مردم از لاتبازی و چاقوکشی خسته شدهاند

به گزارش مشرق، اگر سریال های کمدی و سطح پائین شبکه نمایش خانگی را کنار بگذاریم، تا پیش از این دو سریال، عمده فضای سریال های ایرانی به سوژه های مربوط به لات بازی، عربده کشی و چاقوکشی خلاصه می شد.
از سریال «سیاوش»، «سقوط» تا «یاغی» و «زخم کاری» و حتی «قورباغه» مدام با آثاری طرف بودیم که در آن ها پمپاژ خشونت می شد؛ شخصیت ها مدام در حال درگیری و دعوا و چاقوکشی و داد و فریاد بودند و این درگیری ها خط اصلی داستان را تشکیل می داد.
این سبک سریال سازی تا آنجا پیش رفت که در این سریال ها با تیپ ها و ماجراهایی شبیه به هم طرف بودیم و انگار سازندگانش جز همین سوژه های تکراری چیزی دیگری برای عرضه نداشتند. این سریال ها در حالی پخش می شدند که مخاطبان همذات پنداری خاصی با شخصیت هایش نداشتند و دغدغه های اجتماعی در آن ها روایت نمی شد.
چنین فضایی حس خوبی به مخاطب نمی دهد. مخاطب برایش سخت می شود دوباره پای دعوا و چاقوکشی شخصیت های یک سریال بنشیند.
سریال «داریوش» که تا الان دو قسمت آن پخش شده، از همین شیوه تبعیت می کند و داستانش را به کوچه های باریک و خانه های کوچک جنوب شهر برده که عده ای دنبال هم برای گرفتن انتقام هستند. آدم هایی که بدون ترس از قانون و پلیس، خیلی راحت چاقوکشی می کنند و از در و دیوار خانه مردم بالا می روند.
نوید محمودی و روح الله حجازی فر که سابقه همکاری با هم در سریال «پوست شیر» را داشته اند، ای کاش برای سریال «داریوش» از فضای اثر قبلی شان فاصله می گرفتند و با کمی خلاقیت به دنبال سوژه های ملموس تر و جذاب تر برای مخاطب می رفتند.
اگر آن ها امتحان شان را در «پوست شیر» پس دادند به این معنا نیست که باز هم بر همان موج سوار شوند و دوباره در همان حال و هوا سریال بسازند و به فکر اتفاقات تازه تر نباشند.
به نظر می رسد کارکرد اینگونه سریال ها حداقل در مقطع فعلی اگر نگوییم به پایان رسیده، حداقل کمرنگ شده است. مخاطبان امروز شبکه نمایش خانگی دنبال مجال و فراغی برای آسایش می گردد و تماشای چندین باره سریال هایی با موضوع گریز و فرار و دعوا و چاقوکشی، برای او آورده خاصی نخواهد داشت.
مخاطبان سریال های شبکه نمایش خانگی علاقه دارند بخشی از دغدغه های فکری، ذهنی و روزمره شان را در این سریال ها ببینند. سریال ها نیز باید همچون آینه، بازتابی از زندگی مردم کوچه و خیابان باشند؛ نه اینکه فقط سراغ سوژه های انتزاعی بروند و روندی تکراری از تعقیب و گریز را نشان دهند.
از سریال «سیاوش»، «سقوط» تا «یاغی» و «زخم کاری» و حتی «قورباغه» مدام با آثاری طرف بودیم که در آن ها پمپاژ خشونت می شد؛ شخصیت ها مدام در حال درگیری و دعوا و چاقوکشی و داد و فریاد بودند و این درگیری ها خط اصلی داستان را تشکیل می داد.
این سبک سریال سازی تا آنجا پیش رفت که در این سریال ها با تیپ ها و ماجراهایی شبیه به هم طرف بودیم و انگار سازندگانش جز همین سوژه های تکراری چیزی دیگری برای عرضه نداشتند. این سریال ها در حالی پخش می شدند که مخاطبان همذات پنداری خاصی با شخصیت هایش نداشتند و دغدغه های اجتماعی در آن ها روایت نمی شد.
چنین فضایی حس خوبی به مخاطب نمی دهد. مخاطب برایش سخت می شود دوباره پای دعوا و چاقوکشی شخصیت های یک سریال بنشیند.
سریال «داریوش» که تا الان دو قسمت آن پخش شده، از همین شیوه تبعیت می کند و داستانش را به کوچه های باریک و خانه های کوچک جنوب شهر برده که عده ای دنبال هم برای گرفتن انتقام هستند. آدم هایی که بدون ترس از قانون و پلیس، خیلی راحت چاقوکشی می کنند و از در و دیوار خانه مردم بالا می روند.
نوید محمودی و روح الله حجازی فر که سابقه همکاری با هم در سریال «پوست شیر» را داشته اند، ای کاش برای سریال «داریوش» از فضای اثر قبلی شان فاصله می گرفتند و با کمی خلاقیت به دنبال سوژه های ملموس تر و جذاب تر برای مخاطب می رفتند.
اگر آن ها امتحان شان را در «پوست شیر» پس دادند به این معنا نیست که باز هم بر همان موج سوار شوند و دوباره در همان حال و هوا سریال بسازند و به فکر اتفاقات تازه تر نباشند.
به نظر می رسد کارکرد اینگونه سریال ها حداقل در مقطع فعلی اگر نگوییم به پایان رسیده، حداقل کمرنگ شده است. مخاطبان امروز شبکه نمایش خانگی دنبال مجال و فراغی برای آسایش می گردد و تماشای چندین باره سریال هایی با موضوع گریز و فرار و دعوا و چاقوکشی، برای او آورده خاصی نخواهد داشت.
مخاطبان سریال های شبکه نمایش خانگی علاقه دارند بخشی از دغدغه های فکری، ذهنی و روزمره شان را در این سریال ها ببینند. سریال ها نیز باید همچون آینه، بازتابی از زندگی مردم کوچه و خیابان باشند؛ نه اینکه فقط سراغ سوژه های انتزاعی بروند و روندی تکراری از تعقیب و گریز را نشان دهند.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «مردم از لاتبازی و چاقوکشی خسته شدهاند» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.