ویژه نامه <a href="/fa/dashboard/ ir/حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه" class="text info">حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه</a>


امام صادق علیه السلام



ابو عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (۸۳ - ۱۴۸ق)، معروف به امام جعفر صادق امام ششم شیعیان است. مدت امامت آن حضرت ۳۴ و طول عمر ایشان ۶۵ سال بوده است. آن حضرت در سن ۳۱ سالگی به امامت رسید. امامت ایشان همزمان با سال های پایانی حکومت بنی امیه و سال های آغازین حکومت بنی عباس بود. از آنجا که حکومت بنی امیه در این سالها رو به ضعف و سقوط می رفت و بنی عباس نیز استقرار پیدا ننموده بودند و علاوه بر آن در ابتدای حکومت خود برای جلب نظر بیشتر منش سرکوب را نداشتند، به امام صادق علیه السلام فرصتی دست داد که نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کند، تا جایی که از مذهب شیعه اثنی عشری با عنوان «مذهب جعفری» و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد می شود.



H111-1.jpg






مقام | امام ششم
نام | جعفر
القاب | صادق
کنیه | ابوعبدالله
پدر | امام باقر علیه السلام
مادر | ام فروه
زادروز | ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری
زادگاه | مدینه
مدت امامت | ۳۴ سال
مدت عمر | ۶۵ سال
تاریخ شهادت | سال ۱۴۸ هجری قمری
علت شهادت | مسومیت توسط زهر
قاتل | منصور عباسی لعنه الله
مدفن | مدینه، بقیع



محتویات





ولادت



ابو عبدالله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (علیهم السلام)، فرزند امام باقر علیه السلام، بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ربیع الاول سال ۸۰ هجری[۱] و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری[۲] و در مدینه به دنیا آمد. مادر آن حضرت، فاطمه (ام فروه) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد.



کنیه و لقب



معروف ترین کنیه آن حضرت، «ابا عبدالله» است که در زبان روایات و احادیث منقول از سوی ایشان بدان بسیار بر می خوریم. ابا اسماعیل و ابا موسی دو کنیه دیگر ایشان هستند که اباموسی را فقط شیعه به کار می برد، و این کنیه ها به اعتبار فرزندان امام بوده که این اسامی را دارا بودند.[۳]



برای آن حضرت القاب متعدد و متنوعی است که هر کدام به نوعی صفت و حقیقتی را در ایشان نشان می دهد. معروف ترین لقب ایشان «صادق» است، به معنی راستین و راستگو. و از دیگر القاب ایشان می توان موارد زیر را نام برد:




  • فاضل: دارای فضیلت و برتری از جهات مختلف).

  • قائم: به معنی ثابت و پایدار، قیام کننده، برپا و استوار.

  • طاهر: به معنی پاک از هر پلیدی

  • کامل: کسی که از عیب ها منزه و دور و برکنار است.

  • منجی: نجات بخش و رستگار کننده، عامل رستگاری و نجات.

  • صابر: بردبار، متحمل، مقاوم، در برابر دشواری ها، استوار و پایدار.

  • لسان الصدق: زبان راست، و راستگوی در سخن.

  • کلمة الحق: کلمه حق.



پیامبر (ص) فرموده است: به هنگامی که پسرم جعفر بن محمد بدنیا آمد، او را صادق بخوانید، بدان خاطر که در تداوم امامت، فرزندی به دنیا می آید که به همین نام (جعفر) موسوم می شود، بدون حقی دعوی امامت می کند و او را جعفر کذاب می نامند.[۴]



سیمای آن حضرت



در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: «امام صادق قدی متوسط داشتند، چهره ای درخشان و موهای سیاه و بینی بلند و زیبا، جلو سرشان مو نداشت و موهای سینه تا شکمش کم بود، روی صورتش خالی سیاه داشت و روی بدنش خالهای قرمز داشت .»[۵]



شخصیت علمی



حسن بن علی الوشاء می گفت: در مسجد کوفه نهصد نفر را دیده که حدثنی جعفر بن محمد[۶] می گفتند. برخی منابع، شمار کسانی را که از آن حضرت تلمذ کرده و حدیث شنیده اند، حدود چهار هزار نفر یاد کرده اند.[۷]



امام صادق علیه السلام در میان اهل سنت، از نظر روایت حدیث و فقاهت و افتاء، از موقعیت شامخی برخوردار بوده، به طوری که او را از شیوخ مسلم ابو حنیفه و مالک بن انس و شمار فراوانی از محدثان بزرگ زمان خود به شمار آورده اند. مالک بن انس، رئیس مکتب فقهی مالکی از جمله کسانی است که مدتی در محضر امام صادق علیه السلام تلمذ کرده است. ابن حجر هیثمی نیز در مقام تمجید از شخصیت علمی امام اشاره به این نکته دارد که افرادی چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثوری، ابو حنیفه و شعبه و ایوب فقیه، از آن حضرت نقل روایت نموده اند.[۸]



رسیدن به امامت



امام صادق علیه السلام مدت ۱۲ تا ۱۵ سال (بنابر اختلاف) با جد بزرگوارش امام زین العابدین علیه السلام و بعد از شهادت ایشان، مدت ۱۹ سال با پدرش امام باقر علیه السلام زندگی کرد.[۹]



آن حضرت در سالهای پایانی حکومت عبدالملک بن مروان (۶۵ - ۸۶) به دنیا آمد. و تا پیش از امامت ایشان، پنج نفر دیگر از حاکمان بنی امیه بر سر کار آمدند.



در سال ۱۱۴ قمری امام باقر علیه السلام به شهادت رسید و امامت به امام صادق منتقل شد. مطابق با ارشاد شیخ مفید، امام باقر علیه السلام آن حضرت را آشکارا و علنی به امامت منصوب نمود. هشام بن سالم از آن حضرت نقل کرده است که چون هنگام وفات پدرم شد، فرمود پسرم جعفر به تو سفارش می کنم که نسبت به اصحاب من خوش رفتار باشی. عرض کردم چنان در پیشرفت و تعلیم و تربیت آنها می کوشم که هر کدام از برجسته ترین افراد جامعه شوند و احتیاجی به دانش دیگران نداشته باشند.[۱۰]



امامت آن حضرت ۳۴ سال به طول انجامید[۱۱] که ۱۸ سال در دوره اموی و ۱۶ سال در دوره عباسی بوده است.[۱۲]



خلفای معاصر امام صادق علیه السلام



در دوران امامت امام صادق علیه السلام، حوادث سیاسی مهمی رخ داد که از جمله آنها جنبش علویان (قیام زید بن علی در سال ۱۲۲ و قیام محمد بن عبد الله بن حسن و برادرش ابراهیم در سالهای ۱۴۵ و ۱۴۶ هجری) و جنبش عباسیان بود که به دنبال آن حکومت اموی سقوط کرده و عباسیان روی کار آمدند. جدایی عباسیان و علویان نیز که زمینه های آن قبل از به حکومت رسیدن آل عباس آماده شده بود، از جمله حوادثی است که در زمان آن حضرت به وقوع پیوست.



بخش امامت زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام را می توان به دو بخش تقسیم نمود:



۱- قسمت اول زندگی امام جعفرصادق علیه السلام از سال ۱۱۴ هجری تا ۱۴۰ هجری می باشد. در این دوره امام از فرصت مناسبی که به وجود آمد، استفاده نمود و مکتب جعفری را به تکامل رساند. در این مدت، ۴۰۰۰ دانشمند تحویل جامعه داد و علوم و فنون بسیاری را که جامعه آن روز تشنه آن بود، به جامعه اسلامی ارزانی داشت.
۲- قسمت دوم زندگی امام که شامل هشت سال آخر عمر ایشان می باشد. در این دوره، امام بسیار تحت فشار و اختناق حکومت منصور عباسی قرار داشت. در این دوره امام دائما تحت نظر بود و مکتب جعفری عملا تعطیل گردید.[۱۳]





۱- هشام بن عبدالملک (۱۰۶-۱۲۵) (امامت امام از سال ۱۱۴ و همزمان با این خلیفه آغاز شد.)
۲- ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶-۱۲۵)
۳- یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)
۴- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶)
۵- مروان بن محمد معروف به مروان حمار (۱۳۲-۱۲۶).





۱- ابوالعباس سفاح (عبدالله بن محمد) (۱۳۷-۱۳۲)
۲- ابوجعفر منصور دوانیقی (۱۳۷-۱۴۸).



امام صادق در دوران امویان



هشام بن عبدالملک پس از سرکوبی قیام زید بن علی بن حسین، دشمنی با آل علی را آشکارتر کرد و به کارگزارانش دستور داد تا بر علویان سخت بگیرند، و نام آنان را از دیوان حذف کنند و زندانها را از آنان انباشته سازند. اما همین رفتارهای خصمانه امویان با شیعیان، و پایداری شیعیان بر اعتقاداتشان از سوی دیگر، تودۀ مردم را نسبت به بنی امیه بدبین می کرد و بر احساس و آگاهی مردم نسبت به آل محمد می افزود. در پرتو آن جلسات و اجتماعات مخفی، به قصد قیام عمومی و بر انداختن امویان و انتقال خلافت به آل علی، تشکیل گردید. پراکنده شدن مبلغان اندیشه انقلاب و پیدایی اختلافات درونی دولت اموی را آشفته کرد و ناتوانی به پیکر آن دولت راه یافت و عوامل ویرانی و نابودی بر آن چیره شد.



اما با این وجود امام به علت کمبود یاران واقعی و مخلص[۱۴]، صلاح را در این می دید که به صورت مستقیم در قیامهای بر ضد حکومت شرکت نکند و در عوض در فرصت به دست آمده پایه های علمی مکتب شیعه را تقویت نماید و هویت فقهی و اعتقادی مذهب امامیه را روشن سازد به گونه ای که مذهب شیعه بخاطر فعالیت های علمی امام صادق علیه السلام با نام مذهب جعفری شناخته شد.



در جلسات درس امام صادق (علیه السلام) گاه تا چهار هزار نفر شرکت می کردند. کسانی که در جلسات درس امام حضور می یافتند دانش طلبان و راویان حدیث بودند که معمولا از جاهای دور به درس او حاضر می شدند.



امام صادق و قیام عباسیان



در دوران ضعف بنی امیه، بنی عباس توانستند با وعده انتقام خون زید بن علی و فرزندش یحیی و شعار الرضا من آل محمد، بر ضد امویان دست به قیام زدند. کار اصلی دعوت بنی عباس به دست دو نفر ابو سلمه خلال که به عنوان وزیر آل محمد شهرت داشت[۱۵] و ابو مسلم خراسانی انجام شد. آنچه که مردم از این شعار در می یافتند این بود که قرار است شخصی از خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله که طبعا جز علویان کسی نمی توانست باشد، باید به خلافت برسد. ولی ضعف سیاسی علویان و تلاش بی وقفه بنی عباس، مسائل پشت پرده را به نفع دسته دوم تغییر داد. در عین حال تا آخرین روزها، در عراق کلید کار در دست ابو سلمه خلال بود که در کوفه، سفاح و منصور را تحت نظر داشت تا آن که به محض سقوط امویان از مردم برای سفاح بیعت گرفت. اما چندی بعد به اتهام دعوت برای علویان و این که تلاش می کرده علویان را جایگزین عباسیان نماید، کشته شد.



ماجرا از این قرار بود که ابو سلمه نامه ای به امام صادق علیه السلام و دو نفر دیگر از علویان نوشت و ابراز تمایل کرد تا در صورت قبول آنها، برای ایشان بیعت بگیرد. امام صادق علیه السلام آگاه بود که چنین دعوتی پایه ای ندارد. حتی اگر پایه ای هم می داشت، امام وضعیت را برای رهبری یک امام شیعه مناسب نمی دید. از نظر امام صادق علیه السلام، دعوت ابو سلمه نمی توانست جدی تلقی شود. از این رو در پاسخ نامه او، حضرت به فرستاده او فرمود: «ابو سلمه، شیعه شخص دیگری است.»[۱۶]



امام صادق در دوره عباسیان



اولین خلیفه عباسی ابوالعباس سفاح بود. روزگار او روزگار انقلاب و شورش بود و مردم به سرکوب و تعقیب بازمانده های اموی سرگرم بودند. همچنین سیاست دولت جوان و جدید چنین اقتضا داشت که سفاح با پسر عموهایش نرم و مهربان باشد، و به خونخواهی از قاتلان امام حسین (علیه السلام) تظاهر کند. در این دوران امام صادق علیه السلام آزادی عمل خوبی برای تعلیم و تربیت شاگردان داشت.



در سال ۱۳۶ هجری منصور دوانیقی دومین خلیفه عباسی، به خلافت رسید و تا سال ۱۵۸ هجری حکومت کرد. دوران منصور یکی از پر اختناق ترین دوران های تاریخ اسلام است. به طوری که حکومت ارعاب و ترور، نفس های مردم را در سینه خفه کرده و وحشت، همه را فراگرفته بود. او برای استحکام پایه های حکومت خود، افراد زیادی را به قتل رساند که ابومسلم خراسانی را می توان یکی از این افراد دانست.[۱۷]



مهمترین مسئله ای که منصور را به رنج و زحمت می انداخت، وجود علویان که در راس آنان شخص امام جعفرصادق علیه السلام قرار داشت، بود. وی برای این که شخصیت و عظمت امام را بکاهد، شاگردان امام را رو در روی ایشان قرار می داد تا با آن حضرت به مباحثه برخیزند[۱۸] و امام را مغلوب کنند، ولی موفق نگردید.



از روزی که منصور به حکومت رسید تا روز شهادت امام جعفرصادق علیه السلام که ۱۲ سال به طول کشید، با وجودی که بین امام و منصور فاصله زیادی وجود داشت، زیرا امام در حجاز بودند و منصور در عراق می زیست، ولی به انواع مختلف، امام را مورد آزار و اذیت خود قرار می داد و چندین بار امام را نزد خود فراخواند تا او را به شهادت برساند ولی موفق به انجام نیت شوم خود نشد.-[۱۹]



منصور درباره امام صادق علیه السلام تعبیر عجیبی دارد. می گوید: جعفر بن محمد مثل یک استخوان در گلوی من است؛ نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم آن را فرو برم. نه می توانم مدرکی از او بدست آورم و کلکش را بکنم و نه می توانم تحملش کنم.[۲۰]



برخورد امام صادق با منصور دوانیقی



امام صادق علیه السلام در میان بنی هاشم به عنوان یک شخصیت معنوی منحصر به فرد مطرح بود.[۲۱] او در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسیاری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبیعی بود که منصور با توجه به کینه شدیدی که نسبت به علویان داشت، آن حضرت را به شدت زیر نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی داد. فعالیتهای امام به طور عمده در پنهانی انجام می گرفت و آن حضرت مکرر اصحاب خود را به کتمان و حفظ اسرار اهل بیت علیهم السلام دستور می داد.[۲۲]



امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور - جز در مواردی- سرباز می زد و به همین سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می گرفت.[۲۳] چنانکه روزی به آن حضرت گفت: چرا مانند دیگران به دیدار او نمی رود؟ امام در جواب فرمود: کاری نکرده ایم که به جهت آن از تو بترسیم؛ و از امر آخرت پیش تو چیزی نیست که به آن امیدوار باشیم؛ و این مقام تو در واقع نعمتی نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتی برای خود نمی دانی که تو را دلداری بدهیم، پس پیش تو چه کار داریم؟[۲۴]



آن حضرت عالمانی را که به دربار شاهان رفت و آمد داشتند، از این کار بیم داده و می فرمود: فقیهان امنای پیامبران اند، اگر فقیهی را ببینید که پیش سلاطین رفت و آمد دارد، او را متهم کنید.[۲۵]



امام صادق و قیام های علویان



قیام زید بن علی بن الحسین



زید بن علی، برادر امام باقر علیه السلام بود و با توجه به اهمیت زیادی که امام باقر از لحاظ علمی در جامعه داشت، موقعیت چشم گیری برای زید و حرکت انقلابی او به وجود نیامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوی بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت. امام باقر علیه السلام در سال ۱۱۴ یا ۱۱۷ رحلت فرمود و پس از آن امام صادق علیه السلام به عنوان ششمین امام از امامان شیعه علیهم السلام، نظرها را به سوی خود جلب کرد. اواخر دهه دوم قرن دوم، زید پس از پشت سر گذاشتن یک سلسله اختلافات و مشاجرات لفظی با هشام بن عبد الملک، تصمیم به اعتراض علیه قدرت حاکم گرفت و در صفر (سال ۱۲۲) در کوفه دست به یک حرکت انقلابی زده و پس از دو روز درگیری نظامی به شهادت رسید.



در برخی از روایات شیعه آمده است که زید از معتقدان به امامت امامان شیعه از جمله امام باقر و امام صادق علیهما السلام بوده است، چنانکه از او نقل شده که می گفت: جعفر، امام ما در حلال و حرام است.[۲۶]



و در روایتی از امام صادق علیه السلام دربارۀ زید چنین آمده است: خدا او را رحمت کند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، که اگر پیروز می شد وفا می کرد و اگر زمام امور را به دست می گرفت، می دانست آن را به دست چه کسی بسپارد.



در نقل دیگری آن حضرت در برابر کسانی از شیعیان که از زید تبری می جستند، آنها را تأیید فرموده است. هر دو قسم این روایات در مصادر اهل سنت نقل شده است، اما سر جمع رضایت امام را از اصل قیام نشان نمی دهد.[۲۷]



با این همه، مسلم است که حضرت به قیام زید، به عنوان «قیامی بر ضد ستمگری» می نگریستند، چنانکه شخصیت اخلاقی زید را نیز تأیید می فرمودند و حاضر نبودند کسی به ایشان جسارت کند.



قیام نفس زکیه



ابوعبدالله محمد «نفس زکیه» و ملقب به «صریح قریش» در سال ۱۰۰ ه.ق به دنیا آمد. پدرش عبدالله فرزند حسن مثنی و نوه امام حسن مجتبی علیه السلام است. محمد را از جهت کثرت زهد و عبادت و فقه و دانایی و شجاعت و کثرت فضائل «نفس زکیه» می گفتند. او نامزد جمعی از بنی هاشم برای خلافت پس از امویان بود، ولی با پیشی گرفتن بنی عباس به چنین مقامی نرسید. محمد در سال ۱۴۵ ه. ق خروج کرد و با دویست و پنجاه نفر وارد مدینه شد و مردم به فتوای مالک بن انس با وی بیعت کردند. منصور او را ابتدا دعوت به صلح کرد، اما محمد نپذیرفت و با عده ای کمی از یارانش که هنوز بر بیعت خود پایدار بودند به نبرد سپاه خلیفه رفت و شکست خورد و کشته شد. مدفن او در بقیع است. پس از مرگش بسیاری از پیروانش چنین می پنداشتند که او به غیبت رفته است و زمانی مجدد بازمی گردد. پیروان این فرقه شیعه را محمدیه می نامند.



اختلاف میان فرزندان امام حسن و امام حسین علیهما السلام از آنجا پدید آمد که عبدالله بن حسن بن حسن فرزندش محمد را به عنوان قائم آل محمد[۲۸] معرفی کرد.



جریان بیعت علویان و عباسیان با نفس زکیه را، ابو الفرج اصفهانی به تفصیل نقل کرده است. بنا به نقل او، از عباسیان داود بن علی، ابراهیم امام، صالح بن علی، منصور و سفاح در این بیعت حاضر بودند. زمانی که در آن محفل از امام صادق علیه السلام سخن به میان آمد، عبدالله بن حسن پدر نفس زکیه گفت: حضور جعفر در اینجا لزومی ندارد؛ زیرا او کار شما را خراب می کند.



زمانی هم که امام مخالفت خود را با قیام آنها اعلام کرد، عبدالله بن حسن این عمل او را حمل بر حسادت کرد.[۲۹] در جریان شورش نفس زکیه در مدینه، امام صادق علیه السلام از مدینه خارج شده و به منطقه فرع در راه مدینه به مکه رفتند و پس از پایان ماجرا به مدینه بازگشتند.[۳۰] پیش از آن هم منصور از امام صادق به خاطر فتنه انگیزی عبدالله بن حسن و فرزندانش گله کرد. حضرت اختلاف میان خود و آنها را به وی یادآور شد.



پس از نفس زکیه برخی از برادرانش راه او را ادامه دادند و اینها به تدریج گروهی از شیعیان را نیز به دور خویش جمع کردند که عنوان زیدیه بر آنان اطلاق گردید. زیدیها، امام صادق علیه السلام را آماج ایراد اتهاماتی قرار دادند.



در حدیثی آمده است: زیدیان امام صادق را متهم می کردند که ایشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد. امام این اتهام را از خود رد کرده، فرمود: ولی من نمی خواهم علم خود را در کنار جهل آنان بگذارم.[۳۱]



نهضت علمی امام صادق علیه السلام



از سال ۱۲۹ هجری تا ۱۳۲ هجری که عباسیان روی کار آمدند؛ چون بنی امیه رو به ضعف و سقوط می رفتند، فرصت این که امام را تحت فشار قرار دهند، نداشتند و از طرفی عباسیان نیز که شعار طرفداری از خاندان پاک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و گرفتن انتقام خون به ناحق ریخته آنان را می دادند، به امام فشاری وارد نمی آوردند.



از این رو، این دوران، برای امام دوران آرامش و آزادی بود و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت های علمی و فرهنگی به شمار می رفت، فرصتی که برای هیچ یک از امامان دیگر به غیر از امام باقر علیه السلام که اندکی از این فرصت برای ایشان به وجود آمد و فعالیت علمی را شروع کرده بود، و هم چنین برای امام رضا علیه السلام، فراهم نگشت. ولی امام صادق علیهالسلام هم عمر طولانی (حدود ۷۰ سال) داشتند و هم محیط و زمان برای ایشان مساعد بود.[۳۲]



امام با استفاده از این فرصت نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نمودند و پایه های علمی مکتب شیعه را محکم کردند. حضرت در طول زندگی خود در مدینه زیست و تنها به قصد حج یا بنا به الزامات سیاسی، سفرهایی کوتاه به مکه و عراق داشت. وی در مدینه که اصلی ترین مرکز نشر سنت نبوی در آن عصر بود، مجلس و به عبارتی دانشگاه پررونقی داشت که جدا ساختن پیروان مذاهب و فرق مختلف در آن به سختی امکان پذیر بود. گسترۀ دانش حضرت از یک سو، و سعۀ صدر وی در تعامل با مذاهب گوناگون از سوی دیگر موجب شده بود تا طیف وسیعی از عالمان به عنوان طالب دانش جعفری به گرد آن حضرت درآیند. شاگردانی از خواص امامیه گرفته تا طیفهای متنوع عامه، از متکلم و فقیه گرفته تا مقری و محدث بر گرد حضرت دیده می شدند و از اقصی نقاط ماوراء النهر تا مغرب در شمار شاگردان او حضور داشتند. شیخ مفید اشاره دارد که بر اساس آنچه اصحاب حدیث احصا کرده اند، شمار شاگردان حضرت بالغ بر ۴ هزار نفر بوده است.[۳۳]



شاگردان نهضت علمی امام صادق





در منابع امامیه نیز طیف وسیعی از رجال به عنوان اصحاب حضرت معرفی شده اند. امام در رشته های مختلف، شاگردان بزرگی همچون «هشام بن حکم کندی»، «محمد بن مسلم»، «ابان بن تغلب »، «هشام بن سالم»، «معلی بن خنیس»، «محمد بن علی بن نعمان بجلی کوفی» معروف به «مؤمن الطاق»، «مفضل بن عمر»، «ثابت بن دینار» معروف به «ابو حمزه ثمالی»، «زرارة بن اعین»، «جابر بن یزید جعفی کوفی»، «صفوان بن مهران جمال اسدی کوفی» معروف به «صفوان جمال»، «عبدالله بن ابی یعفور»، «حمران بن اعین شیبانی»، «حمزه طیار»، «برید بن معاویه عجلی»، و … تربیت نمود.[۳۴]



در میان اصحاب حضرت، ۱۲ تن به عنوان فقهای اصحاب وی و به اصطلاح رجالیان شیعه، به عنوان «اصحاب اجماع» شناخته شده اند که فقاهت و وثاقت آنان مورد تأکید امامیه بوده، و از دیدگاه امامیه، آنان معتبرترین مروجان تعالیم حضرت محسوب بوده اند.



برخورد امام صادق با فرقه های دیگر



امام صادق علیه السلام در عصری زیست که علاوه بر حوادث سیاسی، یک سلسله حوادث اجتماعی و پیچیدگی ها و ابهام های فکری و روحی پیدا شده بود که اسلام را تهدید می کرد.



متکلمان



از بحث های داغ آن روز، بحث های کلامی بود. متکلمین در اصول عقاید و مسائل اصولی همچون خدا، صفات خدا، آیات مربوط به خدا، درباره نبوت و حقیقت وحی، درباره شیطان، توحید، ثنویت، قضا و قدر، جبر و اختیار و … بحث می کردند. جبریه، مشبهه، تناسخیه و … از مکاتب کلامی آن عصر بودند.



زنادقه



از خطرناکترین طبقه های این عصر، ظهور زنادقه بود. زنادقه طبقه متجدد و تحصیل کرده آن عصر بودند. که با زبان های زنده آن روز یعنی سریانی، فارسی، هندی و … آشنا بودند. در راس این گروه افرادی از قبیل ابن ابی العوجاء، ابوشاکر دیصانی و حتی ابن مقفع قرار داشتند.



غالیان



امام صادق علیه السلام همانند پدرشان، بشدت در برابر انحراف غلو ایستادگی کردند. باید گفت در طی سالها تلاش، از زمان امام علی علیه السلام تا امام باقر علیه السلام، محبوبیتی برای اهل بیت علیهم السلام پدید آمد و نفوذ تشیع در عراق و برخی از نقاط دیگر، تعمیق یافته بود. اینک غالیان می کوشیدند تا با رخنه در درون شیعه، آن را از داخل متلاشی کرده و چهره خارجی آن را خراب کنند.[۳۵]



جریان غالی از جهاتی برای تشیع خطرناک بود، زیرا نه تنها از درون سبب ایجاد آشفتگی در عقاید شیعه شده و آن را منزوی می کرد، بلکه شیعه را در نظر دیگران، انسانهای بی قید و بند نسبت به فروعات دینی نشان داده و بدبینی همگانی را نسبت به شیعیان به وجود می آورد.



از جمله اقدامات امام، دور کردن شیعیان اصیل از غالیان منحرف بود. بدیهی است وجود ارتباط میان شیعه و غالیان با جاذبه های احتمالی موجود در غلات، می توانست کسانی از شیعیان را به سوی غلو بکشاند، به ویژه که غالیان به دروغ خود را مرتبط با امامان علیهم السلام معرفی کرده و در برابر تکذیب امامان، اظهار می کردند که این تکذیب صرفا از روی تقیه است. این امر در فریب شیعیان ساده دل مؤثر بود.



در روایتی مسند از قول امام صادق علیه السلام آمده که حضرت با اشاره به اصحاب ابو الخطاب و دیگر غالیان، به «مفضل» فرمودند: یا مفضل! لا تقاعدوهم و لا تؤاکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم[۳۶]، ای مفضل! با غلات نشست و برخاست نکنید، با آنان هم غذا نباشید و همراهشان چیزی ننوشید و با آنان مصافحه نکنید.



در روایتی دیگر امام بار دیگر همین مسأله را تأکید کرده فرمود: و أما أبو الخطاب محمد أبی زینب الأجدع، ملعون و أصحابه ملعونون، فلا تجالس أهل مقالتهم فإنی منهم برئ و آبائی علیهم السلام منهم براء[۳۷]، ابو الخطاب و اصحابش ملعونند، با معتقدین به مرام او همنشین نشوید، من و پدرانم از او بیزاریم.



امام به ویژه نسبت به جوانان شیعه حساسیت زیادتری داشته و می فرمودند: احذروا علی شبابکم الغلاة لا یفسدوهم، الغلاة شر خلق الله، یصغرون عظمة الله و یدعون الربوبیة لعباد الله[۳۸]، درباره جوانان خویش از این که غلاة آنان را فاسد کنند بترسید. غلاة بدترین دشمنان خدا هستند، عظمت خدا را کوچک کرده و برای بندگان خداوند ادعای ربوبیت می کنند.



مکتب های مختلف فقهی



مدینه، کوفه، بصره و حتی اندلس، هر کدام مرکزی بشمار می رفتند که مالک ابن انس، ابوحنیفه و … رهبری آن را بر عهده داشتند.[۳۹]



امام با روسای مکاتب انحرافی بحث و محاجه علمی می نمود، به عنوان نمونه احتجاجات بسیار مفصل و طولانی آن حضرت با زنادقه به راستی اعجاب آور است. به عنوان نمونه کتاب «توحید مفضل» در اثر یک مباحثه با یک نفر دهری مسلک و رجوع مفضل به امام صادق علیه السلام پدید آمده است.



امام صادق علیه السلام همچنین برخی از شاگردان خود را چون هشام بن حکم برای بحث و مناظره با روسای مکاتب انحرافی تربیت خاص می کرد. و آنان خود به بهترین صورت در بحث ها بر مخالفین چیره می شدند.



در باب نحله های فقهی هم، مکتبی که امام صادق علیه السلام بنیانگذاری نمود، قوی ترین و نیرومندترین مکتب های فقهی آن زمان بوده، به طوری که اهل تسنن هم به آن اعتراف نمودند. ابوحنیفه[۴۰] و مالک[۴۱] شخصا از محضر امام استفاده کردند و مالک بارها از مدینه به خدمت امام می رسید و از وجود ایشان استفاده می برد. شافعی و احمد بن حنبل نیز از شاگردان امام هستند.[۴۲]



فرزندان امام صادق علیه السلام



از امام جعفر صادق علیه السلام هفت پسر و سه دختر بر جای ماند که عبارتند از:



۱- اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترین فرزند وی است. اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت. پس از شهادت حضرت صادق علیه السلام، عده ای از کج اندیشان به امامت اسماعیل و عده ا ی به امامت فرزند اسماعیل محمد پیوستند که آنان را اسماعیلیه می گویند.
۲- عبدالله افطح: وی همیشه با خواسته های پدر مخالفت می کرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نیز امامت وی را پذیرفتند که آنان را فطحیه می نامند. بعدها چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند.
۳- امام موسی کاظم علیه السلام .
۴- اسحاق بن جعفر صادق علیه السلام، شخص جلیل القدر و اهل فضل و تقوی بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و به امامت برادرش امام موسی علیه السلام قائل بود.
۵- محمد دیباج بن جعفرصادق علیه السلام. این شخص والا از سخی ترین و شجاع ترین مردمان عصر خود بود و در تمام سال یک روز در میان روزه دار بود. در سال یکصد و نود و نه به مأمون عباسی به خاطر ظلم ها و حق کشی های وی خروج کرد و مأمون نیز یکی از سرداران سپاه خود به نام عیسی جلودی را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در این جنگ سپاهیانش را فراری دادند و خود ایشان را نیز دستگیر کردند. وقتی که به مرز خراسان رسیدند در محلی به نام «فرقان چاپی» که امروزه معروف به لطف آباد است دار فانی را وداع گفت.
۶- عباس بن جعفر صادق علیه السلام است که سید جلیل القدر و دانشمند و فاضلی بوده است.
۷- علی بن جعفر علیه السلام، شخصی کثیر الفضل و پرهیزگار و صاحب عقیده صادق بود. این بزرگوار تحت تربیت برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به مقامات عالی علمی و عملی نایل شد.



دختران امام صادق علیه السلام:



۱- ام فروه که همنام مادرش بود. این ام فروه عروس زید بن علی بن الحسین بود.
۲- اسماء.
۳- فاطمه.



شهادت امام صادق علیه السلام



امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ هجری به دستور منصور عباسی به وسیله انگور زهرآلود مسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع و در جوار ائمه بقیع[۴۳] قرار دارد.[۴۴]



پانویس



۱- پرش به بالا↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۱؛ اثبات الوصیه، ص ۱۷۸
۲- پرش به بالا↑ الکافی، ج ۱، ص ۴۷۲؛ الارشاد، ص ۳۰۴؛ فرق الشیعه، ص ۷۸
۳- پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
۴- پرش به بالا↑ زندگانی امام جعفر صادق(ع)، ترجمه بحار الأنوار، ص۷
۵- پرش به بالا↑ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۴، ص۲۸۱
۶- پرش به بالا↑ الامام الصادق، ص ۱۲۹؛ و نک: الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ج ۱، ص ۶۷
۷- پرش به بالا↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۶
۸- پرش به بالا↑ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۰
۹- پرش به بالا↑ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مرتضی مطهری، ص ۱۳۷؛ الارشاد، ص۲۴۹.
۱۰- پرش به بالا↑ زندگانی امام جعفر صادق(ع) (ترجمه بحار الأنوارص۹
۱۱- پرش به بالا↑ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، استاد مطهری، ص ۱۳۷، الارشاد، ص ۲۴۹.
۱۲- پرش به بالا↑ تاریخ الامم والملوک، ج ۴، ص ۳۷۵/ الشیعه والحاکمون، ص ۱۳۷/ مروج الذهب مسعودی، ج ۳، ص ۲۳۳ به بعد/ الکامل، ابن اثیر، ج ۴، ص ۴۶۵ به بعد.
۱۳- پرش به بالا↑ سید سعید روحانی، نگاهی به رخدادهای عصر امام صادق علیه السلام، ماهنامه کوثر، ش۴۰
۱۴- پرش به بالا↑ سدیر صیرفی می گوید: نزد امام صادق(ع) رفتم و به عرض رساندم که: به خدا سوگند خانه نشینی برای شما روا نیست! فرمود: چرا ای سدیر؟ گفتم: چون دوستان، شیعیان و یاران شما فراوانند. به خدا اگر امیرمؤمنان به اندازه شما شیعه و یاور داشت ابوبکر و عمر در بردن حق او طمع نمی کردند. فرمود: ای سدیر، به نظر می رسد که چه مقدار باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود: صد هزار؟ گفتم: دویست هزار. فرمود:دویست هزار؟ گفتم: آری و نیمی از دنیا. امام در پاسخ سکوت اختیار کرد و پس از چند لحظه فرمود: ممکن است که با هم به ینبع برویم؟ گفتم: آری. در بین راه به جوانی رسیدیم که چند بزغاله را شبانی می کرد، حضرت نگاه کرد و فرمود: به خدا سوگند، اگر من به اندازه شماره این بزغاله ها یاور داشتم، سکوت برایم روا نبود! او می گوید: پیاده شدیم و نماز خواندیم. آنگاه که از نماز فراغت پیدا کردیم، متوجه بزغاله ها شدم، آنها را شمارش کردم؛ ۱۷ تا بیشتر نبودند. (اصول کافی، ج ۲، باب قلت عدد مؤمنین، ص ۱۹۰.)
۱۵- پرش به بالا↑ الوزراء و الکتاب، ص ۸۴؛ او و ابو مسلم هر دو از موالی به حساب می آمدند.
۱۶- پرش به بالا↑ مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۶۹؛ الوزراء و الکتاب، ص ۸۶
۱۷- پرش به بالا↑ تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۲۰۳-۱۹۹.
۱۸- پرش به بالا↑ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۹۷/ تاریخ الخلفا، سیوطی، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.
۱۹- پرش به بالا↑ الامام الصادق علیه السلام، محمد ابوزهره، ص ۲۸/ الامام جعفرالصادق رائد السنه والشیعه، ص ۱۹.
۲۰- پرش به بالا↑ مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج ۴، ص ۲۳۸/ الامام الصادق علیه السلام، مظفر، ج ۱، ص ۱۱۱/ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۵۹-۱۵۸/ وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۲۹/ کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۰۹-۲۰۸/ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۴۲.
۲۱- پرش به بالا↑ شذرات الذهب، ج ۱، ص ۲۲۰؛ جهاد الشیعة، ص ۱۰۴
۲۲- پرش به بالا↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، صص ۲۰۳- ۲۹۱
۲۳- پرش به بالا↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۰۷
۲۴- پرش به بالا↑ کشف الغمه، ج ۲، صص ۲۰۹- ۲۰۸؛ الامام الصادق علیه السلام، ص ۱۴۱
۲۵- پرش به بالا↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۸۴؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۸۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۲۶۲
۲۶- پرش به بالا↑ رجال النجاشی، ص ۱۳۰؛ کفایة الاثر، ص ۳۲۷، و نک‍: سیره و قیام زید بن علی، حسین کریمان، ص ۴۹ به بعد
۲۷- پرش به بالا↑ خطط مقریزی، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفیات، ج ۱؛ ص ۲۱۰
۲۸- پرش به بالا↑ مقاتل الطالبیین، ص ۱۴۱
۲۹- پرش به بالا↑ مقاتل الطالبیین، صص ۴۱-۴۰؛ سیره و قیام زید بن علی، ص ۷۵ به نقل از الارشاد، صص ۲۷۷-۲۷۶؛ اعلام الوری (ترجمه) ، صص ۳۸۴-۳۸۳؛ الامام الصادق علیه السلام، ص ۵۶ به نقل از الاحتجاج؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۷۳-۱۷۲؛ و نک‍: تاریخ طبری، ج ۷، ص ۳۰۲، ط عز الدین
۳۰- پرش به بالا↑ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۶۲
۳۱- پرش به بالا↑ تهذیب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشیعة، ج ۲، ص ۳۲
۳۲- پرش به بالا↑ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۵۷-۱۵۸.
۳۳- پرش به بالا↑ الارشاد، ۲/۱۷۹.
۳۴- پرش به بالا↑ رجال کشی، محمد بن حسن طوسی، ص ۲۷۵؛ قاموس الرجال، محمدتقی تستری، ج ۳، ص ۴۱۶/ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۳۴۵.
۳۵- پرش به بالا↑ به طوری که از یکی از خوارج، شیعه را متهم کرده بود که آنها گمان کرده اند به جهت دوستی اهل بیت مستغنی از انجام اعمال صالح بوده و از عذاب، به خاطر اعمال بدشان، نجات می یابند نک: الاغانی، ج ۲۰، ص ۱۰۷- به نقل از العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص ۲۰۳
۳۶- پرش به بالا↑ رجال کشی، حدیث ۵۲۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۱۵
۳۷- پرش به بالا↑ الغیبه ص ۱۷۷؛ مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۳۱۵
۳۸- پرش به بالا↑ الامالی، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۲۶۴
۳۹- پرش به بالا↑ بیست گفتار، ص ۱۸۰-۱۸۴.
۴۰- پرش به بالا↑ نعمان بن ثابت بن زوطی بن مرزبان معروف به ابوحنیفه دو سال شاگرد امام بود. (امام الصادق والمذاهب الاربعه، حیدر اسد، ج ۱، ص ۷۰).
۴۱- پرش به بالا↑ مالک بن انس نیز نزد امام می آمد و به شاگردی آن حضرت افتخار می کرد. (همان، ج ۱، ص ۵۳).
۴۲- پرش به بالا↑ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، ص ۱۵۱-۱۴۷.
۴۳- پرش به بالا↑ ائمه بقیع عبارتند از: امام حسن، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم السلام.
۴۴- پرش به بالا↑ الارشاد، شیخ مفید، ج ۲، ص ۲۷۱/ کتاب الحجه، کلینی، باب مولد الامام ابی عبدالله/ حیات الصادق، ص ۶/ اعلام الوری طبرسی، ص ۲۷۱/ اصول کافی، ج ۱، ص ۴۷۲/ بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱.



منابع





چهارده معصوم علیهم السلام



↓ اسامی ↓



حضرت محمد صلی الله علیه و آلهحضرت فاطمه سلام الله علیها



امام علی علیه السلامامام حسن علیه السلامامام حسین علیه السلامامام سجاد علیه السلامامام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلامامام رضا علیه السلامامام جواد علیه السلامامام هادی علیه السلامامام حسن عسکری علیه السلامامام زمان عجل الله تعالی فرجه



↓ مفاهیم وابسته ↓
اهل البیت علیهم السلامعصمتپنج تنعترتساداتاهل الذکراکمال دیناولی الأمر
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓
آیه تطهیرآیه امامتآیه اکمالحدیث ثقلینحدیث سفینهحدیث یوم الدارحدیث طیر مشوی



امام جعفر صادق علیه السلام



زندگی | ولادتپیش از امامتدوران امامتنهضت علمی و تربیت شاگردانقیام زید بن علی بن حسین (ع)قیام محمد نفس زکیهشهادت امام صادق علیه السلام
بستگان | پیامبر اکرم(ص) • امام علی(ع) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • امام سجاد (ع) • امام باقر (ع) • امام کاظم (ع) • زید بن علیام فروهحمیده خاتون
اصحاب | زرارة بن اعین شیبانیمحمد بن مسلم بن رباحفضیل بن یسار البصریبرید بن معاویة المعجلیابوبصیر اسدیابوبصیر مرادیمعروف بن خربوذلیث بن البختریجابر بن یزید جعفیجابر بن حیانهشام بن حکمابان بن تغلبابو حمزه ثمالی عبدالرحمن بن حجاج بحلیمعلی بن خنیس بزاز کوفیمعاذ بن کثیر الکسائی الکوفیمحمد بن علی بن نعمان کوفیفیض بن المختار کوفیهشام بن محمد السائب الکلی ابوالمنذرعمران بن عبدالله بن سعد اشعریعبدالله بن ابی یعفورصفوان بن مهرانحریز بن عبدالله سجستانیاسحاق بن عمار صیرفیمحمد بن ابی عمیربهلولمفضل بن عمر جعفییونس بن ظبیان کوفی
آثار |
مکان های مرتبط | مدینهبقیعکربلاکوفه



رده ها:




گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «ویژه نامه حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.