۲۶ مرداد روز اشکهای اشتیاق و لبخندهای وصل



خبرگزاری مهر، گروه استان ها- منصوره سادات میرآقاجانی: فردا عازم بود و آخرین فرصت. وقت برای عقد و عروسی نبود. قول داده بودند در اولین بازگشتش از جبهه عقد و عروسی بگیرند. فقط یک انگشتر نشانی شده بود حلقه اتصالشان. وقتی که می رفت جوان بیست ساله ای بود با عروسی ۱۸ ساله. حالا آمده بود با تأخیری شش ساله!

چشم ها اشک بار بود و دل ها شاد. بوی اسپند و خاطرات گذشته توی کوچه پیچیده بود. اهالی از سر تا ته کوچه گلدان و اسپند دود گذاشته بودند. چراغ ها چشمک می زدند. لحظه موعود فرا رسیده بود.

سر قولش مانده بود. گفته بود در اولین بازگشتش از جبهه عقد و عروسی را برپا می کنند. یکی دو ساعت بعد از ورودش به خانه، لباس دامادی پوشید و سر سفره عقد با زنی نشست که شش سال چشم انتظارش مانده بود …

حکایت این چشم انتظاری را بیش از ۴۰ هزار خانواده ایرانی در سال های جنگ تحمیلی تجربه کردند. هرچند تعداد از اسرای جنگ تحمیلی در بند دژخیمان بعثی غزل آزادی سرودند و به سوی آسمان پرکشیدند اما لحظه خاطره انگیز ورود آنان که صبورانه ماندند و به وطن بازگشتند هرگز از ذهن هیچ کدام مان بیرون نخواهد رفت.

۲۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۹، تقریبا دو هفته از حمله حزب بعث به کویت گذشته بود که رادیو خبر آزادی اسرا را اعلام کرد. صدام در نامه ای به رئیس جمهور وقت، همه شروط ایران برای صلح دائمی از جمله استرداد ۴۰ هزار نفر از اسرای ایرانی را پذیرفت و عصرگاه خاطره انگیز ۲۶ مرداد ماه ۶۹، اولین گروه اسرای ایرانی به وطن بازگشتند و پس از آن هر روز ۱۰۰۰ آزاده به خاک پاک ایران قدم می گذاشتند.

بعد از ۸ سال جنگ اسلحه در برابر اراده و به خون غلطیدن جوانانمان و بعد از رحلت جان سوز امام امت، خبر بخش بازگشت آزادگان روح تازهای به جسم خسته ایران دمید.

مرزها مملو از مردمی بود که برای استقبال از آزادگان رفته بودند و پدران و مادران چشم انتظاری که طاقت در خانه ماندن نداشتند و خودشان را به نقطه ای می رساندند که شاید جگرگوشه شأن را آنجا در آغوش بگیرند.

«منظریه» محل استقرار اولین گروه اسرا در منطقه مرزی، نظاره گر صحنه های عجیبی از خروش احساسات بود. پس از رایزنی های هیأت ایرانی با مسئولان صلیب سرخ در منطقه پل خیرناصرخان، بالاخره ۳۵ دستگاه اتوبوس وارد مرز خسروی شدند تا اسرا را به ایران بازگردانند.

وضعیت اولیه اسرا به نقل از شاهدان عینی اسفبار بود. در گرمای شدید مرداد ماه آن هم در منطقه مرزی، ۱۰۰۰ نفر از آزادگان را در چادرهایی کوچک و گرم جا داده بودند و حتی آب برای رفع تشنگی نبود!

استانداری کرمانشاه و ستاد آزادگان در اقدامی طی ۷۲ ساعت امکانات اولیه را برای آزادگان در مرز عراق فراهم کردند تا اندکی از سختی آنها بکاهند. کاری از صلیب سرخ هم بر نمی آمد! هیچکدام از مصوبات کنوانسیون ژنو برای استرداد اسرا از طرف رژیم بعث انجام نمی گرفت! حقوق بشر تنها کلمات زیبایی بود که بر زبان ها جاری بود و دیگر هیچ.

آثار سال های سخت اسارت و شکنجه های غیر انسانی رژیم بعث، بر جسم اسرا قابل رؤیت بود اما این سختی ها چنان روح و جانشان را بزرگ کرده بود که گویی از نو متولد شده بودند.

پس از بازگشت اسرا امید در دل ها جوانه زد. بسیاری از آنها که طی سال های جنگ نامشان در میان مفقودالاثرها و مفقود الاجسدها قرار داشت و رژیم بعث اجازه ثبت نام ایشان در لیست صلیب سرخ را نداده بود، به خانه بازگشتند هرچند پدران و مادرانی هم بودند که عمر عزیزشان کفاف دیدن دوباره فرزند را نداد و در چشم انتظاری چشم از جهان فروبستند.

پرسش و پاسخ در ۲۶ مرداد روز اشکهای اشتیاق و لبخندهای وصل

گفتگو با هوش مصنوعی