دلایل موفقیت قیام <a href="/fa/dashboard/ حسین (ع)" class="text info">امام حسین (ع)</a> از منظر <a href="/fa/dashboard/ کریم" class="text info">قرآن کریم</a> و <a href="/fa/dashboard/ سجاد(ع)" class="text info">امام سجاد(ع)</a>

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مهیار خانی مقدم، استادیار گروه قرآن و حدیث و مسئول مرکز اندیشه ورزی در معارف دینی دانشگاه گیلان، در مقاله ای که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، به بازخوانی برخی مفاهیم رایج در پرتو فرازهایی معرفتی از نهضت عاشورا پرداخته است که در زیر می خوانیم:
از جمله نکاتی که در کنار برگزاری مراسم های مختلف عزاداری برای حضرت سید الشهدا علیه السلام و اصحاب باوفایش مورد توجه عزاداران آن حضرت قرار می گیرد، تأملی در محتوا و آموزه های معرفتی است که می تواند کیفیت سبک زندگی محبان آن حضرت را رو به کمال، تغییر دهد. از جمله نکات قابل تأمل، تفکر درباره مفاهیم برجسته بینشی است که خود را در قالب الفاظ و اصطلاحات در میان افراد جامعه، نمایان می کند و در رفتار و گرایش های افراد مؤثر است.
یکی از این مفاهیم و اصطلاحات رایج، «موفقیت» است که تمام افراد در عرصه های مختلف زندگی به دنبال آن هستند و از به دست آوردن آن، احساس خوشایند و آرامش خاطر دارند. تعاریف متعددی از این مفهوم در میان مردم وجود دارد؛ برخی دستیابی به پول فراوان، برخی دیگر ارتقای شغلی، برخی دیگر رسیدن به درجاتی از علم و مدارک علمی و حتی برخی دیگر دستیابی به منزل یا ماشین های آنچنانی را نشانه موفقیت خود قلمداد می کنند. از نظر مردم در سطح جامعه، موفقیت تعاریف مختلفی دارد و عمدتا ناظر به نوع نگاه هر فرد است.
اما از آنجا که موفقیت یک اصل مهم در زندگی انسان و ناظر به فطرت انسانی بوده و این چنین مسئله بنیادینی نمی تواند به حال خود رها شده باشد، باید چارچوبه فهم موفقیت در آموزه های وحیانی قابل رصد باشد. بر این اساس اگر ریشه کلمه موفقیت را که «وفق» می شود، در قرآن جستجو کنیم به چهار آیه زیر دست می یابیم:
- «و إن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من أهله و حکما من أهلها إن یریدا إصلاحا یوفق الله بینهما إن الله کان علیما خبیرا» (نساء/۳۵): و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آن ها کمک می کند زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیات همه، با خبر است.)
-«فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم ثم جاؤک یحلفون بالله إن أردنا إلا إحسانا و توفیقا » (نساء/۶۲): پس چگونه وقتی به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتی می شوند، سپس به سراغ تو می آیند، سوگند یاد می کنند که منظور (ما از بردن داوری نزد دیگران)، جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟!
- «قال یا قوم أ رأیتم إن کنت علی بینة من ربی و رزقنی منه رزقا حسنا و ما أرید أن أخالفکم إلی ما أنهاکم عنه إن أرید إلا الإصلاح ما استطعت و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه أنیب» (هود/۸۸): گفت: ای قوم! به من بگویید، هر گاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح- تا آنجا که توانایی دارم- نمی خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم و به سوی او بازمی گردم!
-«لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا *إلا حمیما و غساقا *جزاء وفاقا» (نبأ/۲۶-۲۴): (طغیانگران) در آنجا نه چیز خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی، *جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون! *این مجازاتی است موافق و مناسب (اعمالشان)!
برجسته ترین نکات تفسیری برآمده از آیات مذکور بدین شرح است:
۱- در موارد حل اختلافات خانوادگی، اگر از سوی هر یک از زن و شوهر، افرادی با نیت خالص برای برقراری صلح و آشتی اقدام کنند، حتما خداوند آنها را در این امر موفق خواهد کرد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۵).
۲- منافقان گاه با سوگند خوردن دروغ به خداوند و استفاده از کلمات مقدسی چون احسان و توافق میان طرف های درگیر، کارهای بد خود در حمایت از افراد غیرحق را توجیه می کنند (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۴۰).
۳- هدف حضرت شعیب هم مانند تمام انبیای الهی، اصلاح عقیده و اخلاق و عمل افراد در حد توان بوده و در مسیر تحقق این هدف، فقط از خداوند استمداد و تایید می طلبیدند (آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۱۵).
۴- عذاب افراد در جهنم در تطابق کامل با اعمالی است که در این دنیا به آن مشغول بودند (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۶۸)
در مقام تحلیل آیات و نکات تفسیری، ذکر سه نکته کافی است:
۱- مشاهده می شود با توجه به نگاه به سیاق آیات، عمدتا موفقیت همراه با اصلاح است؛ پس شرط اساسی دستیابی به موفقیت، تغییر وضعیت ناپسند موجود است و در اینکه معیار تشخیص برای پسندیده یا ناپسند دانستن وضعیت چیست، در ادامه توضیح داده خواهد شود.
۲- توفیق و موفقیتی ماندگار است که از سوی خداوند باشد و نیت، نقش اساسی در کسب موافقت الهی دارد. توفیق الهی و برتری شامل حال کسانی می شود که دستورات او را اجرایی کند.
۳- معنای صحیح موفقیت این است که ما باید تمام ابعاد زندگی خود را مطابق با خواست خداوند متعال وفق و تطبیق دهیم. باید دقت کنیم که زندگی دنیوی بر حسب اقتضای آن، دارای دو گستره خوشی و ناخوشی است، موفقیت واقعی آن است که در هر دو گستره، بتوان مدیریت صحیحی داشت و از مسیر بندگی خداوند خارج نشد: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» (حدید/۲۳): برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.
بدین رو:
۱- می توان در عین حال که در زندگی، در عرصه ای به پیروزی ظاهری نرسید یا امکاناتی را به دست نیاورد یا امکانات موجود را از دست داد اما به دلیل تطبیق فرایند مدیریت آن حادثه بر مبنای اوامر و نواهی الهی، موفق بود.
۲- دستیابی به بالاترین حد از خانه، ماشین، علم و … به خودی خود، نه ناپسند است و نه پسندیده چون هدف نیستند بلکه وسیله کسب موفقیت انسان هستند و اگر از آن ها در مسیر بندگی خدا و کمک به بندگان خدا، استفاده شد، ولو به از دست دادن آن ها منجر شود، موفقیت بزرگی را شامل حال انسان می کنند.
اگر با این فهم قرآنی از موفقیت، در قضیه کربلا و تحلیل نحوه مدیریت امام حسین علیه السلام ورود کنیم، می توانیم نقدهای دنیاگرایان را به سهولت پاسخ دهیم. همان افرادی که مدعی اند در روز عاشورا امام حسین علیه السلام به دلیل نرسیدن به هدف خود (که حکومت بود) و از دست دادن جان خود و جمعی از فرزندان و یاران بی مانند خود و اسیر شدن و هتک حرمت خاندان وی، به موفقیتی دست پیدا نکرد! در مقام پاسخ، صرف عنایت بر سه نکته در راستای مطالب پیشین رهگشا است:
۱- امام حسین علیه السلام برخلاف نگاه ظاهری دنیایی که جان خود و عزیزترین افراد خود را از دست داد، اما در تمام ابعاد معرکه جنگ بر اساس آموزه های الهی(در قرآن کریم نمود دارند)، رفتار کرد و خود را باخواست الهی وفق داد و در واقع امانت های متعدد خداوند (جان خود و عزیزانش) را در بهترین حالت تقدیم خداوند کرد و به آن راضی بود؛ چنانچه کلامی در هنگام شهادت به ایشان منسوب است «الهی رضا بقضائک و تسلیما لأمرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین» (مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۳۵۷) و بالاتر از آن روایاتی (قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۲) که مخاطب این آیات را امام حسین علیه السلام بیان نموده اند: «یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» (فجر/۳۰-۲۷): تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو!
۲- از جمله ملاک هایی که مشخص کننده موفقیت ایشان است، باقی ماندن نام ایشان به نیکویی است زیرا خداوند می فرماید: «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق» (نحل/۹۶): آنچه نزد شماست فانی می شود اما آنچه نزد خداست باقی است! هر آنچه رنگ الهی بگیرد و به توفیق الهی، خود را با آن وفق دهد، باقی خواهد ماند ولو در یک زمانی تمام دستگاه های تبلیغاتی دشمنان اهل بیت علیه السلام بخواهند آن را از بین ببرند (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۶۱) اما خداوند وعده داده که نور خود را تکمیل خواهد کرد: «یریدون لیطفؤا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» (صف/۸): آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
۳-هدف اساسی امام حسین علیه السلام، اصلاح فرایند نگرش مسلمانان و عدم مدیریت آنها توسط ناصالحان بود چنانچه در وصیت نامه خود به محمد حنفیه فرمودند: أنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی ص أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبیعلی بن أبی طالب (مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹): قیام من از روی سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم نیست، تنها برای اصلاح در امت جدم(ص) قیام کردم و می خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدم(ص) و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم. برای آنکه تشخیص داد آیا این هدف امام محقق شد، عنایت بر روایتی از امام صادق(علیه السلام) کافی است: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) وقتی که ابراهیم بن طلحة بن عبیدالله، خطاب به امام سجاد(علیه السلام) گفت: «یا علی بن الحسین من غلب؟ قال: اذا اردت أن تعلم من غلب و دخل وقت الصلاة فاذن ثم اقم»(طوسی، الامالی، ص۶۷۷): ای علی بن الحسین! چه کسی (در این مبارزه) پیروز شد؟! امام(علیه السلام) فرمود: اگر می خواهی بدانی چه کسی (یزید یا امام حسین(علیه السلام)) پیروز شده است، هنگامی که وقت نماز فرا رسید، اذان و اقامه بگو (آن گاه ببین چه کسانی ماندند و چه کسانی رفتند).
انتهای پیام/
از جمله نکاتی که در کنار برگزاری مراسم های مختلف عزاداری برای حضرت سید الشهدا علیه السلام و اصحاب باوفایش مورد توجه عزاداران آن حضرت قرار می گیرد، تأملی در محتوا و آموزه های معرفتی است که می تواند کیفیت سبک زندگی محبان آن حضرت را رو به کمال، تغییر دهد. از جمله نکات قابل تأمل، تفکر درباره مفاهیم برجسته بینشی است که خود را در قالب الفاظ و اصطلاحات در میان افراد جامعه، نمایان می کند و در رفتار و گرایش های افراد مؤثر است.
یکی از این مفاهیم و اصطلاحات رایج، «موفقیت» است که تمام افراد در عرصه های مختلف زندگی به دنبال آن هستند و از به دست آوردن آن، احساس خوشایند و آرامش خاطر دارند. تعاریف متعددی از این مفهوم در میان مردم وجود دارد؛ برخی دستیابی به پول فراوان، برخی دیگر ارتقای شغلی، برخی دیگر رسیدن به درجاتی از علم و مدارک علمی و حتی برخی دیگر دستیابی به منزل یا ماشین های آنچنانی را نشانه موفقیت خود قلمداد می کنند. از نظر مردم در سطح جامعه، موفقیت تعاریف مختلفی دارد و عمدتا ناظر به نوع نگاه هر فرد است.
اما از آنجا که موفقیت یک اصل مهم در زندگی انسان و ناظر به فطرت انسانی بوده و این چنین مسئله بنیادینی نمی تواند به حال خود رها شده باشد، باید چارچوبه فهم موفقیت در آموزه های وحیانی قابل رصد باشد. بر این اساس اگر ریشه کلمه موفقیت را که «وفق» می شود، در قرآن جستجو کنیم به چهار آیه زیر دست می یابیم:
- «و إن خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من أهله و حکما من أهلها إن یریدا إصلاحا یوفق الله بینهما إن الله کان علیما خبیرا» (نساء/۳۵): و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر این دو داور، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آن ها کمک می کند زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیات همه، با خبر است.)
-«فکیف إذا أصابتهم مصیبة بما قدمت أیدیهم ثم جاؤک یحلفون بالله إن أردنا إلا إحسانا و توفیقا » (نساء/۶۲): پس چگونه وقتی به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتی می شوند، سپس به سراغ تو می آیند، سوگند یاد می کنند که منظور (ما از بردن داوری نزد دیگران)، جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) نبوده است؟!
- «قال یا قوم أ رأیتم إن کنت علی بینة من ربی و رزقنی منه رزقا حسنا و ما أرید أن أخالفکم إلی ما أنهاکم عنه إن أرید إلا الإصلاح ما استطعت و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه أنیب» (هود/۸۸): گفت: ای قوم! به من بگویید، هر گاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا می توانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح- تا آنجا که توانایی دارم- نمی خواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم و به سوی او بازمی گردم!
-«لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا *إلا حمیما و غساقا *جزاء وفاقا» (نبأ/۲۶-۲۴): (طغیانگران) در آنجا نه چیز خنکی می چشند و نه نوشیدنی گوارایی، *جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون! *این مجازاتی است موافق و مناسب (اعمالشان)!
برجسته ترین نکات تفسیری برآمده از آیات مذکور بدین شرح است:
۱- در موارد حل اختلافات خانوادگی، اگر از سوی هر یک از زن و شوهر، افرادی با نیت خالص برای برقراری صلح و آشتی اقدام کنند، حتما خداوند آنها را در این امر موفق خواهد کرد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۷۵).
۲- منافقان گاه با سوگند خوردن دروغ به خداوند و استفاده از کلمات مقدسی چون احسان و توافق میان طرف های درگیر، کارهای بد خود در حمایت از افراد غیرحق را توجیه می کنند (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۴۰).
۳- هدف حضرت شعیب هم مانند تمام انبیای الهی، اصلاح عقیده و اخلاق و عمل افراد در حد توان بوده و در مسیر تحقق این هدف، فقط از خداوند استمداد و تایید می طلبیدند (آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۱۵).
۴- عذاب افراد در جهنم در تطابق کامل با اعمالی است که در این دنیا به آن مشغول بودند (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۶۸)
در مقام تحلیل آیات و نکات تفسیری، ذکر سه نکته کافی است:
۱- مشاهده می شود با توجه به نگاه به سیاق آیات، عمدتا موفقیت همراه با اصلاح است؛ پس شرط اساسی دستیابی به موفقیت، تغییر وضعیت ناپسند موجود است و در اینکه معیار تشخیص برای پسندیده یا ناپسند دانستن وضعیت چیست، در ادامه توضیح داده خواهد شود.
۲- توفیق و موفقیتی ماندگار است که از سوی خداوند باشد و نیت، نقش اساسی در کسب موافقت الهی دارد. توفیق الهی و برتری شامل حال کسانی می شود که دستورات او را اجرایی کند.
۳- معنای صحیح موفقیت این است که ما باید تمام ابعاد زندگی خود را مطابق با خواست خداوند متعال وفق و تطبیق دهیم. باید دقت کنیم که زندگی دنیوی بر حسب اقتضای آن، دارای دو گستره خوشی و ناخوشی است، موفقیت واقعی آن است که در هر دو گستره، بتوان مدیریت صحیحی داشت و از مسیر بندگی خداوند خارج نشد: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» (حدید/۲۳): برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.
بدین رو:
۱- می توان در عین حال که در زندگی، در عرصه ای به پیروزی ظاهری نرسید یا امکاناتی را به دست نیاورد یا امکانات موجود را از دست داد اما به دلیل تطبیق فرایند مدیریت آن حادثه بر مبنای اوامر و نواهی الهی، موفق بود.
۲- دستیابی به بالاترین حد از خانه، ماشین، علم و … به خودی خود، نه ناپسند است و نه پسندیده چون هدف نیستند بلکه وسیله کسب موفقیت انسان هستند و اگر از آن ها در مسیر بندگی خدا و کمک به بندگان خدا، استفاده شد، ولو به از دست دادن آن ها منجر شود، موفقیت بزرگی را شامل حال انسان می کنند.
اگر با این فهم قرآنی از موفقیت، در قضیه کربلا و تحلیل نحوه مدیریت امام حسین علیه السلام ورود کنیم، می توانیم نقدهای دنیاگرایان را به سهولت پاسخ دهیم. همان افرادی که مدعی اند در روز عاشورا امام حسین علیه السلام به دلیل نرسیدن به هدف خود (که حکومت بود) و از دست دادن جان خود و جمعی از فرزندان و یاران بی مانند خود و اسیر شدن و هتک حرمت خاندان وی، به موفقیتی دست پیدا نکرد! در مقام پاسخ، صرف عنایت بر سه نکته در راستای مطالب پیشین رهگشا است:
۱- امام حسین علیه السلام برخلاف نگاه ظاهری دنیایی که جان خود و عزیزترین افراد خود را از دست داد، اما در تمام ابعاد معرکه جنگ بر اساس آموزه های الهی(در قرآن کریم نمود دارند)، رفتار کرد و خود را باخواست الهی وفق داد و در واقع امانت های متعدد خداوند (جان خود و عزیزانش) را در بهترین حالت تقدیم خداوند کرد و به آن راضی بود؛ چنانچه کلامی در هنگام شهادت به ایشان منسوب است «الهی رضا بقضائک و تسلیما لأمرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین» (مقرم، مقتل الحسین(ع)، ص۳۵۷) و بالاتر از آن روایاتی (قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۲) که مخاطب این آیات را امام حسین علیه السلام بیان نموده اند: «یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» (فجر/۳۰-۲۷): تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو!
۲- از جمله ملاک هایی که مشخص کننده موفقیت ایشان است، باقی ماندن نام ایشان به نیکویی است زیرا خداوند می فرماید: «ما عندکم ینفد و ما عند الله باق» (نحل/۹۶): آنچه نزد شماست فانی می شود اما آنچه نزد خداست باقی است! هر آنچه رنگ الهی بگیرد و به توفیق الهی، خود را با آن وفق دهد، باقی خواهد ماند ولو در یک زمانی تمام دستگاه های تبلیغاتی دشمنان اهل بیت علیه السلام بخواهند آن را از بین ببرند (ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۶۱) اما خداوند وعده داده که نور خود را تکمیل خواهد کرد: «یریدون لیطفؤا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» (صف/۸): آنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
۳-هدف اساسی امام حسین علیه السلام، اصلاح فرایند نگرش مسلمانان و عدم مدیریت آنها توسط ناصالحان بود چنانچه در وصیت نامه خود به محمد حنفیه فرمودند: أنی لم أخرج أشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی ص أرید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدی و أبیعلی بن أبی طالب (مجلسی، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹): قیام من از روی سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم نیست، تنها برای اصلاح در امت جدم(ص) قیام کردم و می خواهم به معروف امر کنم و از منکر بازدارم و به سیره جدم(ص) و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم. برای آنکه تشخیص داد آیا این هدف امام محقق شد، عنایت بر روایتی از امام صادق(علیه السلام) کافی است: پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) وقتی که ابراهیم بن طلحة بن عبیدالله، خطاب به امام سجاد(علیه السلام) گفت: «یا علی بن الحسین من غلب؟ قال: اذا اردت أن تعلم من غلب و دخل وقت الصلاة فاذن ثم اقم»(طوسی، الامالی، ص۶۷۷): ای علی بن الحسین! چه کسی (در این مبارزه) پیروز شد؟! امام(علیه السلام) فرمود: اگر می خواهی بدانی چه کسی (یزید یا امام حسین(علیه السلام)) پیروز شده است، هنگامی که وقت نماز فرا رسید، اذان و اقامه بگو (آن گاه ببین چه کسانی ماندند و چه کسانی رفتند).
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «دلایل موفقیت قیام امام حسین (ع) از منظر قرآن کریم و امام سجاد(ع)» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.