سینما به خبرنگاران ادای دین کرد / «آبادان یازده ۶۰» روایتی کم نظیر از جنگ



فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» یک روایت کم نظیر از جنگ است و می توان آن را ادای دین به تلاش تمامی فعالین عرصه خبر دانست. داستانی با کشش مناسب و پایانی درماتیک که نمی توان آن را حدس زد!

خبرگزاری فارس-کرمانشاه-رضا حیدری:دفاع مقدس با وجود عظمتی که دارد و تاثیری که بر مردم و تاریخ کشور گذاشته هنوز هم مظلوم است. بسیاری از روایت های آن نه بیان شده و نه به قاب سینما و تلویزیون کشیده شده است و تنها بخشی از این تاریخ بزرگ در کتاب ها ثبت و ضبط گردید.

با این وجود، غالب کتاب های پرفروش کشور و یا فیلم های سینمایی اکران شده در همین ژانر هستند و این نشان دهنده عنصر جذابیت در این حوزه است. با این وجود قاطبه تولیدات این حوزه نیز معطوف به خود جنگ است، منظور خود خود جنگ و چسبیده به خاکریزهای گرم جنوب و یا قله های سرد و یخ زده غرب است!

مولفان و نویسندگان کمتر به پشت خاکریزها و عقبه جنگ نگاه کرده اند اما هرگاه که خلاقیتی در این زمینه شکل گرفته، مخاطبان نیز به خوبی از آن استقبال کرده اند. نمونه مکتوب آن رمان «دا» است که روایتی جذاب از پشت صحنه های جنگ و توجه به مسائل پیرامونی آن دارد. ماجرای نیمروز دو (ردخون) هم به نوعی در ژانر دفاع مقدس هستند و مسائل حاشیه ای و امنیتی جنگ را روایت کرد و با استقبال بی نظیر مخاطبان مواجه شد.

همگی این مسائل نشان دهنده علاقه بالای مخاطب ایرانی برای شنیدن و دیدن تاریخ جنگ است و هر روایتی در این بستر برای او جذاب است. یکی از این دست روایت ها که به خوبی توانسته در بطن جنگ یک موضوع حاشیه ای و مهم را به قاب تصویر بکشد؛ فیلم سینمایی «آبادان یازده ۶۰» است.

این فیلم به کارگردانی و نویسندگی «مهرداد خوشبخت» و تهیه کنندگی «حسن کلامی» سال ۹۸ و در جشنواره فجر اکران شد و روایتی جذاب و گیرا از تلاش های کارکنان رادیو ملی نفت آبادان دارد.

داستان در روزهای اول جنگ و پیش از سقوط خرمشهر آغاز شده و سکانس آغازین آن از تخلیه رادیو توسط نیروهای محافظ شهر شروع می شود، بنا به دستور فرمانده نظامی رادیو پیش از اینکه به دست دشمن بعثی بیفتد باید تخلیه و منهدم می شد اما «علیرضا کمالی» که نقش مدیر وقت رادیو را بازی می کند، با حضورش مانع این کار می شود.

استدلال مدیر رادیو یک چیز بیشتر نیست؛ «مردم به امید نیاز دارند» و همین هم باعث می شود که رادیو را سرپا نگه دارد، با گذر چند روز و گسترده تر شدن ابعاد جنگ، نقش راهبردی و مهم رادیو برای همه عیان می شود، گزارش های لحظه به لحظه جنگ، پخش اطلاعیه ها، سرودهای انقلابی و حتی انجام عملیات روانی که باعث می شود بعثی ها فریب خورده و آبادان محاصره نشود از مهمترین اقداماتی است که کارکنان این رادیو در آن روزها انجام می دهند.

این فیلم در واقع ادای دین به خبرنگاران و فعالین عرصه خبر است و یک روایت کم نظیر از تلاش های این صنف در جنگ محسوب می شود. پافشاری مدیر کم حرف و جدی رادیو موجب شد که نه تنها مردم آبادان را ترک نکنند، بلکه در مواردی نقش ستاد جنگ را ایفا کرده و عملیات نظامی را رهبری کند.

بازیگران چگونه اند؟

ترکیب و چینش بازیگران به خوبی صورت گرفته است. در این فیلم همه جور شخصیتی به نمایندگی از جامعه آن روزهای ایران حضور دارد. مسیو با بازیگری «حسن معجونی» نماینده قشر ایرانی های کراواتی است، او یک مسیحی است و پس از انقلاب هم میخواسته ایران را ترک کند اما عشق وطن و وقوع جنگ مانع این کار می شود و با وجود آنکه خانواده اش در ایران نیستند، می ماند و تا آخرین لحظه رادیو را سرپا نگه می دارد.

«حمید رضا محمدی» و «شبنم گودرزی» نماینده نیروهای انقلابی و مذهبی داستان هستند و تضاد بانمکی را هم با حسن معجونی در کل فیلم دارند و موجب کشش داستان شده اند، نیروهای دلسوز و خسته نشدنی که سخت مشغول فعالیت هستند و غالب عملیات رسانه ای های صورت گرفته توسط این دو طراحی می شود.

مدیر رادیو و همسرش «ویدا جوان» نیز نماینده طبقه متوسط شهری هستند، همسر مدیر لباس های غربی می پوشد و حجاب را آنچان که باید رعایت نکرده و زیاد هم مایل نیست که علیرضا کمالی در رادیو بماند، او به آبادان آمده تا او را با خود به تهران ببرد، کاری که نهایتا موفق به انجام آن نمی شود و مجبور است که در کنار همسرش مانده و برای حفظ و بقای رادیو بجنگند!

خلاصه آنکه در این فیلم هر قشری نماینده ای دارد و همین موجب شده که ما تمام مردم ایران را در ساختمان رادیو ببینیم، همه آن ها با اختلاف نظرهایی که دارند به دنبال یک چیز هستند «اینجا آبادان است و آبادان می ماند».

ساخت فیلم چگونه است؟

فیلم خوش ساخت است، کارگردان وقت تلف نمی کند و داستان را تمیز جلو می برد، با وجود اینکه نمادها در این فیلم زیاد است اما تلاش زیادی برای برجسته کردن آن صورت نگرفته و همین هم باعث می شود مخاطب این نمادگرایی را پس نزد. نمونه این نمادگرایی در به شهادت رسیدن یک رزمنده بختیاری در آغوش مسیو است که کارگردان می خواهد این را وحدت ایران را در اوج افتراق در مذاهبش نشان دهد.

کارگردان در چند سکانس اهمیت نقش رادیو در مدیریت شرایط بحران را به تصویر می کشد. یکی از مهمترین این سکانس ها به دیالوگ اتاق آرشیو بین حسن معجونی و شبنم گودرزی بازمی گردد و اشاره ای که به کد محرمانه رادیو بی.بی.سی دارند که نهایتا منجر به سقوط دولت مصدق می شود. آن ها در این فیلم چندین بار عملیات رمز را انجام می دهند و با این کار اهمیت بالای رادیو را به مخاطب نشان می دهند.

نام این فیلم از فرکانس رادیو ملی آبادان گرفته شده، نامی که تا انتهای فیلم متوجه آن نمی شوید و در چند دیالوگ کوتاه علت این نامگذاری برای مخاطب روشن می شود.

خلاصه آنکه این فیلم خوش ساخت است، روایت کم نظیری دارد و بازیگران هم از پس نقش ها برآمده اند. به نظرم هر خبرنگاری حداقل یکبار این فیلم را باید با خانواده خود ببیند تا آن ها نیز متوجه سختی و اهمیت کار خبرنگاری شوند.

انتهای پیام/ح/خ

پرسش و پاسخ در سینما به خبرنگاران ادای دین کرد / «آبادان یازده ۶۰» روایتی کم نظیر از جنگ

گفتگو با هوش مصنوعی