روایت <a href="/fa/dashboard/ class="text info">فضه</a> از لحظات جانسوز شهادت <a href="/fa/dashboard/ زهرا(س)" class="text info">حضرت زهرا(س)</a>

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا علامه مجلسی در بحار الانوار در قسمت مربوط به تاریخ زندگانی حضرت زهرا(س) روایتی را از ورقة بن عبدالله ازدی به این مضمون نقل می کند:
ورقة بن عبد الله ازدی می گوید: من برای رضای خدا به مکه معظمه مشرف شدم، در آن حینی که مشغول طواف بودم با کنیزکی مواجه شدم که با فصاحت صحبت می کرد و می گفت: ای گروه حجاج! آگاه باشید که آقایان من خوبترین خوبان و برگزیدگان نیکان هستند؛افرادی که قدر و قابلیت آنان از دیگران بالاتر است.
ورقه می گوید از او پرسیدم از کدام دوستان ایشان هستی؟گفت: من فضه کنیز فاطمه زهراء دختر پیامبر هستم. به او گفتم: مرا از بانوی خودت فاطمه اطهر آگاه کن و آن چه را که وی بعد از فوت پدرش دید برایم شرح بده. فضه پس از شرح مفصل این جریان، در ادامه گفت:
در موقع رحلت فاطمه(س)، امیرالمؤمنین نماز ظهر را خوانده و به سوی منزل می آمد. ناگاه کنیزان را دید در حالی به استقبال آن حضرت آمدند که گریان و محزون بودند. امام به ایشان فرمود: چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب می بینم!؟
گفتند: یا امیرالمؤمنین، دختر عموی خود: فاطمه اطهر را دریاب، گر چه گمان نمی کنیم وی را دریابی.
امیرالمؤمنین به سرعت متوجه فاطمه(س) شد و بر آن بانو وارد شد، ناگاه دید فاطمه اطهر در میان بسترش که از پارچه کتان سفید مصری بود افتاده و به طرف راست و چپ می غلطد.
علی علیه السلام ردا را از دوش خود و عمامه را از سر مبارک انداخت و لباس خود را در آورد. سپس آمد و سر مبارک حضرت زهراء را به دامن گرفت و فرمود: یا زهراء؛ اما فاطمه(س) سخنی نگفت.
برای دومین بار فرمود: یا بنت محمد المصطفی! فاطمه اطهر نیز جوابی نداد.
برای سومین بار صدا زد: ای دختر آن کسی که زکات را در دامن عبای خود برای فقرا می برد. جوابی نشنید.
بار دیگر فرمود ای دختر آن کسی که با ملائکه نماز خواندک حضرت زهراء(س) جوابی نداد.
سپس صدا زد: یا فاطمة کلمینی! یعنی ای فاطمه! با من تکلم کن، من پسر عموی تو: علی بن ابی طالب هستم.
حضرت فاطمه زهراء چشمان خود را به روی امیرالمؤمنین باز کرد. سپس آن بانو گریه کرد و علی(ع) هم گریان شد و با بغضی در گلو به زهراء (س) فرمود: مگر تو را چه شده؟ من پسر عمویت علی هستم.
فاطمه اطهر در حالی که درد می کشید فرمود: ای پسر عمو، من اکنون آن مرگی را مشاهده می کنم که نمی توان از دست آن گریخت.
.. یا علی، هنگامی که دیدی من سوره یس را قرائت کردم، بدان که اجلم فرا رسیده است؛ مرا غسل بده، ولی بدنم را برهنه نکن، زیرا من پاک و مطهر هستم. فإذا أنت قرأت یس فاعلم أنی قد قضیت نحبی فغسلنی و لا تکشف عنی فإنی طاهرة مطهرة.
یا علی! خودت و اهل خانه ام که به من نزدیک هستند بر جنازه ام نماز بخوانید.
یا علی! مرا شبانه به خاک بسپار، این خبر را پدرم پیغمبر خدا به من داده است.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: به خدا قسم من متصدی امر آن بانو شدم و بدن وی را از زیر پیراهن غسل دادم، به خدا قسم که بدن فاطمه زهراء مبارک و پاک و مطهر بود، آنگاه بدن مقدس او را از باقیمانده حنوط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم حنوط کردم، سپس جسد مبارکش را در میان کفنهایش جای دادم و موقعی که تصمیم گرفتم کفن او را گره بزنم صدا زدم:
ای ام کلثوم، زینب، سکینه، فضه، حسن، حسین، بیائید از مادر خود زاد و توشه برگیرید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود؛ هلموا تزودوا من أمکم فهذا الفراق و اللقاء فی الجنة.
حضرت حسنین علیهما السلام در حالی آمدند که فریاد می زدند: آه از این حسرتی که هیچ وقت به علت از دست دادن جدمان پیامبر خدا و مادرمان فاطمه زهراء از بین نخواهد رفت. ای مادر حسن و حسین، هنگامی که جد ما محمد مصطفی را ملاقات کردی سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو:ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:
ورقة بن عبد الله ازدی می گوید: من برای رضای خدا به مکه معظمه مشرف شدم، در آن حینی که مشغول طواف بودم با کنیزکی مواجه شدم که با فصاحت صحبت می کرد و می گفت: ای گروه حجاج! آگاه باشید که آقایان من خوبترین خوبان و برگزیدگان نیکان هستند؛افرادی که قدر و قابلیت آنان از دیگران بالاتر است.
ورقه می گوید از او پرسیدم از کدام دوستان ایشان هستی؟گفت: من فضه کنیز فاطمه زهراء دختر پیامبر هستم. به او گفتم: مرا از بانوی خودت فاطمه اطهر آگاه کن و آن چه را که وی بعد از فوت پدرش دید برایم شرح بده. فضه پس از شرح مفصل این جریان، در ادامه گفت:
در موقع رحلت فاطمه(س)، امیرالمؤمنین نماز ظهر را خوانده و به سوی منزل می آمد. ناگاه کنیزان را دید در حالی به استقبال آن حضرت آمدند که گریان و محزون بودند. امام به ایشان فرمود: چه خبر شده، چرا شما را ناراحت و مضطرب می بینم!؟
گفتند: یا امیرالمؤمنین، دختر عموی خود: فاطمه اطهر را دریاب، گر چه گمان نمی کنیم وی را دریابی.
امیرالمؤمنین به سرعت متوجه فاطمه(س) شد و بر آن بانو وارد شد، ناگاه دید فاطمه اطهر در میان بسترش که از پارچه کتان سفید مصری بود افتاده و به طرف راست و چپ می غلطد.
علی علیه السلام ردا را از دوش خود و عمامه را از سر مبارک انداخت و لباس خود را در آورد. سپس آمد و سر مبارک حضرت زهراء را به دامن گرفت و فرمود: یا زهراء؛ اما فاطمه(س) سخنی نگفت.
برای دومین بار فرمود: یا بنت محمد المصطفی! فاطمه اطهر نیز جوابی نداد.
برای سومین بار صدا زد: ای دختر آن کسی که زکات را در دامن عبای خود برای فقرا می برد. جوابی نشنید.
بار دیگر فرمود ای دختر آن کسی که با ملائکه نماز خواندک حضرت زهراء(س) جوابی نداد.
سپس صدا زد: یا فاطمة کلمینی! یعنی ای فاطمه! با من تکلم کن، من پسر عموی تو: علی بن ابی طالب هستم.
حضرت فاطمه زهراء چشمان خود را به روی امیرالمؤمنین باز کرد. سپس آن بانو گریه کرد و علی(ع) هم گریان شد و با بغضی در گلو به زهراء (س) فرمود: مگر تو را چه شده؟ من پسر عمویت علی هستم.
فاطمه اطهر در حالی که درد می کشید فرمود: ای پسر عمو، من اکنون آن مرگی را مشاهده می کنم که نمی توان از دست آن گریخت.
.. یا علی، هنگامی که دیدی من سوره یس را قرائت کردم، بدان که اجلم فرا رسیده است؛ مرا غسل بده، ولی بدنم را برهنه نکن، زیرا من پاک و مطهر هستم. فإذا أنت قرأت یس فاعلم أنی قد قضیت نحبی فغسلنی و لا تکشف عنی فإنی طاهرة مطهرة.
یا علی! خودت و اهل خانه ام که به من نزدیک هستند بر جنازه ام نماز بخوانید.
یا علی! مرا شبانه به خاک بسپار، این خبر را پدرم پیغمبر خدا به من داده است.
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: به خدا قسم من متصدی امر آن بانو شدم و بدن وی را از زیر پیراهن غسل دادم، به خدا قسم که بدن فاطمه زهراء مبارک و پاک و مطهر بود، آنگاه بدن مقدس او را از باقیمانده حنوط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم حنوط کردم، سپس جسد مبارکش را در میان کفنهایش جای دادم و موقعی که تصمیم گرفتم کفن او را گره بزنم صدا زدم:
ای ام کلثوم، زینب، سکینه، فضه، حسن، حسین، بیائید از مادر خود زاد و توشه برگیرید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود؛ هلموا تزودوا من أمکم فهذا الفراق و اللقاء فی الجنة.
حضرت حسنین علیهما السلام در حالی آمدند که فریاد می زدند: آه از این حسرتی که هیچ وقت به علت از دست دادن جدمان پیامبر خدا و مادرمان فاطمه زهراء از بین نخواهد رفت. ای مادر حسن و حسین، هنگامی که جد ما محمد مصطفی را ملاقات کردی سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو:ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم. امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «روایت فضه از لحظات جانسوز شهادت حضرت زهرا(س)» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.