شب همچنان سیاه / همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حمله تروریستی به بیمارستان دشت برچی در کابل در چند روز گذشته واکنش بسیاری داشت. در این حمله که زنان باردار و گودکان از جمله قربانیان اصلی بودند، خشم بسیاری را برانگیخت.
محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی، با انتشار سروده ای با بازماندگان این جنایت ابراز همدردی و همدلی کرد. او در این باره نوشت:
🔹 شب ، همچنان سیاه
امید داشتم که در مورد حملۀ وحشیانۀ انتحاری به شفاخانۀ دشت برچی کابل شعری تازه دست دهد، که میسر نشد. بناچار با درد و دریغ، شعری قدیمی را بازنشر می کنم، هرچند دیرهنگام و نه در حدی که دل آدمی را آرام کند.
۱
حلق سرود پاره ، لب های خنده در گور
تنبور و نی در آتش ، چنگ و سرنده ۱ در گور
این شهر بی تنفس لت خوردۀ چه قومی است ؟
یک سو ستاره زخمی ، یک سو پرنده در گور
دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می خرامد
مار گزنده بر خاک ، مور خورنده در گور
گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد
بوجهل و بولهب ها گشتند گنده۲ در گور»
اینک ببین هبل را، بت های کور و شل را
مردان تیغ بر کف ، زن های زنده در گور
جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
می افکنندش این قوم ، با بال کنده در گور
۲
گفتند «گل مرویید، این حکم پادشاه است
چشم و چراغ بودن ، روشن ترین گناه است
حد شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است
آواز پای کوکب در کوچه ها نپیچد
در دست شحنه شلاق همواره روبه راه است»
مغز علم به دوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کله ها را خالی شدن کلاه است
صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
اما چه می توان کرد؟ شب همچنان سیاه است
ناچار گل مرویید، از نور و نی مگویید
وقتی به شهر کوران ، یک چشمه پادشاه است
۳
شهری که این چنین است ، بی شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصان دار بادا
تا رد پای نااهل در کوچه آشکار است ،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار۳ بادا
قومی که خار وحشت بر کوی و بر گذر کاشت ،
در کوره های دوزخ آتش بیار بادا
حتی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا
گفتند «سر بدزدید» گفتیم «سر نهادیم»
گفتند «لب ببندید» گفتیم «عار بادا»
با پتک اگر نکوبیم بر کله های خالی
مغز علم به دوشان تقدیم مار بادا
-----------
۱- سرنده : نام سازی است در افغانستان .
۲- گنده : در بخش هایی از افغانستان ، به معنی گندیده و پوسیده است .
۳- اژدهار: شکل عامیانۀ «اژدها».
انتهای پیام/
محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی، با انتشار سروده ای با بازماندگان این جنایت ابراز همدردی و همدلی کرد. او در این باره نوشت:
🔹 شب ، همچنان سیاه
امید داشتم که در مورد حملۀ وحشیانۀ انتحاری به شفاخانۀ دشت برچی کابل شعری تازه دست دهد، که میسر نشد. بناچار با درد و دریغ، شعری قدیمی را بازنشر می کنم، هرچند دیرهنگام و نه در حدی که دل آدمی را آرام کند.
۱
حلق سرود پاره ، لب های خنده در گور
تنبور و نی در آتش ، چنگ و سرنده ۱ در گور
این شهر بی تنفس لت خوردۀ چه قومی است ؟
یک سو ستاره زخمی ، یک سو پرنده در گور
دیگر کجا توان بود؟ وقتی که می خرامد
مار گزنده بر خاک ، مور خورنده در گور
گفتی که «جهل جانکاه پوسیدۀ قرون شد
بوجهل و بولهب ها گشتند گنده۲ در گور»
اینک ببین هبل را، بت های کور و شل را
مردان تیغ بر کف ، زن های زنده در گور
جبریل اگر بیاید از آسمان هفتم
می افکنندش این قوم ، با بال کنده در گور
۲
گفتند «گل مرویید، این حکم پادشاه است
چشم و چراغ بودن ، روشن ترین گناه است
حد شکوفه تکفیر، حکم بنفشه زنجیر
سهم سپیده تبعید، جای ستاره چاه است
آواز پای کوکب در کوچه ها نپیچد
در دست شحنه شلاق همواره روبه راه است»
مغز علم به دوشان تقدیم مار بادا
وقتی که کله ها را خالی شدن کلاه است
صابون ماه و خورشید صد بار بر تنش خورد
اما چه می توان کرد؟ شب همچنان سیاه است
ناچار گل مرویید، از نور و نی مگویید
وقتی به شهر کوران ، یک چشمه پادشاه است
۳
شهری که این چنین است ، بی شهریار بادا
یعنی که شهریارش رقصان دار بادا
تا رد پای نااهل در کوچه آشکار است ،
سنگ آذرخش بادا، چوب اژدهار۳ بادا
قومی که خار وحشت بر کوی و بر گذر کاشت ،
در کوره های دوزخ آتش بیار بادا
حتی اگر اذانی از حلقشان برآید،
بانگ کلاغ بادا، صوت حمار بادا
گفتند «سر بدزدید» گفتیم «سر نهادیم»
گفتند «لب ببندید» گفتیم «عار بادا»
با پتک اگر نکوبیم بر کله های خالی
مغز علم به دوشان تقدیم مار بادا
-----------
۱- سرنده : نام سازی است در افغانستان .
۲- گنده : در بخش هایی از افغانستان ، به معنی گندیده و پوسیده است .
۳- اژدهار: شکل عامیانۀ «اژدها».
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شب همچنان سیاه / همدردی شاعر افغانستانی با بازماندگان دشت برچی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.