سه معجزه ای که خدا به سلیمان(ع) عطا کرد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام ناصر رفیعی استاد حوزه علمیه قم دقایقی پیش در شبکۀ سه سیما در ویژه برنامه ای به صورت زنده از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با اشاره به آیۀ ۸۱ سورۀ انبیاء گفت: خدا در این سوره داستان انبیاء را مختصر و مفصل آنها را در سوره های دیگر بیان کرده است، داستان مفصل سلیمان علیه السلام در سورۀ نمل تقریبا در ۳۰ آیۀ ذکر شده است. جوانان و نوجوانان در ماه مبارک رمضان، فرصت را غنیمت بشمارند و داستان های قرآنی را مطالعه کنند.
وی افزود: بعد از وفات حضرت داوود علیه السلام، نبوت و امامت که انتخاب الهی است به سلیمان علیه السلام در سیزده سالگی رسید، با وجود اینکه داوود(ع) فرزندان دیگری هم داشت، اما خدای متعال اینطور خواست. خدا می فرماید ما به سلیمان سه معجزه دادیم دادیم (البته معجزات دیگری هم داشت)، اول اینکه تندباد، طوفان و باد را مسخر او کردیم «ولسلیمان الریح عاصفة تجری بأمره» باد به امر سلیمان جاری می شد؛ مثلا می فرمود مرا به فلان سرزمین ببر «إلی الأرض التی بارکنا فیها».
این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: دومین معجزه این بود که خدا اجنه را در اختیار سلیمان قرار داد «ومن الشیاطین …»، پیغمبر ما پیغمبر جن و انس است و آنها هم به پیغمبر ایمان آوردند اما می توانند تمرد هم بکنند، وقتی رسول خدا جنیان را دعوت کرد بعضی ایمان آورند و بعضی نیاورند و کافر شدند.
«جن در لغت یعنی پوشیده، چیزی که دیده نمی شود و از جنس آتش آفریده شده. اجنه مؤمن به فرمان خدا می تواند در اختیار انبیاء و اولیاء قرار بگیرد. این اجنۀ مؤمن به استخدام سلیمان درآمدند. آنها جواهرات کف دریا را برای سلیمان استخراج یا در ساخت کاخ ها به سلیمان(ع) کمک می کردند؛ یعنی هم غواصی می کردند و هم بنایی «من یغوصون له ویعملون عملا دون ذٰلک» البته غیر از غواصی و بنایی، کارهای دیگر هم انجام می دادند؛ مثلا یکی از کارهایشان، آوردن تخت بلقیس بود.»
وی بیا بیان مطلب فوق گفت: سلیمان(ع) مدیری بود که از زیر مجموعه اش خبر داشت، یک مدیر باید اینطور باشد، الان در گوشه و کنار کشور مسائل عجیب و غریبی دیده می شود، مسئولان کشور بدانند که اینها خطر است، نگذارید کشور آلوده به رشوه بشود، فلانی در اداره ای می گفت اگر ۵ میلیون بدهید کار شما را دو روزه انجام می دهم.
حجت الاسلام رفیعی تأکید کرد: آقایان مسئول، کارمند باید جرأت داشته باشد به شما حرف بزند و از شما نترسد. روزی سلیمان(ع) دید پرنده اش هدهد نیست، آن پرنده آمد و گفت من چیزی می دانم که تو خبر نداری، این یعنی اعتماد به رئیس و قدرت بیان داشتن. گفت من به منطقه ای رفتم که خانمی رئیس آنجا بود، تخت عظیمی داشت، مردم آن منطقه خورشیدپرست بودند و …
وی افزود: سلیمان(ع) فرمود: چه کسی می تواند این تخت را برایم بیاورد؟ یکی از جنیان گفت قبل از آنکه از جایت بلند شوی آن را می آورم، یکی دیگر گفت قبل از آنکه چشم به هم بزنی آن را می آورم. این کار جن است و همین کار هم کرد. بلقیس دید تختش نیست و سریع به دربار سلیمان آمد. سلیمان فرمود تغییراتی در این تخت ایجاد کنید، بعد از اینکه بلقیس به دربار آمد به او فرمود: این تخت برای تو نیست؟ گفت: خیلی شبیه تخت من است. او این معجزه را از سلیمان دید؛ تختی که از یمن به شام آمد. او به سلیمان ایمان آورد و در نتیجه با او ازدواج کرد.
این استاد حوزه علمیه قم گفت: سومین معجزه او این بود خدا چشمۀ مس برای او ایجاد کرد، خدا برای داوود (ع) آهن را نرم کرد و برای سلیمان(ع) مس نرم شد. خدایی که آهن و مس را نرم می کند؛ خدایی باد و جن را در اختیار سلیمان قرار می دهد، ما را هرگز رها نمی کند، نباید ناامید شویم.
وی یادآور شد: سلیمان دربارۀ همۀ آنچه داشت فرمود: اینها لطف و فضل خداست، چه من شاکر باشم و چه کافر. سلیمان عبد شاکر خدا بود. داستان سلیمان به ما می گوید به ثروتمان مغرور نشویم، خدا قدرتی بی نظری دارد، شاکر باشیم و … . امیرالمؤمنین می فرمود: اگر قرار بود کسی در این عالم بماند سلیمان باید می ماند. او در حالیکه به عصایی تکیه داده بود از دنیا رفت.
انتهای پیام/
وی افزود: بعد از وفات حضرت داوود علیه السلام، نبوت و امامت که انتخاب الهی است به سلیمان علیه السلام در سیزده سالگی رسید، با وجود اینکه داوود(ع) فرزندان دیگری هم داشت، اما خدای متعال اینطور خواست. خدا می فرماید ما به سلیمان سه معجزه دادیم دادیم (البته معجزات دیگری هم داشت)، اول اینکه تندباد، طوفان و باد را مسخر او کردیم «ولسلیمان الریح عاصفة تجری بأمره» باد به امر سلیمان جاری می شد؛ مثلا می فرمود مرا به فلان سرزمین ببر «إلی الأرض التی بارکنا فیها».
این کارشناس مسائل دینی خاطرنشان کرد: دومین معجزه این بود که خدا اجنه را در اختیار سلیمان قرار داد «ومن الشیاطین …»، پیغمبر ما پیغمبر جن و انس است و آنها هم به پیغمبر ایمان آوردند اما می توانند تمرد هم بکنند، وقتی رسول خدا جنیان را دعوت کرد بعضی ایمان آورند و بعضی نیاورند و کافر شدند.
«جن در لغت یعنی پوشیده، چیزی که دیده نمی شود و از جنس آتش آفریده شده. اجنه مؤمن به فرمان خدا می تواند در اختیار انبیاء و اولیاء قرار بگیرد. این اجنۀ مؤمن به استخدام سلیمان درآمدند. آنها جواهرات کف دریا را برای سلیمان استخراج یا در ساخت کاخ ها به سلیمان(ع) کمک می کردند؛ یعنی هم غواصی می کردند و هم بنایی «من یغوصون له ویعملون عملا دون ذٰلک» البته غیر از غواصی و بنایی، کارهای دیگر هم انجام می دادند؛ مثلا یکی از کارهایشان، آوردن تخت بلقیس بود.»
وی بیا بیان مطلب فوق گفت: سلیمان(ع) مدیری بود که از زیر مجموعه اش خبر داشت، یک مدیر باید اینطور باشد، الان در گوشه و کنار کشور مسائل عجیب و غریبی دیده می شود، مسئولان کشور بدانند که اینها خطر است، نگذارید کشور آلوده به رشوه بشود، فلانی در اداره ای می گفت اگر ۵ میلیون بدهید کار شما را دو روزه انجام می دهم.
حجت الاسلام رفیعی تأکید کرد: آقایان مسئول، کارمند باید جرأت داشته باشد به شما حرف بزند و از شما نترسد. روزی سلیمان(ع) دید پرنده اش هدهد نیست، آن پرنده آمد و گفت من چیزی می دانم که تو خبر نداری، این یعنی اعتماد به رئیس و قدرت بیان داشتن. گفت من به منطقه ای رفتم که خانمی رئیس آنجا بود، تخت عظیمی داشت، مردم آن منطقه خورشیدپرست بودند و …
وی افزود: سلیمان(ع) فرمود: چه کسی می تواند این تخت را برایم بیاورد؟ یکی از جنیان گفت قبل از آنکه از جایت بلند شوی آن را می آورم، یکی دیگر گفت قبل از آنکه چشم به هم بزنی آن را می آورم. این کار جن است و همین کار هم کرد. بلقیس دید تختش نیست و سریع به دربار سلیمان آمد. سلیمان فرمود تغییراتی در این تخت ایجاد کنید، بعد از اینکه بلقیس به دربار آمد به او فرمود: این تخت برای تو نیست؟ گفت: خیلی شبیه تخت من است. او این معجزه را از سلیمان دید؛ تختی که از یمن به شام آمد. او به سلیمان ایمان آورد و در نتیجه با او ازدواج کرد.
این استاد حوزه علمیه قم گفت: سومین معجزه او این بود خدا چشمۀ مس برای او ایجاد کرد، خدا برای داوود (ع) آهن را نرم کرد و برای سلیمان(ع) مس نرم شد. خدایی که آهن و مس را نرم می کند؛ خدایی باد و جن را در اختیار سلیمان قرار می دهد، ما را هرگز رها نمی کند، نباید ناامید شویم.
وی یادآور شد: سلیمان دربارۀ همۀ آنچه داشت فرمود: اینها لطف و فضل خداست، چه من شاکر باشم و چه کافر. سلیمان عبد شاکر خدا بود. داستان سلیمان به ما می گوید به ثروتمان مغرور نشویم، خدا قدرتی بی نظری دارد، شاکر باشیم و … . امیرالمؤمنین می فرمود: اگر قرار بود کسی در این عالم بماند سلیمان باید می ماند. او در حالیکه به عصایی تکیه داده بود از دنیا رفت.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «سه معجزه ای که خدا به سلیمان(ع) عطا کرد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.