نوآوری های فقهی در جهاد اسلامی

به گزارش خبرگزاری مهر، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای بحث «جهاد» را به عنوان موضوع درس خارج فقه خود در سالهای ۶۹ تا ۷۳ شمسی برگزیدند و حاصل آن، در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» ذیل سه مقاله «امان»، «الصابئة» و «المهادنة» منتشر شده است.
از این رو، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، با انتشار گفتاری از حجت الاسلام والمسلمین عباس کعبی استاد سطوح عالی حوزه ی علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری، به تشریح روش اجتهادی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» پرداخته است.
این گفتار مربوط به نشست تخصصی روش شناسی اجتهادی حضرت آیت الله خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» است که به همت دفتر قم مؤسسه ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، در قم و مدرسه ی علمیه ی دارالشفاء برگزار شد.
فرهنگ حاکم بر مبحث «جهاد» تقیه بود، نه مبارزه!
در باب موضوع اصلی این نشست که روش شناسی رهبر معظم انقلاب است، ابتدا مروری بر تراث فقهی شیعه در این باب داشته باشیم: فقهای پیشین -تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی- بسیار محدود به فروعات مبحث جهاد پرداخته اند و به خصوص مشهور بر این عقیده بودند که جهاد ابتدایی جایز نیست و به اذن صریح و مستقیم امام معصوم (علیه السلام) نیاز دارد.
همچنانکه فرهنگ حاکم بر مباحث فقهی جهاد، فرهنگ تقیه بوده است، نه فرهنگ مبارزه. تا آنجا که چه بسا حتی کسانی که در مبارزات پیش از انقلاب شرکت داشتند، از منظر فقهی تخطئه هم می شدند و مجبور بودند بر جواز مبارزه ی سیاسی با هدف انقلاب اسلامی، استدلال فقهی بیاورند! اما پس از پیروزی انقلاب که محصول مکتب فقهی و مبارزاتی امام راحل (رضوان الله علیه) بود، تحولی در این عرصه به وجود آمد و باعث احیای فقه حکومتی و خیلی از مباحث فقهی گردید که قبلا مهجور واقع شده بودند.
اهمیت نوآوری فقهی در باب جهاد
اما پس از انقلاب اسلامی و به خصوص با آغاز دوران دفاع مقدس و شکوفاشدن فرهنگ جهاد و ایثارگری، این شرایط باعث شد بازخوانی این باب فقهی با نگرش عمیق علمی ضرورت بیشتری پیدا کند و رهبر معظم انقلاب پیشگام این نهضت علمی بودند. لذا اصل اینکه رهبر معظم انقلاب ابتکارات و نوآوری های عمیق و روشمند فقهی وارد این عرصه شدند، خودش یکی از وجوه امتیاز مباحث ایشان است. اهمیت این موضوع زمانی روشن می شود که توجه کنیم که اگر کسی بخواهد در بابی از ابواب فقه، مبتنی بر تراث پیشین بحث کند، کارش از نظر علمی چندان مشکل نیست. اما پیشگامی در مباحث فقهی، بخصوص وقتی که همراه با ابتکار و ابداع و نورآوری باشد، کار ساده ای نیست. زیرا فقیهی که بخواهد مسائل فقهی را در عرصه ی حکومت و متناسب با زمانه مطرح کند، نیاز به تحقیق و مطالعه ی گسترده، بررسی همه ی اقوال پیشینیان، تأمل در موضوعات معاصر، دقت های فقهی ویژه و اختصاص زمان زیادی دارد و بنده نیز به دلیل سال ها پژوهش و مطالعه ی همه ی کتب و آثاری که فقهای پیشین در این باب نوشته اند، اهمیت این مسئله را کاملا درک می کنم و لذا پیشنهاد أکید می کنم که دفتر حفظ و نشر آثار معظم له با ملاحظه ی اولویت ها و مسائل جهان اسلام، متن کامل این مباحث را همچون درسنامه ی غناء و موسیقی منتشر کنند تا ابداعات و نوآوری های ایشان در این باب روشن گردد.
کلیات روش شناختی؛ جمع سالم میان «اصالت» و «تجدید»
درباره ی روش تدریس خارج فقه و روش تفقه ایشان چند نکته ی کلی قابل توجه است:
۱) فقه: اصول کلی حاکم بر روش شناسی اجتهادی رهبر معظم انقلاب در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» فقه جواهری است. اما همان طور که گفته شد، ایشان در این کتاب صرفا به کتاب جواهرالکلام اکتفاء نکرده اند؛ بلکه کتاب هایی که مرحوم صاحب جواهر از آن ها استفاده کرده و حتی کتاب های قدیمی تری که اساتید صاحب جواهر از آن ها بهره برده اند هم بسیار مورد توجه ایشان بوده است. از جمله کتاب های مهمی همچون: ریاض المسائل، کشف الغطاء، مستند مرحوم نراقی، کشف اللثام، منتهی المطلب، تذکرة، المبسوط، الخلاف و غیره.
۲) اصول : از لحاظ مبانی اصولی هم باید توجه داشت که گرچه درس اصول فقه مجزایی ندارند، اما در مباحث فقهی هر زمان که استنباط مسئله متوقف بر یک مبنای اصولی بوده، آن مسئله را مطرح کرده و با تسلط کامل دیدگاه خود را در آن مبحث تبیین می کند؛ و از همین طریق می توان به تبحر اصولی ایشان نیز پی برد. همچنان که در همین کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» هم، فهرست فوائد اصولی ارائه شده است. ناگفته نماند که ایشان در سال های قبل انقلاب، از مدرسان برجسته ی رسائل و کفایه در مشهد بوده اند و در قم هم ایشان سال ها شاگرد خصوصی آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری (رضوان الله علیه) در درس اصول فقه بوده اند.
۳) رجال: همچنین نکته ی دیگر درباره ی روش ایشان، مناقشات رجالی است. چراکه ایشان مکتب رجالی خاصی دارند و نسبت به این مبانی رجالی بسیار حساس هستند. ایشان براساس مبانی رجالی شان، اصل را بر تلاش برای تصحیح و توثیق روایات می گذارند. به عنوان مثال مبنایی ارائه می دهند برای توثیق روایات واقفیه و بزرگ آن ها که علی بن ابی حمزة البطائنی است. البته این را هم بر اساس مبانی متقن رجالی اقدام می کنند؛ چرا که یکی از نظریات «تعویض سند» است که از این طریق یک قرینه ی عامه برای تصحیح روایات شان اقامه می شود.
۴) درایه: ایشان از آیات قرآن کریم بهره ی بسیاری می برند و تفسیر خیلی روشنی از آیات ارائه می کنند. در احادیث هم بسیار اهمیت می دهند که از روایات فهم مستقیمی داشته باشند. همچنانکه به بررسی های سندی و دلالی و ابعاد دیگر مسئله نیز توجه دارند. یکی از نکات برجسته ی ایشان در فهم نصوص دینی این است که معظم له توجه ویژه ای به اصطلاح شناسی دارند و در پژوهش هایشان معمولا بر همه ی کتاب های مهم لغوی اشراف دارند و در وهله ی اول تلاش می کنند تا میان معنای لغوی و اصطلاحی جمع کنند.
۵) مکتب فقاهتی: گاهی پرسشی مطرح می شود مبنی بر اینکه «بین روش های دو مکتب فقهی قم و نجف، رهبر معظم انقلاب بیشتر متأثر از کدام مکتب است؟» البته به عقیده ی بنده، این نوع تفکیک میان دو مکتب فقهی چندان صحیح نیست؛ لیکن اگر آن دیدگاه مشهور را بپذیریم که ویژگی ممتاز مکتب قم را «بیان و نقد اقوال گوناگون مسئله و تتبع تاریخی مسئله ی فقهی» گفته اند، ایشان به این نکته بسیار مقید و پایبند هستند؛ اما با توجه به تمایزات روش شناختی رهبر معظم انقلاب با هر یک از دو مکتب، نمی توان معظم له را به یک مکتب خاص نسبت داد. ایشان همچنین نسبت به فهم فقهای متقدم و توجیه دیدگاه هایشان بسیار حساس است. کما اینکه نسبت به شهرت فتوائیه احتیاط ویژه ای دارند و حتی الامکان سعی می کنند از آن عدول نکنند. نهایتا حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) بین «اصالت» و «تجدید» و میان «فقه سنتی» و «فقه حکومتی و زعامتی» با شیوه های خاصی که دارند، تجمیع کرده اند که با تأمل در مباحث ایشان می توان انسجام و نظام واره ی مستحکمی را مشاهده نمود.
۶) موضوع شناسی: علاوه بر تبحر فقهی، ایشان در «موضوع شناسی» نیز تبحر خاصی دارد؛ چرا که موضوعات مسائل فقهی و متعلقات احکام را متناسب با شناختی که از دولت، الزامات مدیریت دولتی و کشورداری و شرایط تحولات جهانی دارند، فهم می کنند و تلاش میکنند حکم این موضوعات محدثه را به شکل مستقیم و بدون تحمیل بر روایات، استنباط نمایند. اساسا خصوصیت مباحث فقهی رهبر معظم انقلاب به خصوص در کتاب جهاد و امثالش این است که برخلاف رویکرد غالب فقهاء که نگرش فردمحور را مورد توجه قرار می دهند، مسئله ی اصلی معظم له فقه حکومت محور است و تلاش می کنند در استنباطات خویش، تکلیف دولت اسلامی و امت اسلامی و برنامه ها و مأموریت های کلان دولت اسلامی برای سعادت بشر را روشن نمایند.
روش تدریس ایشان نیز به این صورت است که ابتدا مسئله را مطرح می کند و سپس اقوال مسئله را تبیین می کند. در قدم بعدی به بررسی و نقد اقوال می پردازد و نهایتا بر اساس ادله ی اربعه قول مختار را بیان می کند.
نوآوری های اجتهادی در باب جهاد
اما اگر بخواهیم مهم ترین ابداعات آیت الله العظمی خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» را بشماریم، به اختصار چنین می توان گفت:
۱- نوآوری در تعریف فقهی جهاد
فقهای پیشین غالبا دو تعریف مشهور برای مفهوم «جهاد» ارائه کرده اند که در هر دو تعریف، «نبرد نظامی» محور قرار گرفته است، اما رهبر معظم انقلاب بر اساس استنباط عمیقی که از ادله ی قرآنی و روایی داشته اند، تعریف جامع تری از این مفهوم ارائه کرده و جهاد را اعم از قتال می دانند. نکته دیگر اینکه ایشان اصطلاح «جهاد» را دارای «حقیقت شرعی یا متشرعی» می دانند و معتقدند که این اصطلاح –برخلاف تصور عموم فقهای پیشین- برخاسته از ابداعات شرع مقدس است. ایشان در این زمینه پژوهش لغوی بسیار گسترده ای کرده اند و حاصل آن را در دروس خود ارائه کرده اند.
۲- نوآوری در مؤلفه های رکنی جهاد
خود این تعریف باعث نوآوری در عناصر اساسی «جهاد» گردیده است. لذا معظم له عناصر اساسی جهاد را چنین شمرده است: ۱- تولید و به کارگیری قدرت. ۲- اعمال این قدرت در جهت تحقق مصالح کلی اسلام و امت اسلامی و دفع مفاسد (فی سبیل الله) ۳- اعمال قدرت در تقابل با دشمن باشد. ۴- باعث غلبه بر دشمن، تضعیف و یا ازبین بردن دشمن باشد؛ و بنابراین دشمن شناسی یکی از عناصر مهم جهاد است. ۵- باید تحت امر فقیه مدیر مدبر عاقل باتقوا در عصر غیبت صورت بگیرد.
۳- نوآوری در دسته بندی اقسام جهاد
یکی دیگر از ابداعات رهبر معظم انقلاب در مبحث جهاد نوآوری در دسته بندی اقسام جهاد است. برخلاف مشهور فقها که جهاد را به ابتدایی و دفاعی تقسیم می کنند، ایشان معتقد است که این تقسیم بندی متعلق به فقهاء است، نه مستقیما برگرفته از ادله ی شرعی؛ به همین دلیل ایشان مستند به ادله حیثیات متعددی برای جهاد مطرح کرده و حدود ۶ تقسیم بندی جدید برای جهاد مطرح می کنند. بنابراین ایجاد تحول در دسته بندی های فقهی نیز یکی دیگر از ابتکارات رهبری در اجتهاد است که تأثیر مهمی در فتوای نهایی مجتهد دارد.
۴- نوآوری در مفهوم «دشمن» از نظر فقهی
در کتب فقهی پیشین همواره «مشرکان و اهل کتاب و بغاة» به عنوان دشمن معرفی شده اند، اما رهبر معظم انقلاب بر اساس ادله ی فقهی نوآوری ویژه ای در «متعلق جهاد» دارند. چرا که از نظر ایشان متعلق جهاد «طاغوت محارب» است و در این جهت، میان کافر و مسلمان هم تفاوتی نیست. لذا رهبری معظم با طرح این مسئله که آیا ریشه ی جهاد کفر است یا محاربه؟ گزینه ی دوم را قائل است. زیرا همه ی آیات جهاد معلل هستند به عنوان طاغوت و ظلم و افساد و استکبار و امثال اینها.
۱-۴- در جهاد باید ابتکار عمل را به دست بگیریم
رهبر معظم انقلاب با نفی این انگاره ی مشهور که «به وسیله ی جهاد می خواهیم کفر را با شمشیر از بین ببریم»، معتقد است که هدف اصلی جهاد، این است که موانع پیشرفت اسلام را از بین ببریم و این غیر از جهاد دفاعی است. زیرا در جهاد دفاعی شما مورد حمله قرار می گیرد، و این یعنی انفعال! یعنی دست رو دست بگذاریم و منتظر باشیم تا دشمن چه اقدامی کند و ما عکس العملی نشان دهیم. اما جهاد مصطلح فقهی از نظر ایشان این است که شما ابتکار عمل را به دست می گیرید و می خواهید اسلام را ترویج و حاکم کنید. لذا جهاد در واقع وسیله و ابزاری است برای نشر اسلام؛ اما نه بدین صورت که –همچنان که انگاره ی معروف از جهاد ابتدایی است- شمشیر را بالاسر کفار بگیریم و بگوییم که مسلمان شو وگرنه کشته میشوی!
۲-۴- جهاد اصلی و حقیقی با «حاکمیت کفر» است، نه افراد کافر
نکته ی مهم دیگر این است که برمبنای آرای فقهی آیت الله العظمی خامنه ای، دشمنان اصلی که باید با آن ها جهاد کرد، حاکمیت های کفر و سردمداران إفساد فی الأرض هستند. از نظر رهبری طرف مقابل ما در جهاد فی سبیل الله، طاغوت، ظالم ، فاسد و مفسد و جنایت کار است. کسانی اند که مانع نشر توحیدند. زیرا هدف بزرگ جهاد فی سبیل الله «الدعوة الی الله» است و ایشان در فارسی امروزی نزدیک به آن معنا، جهاد را به «مبارزه» ترجمه میکنند.
۵- نوآوری در کیفیت جهاد: «دعوت به خدا» اصل راهبردی سیاست خارجی
البته در این زمینه مسائل و پرسش هایی قابل طرح است که معظم له در مباحث مبسوط خویش به همه آن ها پاسخ داده است. به عنوان نمونه «شرایط جهاد» با این تعریف و مختصات جدید است. طبق فتوای رهبری معظم، البته جهاد شرایطی دارد، شرط اولش «الدعوة الی الله» است که بحث است: دعوت اجمالی یا تفصیلی؟ یعنی همین که بگوییم مسلمان شوید و اسلام خوب است، کافی است و اگر نشدند باید با آنها بجنگیم یا اینکه مقصود تبلیغ فرهنگی است؟ نظر رهبری این دومی است. یعنی باید طبق آیه ی شریفه ی «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن» با دشمن مبارزه ی فرهنگی کنیم، ولو اینکه چنین مبارزه ای سالیان متمادی طول بکشد. اما باید تا آنجا پیش برود که اتمام حجت شود و إعذار ایجاد شود. همچنانکه در زیارت اربعین درباره اباعبدالله الحسین (علیه السلام) میخوانیم «فأعذر فی الدعاء و منح النصح …». لذا یکی از اصول مهم سیاست خارجی دولت اسلامی باید «دعوت به خدا» باشد. زیرا «امربه معروف و نهی ازمنکر» جزء اصول سیاست داخلی است و «دعوت به خدا» یک اصل کلان و راهبردی برای سیاست خارجی. البته یک دعوت فرهنگی است؛ نه نظامی.
۶- نوآوری در مراتب جهاد
بنابر آنچه بیان شد، روشن می شود که طبق دیدگاه رهبر معظم انقلاب «جهاد ابزار است، نه هدف»، و بر این اساس، جهاد مراتبی دارد که پس از فعالیت فرهنگی، «حمایت از مستضعفین جهان و خدمت فرهنگی، عبادی و اجتماعی به آن ها از باب تألیف قلوب» مرتبه ی دوم جهاد است و «کمک به مستضعفین و محرومین تا خودشان بر علیه طاغوت کافر اقدام کنند» رتبه ی سوم جهاد عنوان می شود. نهایتا آخرین مرتبه ی جهاد که تحقق آن هم شرایطی دارد «مبارزه ی مسلحانه برای رفع مانع دعوت» است.
۷- نوآوری در تفریع فروع: طرح نظریه های فوقانی در فقه جهاد
یکی دیگر از مهم ترین ابعاد روش شناختی اجتهادی رهبر معظم انقلاب، طرح نظریه های فوقانی برای تفریع فروع است. دیدگاه های ایشان در باب جهاد، مبتنی بر چند نظریه ی فوقانی و کلان است که عبارتند از:
۱- نظریة الدعوة الی الله. ابتدا باید توضیح داده شود که دعوت الی الله اصلا چیست؟ دعوت به چه چیزی است؟ دعوت چه کسی است؟ ابزار دعوت چست؟
۲- نظریه ی مقاومت. یعنی بعد از دعوت الی الله، استقامت و ایستادگی و مقاومت در راه خدا حتی اگر منجر به زندان و شکنجه و گروگان گیری و زخمی شدن و اعدام و کشته شدن باشد، باید اقدام شود و برای نشر آن هیچ محدودیتی نیست. همچنان که نمونه های این مقاومت را می توان امروز در یمن و بحرین مشاهده نمود. البته این مسئله هم در حاکمیت دولت اسلامی هم مصداق دارد. یعنی مقاومت در مقابل طاغوت اکبر جهان که شیطان بزرگ است. کوتاه نیامدن از آرمان ها و ارزش ها برای پیشبرد اسلام.
همچنین دیگر نظریه های فوقانی که در این مجال امکان شرح آن ها نیست، عبارتند از: ۳- بسیج عمومی و جریان سازی و دعوت به تشکیل دولت اسلامی. ۴- تأسیس دولت و نظام اسلامی. ۵- حفظ نظام اسلامی و وجوب دفاع از آن. ۶- گسترش حاکمیت دین بر پایه ی وجود نظام اسلامی و پیشرفت آن. ۷- اصولی که فقه بین الملل در سیاست خارجی دارد.
۱-۷- محور جهاد فی سبیل الله: دولت اسلامی
این نظریات فوقانی، در مقام استنباط ثمراتی دارند. یکی از ثمرات نظریه سازی در فقه جهاد این است که «جهاد فقط در چهارچوب دولت اسلامی معنا پیدا میکند»، جهاد قبل از تأسیس دولت را در صورتی مشروع دانستند که «برای تأسیس دولت» باشد و تحت نظر فقیه جامع الشرایط و ذیل همان هفت نظریه سازماندهی شود. نتیجه ی مهمی که از این دیدگاه رهبری معظم می گیریم این است که به جای آن تقسیم مشهور جهاد به ابتدایی و دفاعی، می توان گفت که جهاد دو مرحله دارد: قبل تأسیس دولت و بعد از تأسیس دولت؛ که هر یک از این دو آثار فقهی مختص به خود را دارند. بنابراین تأسیس و حفظ و پیشرفت دولت اسلامی، محور جهاد فی سبیل الله است.
البته ناگفته نماند همان طور که قبلا بیان شد، طبق دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، دایره ی جهاد از منظر فقهی بسیار گسترده تر از نبرد نظامی (قتال) است؛ بنابراین از نگاه ایشان اگر ما بتوانیم اهداف اسلام را بدون قتال محقق کنیم، این اولویت دارد. که ترک قتال با دو شیوه ممکن است: صلح دائم (عقد ذمه که به نظر رهبری اختصاصی به اهل کتاب ندارد) و صلح موقت (از جمله امان) که در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» به آن پرداخته شده است. چه بسا یکی از علت هایی که رهبرانقلاب این سه مقاله ی خاص با این موضوعات که همه مربوط به ترک قتال هستند را منتشر کردند، این باشد که ایشان می خواستند این بعد اسلام را معرفی و برجسته نمایند.
۸- نوآوری در اصول روش شناختی استنباط؛ توجه ویژه به «مصالح عامه» و موضوعات معاصر
یکی دیگر از مختصات روش شناختی استدلال های رهبری در این سه کتاب، این است که توجه مؤکدی به مصالح دولت اسلامی دارند. چرا که جهاد در زمره ی عبادت هایی است که متقوم به منصب است و بدون امام (رهبر مشروع دولت اسلامی) معنا ندارد. (همچون زکات و خمس که مالیات دولت اسلامی هستند.) در مناصب قیود مهمی مطرح است از جمله «مصالح عامه» که ولایت مقید به آن است. ایشان این مصالح عامه را در هر سه مقاله مورد توجه ویژه قرار می دهد. البته بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام؛ نه بر اساس مصالح مرسله ی اهل سنت. چون این مصلحتی که در ولایت هست، پایه و مبنایی برای سیاست شرعی دولت اسلامی است.
ویژگی دیگر مباحث فقهی ایشان این است که موضوعات معاصر را در مباحث خود مدخلیت می دهند و توجه بسیاری به مسائل معاصر دارند. به عنوان مثال «ویزا»ی امروزی را از سنخ «أمان» می دانند با توضیحاتی که درباره امان دارند. به همین دلیل از نظر فقهی تمام افرادی که مثلا با ویزای گردشگری وارد کشور ما می شوند در أمان دولت اسلامی هستند و کسی حق ندارد به ایشان کوچک ترین تعارضی بکند؛ همچنان که مسلمانان وقتی با ویزا به کشورهای دیگر بروند، از نظر فقهی وظیفه دارند که قوانین آن کشور را رعایت کنند و حق نقض آن قوانین را ندارند. همچون حضرت امام (رضوان الله علیه) که در سفر به پاریس و نوفل لوشاتو، کاملا مراقب رعایت قوانین محلی و کشوری آنجا بودند.
۹- دیدگاه های ویژه ی رهبر معظم انقلاب در باب جهاد
همان طور که روشن است، رهبر معظم انقلاب در باب جهاد، مبانی ویژه ای دارند که این مبانی، تأثیرات خود را در مقام فتوا گذاشته اند. اکنون برخی از فتاوا و دیدگاه های متمایز که از مبانی فقهی ایشان در باب جهاد استنتاج می شود را به اختصار بیان می کنیم:
۱-۹- تلاش خستگی ناپذیر؛ وظیفه ی مجاهد فی سبیل الله
بر اساس این دیدگاه، جهاد فی سبیل الله الزاماتی دارد که عبارتند از: ۱- مجاهد باید همه ی ظرفیت های جسمی و روحی و فکری و ذهنی و عاطفی و زبانی و آبرویی خود را در راه خدا به کار بگیرد. یعنی مجاهد فی سبیل الله پیوسته باید در مسیر خود تلاش خستگی ناپذیر داشته باشد؛ مجاهد باید هر هدفی که محقق شود برود به سراغ هدف بعدی. یعنی همه ی فعالیت های مجاهد، برای عزت و پیش روی اسلام است. ۲- تحمل هرگونه اذیت و آزاری که در این مسیر متوجه مجاهد می شود. ۳- تولید قدرت و سازماندهی و وحدت و نیروها ۴- آمادگی برای شهادت. ۵- رهبری آگاه. بنابراین می توان گفت که اساسا اسلام با جهاد فی سبیل الله (در این معنای گسترده اش) است که پیش می رود.
۲-۹- جهاد تعطیل بردار نیست؛ جهاد امروز می تواند در عرصه ی سایبری باشد
یکی از نکات مهمی که درباره ی فتوای فقهی رهبر معظم انقلاب باید بدان توجه داشت، این است که بر اساس مبانی فقهی ایشان، جهاد به حسب شرایط و احوال افراد و جوامع، مراتب مختلفی دارد و در همه ی مراحلش یک جهاد فعال مبتکرانه ی توأم با تولید و ابتکار است با اقتدار و بازدارندگی. لذا ما براساس فقه رهبری، قاعده ای تأسیس کرده ایم مبنی بر اینکه «الجهاد لایترک بحال» یعنی جهاد تعطیل بردار نیست. دقیقا مثل نماز که قابل تعطیل نیست و در هیچ حالی اجازه ی ترک آن نیست. هرکسی از امت اسلامی چه زن و چه مرد، چه آنان که توانایی جسمی دارند و چه آنان که توانایی جسمی ندارند، قطعا یکی از مراتب و أنحاء جهاد بر عهده شان است. آن استثنائاتی که در کتب فقهی بیان شده (که مثلا نابینا و … را استثناء کرده اند) هم درباره یکی از مراتب جهاد است که همان جهاد با سلاح نظامی است. امروز هم گرچه جهاد نظامی برای جامعه ی ما میسر نیست، اما مراحل دیگر جهاد قطعا بر همه واجب است. لذا جوان امروز می تواند –به عنوان مثال- در عرصه ی فرهنگ و در جبهه ی جنگ سایبری وارد عرصه بشود و با دشمن مبارزه کند.
۳-۹- جهاد اسلامی بر ضد «ملت ها» نیست
بر این اساس طبق مبانی فقهی معظم له، شمشیر جهاد برای ایجاد رعب و وحشت برای ملت های مستضعف و محروم حتی کافران از آنها نیست و حکومت اسلامی حق ندارد آنان را بترساند. چرا که اسلام کافرستیز نیست، بلکه طاغوت ستیز است. لذا کافر مستضعف هم باید در امان و امنیت باشد. کافر طاغوت و کسی که از طاغوت حمایت می کند نباید در امنیت باشند. بنابراین جهاد اسلامی بر ضد «ملت ها» نیست. بلکه برضد «نظام های طاغوتی کفر» است. بنابراین آن موضعی رهبری معظم درباره ی فلسطین و در تقابل با رژیم صهیونیستی دارند، کاملا منطبق بر مبانی فقهی ایشان در باب جهاد است. زیرا ایشان بیان فرمودند که یهودیان مستضعف هدف ما نیستند؛ بلکه حاکمیت و دولت غاصب است که دشمن ما است و با او در تقابل هستیم.
اکنون این پرسش مطرح می شود که مقتضای آیه ی شریفه ی «لتجدن أشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و المشرکین» چه می شود؟ در پاسخ اجمالی باید گفت: «ال» در این آیه شریفه، «ال» عهد است و مقصود از «الیهود» در این آیه شریفه، یهود بنی نضیر و بنی قینقاع و بنی قریظه هستند که با پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقض پیمان کردند. همچنان که منظور از «المشرکین» هم مشرکان قریش بودند که به جنگ پیامبراعظم (صلی الله علیه وآله) آمده بودند و کمر همت به نابودی اسلام بسته بودند.
۴-۹- نه اصالت جنگ، نه اصالت صلح؛ بلکه اصالت جهاد!
پرسش دیگری که امروز طرح می شود و بسیار مهم است، این است که «روابط بین الملل اسلام مبتنی بر جنگ است یا صلح؟» بعضی از فقها که با نگرش تقیه ای بحث کرده اند قائل به اصالت صلح هستند، برخی هم که به درک صحیحی از مفهوم جهاد در اسلام نرسیده اند، معتقد به اصالت جنگ شده اند. اما براساس مبانی فقهی رهبر معظم انقلاب می توان گفت که اسلام در روابط بین الملل «اصالت جهاد» را اقامه کرده است؛ اما جهاد نه به معنای نبرد نظامی؛ بلکه یعنی «اصالت تلاش برای برافراشتن کلمةالله و توحید». حالا این هدف اگر بدون جنگ و با صلح و تلفات کمتر حاصل شود، بهتر است. به همین دلیل است که معظم له در این کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد»، شیوه های پایان نبرد نظامی را از نظر اسلام بیان کرده اند. که عبارت است از: ۱- إعطاء الأمان: که می تواند موقتی باشد و یا دائمی. ۲- هدنه: که موقتی است. ۳- ذمه: که دائمی است.
۵-۹- اصول حاکم بر جنگ نظامی
همین جنگ نظامی هم وقتی صورت می گیرد، برمبنای دیدگاه های رهبر معظم انقلاب اصول کلانی دارد که این اصول را باید رعایت کرد. این اصول عبارتند از: ۱- تفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان. ۲- ممنوعیت تعرض نظامی به غیرنظامیان. ۳- تناسب با ضرورت جنگ. ۵- تناسب اسلحه و نوع مبارزه. مثلا نمی توان برای یک عده ی اندک از یک سلاح ویرانگر استفاده کرد. این چهار اصل امروز مورد تأیید قوانین بین المللی هستند که از فقه اسلامی استنباط می شوند.
۶-۹- حرمت تولید، نگهداری و استعمال سلاح هسته ای به حکم اولی
گاهی گفته می شود که «فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرمت تولید و نگهداری و استعمال سلاح هسته ای یک حکم تقیه ای است؛ و نه حکم اولی» در این خصوص نکته ی بسیار مهمی که باید بدان توجه داشت این است که طبق فتوای رهبر معظم انقلاب، مبتنی بر ادله ی مسلم فقهی، تولید و نگهداری و استفاده از بمب هسته ای به حکم اولی –و نه حکم ثانوی یا تقیه ای- حرام مسلم است. توضیح ادله اینکه:
از نظر قرآن کریم، ایجاد آلودگی محیط زیست، چه به میزان کم باشد و چه زیاد، اگر موجب تهدید نسل بشر - همین نسل یا نسل های آینده- باشد، به حکم اولی حرام است. یعنی اگر امر مردد شود بین پیروزی بر دشمن در یک قطعه ی محدود و تهدید محیط زیست بشری، طبق قواعد باب تزاحم، حفظ محیط زیست مصلحت ارجح و اقوی دارد. لذا در قرآن کریم حکومت هایی که مشمول «یهلکون الحرث و النسل» هستند مذمت شده اند. زیرا چنین کاری از اختصاصات حکومت طاغوتی است و اساسا اگر حکومت اسلامی چنین کاری بکند، از اسلامیت ساقط می شود. چرا که یکی از مصادیق افسادفی الارض است. طبق آیه شریفه «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة ترهبون به عدو الله و عدوکم» هم، «تقویت قوای نظامی» مقید به «إرهاب عدو» شده و این إرهاب، نه تنها تلازمی با تولید و نگهداری بمب هسته ای ندارد، بلکه برخلاف راهبرد تهدیدزدایی است و برعکس باعث ایجاد تهدید برای دولت اسلامی می شود و در این زمانه و با توجه به روابط بین الملل این عصر، اساسا ضد قدرت است. زیرا به طور مثال اگر همین حالا جمهوری اسلامی یک موشک نقطه زن به نیروگاه هسته ای تل آویو شلیک کند، این در واقع تهدید اصلی برای اهالی همان سرزمین است. بنابراین بمب هسته ای به خودی خود یک تهدید برای جان و مال و ناموس مسلمانان است.
و اما حدیث: روایات باب «إلقاء السم فی ماء العدو» دلالت بر حرمت استفاده از سلاح هسته ای می کنند. مضافا بر اینکه همان طور که قبلا در اصول حاکم بر جنگ نظامی بیان شد، در صورت استفاده از بمب هسته ای نمی توان میان نظامیان و غیرنظامیان تفکیک داد و همه با هم نابود می شوند؛ درحالی که قتل افراد غیرنظامی حرام است. بنابراین اگر همین جهاد فی سبیل الله با تفسیری که بیان شد، به عنوان راهبرد اصلی و کلان سیاست خارجی حاکم باشد، منجر به تولید اقتدار بازدارنده و تهدیدزدایی خواهد شد. دلیل عقلی هم اینکه: عقل حکم می کند به «قلع ماده ی فساد» و بمب هسته ای هم مصداق بارز این ماده ی فساد است. بنابراین چنین فتوایی کاملا ریشه در مبانی مسلم فقهی دارد و حکم تقیه ای هم نیست. بلکه حکم اولی است.
از این رو، بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR، با انتشار گفتاری از حجت الاسلام والمسلمین عباس کعبی استاد سطوح عالی حوزه ی علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری، به تشریح روش اجتهادی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» پرداخته است.
این گفتار مربوط به نشست تخصصی روش شناسی اجتهادی حضرت آیت الله خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» است که به همت دفتر قم مؤسسه ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، در قم و مدرسه ی علمیه ی دارالشفاء برگزار شد.
فرهنگ حاکم بر مبحث «جهاد» تقیه بود، نه مبارزه!
در باب موضوع اصلی این نشست که روش شناسی رهبر معظم انقلاب است، ابتدا مروری بر تراث فقهی شیعه در این باب داشته باشیم: فقهای پیشین -تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی- بسیار محدود به فروعات مبحث جهاد پرداخته اند و به خصوص مشهور بر این عقیده بودند که جهاد ابتدایی جایز نیست و به اذن صریح و مستقیم امام معصوم (علیه السلام) نیاز دارد.
همچنانکه فرهنگ حاکم بر مباحث فقهی جهاد، فرهنگ تقیه بوده است، نه فرهنگ مبارزه. تا آنجا که چه بسا حتی کسانی که در مبارزات پیش از انقلاب شرکت داشتند، از منظر فقهی تخطئه هم می شدند و مجبور بودند بر جواز مبارزه ی سیاسی با هدف انقلاب اسلامی، استدلال فقهی بیاورند! اما پس از پیروزی انقلاب که محصول مکتب فقهی و مبارزاتی امام راحل (رضوان الله علیه) بود، تحولی در این عرصه به وجود آمد و باعث احیای فقه حکومتی و خیلی از مباحث فقهی گردید که قبلا مهجور واقع شده بودند.
اهمیت نوآوری فقهی در باب جهاد
اما پس از انقلاب اسلامی و به خصوص با آغاز دوران دفاع مقدس و شکوفاشدن فرهنگ جهاد و ایثارگری، این شرایط باعث شد بازخوانی این باب فقهی با نگرش عمیق علمی ضرورت بیشتری پیدا کند و رهبر معظم انقلاب پیشگام این نهضت علمی بودند. لذا اصل اینکه رهبر معظم انقلاب ابتکارات و نوآوری های عمیق و روشمند فقهی وارد این عرصه شدند، خودش یکی از وجوه امتیاز مباحث ایشان است. اهمیت این موضوع زمانی روشن می شود که توجه کنیم که اگر کسی بخواهد در بابی از ابواب فقه، مبتنی بر تراث پیشین بحث کند، کارش از نظر علمی چندان مشکل نیست. اما پیشگامی در مباحث فقهی، بخصوص وقتی که همراه با ابتکار و ابداع و نورآوری باشد، کار ساده ای نیست. زیرا فقیهی که بخواهد مسائل فقهی را در عرصه ی حکومت و متناسب با زمانه مطرح کند، نیاز به تحقیق و مطالعه ی گسترده، بررسی همه ی اقوال پیشینیان، تأمل در موضوعات معاصر، دقت های فقهی ویژه و اختصاص زمان زیادی دارد و بنده نیز به دلیل سال ها پژوهش و مطالعه ی همه ی کتب و آثاری که فقهای پیشین در این باب نوشته اند، اهمیت این مسئله را کاملا درک می کنم و لذا پیشنهاد أکید می کنم که دفتر حفظ و نشر آثار معظم له با ملاحظه ی اولویت ها و مسائل جهان اسلام، متن کامل این مباحث را همچون درسنامه ی غناء و موسیقی منتشر کنند تا ابداعات و نوآوری های ایشان در این باب روشن گردد.
کلیات روش شناختی؛ جمع سالم میان «اصالت» و «تجدید»
درباره ی روش تدریس خارج فقه و روش تفقه ایشان چند نکته ی کلی قابل توجه است:
۱) فقه: اصول کلی حاکم بر روش شناسی اجتهادی رهبر معظم انقلاب در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» فقه جواهری است. اما همان طور که گفته شد، ایشان در این کتاب صرفا به کتاب جواهرالکلام اکتفاء نکرده اند؛ بلکه کتاب هایی که مرحوم صاحب جواهر از آن ها استفاده کرده و حتی کتاب های قدیمی تری که اساتید صاحب جواهر از آن ها بهره برده اند هم بسیار مورد توجه ایشان بوده است. از جمله کتاب های مهمی همچون: ریاض المسائل، کشف الغطاء، مستند مرحوم نراقی، کشف اللثام، منتهی المطلب، تذکرة، المبسوط، الخلاف و غیره.
۲) اصول : از لحاظ مبانی اصولی هم باید توجه داشت که گرچه درس اصول فقه مجزایی ندارند، اما در مباحث فقهی هر زمان که استنباط مسئله متوقف بر یک مبنای اصولی بوده، آن مسئله را مطرح کرده و با تسلط کامل دیدگاه خود را در آن مبحث تبیین می کند؛ و از همین طریق می توان به تبحر اصولی ایشان نیز پی برد. همچنان که در همین کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» هم، فهرست فوائد اصولی ارائه شده است. ناگفته نماند که ایشان در سال های قبل انقلاب، از مدرسان برجسته ی رسائل و کفایه در مشهد بوده اند و در قم هم ایشان سال ها شاگرد خصوصی آیت الله العظمی شیخ مرتضی حائری (رضوان الله علیه) در درس اصول فقه بوده اند.
۳) رجال: همچنین نکته ی دیگر درباره ی روش ایشان، مناقشات رجالی است. چراکه ایشان مکتب رجالی خاصی دارند و نسبت به این مبانی رجالی بسیار حساس هستند. ایشان براساس مبانی رجالی شان، اصل را بر تلاش برای تصحیح و توثیق روایات می گذارند. به عنوان مثال مبنایی ارائه می دهند برای توثیق روایات واقفیه و بزرگ آن ها که علی بن ابی حمزة البطائنی است. البته این را هم بر اساس مبانی متقن رجالی اقدام می کنند؛ چرا که یکی از نظریات «تعویض سند» است که از این طریق یک قرینه ی عامه برای تصحیح روایات شان اقامه می شود.
۴) درایه: ایشان از آیات قرآن کریم بهره ی بسیاری می برند و تفسیر خیلی روشنی از آیات ارائه می کنند. در احادیث هم بسیار اهمیت می دهند که از روایات فهم مستقیمی داشته باشند. همچنانکه به بررسی های سندی و دلالی و ابعاد دیگر مسئله نیز توجه دارند. یکی از نکات برجسته ی ایشان در فهم نصوص دینی این است که معظم له توجه ویژه ای به اصطلاح شناسی دارند و در پژوهش هایشان معمولا بر همه ی کتاب های مهم لغوی اشراف دارند و در وهله ی اول تلاش می کنند تا میان معنای لغوی و اصطلاحی جمع کنند.
۵) مکتب فقاهتی: گاهی پرسشی مطرح می شود مبنی بر اینکه «بین روش های دو مکتب فقهی قم و نجف، رهبر معظم انقلاب بیشتر متأثر از کدام مکتب است؟» البته به عقیده ی بنده، این نوع تفکیک میان دو مکتب فقهی چندان صحیح نیست؛ لیکن اگر آن دیدگاه مشهور را بپذیریم که ویژگی ممتاز مکتب قم را «بیان و نقد اقوال گوناگون مسئله و تتبع تاریخی مسئله ی فقهی» گفته اند، ایشان به این نکته بسیار مقید و پایبند هستند؛ اما با توجه به تمایزات روش شناختی رهبر معظم انقلاب با هر یک از دو مکتب، نمی توان معظم له را به یک مکتب خاص نسبت داد. ایشان همچنین نسبت به فهم فقهای متقدم و توجیه دیدگاه هایشان بسیار حساس است. کما اینکه نسبت به شهرت فتوائیه احتیاط ویژه ای دارند و حتی الامکان سعی می کنند از آن عدول نکنند. نهایتا حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) بین «اصالت» و «تجدید» و میان «فقه سنتی» و «فقه حکومتی و زعامتی» با شیوه های خاصی که دارند، تجمیع کرده اند که با تأمل در مباحث ایشان می توان انسجام و نظام واره ی مستحکمی را مشاهده نمود.
۶) موضوع شناسی: علاوه بر تبحر فقهی، ایشان در «موضوع شناسی» نیز تبحر خاصی دارد؛ چرا که موضوعات مسائل فقهی و متعلقات احکام را متناسب با شناختی که از دولت، الزامات مدیریت دولتی و کشورداری و شرایط تحولات جهانی دارند، فهم می کنند و تلاش میکنند حکم این موضوعات محدثه را به شکل مستقیم و بدون تحمیل بر روایات، استنباط نمایند. اساسا خصوصیت مباحث فقهی رهبر معظم انقلاب به خصوص در کتاب جهاد و امثالش این است که برخلاف رویکرد غالب فقهاء که نگرش فردمحور را مورد توجه قرار می دهند، مسئله ی اصلی معظم له فقه حکومت محور است و تلاش می کنند در استنباطات خویش، تکلیف دولت اسلامی و امت اسلامی و برنامه ها و مأموریت های کلان دولت اسلامی برای سعادت بشر را روشن نمایند.
روش تدریس ایشان نیز به این صورت است که ابتدا مسئله را مطرح می کند و سپس اقوال مسئله را تبیین می کند. در قدم بعدی به بررسی و نقد اقوال می پردازد و نهایتا بر اساس ادله ی اربعه قول مختار را بیان می کند.
نوآوری های اجتهادی در باب جهاد
اما اگر بخواهیم مهم ترین ابداعات آیت الله العظمی خامنه ای در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» را بشماریم، به اختصار چنین می توان گفت:
۱- نوآوری در تعریف فقهی جهاد
فقهای پیشین غالبا دو تعریف مشهور برای مفهوم «جهاد» ارائه کرده اند که در هر دو تعریف، «نبرد نظامی» محور قرار گرفته است، اما رهبر معظم انقلاب بر اساس استنباط عمیقی که از ادله ی قرآنی و روایی داشته اند، تعریف جامع تری از این مفهوم ارائه کرده و جهاد را اعم از قتال می دانند. نکته دیگر اینکه ایشان اصطلاح «جهاد» را دارای «حقیقت شرعی یا متشرعی» می دانند و معتقدند که این اصطلاح –برخلاف تصور عموم فقهای پیشین- برخاسته از ابداعات شرع مقدس است. ایشان در این زمینه پژوهش لغوی بسیار گسترده ای کرده اند و حاصل آن را در دروس خود ارائه کرده اند.
۲- نوآوری در مؤلفه های رکنی جهاد
خود این تعریف باعث نوآوری در عناصر اساسی «جهاد» گردیده است. لذا معظم له عناصر اساسی جهاد را چنین شمرده است: ۱- تولید و به کارگیری قدرت. ۲- اعمال این قدرت در جهت تحقق مصالح کلی اسلام و امت اسلامی و دفع مفاسد (فی سبیل الله) ۳- اعمال قدرت در تقابل با دشمن باشد. ۴- باعث غلبه بر دشمن، تضعیف و یا ازبین بردن دشمن باشد؛ و بنابراین دشمن شناسی یکی از عناصر مهم جهاد است. ۵- باید تحت امر فقیه مدیر مدبر عاقل باتقوا در عصر غیبت صورت بگیرد.
۳- نوآوری در دسته بندی اقسام جهاد
یکی دیگر از ابداعات رهبر معظم انقلاب در مبحث جهاد نوآوری در دسته بندی اقسام جهاد است. برخلاف مشهور فقها که جهاد را به ابتدایی و دفاعی تقسیم می کنند، ایشان معتقد است که این تقسیم بندی متعلق به فقهاء است، نه مستقیما برگرفته از ادله ی شرعی؛ به همین دلیل ایشان مستند به ادله حیثیات متعددی برای جهاد مطرح کرده و حدود ۶ تقسیم بندی جدید برای جهاد مطرح می کنند. بنابراین ایجاد تحول در دسته بندی های فقهی نیز یکی دیگر از ابتکارات رهبری در اجتهاد است که تأثیر مهمی در فتوای نهایی مجتهد دارد.
۴- نوآوری در مفهوم «دشمن» از نظر فقهی
در کتب فقهی پیشین همواره «مشرکان و اهل کتاب و بغاة» به عنوان دشمن معرفی شده اند، اما رهبر معظم انقلاب بر اساس ادله ی فقهی نوآوری ویژه ای در «متعلق جهاد» دارند. چرا که از نظر ایشان متعلق جهاد «طاغوت محارب» است و در این جهت، میان کافر و مسلمان هم تفاوتی نیست. لذا رهبری معظم با طرح این مسئله که آیا ریشه ی جهاد کفر است یا محاربه؟ گزینه ی دوم را قائل است. زیرا همه ی آیات جهاد معلل هستند به عنوان طاغوت و ظلم و افساد و استکبار و امثال اینها.
۱-۴- در جهاد باید ابتکار عمل را به دست بگیریم
رهبر معظم انقلاب با نفی این انگاره ی مشهور که «به وسیله ی جهاد می خواهیم کفر را با شمشیر از بین ببریم»، معتقد است که هدف اصلی جهاد، این است که موانع پیشرفت اسلام را از بین ببریم و این غیر از جهاد دفاعی است. زیرا در جهاد دفاعی شما مورد حمله قرار می گیرد، و این یعنی انفعال! یعنی دست رو دست بگذاریم و منتظر باشیم تا دشمن چه اقدامی کند و ما عکس العملی نشان دهیم. اما جهاد مصطلح فقهی از نظر ایشان این است که شما ابتکار عمل را به دست می گیرید و می خواهید اسلام را ترویج و حاکم کنید. لذا جهاد در واقع وسیله و ابزاری است برای نشر اسلام؛ اما نه بدین صورت که –همچنان که انگاره ی معروف از جهاد ابتدایی است- شمشیر را بالاسر کفار بگیریم و بگوییم که مسلمان شو وگرنه کشته میشوی!
۲-۴- جهاد اصلی و حقیقی با «حاکمیت کفر» است، نه افراد کافر
نکته ی مهم دیگر این است که برمبنای آرای فقهی آیت الله العظمی خامنه ای، دشمنان اصلی که باید با آن ها جهاد کرد، حاکمیت های کفر و سردمداران إفساد فی الأرض هستند. از نظر رهبری طرف مقابل ما در جهاد فی سبیل الله، طاغوت، ظالم ، فاسد و مفسد و جنایت کار است. کسانی اند که مانع نشر توحیدند. زیرا هدف بزرگ جهاد فی سبیل الله «الدعوة الی الله» است و ایشان در فارسی امروزی نزدیک به آن معنا، جهاد را به «مبارزه» ترجمه میکنند.
۵- نوآوری در کیفیت جهاد: «دعوت به خدا» اصل راهبردی سیاست خارجی
البته در این زمینه مسائل و پرسش هایی قابل طرح است که معظم له در مباحث مبسوط خویش به همه آن ها پاسخ داده است. به عنوان نمونه «شرایط جهاد» با این تعریف و مختصات جدید است. طبق فتوای رهبری معظم، البته جهاد شرایطی دارد، شرط اولش «الدعوة الی الله» است که بحث است: دعوت اجمالی یا تفصیلی؟ یعنی همین که بگوییم مسلمان شوید و اسلام خوب است، کافی است و اگر نشدند باید با آنها بجنگیم یا اینکه مقصود تبلیغ فرهنگی است؟ نظر رهبری این دومی است. یعنی باید طبق آیه ی شریفه ی «ادع إلی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی أحسن» با دشمن مبارزه ی فرهنگی کنیم، ولو اینکه چنین مبارزه ای سالیان متمادی طول بکشد. اما باید تا آنجا پیش برود که اتمام حجت شود و إعذار ایجاد شود. همچنانکه در زیارت اربعین درباره اباعبدالله الحسین (علیه السلام) میخوانیم «فأعذر فی الدعاء و منح النصح …». لذا یکی از اصول مهم سیاست خارجی دولت اسلامی باید «دعوت به خدا» باشد. زیرا «امربه معروف و نهی ازمنکر» جزء اصول سیاست داخلی است و «دعوت به خدا» یک اصل کلان و راهبردی برای سیاست خارجی. البته یک دعوت فرهنگی است؛ نه نظامی.
۶- نوآوری در مراتب جهاد
بنابر آنچه بیان شد، روشن می شود که طبق دیدگاه رهبر معظم انقلاب «جهاد ابزار است، نه هدف»، و بر این اساس، جهاد مراتبی دارد که پس از فعالیت فرهنگی، «حمایت از مستضعفین جهان و خدمت فرهنگی، عبادی و اجتماعی به آن ها از باب تألیف قلوب» مرتبه ی دوم جهاد است و «کمک به مستضعفین و محرومین تا خودشان بر علیه طاغوت کافر اقدام کنند» رتبه ی سوم جهاد عنوان می شود. نهایتا آخرین مرتبه ی جهاد که تحقق آن هم شرایطی دارد «مبارزه ی مسلحانه برای رفع مانع دعوت» است.
۷- نوآوری در تفریع فروع: طرح نظریه های فوقانی در فقه جهاد
یکی دیگر از مهم ترین ابعاد روش شناختی اجتهادی رهبر معظم انقلاب، طرح نظریه های فوقانی برای تفریع فروع است. دیدگاه های ایشان در باب جهاد، مبتنی بر چند نظریه ی فوقانی و کلان است که عبارتند از:
۱- نظریة الدعوة الی الله. ابتدا باید توضیح داده شود که دعوت الی الله اصلا چیست؟ دعوت به چه چیزی است؟ دعوت چه کسی است؟ ابزار دعوت چست؟
۲- نظریه ی مقاومت. یعنی بعد از دعوت الی الله، استقامت و ایستادگی و مقاومت در راه خدا حتی اگر منجر به زندان و شکنجه و گروگان گیری و زخمی شدن و اعدام و کشته شدن باشد، باید اقدام شود و برای نشر آن هیچ محدودیتی نیست. همچنان که نمونه های این مقاومت را می توان امروز در یمن و بحرین مشاهده نمود. البته این مسئله هم در حاکمیت دولت اسلامی هم مصداق دارد. یعنی مقاومت در مقابل طاغوت اکبر جهان که شیطان بزرگ است. کوتاه نیامدن از آرمان ها و ارزش ها برای پیشبرد اسلام.
همچنین دیگر نظریه های فوقانی که در این مجال امکان شرح آن ها نیست، عبارتند از: ۳- بسیج عمومی و جریان سازی و دعوت به تشکیل دولت اسلامی. ۴- تأسیس دولت و نظام اسلامی. ۵- حفظ نظام اسلامی و وجوب دفاع از آن. ۶- گسترش حاکمیت دین بر پایه ی وجود نظام اسلامی و پیشرفت آن. ۷- اصولی که فقه بین الملل در سیاست خارجی دارد.
۱-۷- محور جهاد فی سبیل الله: دولت اسلامی
این نظریات فوقانی، در مقام استنباط ثمراتی دارند. یکی از ثمرات نظریه سازی در فقه جهاد این است که «جهاد فقط در چهارچوب دولت اسلامی معنا پیدا میکند»، جهاد قبل از تأسیس دولت را در صورتی مشروع دانستند که «برای تأسیس دولت» باشد و تحت نظر فقیه جامع الشرایط و ذیل همان هفت نظریه سازماندهی شود. نتیجه ی مهمی که از این دیدگاه رهبری معظم می گیریم این است که به جای آن تقسیم مشهور جهاد به ابتدایی و دفاعی، می توان گفت که جهاد دو مرحله دارد: قبل تأسیس دولت و بعد از تأسیس دولت؛ که هر یک از این دو آثار فقهی مختص به خود را دارند. بنابراین تأسیس و حفظ و پیشرفت دولت اسلامی، محور جهاد فی سبیل الله است.
البته ناگفته نماند همان طور که قبلا بیان شد، طبق دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، دایره ی جهاد از منظر فقهی بسیار گسترده تر از نبرد نظامی (قتال) است؛ بنابراین از نگاه ایشان اگر ما بتوانیم اهداف اسلام را بدون قتال محقق کنیم، این اولویت دارد. که ترک قتال با دو شیوه ممکن است: صلح دائم (عقد ذمه که به نظر رهبری اختصاصی به اهل کتاب ندارد) و صلح موقت (از جمله امان) که در کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد» به آن پرداخته شده است. چه بسا یکی از علت هایی که رهبرانقلاب این سه مقاله ی خاص با این موضوعات که همه مربوط به ترک قتال هستند را منتشر کردند، این باشد که ایشان می خواستند این بعد اسلام را معرفی و برجسته نمایند.
۸- نوآوری در اصول روش شناختی استنباط؛ توجه ویژه به «مصالح عامه» و موضوعات معاصر
یکی دیگر از مختصات روش شناختی استدلال های رهبری در این سه کتاب، این است که توجه مؤکدی به مصالح دولت اسلامی دارند. چرا که جهاد در زمره ی عبادت هایی است که متقوم به منصب است و بدون امام (رهبر مشروع دولت اسلامی) معنا ندارد. (همچون زکات و خمس که مالیات دولت اسلامی هستند.) در مناصب قیود مهمی مطرح است از جمله «مصالح عامه» که ولایت مقید به آن است. ایشان این مصالح عامه را در هر سه مقاله مورد توجه ویژه قرار می دهد. البته بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام؛ نه بر اساس مصالح مرسله ی اهل سنت. چون این مصلحتی که در ولایت هست، پایه و مبنایی برای سیاست شرعی دولت اسلامی است.
ویژگی دیگر مباحث فقهی ایشان این است که موضوعات معاصر را در مباحث خود مدخلیت می دهند و توجه بسیاری به مسائل معاصر دارند. به عنوان مثال «ویزا»ی امروزی را از سنخ «أمان» می دانند با توضیحاتی که درباره امان دارند. به همین دلیل از نظر فقهی تمام افرادی که مثلا با ویزای گردشگری وارد کشور ما می شوند در أمان دولت اسلامی هستند و کسی حق ندارد به ایشان کوچک ترین تعارضی بکند؛ همچنان که مسلمانان وقتی با ویزا به کشورهای دیگر بروند، از نظر فقهی وظیفه دارند که قوانین آن کشور را رعایت کنند و حق نقض آن قوانین را ندارند. همچون حضرت امام (رضوان الله علیه) که در سفر به پاریس و نوفل لوشاتو، کاملا مراقب رعایت قوانین محلی و کشوری آنجا بودند.
۹- دیدگاه های ویژه ی رهبر معظم انقلاب در باب جهاد
همان طور که روشن است، رهبر معظم انقلاب در باب جهاد، مبانی ویژه ای دارند که این مبانی، تأثیرات خود را در مقام فتوا گذاشته اند. اکنون برخی از فتاوا و دیدگاه های متمایز که از مبانی فقهی ایشان در باب جهاد استنتاج می شود را به اختصار بیان می کنیم:
۱-۹- تلاش خستگی ناپذیر؛ وظیفه ی مجاهد فی سبیل الله
بر اساس این دیدگاه، جهاد فی سبیل الله الزاماتی دارد که عبارتند از: ۱- مجاهد باید همه ی ظرفیت های جسمی و روحی و فکری و ذهنی و عاطفی و زبانی و آبرویی خود را در راه خدا به کار بگیرد. یعنی مجاهد فی سبیل الله پیوسته باید در مسیر خود تلاش خستگی ناپذیر داشته باشد؛ مجاهد باید هر هدفی که محقق شود برود به سراغ هدف بعدی. یعنی همه ی فعالیت های مجاهد، برای عزت و پیش روی اسلام است. ۲- تحمل هرگونه اذیت و آزاری که در این مسیر متوجه مجاهد می شود. ۳- تولید قدرت و سازماندهی و وحدت و نیروها ۴- آمادگی برای شهادت. ۵- رهبری آگاه. بنابراین می توان گفت که اساسا اسلام با جهاد فی سبیل الله (در این معنای گسترده اش) است که پیش می رود.
۲-۹- جهاد تعطیل بردار نیست؛ جهاد امروز می تواند در عرصه ی سایبری باشد
یکی از نکات مهمی که درباره ی فتوای فقهی رهبر معظم انقلاب باید بدان توجه داشت، این است که بر اساس مبانی فقهی ایشان، جهاد به حسب شرایط و احوال افراد و جوامع، مراتب مختلفی دارد و در همه ی مراحلش یک جهاد فعال مبتکرانه ی توأم با تولید و ابتکار است با اقتدار و بازدارندگی. لذا ما براساس فقه رهبری، قاعده ای تأسیس کرده ایم مبنی بر اینکه «الجهاد لایترک بحال» یعنی جهاد تعطیل بردار نیست. دقیقا مثل نماز که قابل تعطیل نیست و در هیچ حالی اجازه ی ترک آن نیست. هرکسی از امت اسلامی چه زن و چه مرد، چه آنان که توانایی جسمی دارند و چه آنان که توانایی جسمی ندارند، قطعا یکی از مراتب و أنحاء جهاد بر عهده شان است. آن استثنائاتی که در کتب فقهی بیان شده (که مثلا نابینا و … را استثناء کرده اند) هم درباره یکی از مراتب جهاد است که همان جهاد با سلاح نظامی است. امروز هم گرچه جهاد نظامی برای جامعه ی ما میسر نیست، اما مراحل دیگر جهاد قطعا بر همه واجب است. لذا جوان امروز می تواند –به عنوان مثال- در عرصه ی فرهنگ و در جبهه ی جنگ سایبری وارد عرصه بشود و با دشمن مبارزه کند.
۳-۹- جهاد اسلامی بر ضد «ملت ها» نیست
بر این اساس طبق مبانی فقهی معظم له، شمشیر جهاد برای ایجاد رعب و وحشت برای ملت های مستضعف و محروم حتی کافران از آنها نیست و حکومت اسلامی حق ندارد آنان را بترساند. چرا که اسلام کافرستیز نیست، بلکه طاغوت ستیز است. لذا کافر مستضعف هم باید در امان و امنیت باشد. کافر طاغوت و کسی که از طاغوت حمایت می کند نباید در امنیت باشند. بنابراین جهاد اسلامی بر ضد «ملت ها» نیست. بلکه برضد «نظام های طاغوتی کفر» است. بنابراین آن موضعی رهبری معظم درباره ی فلسطین و در تقابل با رژیم صهیونیستی دارند، کاملا منطبق بر مبانی فقهی ایشان در باب جهاد است. زیرا ایشان بیان فرمودند که یهودیان مستضعف هدف ما نیستند؛ بلکه حاکمیت و دولت غاصب است که دشمن ما است و با او در تقابل هستیم.
اکنون این پرسش مطرح می شود که مقتضای آیه ی شریفه ی «لتجدن أشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و المشرکین» چه می شود؟ در پاسخ اجمالی باید گفت: «ال» در این آیه شریفه، «ال» عهد است و مقصود از «الیهود» در این آیه شریفه، یهود بنی نضیر و بنی قینقاع و بنی قریظه هستند که با پیامبر (صلی الله علیه وآله) نقض پیمان کردند. همچنان که منظور از «المشرکین» هم مشرکان قریش بودند که به جنگ پیامبراعظم (صلی الله علیه وآله) آمده بودند و کمر همت به نابودی اسلام بسته بودند.
۴-۹- نه اصالت جنگ، نه اصالت صلح؛ بلکه اصالت جهاد!
پرسش دیگری که امروز طرح می شود و بسیار مهم است، این است که «روابط بین الملل اسلام مبتنی بر جنگ است یا صلح؟» بعضی از فقها که با نگرش تقیه ای بحث کرده اند قائل به اصالت صلح هستند، برخی هم که به درک صحیحی از مفهوم جهاد در اسلام نرسیده اند، معتقد به اصالت جنگ شده اند. اما براساس مبانی فقهی رهبر معظم انقلاب می توان گفت که اسلام در روابط بین الملل «اصالت جهاد» را اقامه کرده است؛ اما جهاد نه به معنای نبرد نظامی؛ بلکه یعنی «اصالت تلاش برای برافراشتن کلمةالله و توحید». حالا این هدف اگر بدون جنگ و با صلح و تلفات کمتر حاصل شود، بهتر است. به همین دلیل است که معظم له در این کتاب «ثلاث رسائل فی الجهاد»، شیوه های پایان نبرد نظامی را از نظر اسلام بیان کرده اند. که عبارت است از: ۱- إعطاء الأمان: که می تواند موقتی باشد و یا دائمی. ۲- هدنه: که موقتی است. ۳- ذمه: که دائمی است.
۵-۹- اصول حاکم بر جنگ نظامی
همین جنگ نظامی هم وقتی صورت می گیرد، برمبنای دیدگاه های رهبر معظم انقلاب اصول کلانی دارد که این اصول را باید رعایت کرد. این اصول عبارتند از: ۱- تفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان. ۲- ممنوعیت تعرض نظامی به غیرنظامیان. ۳- تناسب با ضرورت جنگ. ۵- تناسب اسلحه و نوع مبارزه. مثلا نمی توان برای یک عده ی اندک از یک سلاح ویرانگر استفاده کرد. این چهار اصل امروز مورد تأیید قوانین بین المللی هستند که از فقه اسلامی استنباط می شوند.
۶-۹- حرمت تولید، نگهداری و استعمال سلاح هسته ای به حکم اولی
گاهی گفته می شود که «فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرمت تولید و نگهداری و استعمال سلاح هسته ای یک حکم تقیه ای است؛ و نه حکم اولی» در این خصوص نکته ی بسیار مهمی که باید بدان توجه داشت این است که طبق فتوای رهبر معظم انقلاب، مبتنی بر ادله ی مسلم فقهی، تولید و نگهداری و استفاده از بمب هسته ای به حکم اولی –و نه حکم ثانوی یا تقیه ای- حرام مسلم است. توضیح ادله اینکه:
از نظر قرآن کریم، ایجاد آلودگی محیط زیست، چه به میزان کم باشد و چه زیاد، اگر موجب تهدید نسل بشر - همین نسل یا نسل های آینده- باشد، به حکم اولی حرام است. یعنی اگر امر مردد شود بین پیروزی بر دشمن در یک قطعه ی محدود و تهدید محیط زیست بشری، طبق قواعد باب تزاحم، حفظ محیط زیست مصلحت ارجح و اقوی دارد. لذا در قرآن کریم حکومت هایی که مشمول «یهلکون الحرث و النسل» هستند مذمت شده اند. زیرا چنین کاری از اختصاصات حکومت طاغوتی است و اساسا اگر حکومت اسلامی چنین کاری بکند، از اسلامیت ساقط می شود. چرا که یکی از مصادیق افسادفی الارض است. طبق آیه شریفه «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة ترهبون به عدو الله و عدوکم» هم، «تقویت قوای نظامی» مقید به «إرهاب عدو» شده و این إرهاب، نه تنها تلازمی با تولید و نگهداری بمب هسته ای ندارد، بلکه برخلاف راهبرد تهدیدزدایی است و برعکس باعث ایجاد تهدید برای دولت اسلامی می شود و در این زمانه و با توجه به روابط بین الملل این عصر، اساسا ضد قدرت است. زیرا به طور مثال اگر همین حالا جمهوری اسلامی یک موشک نقطه زن به نیروگاه هسته ای تل آویو شلیک کند، این در واقع تهدید اصلی برای اهالی همان سرزمین است. بنابراین بمب هسته ای به خودی خود یک تهدید برای جان و مال و ناموس مسلمانان است.
و اما حدیث: روایات باب «إلقاء السم فی ماء العدو» دلالت بر حرمت استفاده از سلاح هسته ای می کنند. مضافا بر اینکه همان طور که قبلا در اصول حاکم بر جنگ نظامی بیان شد، در صورت استفاده از بمب هسته ای نمی توان میان نظامیان و غیرنظامیان تفکیک داد و همه با هم نابود می شوند؛ درحالی که قتل افراد غیرنظامی حرام است. بنابراین اگر همین جهاد فی سبیل الله با تفسیری که بیان شد، به عنوان راهبرد اصلی و کلان سیاست خارجی حاکم باشد، منجر به تولید اقتدار بازدارنده و تهدیدزدایی خواهد شد. دلیل عقلی هم اینکه: عقل حکم می کند به «قلع ماده ی فساد» و بمب هسته ای هم مصداق بارز این ماده ی فساد است. بنابراین چنین فتوایی کاملا ریشه در مبانی مسلم فقهی دارد و حکم تقیه ای هم نیست. بلکه حکم اولی است.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «نوآوری های فقهی در جهاد اسلامی» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.