علت ها و پیامدهای همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا

ایسنا/اصفهان نتایج یک مقاله پژوهشی حاکی از این است که شیوع بیماری کووید ۱۹ در نتیجه تعامل های نامناسب انسان با طبیعت بوده که به واسطه تماس های حاصل از مدرنیته به ویژه حمل و نقل در جهان گسترش یافته است و احتمال طراحی و شیوع آن در آزمایشگاههای انسانی، ضعیف یا حتی بعید است.
با همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا، جهان با چالشی مواجه شده که به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد، این بیماری امروزه در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تاثیر زیادی داشته است و پیش بینی می شود در جهان موج پنجمی را با نام دوران پساکرونایی ایجاد کند که روند مناسبات بین المللی، ملی و محلی را تغییر خواهد داد.
خلیل میرزایی – دکترای جامعه شناسی و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی رودهن در پژوهشی با عنوان «علت ها و پیامدهای همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا-کووید ۱۹» به چالش جدید پیش روی جهانیان پرداخته و در نهایت نتیجه گیری می کند که این ویروس احتمالا تغییرات بنیادینی را در سطح جهانی، ملی و محلی و در حوزه های گوناگونی موجب خواهد شد و احتمالا به یک تغییر انگاره ای منتج خواهد شد که در آن، انگاره علمی نقطه ارجاع خواهد بود.
میرزایی در این پژوهش می گوید: «ویروس کرونا، تقریبا در تمام کشورهای جهان جنبه فراگیری و عالم گیری به خود گرفته و تمام ملت های جهان را تحت تاثیر قرار داده است است. کووید ۱۹ میلیون ها نفر را مبتلا کرده، جان صدها هزار نفر را گرفته و تقریبا اقتصاد جهان را مختل کرده و ملت ها را از نظر سیاسی، اجتماعی به چالش کشیده است.»
این جامعه شناس پیامدهای این ویروس به ویژه در میان مدت و بلند مدت را یکسان نمی داند و معتقد است که همراه با عدالت نخواهد بود و اثرات منفی آن بیشتر متوجه کشورها و ملت های فقیر و طبقات پایین خواهد بود و اثرات مثبت و پیامدهای مثبتی به ویژه در زمینه اقتصادی برای کشورهای و ملت های غنی به همراه خواهد داشت و شکاف میان کشورها و طبقات اجتماعی را گسترده تر خواهد کرد؛ هرچند در حوزه اثرگذاری بلند مدت خود، جامعه جهانی را به سمت دموکراسی رهنمون سازد.
این محقق در این پژوهش معتقد است که «شیوع ویروس کرونا پیش از هشتم دسامبر آغاز شده و کوتاهی برخی کشورها و نهادها یا سازمان های بین المللی در شیوع و عالم گیری آن، نقش بسزایی داشته است.»
میرزایی در این پژوهش با در نظر گرفتن چهار دیدگاه درباره ویروس کرونا، می نویسد: «سه دیدگاه آن معطوف به علت ها و یک دیدگاه در خصوص پیامدها است. در دو دیدگاه نخست، علت بیماری به تروریسم زیستی نسبت داده می شود و وجود دو پیکره سیاسی و اقتصادی را هدف قرار می دهد که در آن از یکسو کشورهای غربی- شمالی متهم به ساخت و گسترش این ویروس هستند و از سوی دیگر چین به عنوان خاستگاه این ویروس، متهم به ساخت و گسترش این ویروس در راستای هدف های سیاسی و اقتصادی می شود که با توجه به شواهد این دو دیدگاه تا حد زیادی رد می شود.»
این دکتری جامعه شناسی ادامه می دهد: «دیدگاه سوم علت را ناشی از روابط و تعامل های نامناسب انسان و طبیعت می داند و شیوع این ویروس را ناشی از پاسخ درخور طبیعت به تجاوز انسان و طبیعت می داند که با توجه به استدلال های موجود، این امکان پذیرترین دیدگاه درباره علت و شکل گیری و شیوع این ویروس در نظر گرفته می شود.»
میرزایی در توضیح دیدگاه چهارم که مربوط به پیامدها است، نتیجه می گیرد: «علاوه بر تاثیر این ویروس در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انتظار یک تغییر انگاره ای حاصل از ویروس دور از دستررس نخواهد بود و احتمالا جهان شاهد یک گردش کلی و قوی به سمت انگاره علمی و فاصله گیری از انگاره های درک متعارفی، خرافی و شبه دینی خواهد بود.»
به گفته این محقق حتی می توان گفت «تغییر در نظام های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح جهان قابل انتظار خواهد بود و احتمالا کشورهای مطلق گرا و اقتدارگرا به تشکیل حکومت و یا دولت استثنا به ویژه در زمان های بحران روی خواهند آورد، اما دولت های دموکرات و رفاه در قالب «ملت- دولت» تلاش خواهند کرد اعتماد اجتماعی و عمومی را تقویت کنند تا ماندگاری خود را تضمین کنند.»
میرزایی در نهایت نتیجه گیری می کند که «با توجه به تغییر انگاره ای که پیش بینی می شود در جهان صورت گیرد، می توان پیش بینی کرد که آهنگ رشد مدرنیته تندتر، فناوری دیجیتالی و ارتباط مجازی پیشرفته تر و گسترده تر شود و اقتصاد و مناسبات اجتماعی بیشتر به سمت مجازی بنیاد بودن سوق یابد. همچنین انگاره علمی و نظام کارشناسی برجسته تر شود و علم چیرگی و نفوذ اخیر خود را به شبه دین و خرافات افزایش دهد و احساس ناایمنی به ویژه در حوزه سلامت افزایش یابد و جهان سرمایه دار بر زیست پزشکی و زیست سرمایه تاکید بیشتری داشته باشد. در نتیجه دولت های رفاه بیشتر به اقدامات رفاهی و سلامتی بها دهند.»
این مقاله در پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی منتشر شده است.
اتهای پیام
با همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا، جهان با چالشی مواجه شده که به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد، این بیماری امروزه در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی تاثیر زیادی داشته است و پیش بینی می شود در جهان موج پنجمی را با نام دوران پساکرونایی ایجاد کند که روند مناسبات بین المللی، ملی و محلی را تغییر خواهد داد.
خلیل میرزایی – دکترای جامعه شناسی و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی رودهن در پژوهشی با عنوان «علت ها و پیامدهای همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا-کووید ۱۹» به چالش جدید پیش روی جهانیان پرداخته و در نهایت نتیجه گیری می کند که این ویروس احتمالا تغییرات بنیادینی را در سطح جهانی، ملی و محلی و در حوزه های گوناگونی موجب خواهد شد و احتمالا به یک تغییر انگاره ای منتج خواهد شد که در آن، انگاره علمی نقطه ارجاع خواهد بود.
میرزایی در این پژوهش می گوید: «ویروس کرونا، تقریبا در تمام کشورهای جهان جنبه فراگیری و عالم گیری به خود گرفته و تمام ملت های جهان را تحت تاثیر قرار داده است است. کووید ۱۹ میلیون ها نفر را مبتلا کرده، جان صدها هزار نفر را گرفته و تقریبا اقتصاد جهان را مختل کرده و ملت ها را از نظر سیاسی، اجتماعی به چالش کشیده است.»
این جامعه شناس پیامدهای این ویروس به ویژه در میان مدت و بلند مدت را یکسان نمی داند و معتقد است که همراه با عدالت نخواهد بود و اثرات منفی آن بیشتر متوجه کشورها و ملت های فقیر و طبقات پایین خواهد بود و اثرات مثبت و پیامدهای مثبتی به ویژه در زمینه اقتصادی برای کشورهای و ملت های غنی به همراه خواهد داشت و شکاف میان کشورها و طبقات اجتماعی را گسترده تر خواهد کرد؛ هرچند در حوزه اثرگذاری بلند مدت خود، جامعه جهانی را به سمت دموکراسی رهنمون سازد.
این محقق در این پژوهش معتقد است که «شیوع ویروس کرونا پیش از هشتم دسامبر آغاز شده و کوتاهی برخی کشورها و نهادها یا سازمان های بین المللی در شیوع و عالم گیری آن، نقش بسزایی داشته است.»
میرزایی در این پژوهش با در نظر گرفتن چهار دیدگاه درباره ویروس کرونا، می نویسد: «سه دیدگاه آن معطوف به علت ها و یک دیدگاه در خصوص پیامدها است. در دو دیدگاه نخست، علت بیماری به تروریسم زیستی نسبت داده می شود و وجود دو پیکره سیاسی و اقتصادی را هدف قرار می دهد که در آن از یکسو کشورهای غربی- شمالی متهم به ساخت و گسترش این ویروس هستند و از سوی دیگر چین به عنوان خاستگاه این ویروس، متهم به ساخت و گسترش این ویروس در راستای هدف های سیاسی و اقتصادی می شود که با توجه به شواهد این دو دیدگاه تا حد زیادی رد می شود.»
این دکتری جامعه شناسی ادامه می دهد: «دیدگاه سوم علت را ناشی از روابط و تعامل های نامناسب انسان و طبیعت می داند و شیوع این ویروس را ناشی از پاسخ درخور طبیعت به تجاوز انسان و طبیعت می داند که با توجه به استدلال های موجود، این امکان پذیرترین دیدگاه درباره علت و شکل گیری و شیوع این ویروس در نظر گرفته می شود.»
میرزایی در توضیح دیدگاه چهارم که مربوط به پیامدها است، نتیجه می گیرد: «علاوه بر تاثیر این ویروس در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انتظار یک تغییر انگاره ای حاصل از ویروس دور از دستررس نخواهد بود و احتمالا جهان شاهد یک گردش کلی و قوی به سمت انگاره علمی و فاصله گیری از انگاره های درک متعارفی، خرافی و شبه دینی خواهد بود.»
به گفته این محقق حتی می توان گفت «تغییر در نظام های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح جهان قابل انتظار خواهد بود و احتمالا کشورهای مطلق گرا و اقتدارگرا به تشکیل حکومت و یا دولت استثنا به ویژه در زمان های بحران روی خواهند آورد، اما دولت های دموکرات و رفاه در قالب «ملت- دولت» تلاش خواهند کرد اعتماد اجتماعی و عمومی را تقویت کنند تا ماندگاری خود را تضمین کنند.»
میرزایی در نهایت نتیجه گیری می کند که «با توجه به تغییر انگاره ای که پیش بینی می شود در جهان صورت گیرد، می توان پیش بینی کرد که آهنگ رشد مدرنیته تندتر، فناوری دیجیتالی و ارتباط مجازی پیشرفته تر و گسترده تر شود و اقتصاد و مناسبات اجتماعی بیشتر به سمت مجازی بنیاد بودن سوق یابد. همچنین انگاره علمی و نظام کارشناسی برجسته تر شود و علم چیرگی و نفوذ اخیر خود را به شبه دین و خرافات افزایش دهد و احساس ناایمنی به ویژه در حوزه سلامت افزایش یابد و جهان سرمایه دار بر زیست پزشکی و زیست سرمایه تاکید بیشتری داشته باشد. در نتیجه دولت های رفاه بیشتر به اقدامات رفاهی و سلامتی بها دهند.»
این مقاله در پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی منتشر شده است.
اتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «علت ها و پیامدهای همه گیری و عالم گیری ویروس کرونا» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.