دام تدریجی آمریکا برای طالبان



به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: در آخرین روزهای اشغال بیست ساله افغانستان، نیروهای امریکایی به لحاظ هزینه و فایده ادامه اشغالگری آنقدر ناتوان و پشیمان بودند که فقط به توافقات انجام شده در دوحه با طالبان دل بسته بودند، ولی شکل فرار آن ها از افغانستان، تامدتی حکومت امریکا را وارد شوک رسوایی و سرافکندگی کرد. درست است که طالبان طی ۲۰ سال با امریکایی ها جنگید، ولی در واقع مردم افغانستان نه از حکومت اشرف غنی و امریکایی ها بهره ای داشتند و نه از طالبان خاطره خوشی در ذهن خود ثبت کرده بودند تا در قبال تحولات پرسرعت از خود واکنش نشان دهند. حاصل این شد که طالبان حاکم شد و امریکا به تدریج برای این مرحله وارد رویکرد و سیاست های جدید گردید.

امریکایی ها از همان ابتدا تلاش کردند اهرم های فشار را برای مدیریت طالبان در اختیار بگیرند و از فعال و گسترده تر کردن حضور داعش و داعش خراسان تا مصادره اموال افغانستان و فشارهای سیاسی و دیپلماتیک و تدارک یگان های نظامی از نظامیان دوره اشرف غنی و فقیرسازی افغانستان و حتی مذاکره مستقیم و غیرمستقیم با مقامات طالبان بهره گرفتند. راهبرد مرحله ای امریکا این بود که اگر در کوتاه مدت امکان نابودی و انتقام از طالبان را ندارد و با ابزارهای فشار طالبان را مجبور به تغییر رفتار نموده و به جای هم افزایی افغانستان با همسایگان و کشورهای منطقه، به استمرار تنش و درگیری های محدود با همسایگان مشغول شود و در واقع امریکا بدین ترتیب، ظرفیت های همکاری منطقه ای و طالبان را به حداقل ممکن، کاهش داد.

یک راهبرد فعال امریکایی که در کمتر از یک سال اخیر در دستورکار امریکاست، اینکه با روش های مستقیم و غیرمستقیم، ابتکار عمل انگلیسی ها را در دهه های گذشته در قبال طالبان احیا نماید. تولید دوگانه اعتدال و افراط، در بین رهبران طالبان، تیتر و سرفصل این راهبرد جدید است تا طالبان را از درون فرسوده و قابل مدیریت کند. رقابت های امنیتی و ژئوپلتیک بین هند و پاکستان یا هند و چین موجب شد امریکا در کنار مذاکرات مستقیمی که با مقامات طالبان در دوحه و اخیرا در دوبی دنبال می کند، از طریق هندی ها و سرویس اطلاعاتی آنان، با رهبران رده یک طالبان ارتباط برقرار نماید و زمینه این پذیرش از سوی رهبران طالبان هم، به ذهنیت منفی و تاریک رفتار سرویس اطلاعاتی پاکستان با طالبان در دهه های گذشته بازمی گردد.

خط ارتباطی هندی ها با مقامات طالبان با ماهیتی منطبق با راهبرد امریکا دنبال می شود و ترویج دهنده و تقویت کننده، گروهی از مقامات با عنوان معتدل ها در مقابل رهبر طالبان و روحانیون پیرامون وی در قندهار است. برخی اعتقاد دارند که تمامی این رفت و آمدها و ارتباطات توسط هبت الله، رهبر طالبان مدیریت می شود، ولی گزاره ها و نشانه های زیادی وجود دارد که زمزمه انتقاد از سیاست ها و فرامین رهبر طالبان از سوی این مقامات مطرح می شود. این بدان معناست که در کنار بقیه مؤلفه های امنیتی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و شاخص های حکمرانی که طالبان کارنامه نامطلوبی دارد، این گروه از درون نیز دچار شکاف شده، افغانستان وارد مرحله ای از هرج و مرج گسترده گردیده و این جغرافیا به یک بستر مهیا برای توسعه زمینه های تروریستی در آسیای مرکزی شود که مقدمه پایگاه سازی امریکا در ازبکستان و تاجیکستان و … خواهد بود. این تصویر ژئوپلتیک، اهرم اصلی امریکا برای راهبرد مدیریت منطقه از راه دور و کم هزینه و محاصره کامل تر روسیه و فشار به چین و ایران و به صفر رساندن ظرفیت همکاری ها و هم افزایی های منطقه ای و بهره مندی از تمامی این ظرفیت ها در منافع ژئواستراتژیک امریکاست. غفلت رهبران و مقامات طالبان و قرار گرفتن در دام امریکا، این حوزه راهبردی را وارد تهدیدات جبران ناپذیر خواهد کرد.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «دام تدریجی آمریکا برای طالبان» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.