیدیان، هدایت سوخکیان، جمشید امامی کارشناس ارشد طراحی صنعتی دانشگاه تهران، وحید چوپانکاره استادیار طراحی صنعتی دانشگاه تهران، علیرضا اژدری استادیار طراحی صنعتی و ارتباط چندرسانه ای، آمده است: «رسانه ها با ترغیب، تشویق، تبلیغ و حتی ارعاب، مخاطبان را وا می دارند تا به قواعد دلخواه صاحبان رسانه اعتقاد پیدا کنند.

رسانه ها از طریق معرفی هنجارهای خاص اجتماعی و الگوها می توانند باعث هم نوایی، هم سویی و به نوعی فرهنگ سازی در بین افراد جامعه شوند. رسانه در ارتباط خود با فرهنگ، نه تنها به کانال (مسیر) ارتباطی، که فراتر از آن، به اصل پیام بدل شده است، بلکه پیامی که نه تنها بر پایه شناخت، که بر اساس قدرت هم مبادله می شود و در صدد تغییر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و برقراری نوعی از همسان سازی فکری و رفتاری است. این حرکت ارتباطی - فرهنگی مهمترین شاخص عملکرد رسانه ها در صحنه های گوناگون فردی، اجتماعی و میان فرهنگی است.

مد به مثابه رسانه شخصی

از آنجا که افراد اجتماع به طور گسترده ای با رسانه ها در ارتباط هستند، از طریق آن ها می اندیشند، دنیا را از رهگذر آن ها می شناسند و رفتارهای خود را بر اساس الگوهای برگرفته از آن ها سامان می دهند. این در حالی است که در عصر اطلاعات و ارتباطات، دوران یک طرفه بودن رسانه ها به پایان رسیده و مخاطبان با بهره مندی از قدرت انتخاب و گزینش اطلاعات، نقش تعیین کننده ای در دنیای جدید ارتباطی دارند و از سهم فزاینده ای در فرآیند فرهنگ سازی اجتماعی از طریق رسانه های جمعی است.

رسانه می تواند تلویزیون، فیلم ویدیویی، رسانه های مکتوب، ماهواره و اینترنت باشد. از دیگر سو، رسانه می تواند پوشاکی باشد که معرف هویت و سبک زندگی افراد است. اگر هویت اجتماعی افراد را مجموعه ارزش ها، نگرش ها و باورها بدانیم، قطعا میان سبک زندگی که یکی از مؤلفه های آن الگوی مصرف پوشاک یا مد است، می توان توان خویشاوندی ساختاری یافت. بنابراین، هر سبک زندگی به عنوان یک «رسانه هویتی» می تواند عمل کند و نوع پوشاک نیز به عنوان یکی از مؤلفه های سبک زندگی، به منزله رسانه هویتی افراد است، در بررسی رسانه ها، از یکسو به رسانه عمومی برخورد می کنیم و در پاسخ این دست رسانه ها، رسانه های شخصی و هویتی افراد قرار دارند و پوشاک می تواند نوعی از آن باشد.

رسانه های عمومی، که در صدد استاندارد کردن رفتار افراد بر مبنای هدف خود هستند، به انتقال پیام مشغولند که در بازخورد این پیام، اطلاعات را از طریق رسانه شخصی و هویتی دریافت می کنند و به عبارتی، هر دو نوع این رسانه ها از و بر هم تأثیر پذیر و تأثیر گذارند. در جهان مدرن، بسیاری از افراد و شاید بتوان گفت اکثریت آن ها برای آنکه بگویند کیستند و حتی در بسیاری موارد برای آنکه بدانند کیستند، نیاز به آن دارند که نشان دهند کیستند، «هویت در شکل خاص و ویژه اش، نه در جریان حدیث نفس و تفحص از هستی خود در انزوا، بلکه از خلال مواجهه با غیر در بیرون از هستی ما (فردی و جمعی) سر بر می آورد. در نتیجه، از آنجایی که با گذشت زمان، ما با شخصی تر شدن و متکثر و متنوع و در عین حال پیچیده تر شدن رسانه ها مواجهیم، روند رسانه هویتی افراد یعنی پوشاک و سبک زندگی شان نیز رو به تکثر و پیچیدگی بیشتر می گذارد.

فرهنگ سازی از طریق رسانه

رسانه های جمعی به عنوان نیرویی تأثیرگذار می توانند ضمن تثبیت افکار، اعتقادات، اصول معانی، ارزش ها، هنجارها و اخلاقیات، موجبات اصلاح در نگرش های عمومی نسبت به سنت ها، آداب و رسوم اجتماعی، روندها و رویه ها، تفریح و کار، رفتارها، ابداعات، دانش ها، ابزارها، فن آوری ها، مهارت ها، سبک های زندگی، زبان، هنر، قوانین، نمادها و نهادهای اجتماعی را فراهم آورند. در واقع، رسانه های جمعی از طریق ایستارها، الگوهای رفتاری، اصلاح تفاسیر شناختی، جامعه پذیری ارزش ها، تهییج احساسات، جهت دهی به افکار عمومی، شکل دهی به باورها، تصاویر و ذهنیات اجتماعی، از توان مهندسی فرهنگی برخوردارند».

براساس این پژوهش: «رسانه ها از یکسو خود متأثر از بافت اجتماعی و بستر فرهنگی جامعه هستند و از سوی دیگر، در عصر اطلاعات و ارتباطات فشرده، به عنوان بازیگری فعال، روشنگر و تأثیر گذار بر رفتارهای اجتماعی و فرهنگی می توانند از فرهنگ در شکل دهی به عادت ها، مهارت های شیوه ها و راهبردهای کنشی بهره ای وافر ببرند و بدین سان تأثیری شگرف بر افکار عمومی داشته باشند. تأثیرگذاری مثبت رسانه ها در عرصه فرهنگ سازی در صورتی است که نظریه ارتباطات بر نظریه دستکاری، رویکرد آگاهی رسانی بر رهیافت تبلیغاتی و دیدگاه رقابت بر نگرش محدودیت حاکم و غالب باشد.

در این فراگرد است که ارتباطات موجبات تعامل فزاینده فرهنگ ها و فراگیری ملت ها از یکدیگر را فراهم می سازد و بر اساس درک متقابل، به تأثیر فرهنگی منتهی می شود. فرهنگ سازی از طریق رسانه به معنای انتقال محتویات فرهنگی شامل اعتقادها، تصاویر، برداشت ها، افکار، مفاهیم و ارزش هایی است که بر رفتار، پوشش، سنت و سبک زندگی افراد در جامعه تأثیر می گذارد. در مجموع، می توان گفت فرهنگ سازی، به ویژه از رهگذار رسانه، به دو صورت فرهنگ پذیری و فرهنگ گرایی انجام می پذیرد. فرهنگ پذیری فرآیندی دائمی، پایدار، پویا و نه مقطعی و موقتی است که متضمن پذیرش انتقال عناصر قوی فرهنگ دیگری از جمله باورها و مقدسات آن و نیز اخذ مدل های فکری فرهنگ دیگری است که تغییر در شیوه تفکر را موجب می شود.

در مقابل، فرهنگ گرایی، به معنای تغییر پوسته فرهنگ در اثر تماس فرهنگی گیرنده با فرهنگ دهنده است و به این دلیل که این نوع تغییرات در لایه بیرونی فرهنگ صورت می پذیرد، از رواج بیشتری برخوردار است. بدین ترتیب، رسانه ها قابلیت این را دارند که در فرآیند فرهنگ گرایی و فرهنگ پذیری با تبیین یا تغییر علایق و منافع اجتماعی به فرهنگ سازی مبادرت ورزند. رسانه ها صرفا به درونی سازی فرهنگ نمی پردازند، بلکه همچنین آن را ابداع، اصلاح و منتقل می کنند. لذا، فرهنگ سازی را می توان یک فرآیند ارتباطی دانست که از عناصر پویا و واسطه ای برخوردار است و از رهگذر آن، مفاهیم، ایده ها، سنت، زبان، واکنش ها و انتظارات باز تولید و با تعامل نمادین اصلاح می شوند».

فرهنگ و رسانه هر دو قابلیت تأثیر گذاری بر هم و تأثیر پذیری از یکدیگر را دارند

محققان معتقدند: «فرهنگ و رسانه هر دو قابلیت تأثیر گذاری بر هم و تأثیر پذیری از یکدیگر را دارند، ضمن اینکه می توانند در فرآیند فرهنگ گرایی و فرهنگ پذیری، با تبیین یا تغییر علایق و منافع اجتماعی، به فرهنگ سازی مبادرت ورزند. در این آشفته بازار رقابت بین رسانه ها، آنچه اهمیتش به شدت احساس می شود، نقش کاربران در خلق رسانه هویتی خود است. مد به عنوان عنصری فرهنگ سازی در دنیایی که خواستار حرکت به سمت ایده آل است، می تواند بیش از به تصویر کشیدن انسان بهنجار، عرصه و ابزاری برای گفت و گوی افراد جامعه از طریق رسانه هویتی شان باشد. اینترنت به عنوان یک رسانه جدید در این سال ها توانسته است که مخاطبان قابل توجهی به خود جلب کند و دلیل این امر آن است که مخاطب اینترنت علاوه بر تأثیر پذیری از فضای اینترنت، توانایی این را دارد که بر روی آن تأثیر نیز بگذارد.

این قابلیت اینترنت باعث می شود که کاربران آن علاوه بر تأثیر پذیری، تأثیر گذار نیز باشند. در عصر حاضر، آن دسته از رسانه هایی که قابلیت تعامل و مشارکت بیشتر را برای کاربر فراهم می کنند، نظیر مد و اینترنت، در جهت دهی به فرهنگ عمومی جامعه از مطلوبیت بیشتری برخوردار هستند».

این پژوهش در مجله رسانه و فرهنگ منتشر شده است.

انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.