رهنمود <a href="/fa/dashboard/ ir/حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه" class="text info">حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه</a> در مناظره با <a href="/fa/dashboard/ ir/شامی" class="text info">شامی</a> به وسیله شاگردان
مرحوم شیخ طوسی رضوان الله تعالی علیه به نقل از هشام بن سالم حکایت فرماید:
روزی به همراه جماعتی از اصحاب حضرت ابو عبدالله ، امام جعفر صادق علیه السلام ، در مجلس و محضر مبارکش نشسته بودیم ، که شخصی از اهالی شهر شام اجازه
گرفت و سپس وارد مجلس شد و سلام کرد.
امام علیه السلام جواب سلام او را داد و فرمود: بنشین .
پس از آن که نشست ، حضرت او را مخاطب قرار داد و فرمود:
ای مرد شامی ! خواسته ات چیست ؟
و برای چه به این جا آمده ای ؟
آن شخص اظهار داشت : شنیده ام که شما نسبت به تمام علوم و به همه مسائل آشنا و عالم هستی ، لذا آمده ام تا مناظره کنم .
حضرت فرمود: در چه موردی ؟
عرضه داشت : پیرامون قرآن ؛ و حروف مقطعه و إ عراب آن .
حضرت فرمود: مطالب خود را در این رابطه با حمران بن اعین در میان بگذار.
مرد شامی گفت : می خواهم با شخص خودت مباحثه و مناظره نمایم ، نه با دیگران .
امام علیه السلام فرمود: مسائل خود را با حمران مطرح کن ، چنانچه بر او غلبه کردی ، بر من نیز غالب خواهی شد.
پس از آن ، شامی با حمران مشغول مذاکره و مناظره گردید، به طوری که خود خسته و عاجز گشت .
حضرت فرمود: ای مرد شامی ! او را چگونه یافتی ؟
پاسخ داد: او را شخصی متخصص و آشنا یافتم ، هر آنچه سؤ ال کردم ، جواب کاملی شنیدم .
سپس عرضه داشت : چنانچه ممکن باشد می خواهم با خودت پیرامون علوم عربی مناظره نمایم ؟
امام صادق علیه السلام اشاره به ابان بن تغلب نمود و اظهار داشت : آنچه می خواهی با این شخص مناظره کن .
مرد شامی کنار ابان بن تغلب رفت و در مناظره با او مغلوب شد، این بار به حضرت گفت : می خواهم در علم فقه مناظره کنم .
حضرت در این مرحله یکی دیگر از شاگردان خویش را به نام زراره ، معرفی نمود و به مرد شامی فرمود: با او مناظره کن ، که تو را در مسائل ، قانع می نماید.
و چون با زراره مباحثه و مناظره کرد، نیز مغلوب گشت و شکست خورد؛ حضرت را مخاطب قرار داد و گفت : این بار می خواهم با خودت درباره علم کلام مناظره نمایم .
امام علیه السلام این بار نیز به یکی دیگر از شاگردان خود به نام مؤ من طاق خطاب نمود و فرمود: ای مؤ من طاق ! با این مرد شامی در آنچه که می خواهد مناظره نما.
پس او طبق دستور حضرت با مرد شامی در علم کلام مناظره نمود و بر او غالب گردید.
و بر همین منوال با هشام بن سالم در توحید و خداشناسی ؛ و بعد از آن با هشام بن حکم پیرامون امامت و خلافت مناظره انجام گرفت و مرد شامی شکست خورد.
و امام جعفر صادق علیه السلام شادمان بود و تبسم می نمود.
سپس شامی اظهار داشت : مثل این که ، خواستی به من بفهمانی ، که در بین شیعیان شما این چنین افرادی وجود دارند که در علوم مختلف آشنا و مسلط می باشند؟!
حضرت فرمود: این چنین فکر کن .
و پس از صحبت هائی حضرت فرمود: خداوند متعال حق و باطل را در کنار یکدیگر قرار داد؛ و پیامبران و اوصیا را فرستاد تا بین آن دو را جدا سازند؛ و انبیا را قبل از اوصیا منصوب نمود تا فضیلت و عظمت هر یک بر دیگری روشن شود.
مرد شامی در این لحظه گفت : خوشا به حال کسی که با شما همنشین باشد.
امام علیه السلام در پایان فرمود: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل با رسول خدا - صلوات الله علیهم - همنشین بودند؛ و اخبار و جریانات را از طرف خداوند متعال برای آن حضرت می آوردند.
سپس مرد شامی اظهار داشت : یاابن رسول الله ! آیا ممکن است ، که من هم جزء شیعیان شما قرار گیرم ؟
و مرا نیز از علوم و برکات خود بهره مند فرمائی ؟
حضرت هم او را پذیرفت و به هشام فرمود: مسائل مورد نیاز او را تعلیمش بده ، که برایت شاگردی شایسته باشد.
http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamSadegh/Shahadat/۸۶/Monazere-Hazrat/shami.aspx
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «رهنمود حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه در مناظره با شامی به وسیله شاگردان» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.