پیامها و راهبردهای <a href="/fa/dashboard/ ir/سوره شمس" class="text info">سوره شمس</a> کتاب <a href="/fa/dashboard/ ir/قرآن" class="text info">قرآن</a>
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
نظریات و رهنمودهای خداوند در آیات اول تا هفتم سوره شمس در عبارتهایِ "( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾ سوگند به خورشید و گسترش روشنی اش ۱ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲﴾ و به ماه هنگامی که از پی آن برآید ۲ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾ و به روزچون خورشید را به خوبی آشکار کند ۳ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾ و به شب هنگامی که خورشید را فرو پوشد ۴ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵﴾ و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد ۵ وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿۶﴾ و به زمین و آنکه آن را گستراند ۶ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾ و به نفس و آنکه آن را درست و نیکو نمود، ۷ )"، دلالت دارد بر اینکه 1- خداوند برای بیان حقایق آفرینش به توانمندیهای خود در آفرینش و مخلوقات و طبیعتی که حاصل توانمندیها و علوم عالی و دقیق خالق یکتای هستی بخش بوده سوگند ( قسم ) یاد نموده است. 2- در آیه اول سوره شمس، عبارت" وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا. سوگند به خورشید و گسترش روشنی اش " گواه و مؤید این نظریه است که آفرینش خورشید و وسعت و گسترش روشنی که بطور مستمر ایجاد می نماید آنقدر دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی و تاثیر گذاری بر مسائل طبیعی و زندگی انسانها در بهره مندی از نعمتهای خداوند می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است و همچنین زمانی که خورشید در مرکزیت و یا نقطه ای از آسمان قرار می گیرد که گستره بزرگی تحت شعاع خود روشنائی می بخشد. 3- در آیه دوم سوره شمس، عبارت " وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا. و به ماه هنگامی که از پی آن برآید" گواه و مؤید این نظریه است که آفرینش ماه و حادثه پدیدار شدن ماه بعد از رفتن و غروب خورشید آنقدر دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی در علم خداوند در منور شدن ماه بوسیله نور خورشید و تاثیرگذاری در حیات و زندگی انسانها دارد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 4- خداوند در قرآن به علم ستارهها و سیارات اشاره نموده است. 5- در آیه سوم سوره شمس در عبارت "وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا. و به روزچون خورشید را به خوبی آشکار کند" گواه و مؤید این نظریه است که بر اثر روشنائی که خورشید از خود ایجاد می کند هم روز بوجود می آید و هم خورشید نمایان می شود و بوجود آمدن روز و پدیدار شدن خورشید آنقدر دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی و تاثیر گذاری در طبیعت آفرینش و زندگی انسانها می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 6- در آیه چهارم سوره شمس در عبارت " وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا. و به شب هنگامی که خورشید را فرو پوشد" گواه و مؤید این نظریه است که تحول پدیدار و محو شدن شب آنقدر دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی در تعالی زندگی انسانها می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 7- خداوند در قرآن به علم پدیدار شدن روز و شب و پایان روز و شب اشاره نموده است. 8- در آیه پنجم سوره شمس در عبارت" وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد " گواه و مؤید این است که خداوند به بنای آسمان و خالق توانمند و معمار بزرگ بنای آسمان سوگند یاد نموده است، زیرا آنقدر کار با عظمت بنای آسمان دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی در طبیعت آفرینش و زندگی و حیات انسانها می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 9- در آیه ششم سوره شمس در عبارت" وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿۶﴾ و به زمین و آنکه آن را گستراند"، خداوند به عظمت آفرینش زمین و خود که خالق آفرینش زمین است، سوگند یاد نموده است، زیرا آنقدر کار با عظمت بنای زمین و عمق و گسترش زمین دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی در تاثیر گذاری در طبیعت آفرینش و حیات و زندگی موجودات می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 10- خداوند در آیات اول تا ششم سوره شمس به علم سیارات اشاره نموده است. 11- در آیه هفتم سوره شمس در عبارت " وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿۷﴾ و به نفس و آنکه آن را درست و نیکو نمود"، گواه و مؤید این نظریه است که آفرینش منظم و پردازش شده و توانمند و درست و نیکوی نفس آنقدر دارای ارزشمندی و تعالی آفرینشی و طبیعت نفس دارای محتویات مستتری و پیچیدگیهائی به حکمت خداوند می باشد که خداوند برای بیان حقایقش به عظمت آن سوگند یاد نموده است. 12- خداوند در آیات هفتم سوره شمس به علم آفرینش نیکو و عالی و آنچه در طبیعت نفس مستتر است، سوگند یاد نموده است. 13- خداوند در آیات اول تا هفتم سوره شمس به اعجاز آفرینش طبیعت هستی و علوم طبیعی سیارات و پدیدار شدن شب و روز و طبیعت آفرینش نفس اشاره نموده است. 14- آیات اول تا ششم می تواند استعاره از این باشد که حضرت محمد خورشیدی بوده که به نور هدایت وحیانیش عالم روشن شده است و حجتهای معصوم سلام الله علیهم مانند ستارگانی می باشند که که شب مردم را روشنائی می بخشند و حضرت مهدی سلام الله علیه مانند ماهی است که متاثر از روشنائی خورشیدی حضرت محمد سلام الله علیه در زمان تاریک غیبت شب تار زمان غیبت را روشن می نماید تا اینکه به اذن خداوند شب مردم به پایان رسد و روز و روشنائی خورشیدی هدایت متعالی حجت خداوند امام معصوم حضرت مهدی سلام الله علیه که در استمرار و یاری نور وحیانی خورشیدی حضرت محمد سلام الله علیه ایفای نقش می نماید، شب جهل مردم را نسبت به دین خدا در جهان به پایان رساند و به تعالی مردم را به نور وحیانی خورشید رسالت حضرت محمد سلام الله علیه روشنی بخشد و در استعاره دیگر می توان این سوگندها را به در عبارتی دیگر به این تعبیر نمود که همانطور که حضرت محمد سلام الله علیه در زمان جاهلیت عرب و غیر عرب، جهان را به نور وحیانی خداوند روشن نمود، در برهه تاریخی نور وحیانی خورشید حضرت محمد سلام الله علیه در رهبری و سیمای عالی حضرت مهدی سلام الله علیه پدیدار می گردد و حضرت مهدی سلام الله علیه تلؤلؤ نور وحیانی رسول الله حضرت محمد سلام الله علیه می شوند و شب ظلمانی جهالتهای عرب و غیر عرب به پایان می رسد و به زعامت نور خورشید وحیانی گستره هستی جهان روشن می گردد و همه به تعالی خواست خداوند به نور ولایت الهی هدایت می شوند و تاریکی شب گمراهیها و ظلمها و کجرویها و نادانیها و جهالتها و رذالتها برای همیشه به پایان می رسد و طلوع حاکمیتها و زندگیهای حیات طیبه به رهبری سیمای خورشیدی هداست حضرت مهدی سلام الله علیه جهان را پر از آثار ارزشمند درخشش ولایت خداوند بر جهانیان می نماید.
2- نظریه و رهنمودهای آیات هشتم و نهم و دهم سوره شمس در عبارتهایِ" ( فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿۸﴾ پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد. ۸ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا ﴿۹﴾ بی تردید کسی که نفس را [از آلودگی پاک کرد و] رشد داد، رستگار شد. ۹ وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿۱۰﴾ و کسی که آن را [به آلودگی ها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] نومید شد. ۱۰ )"، دلالت دارد بر اینکه 1- آیه هشتم سوره شمس در عبارت " فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا. پس بزه کاری و پرهیزکاری اش را به او الهام کرد." گواه و مؤید این نظریه است که خداوند گناه و رفتار اشتباه و نادرست و باطل و انحرافات و در مقابل رفتار قوی و صحیح و تقوا را به انسانها الهام نموده است. 2- در واقع انسانها در ضمیر ناخودآگاهشان به رفتار درست و نادرست از نظر خداوند آگاهی مستتر دارند. 3- عوامل تاثیرگذار و تاثیرات کارهای پدر و مادر قبل از تولد و آموزشهای گفتاری و رفتاری پدر و مادر و نظام تعلیم و تربیت و تاثیرگذاریهای تعلیم و تربیت در محیط و ارتباطات و عوامل دیگر تاثیرگذار، ( بخصوص میزان تاثر موارد فوق از بهره مندی هدایت وحیانی چهارده معصوم سلام الله علیه)، می تواند در انسانها در میزان صالح شدن و یا ناصالح شدن انسانها تاثیرگذار می باشد، به اینکه انسانها تعلیم و تربیّت فجورانه و گناه آلود کسب نمایند و یا انسانها تعلیم و تربیّت پاک و زکیه و با تقوا کسب نمایند. 4- آموزشها و تعلیم و تربیّت یادآوری الهامات خوبیها و بدیها در ضمیر مستتر انسانها می باشد. 5- اینکه افراد بر نظریات مختلف و حوادث مختلف نظر و نقد دارند، می تواند این نظریات و نقدها بر اساس الهامات بد و یا الهامات خوب مستتر در ضمیر ناخودآگاه انسانها باشد. پس هر نظریه ای نمی تواند صحیح باشد، چون انسانها هم دارای ضمیر مستتر الهامات خوب هستند و هم دارای ضمیر مستتر الهامات بد هستند. 6- نظریه و رهنمود آیه نهم در عبارت" قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا. بی تردید کسی که نفس را [از آلودگی پاک کرد و] رشد داد، رستگار شد. " گواه و مؤید این نظریه هست که 1- فلاح و رستگاری و پیروزی انسانها، مستلزم تزکیه و پاکی نفس انسانها می باشد و در نتیجه از عوامل مهم رستگاری و رُشد انسانها انجام کارهای نیکو و صحیح از نظر خداوند است که الهامات و القائات منفی و ناصحیح را در انسانها پاک می نماید و به تزکیه و پاک شدن از بدیها ی فکری و رفتاری و القائات بد گردیده و در نتیجه موجب رشد و تعالی انسانها می شود و میزانی که انسانها کارهای نیکو به رضایتمندی خداوند انجام می دهند، نفس پاک از بدیها می شود و تزکیه شده و به تعالی میزان می گردد.
7- در آیه دهم سوره شمس در عبارت" وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا. و کسی که آن را [به آلودگی ها و امور بازدارنده از رشد] بیالود [از رحمت حق] نومید شد." آیه دهم سوره شمس گواه و مؤید این نظریه هست، که انسان به میزانی که عمل خوب به رضایتمندی خداوند انجام می دهد، به همان اندازه انسان از دسیسه های نفس در امان می ماند ولی نفس برای رسیدن به مرحله نفس مطمئنه و پیروزی نفس مطمئنه باید همیشه ار نفسش مراقبت نماید تا دچار عمل اشتباهی نشود و همواره باید اعمال انسان به رضایتمندی خداوند و پرهیز از اعمال نادرست و باطل صورت بپذیرد و استمرار داشته باشد و نباید انجام کارها به رضایتمندی خداوند قطع شود و میزان ضایع شدن خوبیهای نفس به میزان عمل به انحرافات و بدیهای نگرشی و نفسانی انسانها می باشد و اگر انسانها موفق نشوند آلودگیها را پاک نمایند و با انجام کارهای نیکو و عادت دادن نفس به رفتارهای فضیلتی و نیکو، بدیها را از تفکّر و نگرش و دل و ضمیر ناخودآگاه نفس خود پاک نمایند، مغلوب دسیسه ها و کجرویها و القائات و الهامات نادرست نفس خود خواهند شد و در واقع بدیهای نفس انسانها را از صراط مستقیم دین خداوند و رفتار نیکو و پاک و رستگاری و پیروزی دور می سازند و عمل به بدیهای خطوراتی و یا القائی خوبیهای نفس انسانها را، ضایع می نماید، پس برای مغلوب نشدن به بدی نفس و مؤثر واقع شدن ِ القائات بدیهای نفس باید با شناخت بدیها و خوبیها و حلالها و حرامها در احکام و فضیلتها و رذیلتها از نظر خداوند، با پرهیز از کارهای حرام و بد و پرهیز از نگرش و رفتاری که متاثر از رذائل هست و انجام کارهای نیکو و فضیلتی در برابر القائات و ذهنیات بدیهای نفس مقاومت نمود و با شاخص قراردادن رفتار حلال و فضیلتها و خوبیها از نظر خداوند برای تبیین نگرشها و تعالی رفتار صحیح از ضایع نمودن خوبیهای نفس پیشگیری نمود و با مدد از هدایت الهی به تعالی در نقش آفرینی خداپسندانه و حیات طیبه و زندگی پاک تلاش و اراده ای شایسته و مستمر داشت تا انسان به پاکی نفس و در نتیجه فلاح و رستگاری در زندگی دنیوی و اخروی موفق شود. به همین سبب تصمیم گیریها و انتخابات انسانها باید بسیار به تعالی و اطمینان و دقت و خداپسندانه صورت پذیرد تا هم افرادی که در مراتب مختلف بر جامعه حاکم می شوند و هم افرادی که با انسانها همراه زندگی می شوند، همه باید به تعالی تحت ولایت کامل خداوند بقدری باشند که انسانها به اشتباه عمل ننمایند و دچار سختیهائی که بر اثر این انحرافات بوجود می آید، نشوند. به همین دلیل ضرورت حاکمیت و ولایت و رهبری خداوند و حجت خداوند امام معصوم سلام الله علیه بر جهانیان ( برای اینکه نظامهای حاکمیتی و زندگی مردم از پاکی و تعالی اعمال و نگرشها به رضایتمندی خداوند برخوردار باشد )، بسیار لازم و ضروری می باشد. 8- خداوند در آیات هشتم و نهم و دهم سوره شمس به بیان علوم انسانی از جمله به انسان شناسی و تعلیم و تربیّت و فرهنگ سازی و تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر و اعجاز آفرینش اهتمام داشته است و خداوند بطور اصولی و علمی با آگاهی دادن به روشنگری انسانها پرداخته است.
3- نظریه و رهنمود داستان و حادثه تاریخی قوم ثمود در آیات یازدهم تا پانزدهم سوره شمس در عبارتهای "( كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿۱۱﴾ قوم ثمود به سبب سرکشی و طغیانش [پیامبرشان را] تکذیب کرد، ۱۱ إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿۱۲﴾ زمانی که بدبخت ترینشان به پا خاست. ۱۲ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا ﴿۱۳﴾ پس فرستاده خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را [واگذارید] ۱۳ فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿۱۴﴾ ولی به تکذیب او برخاستند و ناقه را پی کردند، و در نتیجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختی بر آنان فرو ریخت و همه قوم را با خاک یکسان و برابر ساخت؛ ۱۴ وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿۱۵﴾ و خدا از سرانجام آن کار [که نابودی ستمکاران است] پروایی ندارد. ۱۵ )"، دلالت دارد بر اینکه 1- آیه یازدهم تا پانزدهم سوره شمس گواه این نظریه هست که خداوند برای عبرت انسانها از داستانها و حوادث تاریخی چنان عبرت آموز یاد نموده است تا انسانها به خود آیند و از اشتباهات گذشتگان پند بگیرند و انسانها دیگر به تکرار اشتباهات و کجرویهای نگرشی و رفتاری گذشتگان دچار نشوند. 2- آیه یازدهم سوره شمس خداوند در عبارت " ذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا. قوم ثمود به سبب سرکشی و طغیانش [پیامبرشان را] تکذیب کرد"، گواه و مؤید این نظریه است که قوم ثمود ( ثمود پیغمبر خداوند)، به هدایت و راهنمائی پیامبرشان حضرت ثمود سلام الله علیه توجه ننمودند و در اثر جهلشان هدایتهای حضرت ثمود سلام الله علیه را، رد نمودند و یا دروغ پنداشتند و از هدایت و راهنمائی پیامبرشان حضرت ثمود طغیان و سرکشی نمودند و به آنچه نفسشان درست می پنداشت عمل نمودند. ( برای رهنمود و هدایت پیامبر خدا حضرت ثمود سلام الله علیه ارزشی قائل نشدند و به جهل و بدی نفس خویش عمل نمودند. ) 2- آیه دوازدهم و سیزدهم سوره شمس در عبارتهای" إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا زمانی که بدبخت ترینشان به پا خاست. فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا. پس فرستاده خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را [واگذارید] " گواه و مؤید این نظریه هست که زمانی که یکی از نمایندگان افراد شقاوت صفت و سنگ دلِ قوم حضرت ثمود سلام الله علیه بسوی پیامبر خدا حضرت ثمود سلام الله علیه رفت تا حضرت ثمود سلام الله علیه را از انجام فرمان خدا باز دارد. 3- آیه سیزدهم سوره شمس در عبارت "فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا . پس فرستاده خدا به آنان گفت: ناقه خدا و آبشخورش را [واگذارید]"، گواه و مؤید این نظریه است که حضرت ثمود سلام الله علیه به فرستاده کافران به فرمان الهی گفت که ناقه خدا ( شتری که آفرینشی معجزه آسا داشت ) و آبشخورش را واگذارید و دشمنی نورزید. ( خداوند برای آفرینش معجزه آسای شتر شرطی گذاشته بود که از آبشخور شتر یک روز شتر استفاده نماید و یک روز مردم استفاده نمایند و از شیر شتر استفاده نمایند ولی منکران فرمان الهی می خواستند آنطور که نفسشان فکر می کرد عمل نمایند و به خواسته خداوند عمل ننمایند . ) 4- باید به فرمان و خواست خداوند بطور جدی عمل نمود و در برابر خواست خداوند و حجت خداوند ایستادگی و مقابله ننمود. 5- از جمله فضائل و راههای حکیمانه بندگی خداوند نمودن، تسلیم بودن در برابر فرمان خداوند و پیامبر و حجت خداوند می باشد. 6- آیات چهاردهم و پانزدهم سوره شمس در عبارتهای " فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿۱۴﴾ ولی به تکذیب او برخاستند و ناقه را پی کردند، و در نتیجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختی بر آنان فرو ریخت و همه قوم را با خاک یکسان و برابر ساخت؛ ۱۴ وَلَا يَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿۱۵﴾ و خدا از سرانجام آن کار [که نابودی ستمکاران است] پروایی ندارد. ۱۵ )"" گواه و مؤید این نظریه است که 1- تکذیب و انکار فرمان خداوند و پیامبر و حجت خداوند گناه بسیار بزرگی است و برای خداوند نزول عذاب الهی بسیار آسان است و از عواقب آن هم خداوند خوف و ترسی ندارد و البته منکران آیات ورهنمودهای خداوند باید بدانند که عاقبت انکار و طغیانشان از هدایت الهی، عذاب بسیار سخت خداوند می باشد، پس در برابر رهنمودها و نظریات و آیات خداوند خاضع و خاشع باشند و به شفع دل خداوند را اطاعت و بندگی نمایند. 2- زمانی که تکذیب کنندگان در برابر خواست خداوند و حجت خداوند، بر خواست اشتباه و نادرست جهالتها و رذیلتهای نفسهای خود، اصرار ورزیدند و شتری را که از معجزات خداوند بود کشتند، خداوند عذاب خود را، سزاوار منکران خواست خداوند قرار داد و آنان را به عذاب الهی نابود نمود. 3- انسانها نباید در برابر خواست و فرمان و شرایطی که خداوند برایشان قرار می دهد ایستادگی نمایند و منکر شوند و تکذیب نمایند. 4- عاقبت سرسختی و ایستادگی در برابر فرمان خداوند نابودی و عذاب الهی است و پشیمانی بعد از عذاب الهی دیگر ارزشی ندارد و انسانها باید قبل از عذاب الهی به خود بیایند و از رفتاری که موجب مقابله با خواست خداوند می شود خودداری نمایند تا شامل عذاب الهی که بسیار جدی هست، نشوند. 5 - خداوند قوم ثمود را که بر علیه فرمان خداوند و پیامبر خداوند مشارکت نمودند با عذاب الهی خود آنان را با خاک یکسان نمود. 6- لازم است در رابطه با اینکه چگونه تعلیم و تربیت و فرهنگ سازی و تبلیغات و اداره امور داشت که انسانها دچار شقاوت و سخت دلی و عدم درک حقایق الهی نشوند، تحقیق و پژوهش متناسب نمود و برنامه ریزی و طرحها و برنامه های شایسته ای در نظام تعلیم و تربیت و فرهنگ سازی و تبلیغات و اداره امور را بگونه ای بطور فرآیندی انجام شود که منجر به شقاوت و انکار حقایق الهی نشود. 7- خداوند با ارائه و نزول داستان عبرت آموز سرنوشت قوم صالح به امر مهم نهی از منکر پرداخته است و برای نهی از منکر به یکی از روشهای بیان داستان ناقه صالح استفاده نموده است و ذهنها را به تأمل و تفکر در رابطه با نتیجه و عاقبت رفتار منکران قوم ثمود ترغیب نموده است. 8- خداوند در آیات یازدهم و تا پانزدهم سوره شمس به اعجاز خلقت ناقه صالح ( شتری که از اعجاز آفرینش خلقت بود ) و علم تاریخ اشاره نموده است و از آن به عنوان عبرت تاریخی یاد نموده است.
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «پیامها و راهبردهای سوره شمس کتاب قرآن» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.