۱۴۰۰ سال پیش؛ روایتی از شهادت یک ابرمرد



مجله مهر- فاطمه باقری: مقتل نوعی تاریخ نگاری است که در آن شهادت شخصیت های مطرح شرح داده می شود. مقتل نگاری بین شیعیان، بیشتر برای بیان شرح شهادت امامان معصوم (ع) و شخصیت های برجسته شیعه بوده است؛ اما به دلیل رواج مقتل نویسی درباره واقعه کربلا، از این اصطلاح اغلب برای شرح وقایع مربوط به شهادت امام حسین (ع) و یاران ایشان استفاده می شود.

گریه یتیمان با ظرف های شیر در دست روبروی خانه حضرت علی (ع)، مهربانی حضرت با قاتل خود و سفارش به رعایت حقوق او، پیش بینی شهادت امام حسین (ع) و اسارت حضرت زینب (س) و …بخشی از مقتل به جا مانده از شهادت امام علی (ع) است؛ سالهاست ستایشگران اهل بیت (س) با خواندن این روایت ها، چراغ مجلس روضه چهارده معصوم را روشن نگهداشته اند.

به بهانه ۲۱ ماه مبارک رمضان و سالگرد شهادت امیرالمومنین (ع) در این پادکست رادیومهر، بخش کوتاهی از مقتل ایشان را با صدای متین باذرجانی می شنوید.

« قاهرالعدو » - اثر حسن روح الامین

مهربانی امیرالمومنین (ع) با قاتلش

منبع: بحار الأنوار ج ۴۲ ص ۲۸۹



به نقل از لوط بن یحیی: علی علیه السلام ساعتی طولانی بی هوش بود و به هوش آمد (پیامبر خدا نیز چنین بود، یعنی ساعتی طولانی بی هوش می شد و دوباره به هوش می آمد؛ چرا که آن حضرت هم مسموم شده بود). چون به هوش آمد، امام حسن علیه السلام ظرف شیری به وی داد. اندکی از آن نوشید. سپس آن را از دهانش دور ساخت و فرمود: نزد اسیرتان ببرید.

سپس به حسن علیه السلام فرمود: فرزندم! به حقی که بر تو دارم، قسمت می دهم که آب و غذایش را خوب قرار دهید و تا لحظه مرگ من با او مدارا کنید. از آنچه خود می خوری و می نوشی به او هم بخوران و بنوشان تا برتر از او باشی. در آن هنگام شیر نزد ابن ملجم بردند و آنچه را امیر مؤمنان درباره او گفته بود، به او خبر دادند.

«لافتی الا علی» - اثر حسن روح الامین

لحظات آخر عمر شریف حضرت علی (ع) و گفتگو با زینب کبری (س) راجع به اسارت اهل بیت

منبع: کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص ۲۶۶



حضرت زینب (سلام الله) علیها فرمود: زمانی که ابن ملجم (لعنه الله علیه) پدرم را ضربت زد و من اثر مرگ را در آن حضرت مشاهده کردم …. پدرم به من فرمود: گویا: من تو و دختران اهل بیت تو را در این شهر کوفه اسیر و ذلیل و خاشع می بی نم. شما می ترسید از اینکه مبادا مردم شما را بربایند. صبرکنید! صبرکنید!

به حق آن خدایی که حبه را می شکافد و بشر را می آفریند در آن روز غیر از شما و دوستان و شیعیان شما دوستی در روی زمین برای خدا نخواهد بود.

«زینب کبری ( س) در قتلگاه» - اثر حسن روح الامین

وداع امیرالمومنین با فرزندان در لحظه های آخر و پیش بینی شهادت امام حسین

منبع: بحار الأنوار: ج ۴۲ ص ۲۹۳۲۹۰.



به نقل از محمد بن حنفیه: چون شب بیست ویکم شد و شبتاریک گشت آن شب، دومین شب حادثه بود پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع کرد و با آنان خداحافظی نمود … سپس آب و غذا آوردیم. چیزی ننوشید. به لب هایش نگاه کردیم، به ذکر خدا مشغول بود. پیشانی اش عرق می کرد و او با دست خود آن را پاک می کرد. گفتم: پدر! می بینم که دست بر پیشانی می کشید.فرمود: «پسرم! از جدت پیامبر خدا شنیدم که می فرمود: « هرگاه مرگ مؤمن فرا رسد و وفاتش نزدیک شود، پیشانی اش عرق می کند و مثل لؤلؤ تر و تازه می شود و ناله اش آرام می گیرد»».

سپس فرمود: «ای ابو عبد الله! ای عون!». سپس همه فرزندانش، کوچک و بزرگ را به اسم، یکی پس از دیگری صدا کرد. با همه خداحافظی می کرد و می فرمود: «خداوند، جانشین من بر شما خواهد بود. از شما خداحافظی می کنم». و آنان می گریستند. حسن علیه السلام گفت: پدر! چه چیز تو را به گفتن این سخنان وا داشت؟

فرمود: «پسرم! یک شب پیش از این حادثه، جدت پیامبر خدا را در خواب دیدم. به او از این خواری و آزاری که از امتش کشیدم، شکایت کردم. فرمود: « نفرینشان کن». گفتم: خداوندا! بدتر از مرا جایگزین من در میان آنان کن و بهتر از اینان را برای من برگزین. به من فرمود: « خداوند دعایت را پذیرفت. سه روز دیگر تو را پیش ما می آورد». سه روز گذشته است. ای ابو محمد! و ای ابوعبد الله! سفارش به نیکی می کنم. شما از منید و من از شمایم».سپس فرمود: «ای ابو محمد! ای ابو عبد الله! گویا می بینم که از همینجا فتنه ها بر شما سر برمی آورد. پس صبر کنید تا خدا داوری کند، که او بهترین داوران است».

نجف اشرف - بارگاه حضرت علی ( ع)



سپس فرمود: «ای ابوعبد الله! تو شهید این امتی. بر تو باد تقوای الهی و صبر بر آزمون خدا».

سپس ساعتی از هوش رفت و به هوش آمد و فرمود: «این پیامبر خداست و عمویم حمزه و برادرم جعفر و یاران پیامبر خدا، و همه می گویند: « برای آمدن نزد ما بشتاب. ما مشتاق توایم»».

سپس چشمانش را به چهره همه خانواده اش گرداند و فرمود: «از همه شما خداحافظی می کنم. خدا همه شما را پشتیبانی و نگهداری کند. خداوند، جانشین من در میان شماست و در جانشین بودن، خداوند برایتان بس است».

سپس فرمود: «و علیکم السلام، ای فرستادگان الهی!».

سپس این آیات را خواند: «پس برای چنین پاداشی، عمل کنندگان عمل کنند» و «خداوند با کسانی است که پرهیزگاری داشتند و آنان که نیکوکارند» و پیشانی اش عرق کرد، در حالی که بسیار ذکر خدا می گفت و پیوسته و بسیار خدا را یاد می کرد و شهادتین می گفت.

سپس رو به قبله شد، چشمانش را بست، دست ها و پاهایش را دراز کرد و گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله». سپس جان داد.

وفاتش شب ۲۱ رمضان، شب جمعه بود، به سال چهلم هجری.
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «۱۴۰۰ سال پیش؛ روایتی از شهادت یک ابرمرد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.