روایتی کوتاه از خانواده شهید دلاور امیرخانی پس از شهادتش



به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، در هفته نخست جنگ جنایت بار رژیم کودک کش صهیونیستی علیه ایران، حوزه هنری زنجان با دعوت از نویسندگان و فعالان ادبی استان، بستری برای روایت نگاری مردمی از روزهای تلخ و پرافتخار مقاومت فراهم کرد.

این اقدام، به راه اندازی «خانه روایت حوزه هنری زنجان» انجامید؛ فضایی برای ثبت روایت هایی از وداع با پیکرهای مطهر شهدا مدافع وطن، حضور پرشور مردم در مراسم تشییع و راهپیمایی ها، دیدار با خانواده های معظم شهدا و لحظاتی که با اشک، غرور، غیرت و دلاوری در حافظه مردم زنجان ماندگار شد.

یکی از روایت هایی که به خانه روایت زنجان ارسال شده به قلم «مسعود بازرگان» از نویسندگان جوان حوزه هنری زنجان است که در خصوص شهید دلاور امیرخانی نوشته است. دلاور امیرخانی پاسدار هوافضای زنجان بود که روز شنبه ۲۴ خرداد بر اثر حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید.

بازرگان نوشت:

دلاور بچه محل ما بود، از پایین شهریا، ساده، بامرام، داش مشتی؛ مثل همه ی هم محلی هاش، اما اسمش خدایی خاص بود؛ دلاور!نمیدونم روزی که به دنیا اومد، تو دل پدر و مادرش چی گذشت که این اسم رو براش انتخاب کردن …

پدرش می گفت برا شهادت پسرم، لباس مشکی نمی پوشم، وصیت خود دلاور بود.

می گفت واسه شهدا نباید ناراحت و غمگین شد، راست می گفت اعتقاد قلبیش این بود، اما لا به لای حرف زدنش بغض فروخورده اش امونش نمی داد.

حق بدید سخته، گریه اولین چیزیه که آدمو تسکین می ده، عمل به این وصیت دلاور واقعا طاقت فرساست، مگه میشه یه عمر خاطره رو از صفحه ذهن پاک کرد، مگه میشه حس پدر و پسری رو مخفی نگه داشت و مقابل دوربین ها مصمم و با اراده بود؟!

بله، شاید بشه.

کاری که پدر دلاور کرد،

گریه نکرد، اما پیر بود و پیرتر شد

خمیده بود و قامتش خمیده تر شد.

راستش برا دلاور گریه نکردم، غمگین نشدم، اما وقتی تصویر مصاحبه پدرش رو دیدم دلم شکست، اشکم جاری شد. شاید هیچوقت نتونستم خودمو تو جایگاه دلاور تصور کنم؛ به لحظه اصابت تیر خصم به پیکرش، به عمق جراحت های وارده تو بدنش، به لحظه جون دادن و ثانیه های آخرش. اما اون لحظه که موی سفید و دل شکسته پدر دلاور رو دیدم بهم ریختم،

سخته پدر بودن، سخته داغ فرزند به دل داشتن، اما سخت تر از همشون، اینه که تو باید محکم بمونی، تا مبادا شکست تو باعث شه دختر دلاور دل شکسته بشه، مبادا بی قراری تو باعث شه مادر دلاور بی قرار پسرش بشه، و مبادا اندوه تو، دشمن رو دل شاد کنه و بلرزونه دل پدران شهر رو که فرزندانشون رو مثل پدر دلاور روانه میدون دفاع می کنن …

به گزارش تسنیم، شهید دلاور امیرخانی و شهید رضا نجفی از کشتی گیران مطرح استان زنجان نیز بودند. برادر شهید نجفی نقل می‌کند که یکی از پاسداران می‌گوید وقتی دلاور شهید شده بود و بر زمین بود، شهید نجفی بالا سرش حاضر شد و از خون دلاور بر صورتش مالید و کفت دلاور من را شفاعت خواهد کرد .

۴۸ ساعت نشد که رضا نجفی هم بر اثر حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و به سمت دلاور پر کشید .

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «روایتی کوتاه از خانواده شهید دلاور امیرخانی پس از شهادتش» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.