بنیان خانواده زیر ضربات داس و ساطور

ایسنا/چهارمحال و بختیاری اخبار مربوط به خشونت و قتل همیشه ناگوار بوده و عموما موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی می شود، اما هولناک تر از این موضوعات بحث قتل و خشونت خانگی است، خانه محیطی امن برای تمامی افراد جامعه محسوب می شود، زمانی که افراد در جامعه مورد آزار و اذیت قرار می گیرند به محیط امن خانواده پناه می برند و پدر و مادر آغوش گرم خود را با روی خوش بر روی فرزندشان باز می کند.
به گزارش ایسنا، زمانی که محیط خانه و خانواده برای فرد امنیت لازم را نداشته باشد، آن زمان جامعه در معرض انواع آسیب ها و معضلات اجتماعی قرار می گیرد، انتشار اخبار مربوط به قتل و خشونت های خانگی روان جامعه را تحت تاثیر تبعات منفی خود قرار می دهد، قتل رومینا به دست پدرش یکی از اخبار جنجالی و پرتنش در سال گذشته بود که باعث جریحه دار شدن احساسات عمومی افراد جامعه شد، دختری که به علت دل بستن به یک پسر با مخالفت خانواده روبرو می شود و دست به فرار از خانه می زند، پس از بازگشت به خانه به دست پدرش به قتل می رسد، قتل رومینا یکی از هزاران خشونت خانگی است که در زیر پوست شهر رخ می دهد و شاید هیچ زمان این خشونت ها رسانه ای نشود.
این روزها مجددا خبر قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش در صدر اخبار حوادث قرار گرفت، خشونتی که شاید در باور خیلی از افراد جامعه نگنجد که چگونه یک پدر و مادر می توانند با این قساوت دست به قتل فرزندان خود بزنند و حتی ذره ای ابراز پشیمانی از این موضوع نداشته باشند.
طبق آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای متولی بحث خشونت خانگی در ایام شیوع کرونا و باتوجه به فشارهای عصبی ناشی از قرنطینه و مشکلات اقتصادی افزایش قابل توجهی داشته است، شاید بتوان گفت ضعف های قانونی در بحث برخورد با خشونت و قتل های خانوادگی تا حدودی نیز بر این موضوع تاثیرگذار است.
سه تا ۱۰ سال حبس، مجازات پدران قاتل فرزند
فتحی یکی از وکلای چهارمحال و بختیاری در گفت وگو با ایسنا با اشاره به اینکه در چند سال اخیر پرونده های قضایی مربوط به خشونت خانگی، ضرب و جرح، فحاشی و توهین افزایش داشته است، اظهار کرد: قطعا شرایط موجود جامعه و مشکلات اقتصادی در این موضوع بی تاثیر نیست.
وی ادامه داد: در بحث قتل های خانوادگی اولیای دم(پدر) مشمول قصاص نمی شود و بسته به شرایط وقوع قتل، شرایط روحی قاتل و …. سه تا ۱۰ سال حبس برای پدری که مرتکب قتل فرزندش شده باشد، در نظر گرفته می شود، اما اگر مادری فرزندش را به قتل برساند، او مشمول مجازات قصاص خواهد شد.
فتحی بیان کرد: طبق پژوهش های صورت گرفته بر روی پرونده های خشونت و قتل های خانوادگی، عموما مسائل روانی فرد مرتکب جرم خشونت و قتل در ارتکاب آن تاثیرگذار است.
بی توجهی به درمان مشکلات روانی، موجب ایجاد خشونت در فرد خواهد شد
حمیرا رئیسی روانشناس خانواده در گفت وگو با ایسنا در خصوص بحث عوامل شکل گیری خشونت و قتل های خانوادگی، اظهار کرد: زمانی که سطح استرس در جامعه افزایش پیدا کند و افراد توانایی لازم برای کنترل خشم و عصبانیت را نداشته باشند، این خشم را به سایرین از جمله دوستان و اعضای خانواده انتقال می دهند، انتقال خشم به افراد در دسترس و اعضای خانواده یکی از راه های برخورد با این پدیده محسوب می شود.
وی افزود: عموما افراد در ذهنشان خانواده را یک محیط امن و دارای آسایش می دانند و باتوجه به این موضوع انتظار دارند که خانه و خانواده برای آن ها آسایش و امنیت را فراهم کند، بسیاری از خانواده ها نیز این کارکرد را در جامعه دارند.
رئیسی گفت: وقتی سطح خشونت به صورت فردی و اجتماعی در جامعه افزایش پیدا می کند، در وهله اول تبعات این موضوع در خانواده نمایان می شود، بسیاری از افرادی که مورد خشونت خفیف در جامعه قرار گرفته اند، عموما این خشونت روانی، جسمانی و عاطفی را از نزدیکان و دریافت کرده اند، در حال حاضر خشونت روانی و عاطفی آمار بالاتری نسبت به خشونت فیزیکی در جامعه کنونی دارد.
این روانشناس خانواده ادامه داد: تحقیر کردن، مسخره کردن، بی توجهی، هدف قرار دادن عزت نفس فرد، بی اعتنایی و … از جمله موارد خشونت روانی و عاطفی علیه افراد است، به دلیل اینکه اعضای خانواده زمان بسیاری را در کنار یکدیگر سپری می کنند، این نوع خشونت در کانون خانواده بیش تر دیده می شود.
وی با تاکید بر اینکه باید سلامت روان و چکاپ اوضاع روح و روان همواره در دستور کار افراد باشد، توضیح داد: اگر مشکلات روحی و روانی در افراد به موقع تشخیص داده و درمان نشود، در گام اول خود را به صورت خشونت عاطفی و روانی نشان می دهد و سپس ممکن از به واسطه های مختلف این خشم به سمت درگیری های فیزیکی و ضرب و جرح کشیده شود.
رئیسی بیان کرد: زمانی که آستانه تحمل افراد به دلیل مشکلات متعدد پایین می آید، ممکن است فرد دست به یک اقدام جنون آمیز بزند، تبعات این اقدام خود فرد و خانواده اش را تحت تاثیر قرار خواهد داد، عموما خشونت فیزیکی در خانواده بر روی همسر و فرزند رخ می دهد.
این روانشناس خانواده عنوان کرد: خودکشی نیز یکی از اشکال خشونت به شمار می رود، زمانی که فرد نتواند عصبانیت خود را به دیگران منتقل کند به خود آسیب وارد می کند تا این نفرت و عصبانیت را به خانواده و جامعه نشان دهد.
قتل های خانوادگی، شدیدترین نوع خشونت خانگی محسوب می شود
عزیزالله آقابابایی جامعه شناس در گفت وگو با ایسنا در خصوص علل و انگیزه های شکل گیری قتل های خانوادگی از دیدگاه جامعه شناختی، اظهار کرد: خانواده زیربنایی ترین رکن هر جامعه و به طور یقین مهم ترین نهاد اجتماعی محسوب می شود؛ زیرا بیش از نهادهای اجتماعی دیگر هم چون دولت و نهادهای آموزشی و فرهنگی در شکل گیری شخصیت افراد و انتقال ارزش ها و هنجارهای جامعه نقش ایفا می کند.
وی ادامه داد: به همین دلیل آسیب های موجود در نهاد خانواده از جمله انواع خشونت های خانوادگی که شدیدترین نوع آن قتل است، جامعه را با بحرانی جدی مواجه می سازد، امروزه قتل، به عنوان یک نوع خشونت یا پرخاشگری، یکی از آسیب ها و کجروی های عمده در جهان امروز محسوب می شود که ماهیتی اجتماعی داشته و بیشتر در تعامات بین شخصی و بین گروهی صورت می گیرد، این موضوع امنیت اجتماعی افراد و گروه ها را مورد تهدید قرار می دهد .
آقابابایی با بیان اینکه یکی از انواع قتل ها، قتل خانوادگی است، گفت: قتل های خانوادگی، شدیدترین نوع خشونت خانگی محسوب می شود، که در آن افراد، به دلایل مختلف به مجروح کردن یا کشتن اعضای خانواده خود اقدام می کنند.
این جامعه شناس با اشاره به تئوری منابع به عنوان یک نظریه مبنا در بحث توجیه خشونت خانگی به منابع در دسترس زنان و مردان، اشاره می کند، تصریح کرد: از آنجا که جرم یک رفتار انسانی است و ماهیت طبیعی دارد، بنابراین در نظریه جرم شناسی فرهنگی قابل توجیه است و همچنین طبق نظریه مرتن نبود تناسب بین اهداف و وسیله، سبب وقوع جرم و انحراف از سوی افراد می شود.
وی افزود: موضوع همسر کشی به روشنی در نظریه جرم شناسی فرهنگی قابل بررسی است، زیرا جرم یک رفتار انسانی محسوب می شود که از نظر ماهیت فرهنگی، محصول نظم اجتماعی است، نظمی که تمامی افراد در زمان مشخصی در آن به سر می بریم، به زبانی دیگر جرم دربرگیرنده تجربیات و رفتارهای زندگی روزمره تمام اعضای جامعه است.
آقابابایی با بیان اینکه طبق نظریه جرم شناسی فرهنگی، می توان گفت شرایط یک جامعه از نظر ساختار فرهنگی، مدرن یا سنتی بودن در قضیه خشونت موثر است، گفت: به طور مثال قتل های ناموسی بیش تر در جوامع سنتی رواج دارد، تئوری منابع می گوید زمانی که فرد دارای منابع زیاد یا در شرایطی منابع او بسیار ناکافی است، احتمال این که از راهبرد خشونت استفاده کند، زیاد است.
این جامعه شناس اضافه کرد: برای مثال زمانی که یک فرد بخواهد بر فرد دیگری اعمال قدرت کند، اما منابع او نظیر تحصیلات، شغل، درآمد و مهارت در سطح پایینی قرار دارد، از خشونت برای تداوم موقعیت خویش استفاده می کند، تئوری فشار ساختاری عمومی، فشارهای روانی اجتماعی از عمده ترین عوامل در باب تبیین خشونت محسوب می شوند که توجه به آن ها سابقه ای دیرپا در ادبیات علوم اجتماعی دارد.
وی با اشاره به عوامل موثر در شکل گیری قتل و ارتکاب جرم توسط افرا در جامعه، یادآور شد: هر عاملی که احتمال گرایش فرد به صدمه و آسیب را افزایش دهد، ریسک فاکتور تلقی می شود، ریسک فاکتورها را می توان حول محورهایی چون فرد، خانواده، مدرسه، اجتماعات محلی و ساختارهای اجتماعی دسته بندی کرد.
آقابابایی با تاکید بر اینکه جامعه شناسان سال هاست که به رابطه میان الکل، مواد مخدر و ارتکاب جرم توجه کرده اند، توضیح داد: همچنین روحیه پرخاشگری و عصبانیت در شکل گیری خشونت تاثیرگذار است، با توجه به مصاحبه های عمیق با افرادی که مرتکب خشونت شده اند می توان گفت بیشتر پاسخگویان روحیه پرخاشگری دارند و سر هر موضوع کوچکی دعوا راه می اندازند و بلافاصله وارد هر درگیری می شوند،روحیه پرخاشگری و نبود مدیریت خشم ممکن است به شکل گیری خشونتی مرگبار منجر شود.
این جامعه شناس افزود: عدم اعتماد به نفس و احترام به خود، روحیه ماجراجویی و هیجان طلبی، نداشتن روحیه مسئولیت پذیری، مذکر بودن، تحریک آنی و تحریک پذیری، شهرت طلبی، خطرپذیری و ترک تحصیل از دیگر عوامل موثر در شکل گیری خشونت در افراد است، عموما مردان بیش تر از زنان در معرض فرصت های ارتکاب به جرم قرار می گیرند واین مسئله آنها را نسبت به درگیری آسیب پذیرتر می سازد.
وی در ادامه با اشاره به ریسک فاکتورهای مرتبط با عوامل خانوادگی در ارتکاب جرم و قتل، بیان کرد: داشتن والدین ضداجتماعی و دارای سابقه جرم و اعتیاد، ضعف ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان و تضاد، تعارض و خشونت های خانوادگی از جمله عوامل موثر در این موضوع است.
آقابابایی تاکید کرد: عوامل محلی و عوامل کلان اجتماعی از جمله سکونت در محله های جرم خیز، توسعه نگرش های ضداجتماعی از طریق خشونت، نبود و یا ضعف نظارت های غیررسمی در اجتماعات محلات، موقعیت و هژمونی همالانی، پرسه زنی، پارک گردی، نبود کارایی مدارس در جذب دانش آموزان، عدم وجود مشاوره های محلی، فقر اقتصادی و فرهنگی، بیکاری، عدم توزیع عادلانه درآمد و تبعیض های اجتماعی در وقوع جرم موثر است.
این جامعه شناس اظهار کرد: در جرم شناسی کلاسیک رابطه میان فقر و جرم محرز است، اما بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از افراد فقیر، زندگی شرافتمندانه ای را در پیش می گیرند، شاید طرح مسئله به این صورت قابل اصلاح باشد که بسیاری از کسانی که دست به جرم می زنند از فقر اقتصادی و فرهنگی رنج می برند.
وی با بیان اینکه عموما اکثر مردان و زنانی که مرتکب قتل می شوند، از نظر پایگاه اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند، تصریح کرد: بنابراین دولت و مسئولان باید با ایجاد شغل برای تمامی افراد جامعه و حمایت های اقتصادی از آنان برای رفع زمینه فقر خانواده ها و ارتقای سطح زندگی آنان کوشش کنند.
آقابابایی با تاکید بر اینکه خدمات اجتماعی و حمایتی به منظور حمایت از زنان خشونت دیده از ضرورت ها به شمار می رود، عنوان کرد: تأسیس خانه ها و پناهگاه های امن برای این زنان و نگهداری از آنان تا زمان حل نهایی مشکلاتشان یک راهکار حمایتی برای جلوگیری از وارد شدن آسیب به آن ها است، باید خدماتی به این افراد ارائه شود تا آن ها استقلال مالی پیدا کنند و به علت مشکلات مالی مجبور به ادامه زندگی پر از خشونت نباشند.
این جامعه شناس ادامه داد: بیشتر زنان درگیر در پرونده های همسرکشی قبل از قتل، قصد طلاق داشته اند، اما به خاطر ترس از جدایی از فرزندان، روند طولانی و شرایط سخت طلاق حاضر به این کار نشده بودند، بنابراین لازم است قوه قضاییه با تدوین قوانین عادلانه تر به حل این مشکل کمک کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: همچنین نیاز است آموزش به خانواده ها به منظور جلوگیری از ازدواج اجباری دختران و نشان دادن نتایج وخیم روانی اجتماعی این نوع ازدواج ها در دستور کار قرار گیرد.
انتهای پیام
به گزارش ایسنا، زمانی که محیط خانه و خانواده برای فرد امنیت لازم را نداشته باشد، آن زمان جامعه در معرض انواع آسیب ها و معضلات اجتماعی قرار می گیرد، انتشار اخبار مربوط به قتل و خشونت های خانگی روان جامعه را تحت تاثیر تبعات منفی خود قرار می دهد، قتل رومینا به دست پدرش یکی از اخبار جنجالی و پرتنش در سال گذشته بود که باعث جریحه دار شدن احساسات عمومی افراد جامعه شد، دختری که به علت دل بستن به یک پسر با مخالفت خانواده روبرو می شود و دست به فرار از خانه می زند، پس از بازگشت به خانه به دست پدرش به قتل می رسد، قتل رومینا یکی از هزاران خشونت خانگی است که در زیر پوست شهر رخ می دهد و شاید هیچ زمان این خشونت ها رسانه ای نشود.
این روزها مجددا خبر قتل بابک خرمدین به دست پدر و مادرش در صدر اخبار حوادث قرار گرفت، خشونتی که شاید در باور خیلی از افراد جامعه نگنجد که چگونه یک پدر و مادر می توانند با این قساوت دست به قتل فرزندان خود بزنند و حتی ذره ای ابراز پشیمانی از این موضوع نداشته باشند.
طبق آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای متولی بحث خشونت خانگی در ایام شیوع کرونا و باتوجه به فشارهای عصبی ناشی از قرنطینه و مشکلات اقتصادی افزایش قابل توجهی داشته است، شاید بتوان گفت ضعف های قانونی در بحث برخورد با خشونت و قتل های خانوادگی تا حدودی نیز بر این موضوع تاثیرگذار است.
سه تا ۱۰ سال حبس، مجازات پدران قاتل فرزند
فتحی یکی از وکلای چهارمحال و بختیاری در گفت وگو با ایسنا با اشاره به اینکه در چند سال اخیر پرونده های قضایی مربوط به خشونت خانگی، ضرب و جرح، فحاشی و توهین افزایش داشته است، اظهار کرد: قطعا شرایط موجود جامعه و مشکلات اقتصادی در این موضوع بی تاثیر نیست.
وی ادامه داد: در بحث قتل های خانوادگی اولیای دم(پدر) مشمول قصاص نمی شود و بسته به شرایط وقوع قتل، شرایط روحی قاتل و …. سه تا ۱۰ سال حبس برای پدری که مرتکب قتل فرزندش شده باشد، در نظر گرفته می شود، اما اگر مادری فرزندش را به قتل برساند، او مشمول مجازات قصاص خواهد شد.
فتحی بیان کرد: طبق پژوهش های صورت گرفته بر روی پرونده های خشونت و قتل های خانوادگی، عموما مسائل روانی فرد مرتکب جرم خشونت و قتل در ارتکاب آن تاثیرگذار است.
بی توجهی به درمان مشکلات روانی، موجب ایجاد خشونت در فرد خواهد شد
حمیرا رئیسی روانشناس خانواده در گفت وگو با ایسنا در خصوص بحث عوامل شکل گیری خشونت و قتل های خانوادگی، اظهار کرد: زمانی که سطح استرس در جامعه افزایش پیدا کند و افراد توانایی لازم برای کنترل خشم و عصبانیت را نداشته باشند، این خشم را به سایرین از جمله دوستان و اعضای خانواده انتقال می دهند، انتقال خشم به افراد در دسترس و اعضای خانواده یکی از راه های برخورد با این پدیده محسوب می شود.
وی افزود: عموما افراد در ذهنشان خانواده را یک محیط امن و دارای آسایش می دانند و باتوجه به این موضوع انتظار دارند که خانه و خانواده برای آن ها آسایش و امنیت را فراهم کند، بسیاری از خانواده ها نیز این کارکرد را در جامعه دارند.
رئیسی گفت: وقتی سطح خشونت به صورت فردی و اجتماعی در جامعه افزایش پیدا می کند، در وهله اول تبعات این موضوع در خانواده نمایان می شود، بسیاری از افرادی که مورد خشونت خفیف در جامعه قرار گرفته اند، عموما این خشونت روانی، جسمانی و عاطفی را از نزدیکان و دریافت کرده اند، در حال حاضر خشونت روانی و عاطفی آمار بالاتری نسبت به خشونت فیزیکی در جامعه کنونی دارد.
این روانشناس خانواده ادامه داد: تحقیر کردن، مسخره کردن، بی توجهی، هدف قرار دادن عزت نفس فرد، بی اعتنایی و … از جمله موارد خشونت روانی و عاطفی علیه افراد است، به دلیل اینکه اعضای خانواده زمان بسیاری را در کنار یکدیگر سپری می کنند، این نوع خشونت در کانون خانواده بیش تر دیده می شود.
وی با تاکید بر اینکه باید سلامت روان و چکاپ اوضاع روح و روان همواره در دستور کار افراد باشد، توضیح داد: اگر مشکلات روحی و روانی در افراد به موقع تشخیص داده و درمان نشود، در گام اول خود را به صورت خشونت عاطفی و روانی نشان می دهد و سپس ممکن از به واسطه های مختلف این خشم به سمت درگیری های فیزیکی و ضرب و جرح کشیده شود.
رئیسی بیان کرد: زمانی که آستانه تحمل افراد به دلیل مشکلات متعدد پایین می آید، ممکن است فرد دست به یک اقدام جنون آمیز بزند، تبعات این اقدام خود فرد و خانواده اش را تحت تاثیر قرار خواهد داد، عموما خشونت فیزیکی در خانواده بر روی همسر و فرزند رخ می دهد.
این روانشناس خانواده عنوان کرد: خودکشی نیز یکی از اشکال خشونت به شمار می رود، زمانی که فرد نتواند عصبانیت خود را به دیگران منتقل کند به خود آسیب وارد می کند تا این نفرت و عصبانیت را به خانواده و جامعه نشان دهد.
قتل های خانوادگی، شدیدترین نوع خشونت خانگی محسوب می شود
عزیزالله آقابابایی جامعه شناس در گفت وگو با ایسنا در خصوص علل و انگیزه های شکل گیری قتل های خانوادگی از دیدگاه جامعه شناختی، اظهار کرد: خانواده زیربنایی ترین رکن هر جامعه و به طور یقین مهم ترین نهاد اجتماعی محسوب می شود؛ زیرا بیش از نهادهای اجتماعی دیگر هم چون دولت و نهادهای آموزشی و فرهنگی در شکل گیری شخصیت افراد و انتقال ارزش ها و هنجارهای جامعه نقش ایفا می کند.
وی ادامه داد: به همین دلیل آسیب های موجود در نهاد خانواده از جمله انواع خشونت های خانوادگی که شدیدترین نوع آن قتل است، جامعه را با بحرانی جدی مواجه می سازد، امروزه قتل، به عنوان یک نوع خشونت یا پرخاشگری، یکی از آسیب ها و کجروی های عمده در جهان امروز محسوب می شود که ماهیتی اجتماعی داشته و بیشتر در تعامات بین شخصی و بین گروهی صورت می گیرد، این موضوع امنیت اجتماعی افراد و گروه ها را مورد تهدید قرار می دهد .
آقابابایی با بیان اینکه یکی از انواع قتل ها، قتل خانوادگی است، گفت: قتل های خانوادگی، شدیدترین نوع خشونت خانگی محسوب می شود، که در آن افراد، به دلایل مختلف به مجروح کردن یا کشتن اعضای خانواده خود اقدام می کنند.
این جامعه شناس با اشاره به تئوری منابع به عنوان یک نظریه مبنا در بحث توجیه خشونت خانگی به منابع در دسترس زنان و مردان، اشاره می کند، تصریح کرد: از آنجا که جرم یک رفتار انسانی است و ماهیت طبیعی دارد، بنابراین در نظریه جرم شناسی فرهنگی قابل توجیه است و همچنین طبق نظریه مرتن نبود تناسب بین اهداف و وسیله، سبب وقوع جرم و انحراف از سوی افراد می شود.
وی افزود: موضوع همسر کشی به روشنی در نظریه جرم شناسی فرهنگی قابل بررسی است، زیرا جرم یک رفتار انسانی محسوب می شود که از نظر ماهیت فرهنگی، محصول نظم اجتماعی است، نظمی که تمامی افراد در زمان مشخصی در آن به سر می بریم، به زبانی دیگر جرم دربرگیرنده تجربیات و رفتارهای زندگی روزمره تمام اعضای جامعه است.
آقابابایی با بیان اینکه طبق نظریه جرم شناسی فرهنگی، می توان گفت شرایط یک جامعه از نظر ساختار فرهنگی، مدرن یا سنتی بودن در قضیه خشونت موثر است، گفت: به طور مثال قتل های ناموسی بیش تر در جوامع سنتی رواج دارد، تئوری منابع می گوید زمانی که فرد دارای منابع زیاد یا در شرایطی منابع او بسیار ناکافی است، احتمال این که از راهبرد خشونت استفاده کند، زیاد است.
این جامعه شناس اضافه کرد: برای مثال زمانی که یک فرد بخواهد بر فرد دیگری اعمال قدرت کند، اما منابع او نظیر تحصیلات، شغل، درآمد و مهارت در سطح پایینی قرار دارد، از خشونت برای تداوم موقعیت خویش استفاده می کند، تئوری فشار ساختاری عمومی، فشارهای روانی اجتماعی از عمده ترین عوامل در باب تبیین خشونت محسوب می شوند که توجه به آن ها سابقه ای دیرپا در ادبیات علوم اجتماعی دارد.
وی با اشاره به عوامل موثر در شکل گیری قتل و ارتکاب جرم توسط افرا در جامعه، یادآور شد: هر عاملی که احتمال گرایش فرد به صدمه و آسیب را افزایش دهد، ریسک فاکتور تلقی می شود، ریسک فاکتورها را می توان حول محورهایی چون فرد، خانواده، مدرسه، اجتماعات محلی و ساختارهای اجتماعی دسته بندی کرد.
آقابابایی با تاکید بر اینکه جامعه شناسان سال هاست که به رابطه میان الکل، مواد مخدر و ارتکاب جرم توجه کرده اند، توضیح داد: همچنین روحیه پرخاشگری و عصبانیت در شکل گیری خشونت تاثیرگذار است، با توجه به مصاحبه های عمیق با افرادی که مرتکب خشونت شده اند می توان گفت بیشتر پاسخگویان روحیه پرخاشگری دارند و سر هر موضوع کوچکی دعوا راه می اندازند و بلافاصله وارد هر درگیری می شوند،روحیه پرخاشگری و نبود مدیریت خشم ممکن است به شکل گیری خشونتی مرگبار منجر شود.
این جامعه شناس افزود: عدم اعتماد به نفس و احترام به خود، روحیه ماجراجویی و هیجان طلبی، نداشتن روحیه مسئولیت پذیری، مذکر بودن، تحریک آنی و تحریک پذیری، شهرت طلبی، خطرپذیری و ترک تحصیل از دیگر عوامل موثر در شکل گیری خشونت در افراد است، عموما مردان بیش تر از زنان در معرض فرصت های ارتکاب به جرم قرار می گیرند واین مسئله آنها را نسبت به درگیری آسیب پذیرتر می سازد.
وی در ادامه با اشاره به ریسک فاکتورهای مرتبط با عوامل خانوادگی در ارتکاب جرم و قتل، بیان کرد: داشتن والدین ضداجتماعی و دارای سابقه جرم و اعتیاد، ضعف ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان و تضاد، تعارض و خشونت های خانوادگی از جمله عوامل موثر در این موضوع است.
آقابابایی تاکید کرد: عوامل محلی و عوامل کلان اجتماعی از جمله سکونت در محله های جرم خیز، توسعه نگرش های ضداجتماعی از طریق خشونت، نبود و یا ضعف نظارت های غیررسمی در اجتماعات محلات، موقعیت و هژمونی همالانی، پرسه زنی، پارک گردی، نبود کارایی مدارس در جذب دانش آموزان، عدم وجود مشاوره های محلی، فقر اقتصادی و فرهنگی، بیکاری، عدم توزیع عادلانه درآمد و تبعیض های اجتماعی در وقوع جرم موثر است.
این جامعه شناس اظهار کرد: در جرم شناسی کلاسیک رابطه میان فقر و جرم محرز است، اما بسیاری از تحقیقات نشان می دهند که بسیاری از افراد فقیر، زندگی شرافتمندانه ای را در پیش می گیرند، شاید طرح مسئله به این صورت قابل اصلاح باشد که بسیاری از کسانی که دست به جرم می زنند از فقر اقتصادی و فرهنگی رنج می برند.
وی با بیان اینکه عموما اکثر مردان و زنانی که مرتکب قتل می شوند، از نظر پایگاه اقتصادی و اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند، تصریح کرد: بنابراین دولت و مسئولان باید با ایجاد شغل برای تمامی افراد جامعه و حمایت های اقتصادی از آنان برای رفع زمینه فقر خانواده ها و ارتقای سطح زندگی آنان کوشش کنند.
آقابابایی با تاکید بر اینکه خدمات اجتماعی و حمایتی به منظور حمایت از زنان خشونت دیده از ضرورت ها به شمار می رود، عنوان کرد: تأسیس خانه ها و پناهگاه های امن برای این زنان و نگهداری از آنان تا زمان حل نهایی مشکلاتشان یک راهکار حمایتی برای جلوگیری از وارد شدن آسیب به آن ها است، باید خدماتی به این افراد ارائه شود تا آن ها استقلال مالی پیدا کنند و به علت مشکلات مالی مجبور به ادامه زندگی پر از خشونت نباشند.
این جامعه شناس ادامه داد: بیشتر زنان درگیر در پرونده های همسرکشی قبل از قتل، قصد طلاق داشته اند، اما به خاطر ترس از جدایی از فرزندان، روند طولانی و شرایط سخت طلاق حاضر به این کار نشده بودند، بنابراین لازم است قوه قضاییه با تدوین قوانین عادلانه تر به حل این مشکل کمک کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: همچنین نیاز است آموزش به خانواده ها به منظور جلوگیری از ازدواج اجباری دختران و نشان دادن نتایج وخیم روانی اجتماعی این نوع ازدواج ها در دستور کار قرار گیرد.
انتهای پیام
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «بنیان خانواده زیر ضربات داس و ساطور» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.