حجاب را با لهجه سرمایه داری بخوانید

چرا کمپین ضد حجاب در سال های گذشته تبدیل می شود به یکی از کمپین های اصلی ضد انقلاب و مانور اصلی و مانای ضد انقلاب در سال های گذشته به این امر اختصاص می یابد؟ آیا این امر به جنس و هویت زن باز می گردد؟ آیا به اهمیت حجاب در اسلام باز میگردد؟
خبرگزاری فارس؛ حامد موفق بهروزی: پیام منتقل شده از زن در جامعه چنان است که گویی زن به جنسیت و حتی فراتر از آن به جنسی بودن آن معرفی می شود نه به انسانیت خود. آیا جنسیت از انسانیت جداست؟ بدیهی است انسانیت ورای تنوع در تمام ویژگی های غیریت ساز معرفی می شود اما جنسیت اختصاصی است. نه تنها برخی زن ها بلکه برخی مردها نیز امروز در خیابان ها صرفا جلوه جنسیت خود هستند.
هر امری که حاکمیت بر آن نظری داشته باشد تبدیل به امر سیاسی می شود. این نکته هم بدیهی است که هر قدرتی مقاومتی ایجاد خواهد کرد همانطور که هر تزی آنتی تزی فرا میخواند. لذا اگر دولت طرفدار حجاب باشد مقاومتی علیه حجاب ایجاد می گردد.
اما سوال اصلی اینجاست که چرا کمپین ضد حجاب در سال های گذشته تبدیل می شود به یکی از کمپین های اصلی ضد انقلاب و مانور اصلی و مانای ضد انقلاب در سال های گذشته به این امر اختصاص می یابد؟ آیا این امر به جنس و هویت زن باز میگردد؟ آیا به اهمیت حجاب در اسلام باز میگردد؟
بگذارید پاسخ را در فضای فرهنگی بجوییم. چگونه فرهنگ برهنگی در جامعه طرفدار پیدا می کند؟ فرهنگ برهنگی چنان که تاریخ نگاران ایرانی می گویند هیچ گاه در میان ایرانیان طرفدار نداشته است و آنچه حتی در تاریخ پیش از اسلام نیز در مورد ایرانیان مطرح است پوشش زنان و مردان بوده است. باید ریشه این فرهنگ را در سده های اخیر و یا حتی در دهه های اخیر جست و جو کنیم. چه تفاوتی در این برهه زمانی اتفاق افتاده است؟
بگذارید خیلی سریع مغز سخن را از زبان هایدگر بیان کنم. هایدگر معتقد است وقتی شما یک مصنوع بشر را مصرف می کنید همراه با آن، فرهنگ همان مصنوع را نیز کسب می کنید. فرض کنید شما در یک کافی شاپ مدرن نشسته اید و یک کافی با برند معروف را می نوشید. شاید برای اولین بار حتی آنچه می نوشید تلخ و بد مزه باشد ولی مطمئن هستید یک کار شایسته و درخور انجام می دهید. به مرور نوشیدنی تلخ و بدمزه برای شما نوستالوژیک می شود و یادآور خاطراتی است که در تک تک لحظات نوشیدن آن در کافی شاپ لذت برده اید. مهم خود آن نوشیدنی نیست مهم تمام رفتار و خاطره آن فرد در لحظاتی است که حول کافی خوردن اتفاق افتاده است.
به نظر می رسد آنچه در سال های گذشته از مصنوعات بشری وارد جامعه ایران شده است فرهنگی را نیز با خود وارد کرده اند که یکی از مهمترین خروجی های آن فرهنگ برهنگی است. در این مقام هایدگر تنها نیست بلکه متفکرانی همچون «لتور» نیز وجود دارند که معتقد هستند ساخت اجتماعی یک جامعه به اصطلاح با اشیا جامعه ایجاد می شود. فرض کنید آنچه به عنوان معماری در یک جامعه وجود دارد می تواند ساخت فرهنگی جامعه را تغییر دهد. در مقام اثبات یا رد چنین تفکری نیستیم اما آنچه واضح است ورود مصنوعات و اشیائی است که همراه با خود فرهنگی را وارد جامعه کرده است که طبیعی است از فرهنگ ایرانی اسلامی متفاوت باشد و مادامی که چنین مصنوعاتی مصرف داخلی داشته باشند دشوار است فرهنگ را از آن جدا کرد.
اینجا است که می توان گفت مسیح علینژاد یا هر شخص دیگری که به دنبال راه اندازی کمپین های مختلف هستند چندان اهمیتی ندارند و ساخت «مال» های بزرگ، هایپرها، کافی شاپ های بزرگ، رستوران های مجلل که همگی در چارچوب الگوگیری از مفاهیم توسعه غربی است ساخت جامعه ما را شکل می دهد. همین اماکن و اشیا خود به خود جامعه ایران را وارد چرخه سرمایه داری خواهد کرد و در مسیر سرمایه داری لاجرم هر مفهومی از دنیا نقش خود را ایفا خواهد کرد. ناگزیر در وادی سرمایه داری زن برهنه خواهد شد و هیچ راه دیگری نیست.
در یک نگاه رادیکال تر می توان گفت مسیح علی نژاده های اصلی همان هایی هستند که به دنبال تمرکز سرمایه در کشورند و همسو با روند سرمایه داری جایگاه زن را در جامعه بصورت کاملا تنظیم شده تعیین می کنند. اینجاست که حتی می توان جهت خطاب و تحلیل را به سمت مجموعه های دولتی و ارگان هایی که منتسب به نظام هستند نیز چرخاند و بسیاری از مجموعه های رفاهی یا تفریحی یا مراکز خرید را که همین ارگان های دولتی متولی ساخت و توسعه آن هستند در پاذل روند توسعه غربی جامعه گام بر می دارند که نتیجه آن می شود همان مصرف زدگی و در نهایت جایابی برای تمام عناصر جامعه در نظام توسعه غربی که زن نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
مهم آن است به جای هدف گیری معلول ها به علتها پرداخت و یا در تعبیر گفتمانی به جای پرداختن به علتها به شرایط و بستر ماجرا اندیشید. حجاب نه در کمپین ضد حجاب خلاصه می شود و نه در اندیشه اسلامی به عنوان یک امر اجتماعی، بلکه به عنوان یک مفهوم به دنبال یافتن نقش خود در بستر فرهنگی جامعه است.
انتهای پیام/م
خبرگزاری فارس؛ حامد موفق بهروزی: پیام منتقل شده از زن در جامعه چنان است که گویی زن به جنسیت و حتی فراتر از آن به جنسی بودن آن معرفی می شود نه به انسانیت خود. آیا جنسیت از انسانیت جداست؟ بدیهی است انسانیت ورای تنوع در تمام ویژگی های غیریت ساز معرفی می شود اما جنسیت اختصاصی است. نه تنها برخی زن ها بلکه برخی مردها نیز امروز در خیابان ها صرفا جلوه جنسیت خود هستند.
هر امری که حاکمیت بر آن نظری داشته باشد تبدیل به امر سیاسی می شود. این نکته هم بدیهی است که هر قدرتی مقاومتی ایجاد خواهد کرد همانطور که هر تزی آنتی تزی فرا میخواند. لذا اگر دولت طرفدار حجاب باشد مقاومتی علیه حجاب ایجاد می گردد.
اما سوال اصلی اینجاست که چرا کمپین ضد حجاب در سال های گذشته تبدیل می شود به یکی از کمپین های اصلی ضد انقلاب و مانور اصلی و مانای ضد انقلاب در سال های گذشته به این امر اختصاص می یابد؟ آیا این امر به جنس و هویت زن باز میگردد؟ آیا به اهمیت حجاب در اسلام باز میگردد؟
بگذارید پاسخ را در فضای فرهنگی بجوییم. چگونه فرهنگ برهنگی در جامعه طرفدار پیدا می کند؟ فرهنگ برهنگی چنان که تاریخ نگاران ایرانی می گویند هیچ گاه در میان ایرانیان طرفدار نداشته است و آنچه حتی در تاریخ پیش از اسلام نیز در مورد ایرانیان مطرح است پوشش زنان و مردان بوده است. باید ریشه این فرهنگ را در سده های اخیر و یا حتی در دهه های اخیر جست و جو کنیم. چه تفاوتی در این برهه زمانی اتفاق افتاده است؟
بگذارید خیلی سریع مغز سخن را از زبان هایدگر بیان کنم. هایدگر معتقد است وقتی شما یک مصنوع بشر را مصرف می کنید همراه با آن، فرهنگ همان مصنوع را نیز کسب می کنید. فرض کنید شما در یک کافی شاپ مدرن نشسته اید و یک کافی با برند معروف را می نوشید. شاید برای اولین بار حتی آنچه می نوشید تلخ و بد مزه باشد ولی مطمئن هستید یک کار شایسته و درخور انجام می دهید. به مرور نوشیدنی تلخ و بدمزه برای شما نوستالوژیک می شود و یادآور خاطراتی است که در تک تک لحظات نوشیدن آن در کافی شاپ لذت برده اید. مهم خود آن نوشیدنی نیست مهم تمام رفتار و خاطره آن فرد در لحظاتی است که حول کافی خوردن اتفاق افتاده است.
به نظر می رسد آنچه در سال های گذشته از مصنوعات بشری وارد جامعه ایران شده است فرهنگی را نیز با خود وارد کرده اند که یکی از مهمترین خروجی های آن فرهنگ برهنگی است. در این مقام هایدگر تنها نیست بلکه متفکرانی همچون «لتور» نیز وجود دارند که معتقد هستند ساخت اجتماعی یک جامعه به اصطلاح با اشیا جامعه ایجاد می شود. فرض کنید آنچه به عنوان معماری در یک جامعه وجود دارد می تواند ساخت فرهنگی جامعه را تغییر دهد. در مقام اثبات یا رد چنین تفکری نیستیم اما آنچه واضح است ورود مصنوعات و اشیائی است که همراه با خود فرهنگی را وارد جامعه کرده است که طبیعی است از فرهنگ ایرانی اسلامی متفاوت باشد و مادامی که چنین مصنوعاتی مصرف داخلی داشته باشند دشوار است فرهنگ را از آن جدا کرد.
اینجا است که می توان گفت مسیح علینژاد یا هر شخص دیگری که به دنبال راه اندازی کمپین های مختلف هستند چندان اهمیتی ندارند و ساخت «مال» های بزرگ، هایپرها، کافی شاپ های بزرگ، رستوران های مجلل که همگی در چارچوب الگوگیری از مفاهیم توسعه غربی است ساخت جامعه ما را شکل می دهد. همین اماکن و اشیا خود به خود جامعه ایران را وارد چرخه سرمایه داری خواهد کرد و در مسیر سرمایه داری لاجرم هر مفهومی از دنیا نقش خود را ایفا خواهد کرد. ناگزیر در وادی سرمایه داری زن برهنه خواهد شد و هیچ راه دیگری نیست.
در یک نگاه رادیکال تر می توان گفت مسیح علی نژاده های اصلی همان هایی هستند که به دنبال تمرکز سرمایه در کشورند و همسو با روند سرمایه داری جایگاه زن را در جامعه بصورت کاملا تنظیم شده تعیین می کنند. اینجاست که حتی می توان جهت خطاب و تحلیل را به سمت مجموعه های دولتی و ارگان هایی که منتسب به نظام هستند نیز چرخاند و بسیاری از مجموعه های رفاهی یا تفریحی یا مراکز خرید را که همین ارگان های دولتی متولی ساخت و توسعه آن هستند در پاذل روند توسعه غربی جامعه گام بر می دارند که نتیجه آن می شود همان مصرف زدگی و در نهایت جایابی برای تمام عناصر جامعه در نظام توسعه غربی که زن نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
مهم آن است به جای هدف گیری معلول ها به علتها پرداخت و یا در تعبیر گفتمانی به جای پرداختن به علتها به شرایط و بستر ماجرا اندیشید. حجاب نه در کمپین ضد حجاب خلاصه می شود و نه در اندیشه اسلامی به عنوان یک امر اجتماعی، بلکه به عنوان یک مفهوم به دنبال یافتن نقش خود در بستر فرهنگی جامعه است.
انتهای پیام/م
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «حجاب را با لهجه سرمایه داری بخوانید» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.