هفت گنجینه ای که خداوند به پیامبر (ص) و مسلمانان بخشید، چه بود؟ + صوت آیات

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره حجر پانزدهمین سوره قرآن، در جزء چهاردهم و از سوره های مکی آن است.
سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد و به لحاظ حجمی جزو سوره های مثانی قرآن و در حدود یک حزب است. سوره حجر نهمین سوره ای است که با حروف مقطعه آغاز می شود. آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ درباره تواضع پیامبر (ص) نسبت به مومنان و آیه ۹۹ درباره لزوم استمرار عبادت تا زمان مرگ از جمله آیات مشهور سوره حجر است.
بر اساس روایات اگر کسی سوره حجر را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد مهاجرین و انصار و مسخره کنندگان پیامبر (ص) به او حسنه اعطا می کند.
درباره نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده است: هفت قافله برای یهودیان بنی قریظه و بنی نظیر با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالا ها وارد مدینه شدند، مسلمانان گفتند اگر این اموال از آن ما بود، قوی و توانگر می شدیم و در راه خدا انفاق می کردیم؛ آیه «و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم؛ و به راستی که هفت آیه از مثانی و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم» نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: هفت آیه به شما دادم که از این هفت قافله بهتر است.
فایل صوتی تلاوت سوره حجر با صدای محمد عبدالکریم
متن سوره حجر همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر ۚ تلک آیات الکتاب و قر آن مبین ﴿١﴾
الف، لام، راء این است آیات کتاب آسمانی و قرآن روشنگر (۱)
ر بما یود الذین کفر وا لو کانوا مسلمین ﴿٢﴾
چه بسا کسانی که کافر شدند آرزو کنند که کاش مسلمان بودند (۲)
ذر هم یأکلوا و یتمتعوا ویلههم الأمل ۖ فسوف یعلمون ﴿٣﴾
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو ها سرگرمشان کند پس به زودی خواهند دانست (۳)
و ما أهلکنا من قر یة إلا ولها کتاب معلوم ﴿٤﴾
و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر اینکه برای آن اجلی معین بود (۴)
ما تسبق من أمة أجلها و ما یستأخر ون ﴿٥﴾
هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند (۵)
و قالوا یا أیها الذی نزل علیه الذکر إنک لمجنون ﴿٦﴾
و گفتند: ای کسی که قرآن بر او نازل شده است به یقین تو دیوانه ای (۶)
لو ما تأتینا بالملائکة إن کنت من الصادقین ﴿٧﴾
اگر راست می گویی چرا فرشته ها را پیش ما نمی آوری؟ (۷)
ما ننزل الملائکة إلا بالحق و ما کانوا إذا منظر ین ﴿٨﴾
فرشتگان را جز به حق فرو نمی فرستیم و در آن هنگام دیگر مهلت نیابند (۸)
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون ﴿٩﴾
بی تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود (۹)
و لقد أر سلنا من قبلک فی شیع الأولین ﴿١٠﴾
و به یقین پیش از تو نیز در گروههای پیشینیان پیامبرانی فرستادیم (۱۰)
و ما یأتیهم من ر سول إلا کانوا به یستهزئون ﴿١١﴾
و هیچ پیامبری برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره می گرفتند (۱۱)
کذٰلک نسلکه فی قلوب المجر مین ﴿١٢﴾
بدین گونه آن استهزا را در دل بزهکاران راه می دهیم (۱۲)
لا یؤمنون به ۖ و قد خلت سنة الأولین ﴿١٣﴾
که به او ایمان نمی آورند و راه و رسم پیشینیان پیوسته چنین بوده است (۱۳)
و لو فتحنا علیهم بابا من السماء فظلوا فیه یعر جون ﴿١٤﴾
و اگر دری از آسمان بر آنان می گشودیم که همواره از آن بالا می رفتند (۱۴)
لقالوا إنما سکر ت أبصار نا بل نحن قوم مسحور ون ﴿١٥﴾
قطعا می گفتند: در حقیقت ما چشم بندی شده ایم بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده ایم (۱۵)
و لقد جعلنا فی السماء بر وجا وزیناها للناظر ین ﴿١٦﴾
و به یقین ما در آسمان برجهایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم (۱۶)
و حفظناها من کل شیطان ر جیم ﴿١٧﴾
و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم (۱۷)
إلا من استر ق السمع فأتبعه شهاب مبین ﴿١٨﴾
مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابی روشن او را دنبال می کند (۱۸)
و الأر ض مددناها و ألقینا فیها ر واسی و أنبتنا فیها من کل شیء موزون ﴿١٩﴾
و زمین را گسترانیدیم و در آن کوههای استوار افکندیم و از هر چیز سنجیده ای در آن رویانیدیم (۱۹)
و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له بر ازقین ﴿٢٠﴾
و برای شما و هر کس که شما روزی دهنده او نیستید در آن وسایل زندگی قرار دادیم (۲۰)
و إن من شیء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم ﴿٢١﴾
و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم (۲۱)
و أر سلنا الر یاح لواقح فأنزلنا من السماء ماء فأسقیناکموه و ما أنتم له بخازنین ﴿٢٢﴾
و باد ها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانه دار آن نیستید (۲۲)
و إنا لنحن نحیی و نمیت و نحن الوار ثون ﴿٢٣﴾
و بی تردید این ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم و ما وارث همه هستیم (۲۳)
و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخر ین ﴿٢٤﴾
و به یقین پیشینیان شما را شناخته ایم و آیندگان شما را نیزشناخته ایم (۲۴)
و إن ر بک هو یحشر هم ۚ إنه حکیم علیم ﴿٢٥﴾
و مسلما پروردگار توست که آنان را محشور خواهد کرد چرا که او حکیم داناست (۲۵)
و لقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمإ مسنون ﴿٢٦﴾
و در حقیقت انسان را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریدیم (۲۶)
و الجان خلقناه من قبل من نار السموم ﴿٢٧﴾
و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی دود خلق کردیم (۲۷)
و إذ قال ر بک للملائکة إنی خالق بشر ا من صلصال من حمإ مسنون ﴿٢٨﴾
و یاد کن هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بشری را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو خواهم آفرید (۲۸)
فإذا سویته و نفخت فیه من ر وحی فقعوا له ساجدین ﴿٢٩﴾
پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم پیش او به سجده درافتید (۲۹)
فسجد الملائکة کلهم أجمعون ﴿٣٠﴾
پس فرشتگان همگی یکسره سجده کردند (۳۰)
إلا إبلیس أبیٰ أن یکون مع الساجدین ﴿٣١﴾
جز ابلیس که خودداری کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد (۳۱)
قال یا إبلیس ما لک ألا تکون مع الساجدین ﴿٣٢﴾
فرمود: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده کنندگان نیستی؟ (۳۲)
قال لم أکن لأسجد لبشر خلقته من صلصال من حمإ مسنون ﴿٣٣﴾
گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریده ای سجده کنم (۳۳)
قال فاخر ج منها فإنک ر جیم ﴿٣٤﴾
فرمود:از این مقام بیرون شو که تو رانده شده ای (۳۴)
و إن علیک اللعنة إلیٰ یوم الدین ﴿٣٥﴾
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)
قال ر ب فأنظر نی إلیٰ یوم یبعثون ﴿٣٦﴾
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)
قال فإنک من المنظر ین ﴿٣٧﴾
فرمود: تو از مهلت یافتگانی (۳۷)
إلیٰ یوم الوقت المعلوم ﴿٣٨﴾
تا روز و وقت معلوم (۳۸)
قال ر ب بما أغویتنی لأزینن لهم فی الأر ض و لأغوینهم أجمعین ﴿٣٩﴾
گفت: پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من هم گناهانشان را در زمین برایشان می آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)
إلا عبادک منهم المخلصین ﴿٤٠﴾
مگر بندگان خالص تو از میان آنان را (۴۰)
قال هٰذا صر اط علی مستقیم ﴿٤١﴾
فرمود: این راهی است راست که به سوی من منتهی می شود (۴۱)
إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین ﴿٤٢﴾
در حقیقت تو را بر بندگان من تسلطی نیست مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند (۴۲)
و إن جهنم لموعدهم أجمعین ﴿٤٣﴾
و قطعا وعده گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم ﴿٤٤﴾
دوزخی که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان وارد می شوند (۴۴)
إن المتقین فی جنات وعیون ﴿٤٥﴾
بی گمان پرهیزگاران در باغ ها و چشمه سارانند(۴۵)
ادخلوها بسلام آمنین ﴿٤٦﴾
به آنان گویند: با سلامت و ایمنی در آنجا داخل شوید (۴۶)
و نزعنا ما فی صدور هم من غل إخوانا علیٰ سر ر متقابلین ﴿٤٧﴾
و آنچه کینه و شائبه های نفسانی در سینه های آنان است برکنیم برادرانه بر تختهایی روبروی یکدیگر نشسته اند (۴۷)
لا یمسهم فیها نصب وما هم منها بمخر جین ﴿٤٨﴾
نه رنجی در آنجا به آنان می رسد و نه از آنجا بیرون رانده می شوند (۴۸)
نبئ عبادی أنی أنا الغفور الر حیم ﴿٤٩﴾
به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان (۴۹)
و أن عذابی هو العذاب الألیم ﴿٥٠﴾
و اینکه عذاب من، عذابی است دردناک (۵۰)
و نبئهم عن ضیف إبر اهیم ﴿٥١﴾
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده (۵۱)
إذ دخلوا علیه فقالوا سلاما قال إنا منکم وجلون ﴿٥٢﴾
هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند ابراهیم گفت: ما از شما بیمناکیم(۵۲)
قالوا لا توجل إنا نبشر ک بغلام علیم ﴿٥٣﴾
گفتند: مترس، که ما تو را به پسری دانا مژده می دهیم (۵۳)
قال أبشر تمونی علیٰ أن مسنی الکبر فبم تبشر ون ﴿٥٤﴾
گفت: آیا با اینکه مرا پیری فرا رسیده است بشارتم می دهید؟ به چه بشارت می دهید؟ (۵۴)
قالوا بشر ناک بالحق فلا تکن من القانطین ﴿٥٥﴾
گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش(۵۵)
قال و من یقنط من ر حمة ر به إلا الضالون ﴿٥٦﴾
گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود؟ (۵۶)
قال فما خطبکم أیها المر سلون ﴿٥٧﴾
سپس گفت: ای فرشتگان دیگر کارتان چیست؟ (۵۷)
قالوا إنا أر سلنا إلیٰ قوم مجر مین ﴿٥٨﴾
گفتند: ما به سوی گروه مجرمان فرستاده شده ایم (۵۸)
إلا آل لوط إنا لمنجوهم أجمعین ﴿٥٩﴾
مگر خانواده لوط که ما قطعا همه آنان را نجات می دهیم (۵۹)
إلا امر أته قدر نا ۙ إنها لمن الغابر ین ﴿٦٠﴾
جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان در عذاب باشد (۶۰)
فلما جاء آل لوط المر سلون ﴿٦١﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (۶۱)
قال إنکم قوم منکر ون ﴿٦٢﴾
لوط گفت: شما مردمی ناشناس هستید (۶۲)
قالوا بل جئناک بما کانوا فیه یمتر ون ﴿٦٣﴾
گفتند: نه بلکه برای تو چیزی آورده ایم که در آن تردید می کردند (۶۳)
و أتیناک بالحق و إنا لصادقون ﴿٦٤﴾
و حق را برای تو آورده ایم و قطعا ما راستگویانیم (۶۴)
فأسر بأهلک بقطع من اللیل و اتبع أدبار هم و لا یلتفت منکم أحد و امضوا حیث تؤمر ون ﴿٦٥﴾
پس پاسی از شب گذشته خانواده ات را حرکت ده و خودت به دنبال آنان برو و هیچ یک از شما نباید به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده می شود بروید (۶۵)
و قضینا إلیه ذٰلک الأمر أن دابر هٰؤلاء مقطوع مصبحین ﴿٦٦﴾
و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه آن گروه صبحگاهان بریده خواهد شد (۶۶)
و جاء أهل المدینة یستبشر ون ﴿٦٧﴾
و مردم شهر شادی کنان روی آوردند (۶۷)
قال إن هٰؤلاء ضیفی فلا تفضحون ﴿٦٨﴾
لوط گفت: اینان مهمانان منند مرا رسوا مکنید (۶۸)
و اتقوا الله ولا تخزون ﴿٦٩﴾
و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید (۶۹)
قالوا أولم ننهک عن العالمین ﴿٧٠﴾
گفتند: آیا تو را از مهمان کردنمردم بیگانه منع نکردیم؟ (۷۰)
قال هٰؤلاء بناتی إن کنتم فاعلین ﴿٧١﴾
گفت: اگر می خواهید کاری مشروع انجام دهید اینان دختران منند با آنان ازدواج کنید (۷۱)
لعمر ک إنهم لفی سکر تهم یعمهون ﴿٧٢﴾
به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان بودند (۷۲)
فأخذتهم الصیحة مشر قین ﴿٧٣﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد مرگبارآنان را فرو گرفت (۷۳)
فجعلنا عالیها سافلها و أمطر نا علیهم حجار ة من سجیل ﴿٧٤﴾
و آن شهر را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایی از سنگ گل باراندیم (۷۴)
إن فی ذٰلک لآیات للمتوسمین ﴿٧٥﴾
به یقین در این کیفر برای هوشیاران عبرتهاست (۷۵)
و إنها لبسبیل مقیم ﴿٧٦﴾
و آثار آن شهر هنوز بر سر راهی دایر برجاست (۷۶)
إن فی ذٰلک لآیة للمؤمنین ﴿٧٧﴾
بی گمان در این برای مومنان عبرتی است (۷۷)
و إن کان أصحاب الأیکة لظالمین ﴿٧٨﴾
و راستی اهل «ایکه» ستمگر بودند (۷۸)
فانتقمنا منهم و إنهما لبإمام مبین ﴿٧٩﴾
پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو شهر اکنون بر سر راهی آشکاراست (۷۹)
و لقد کذب أصحاب الحجر المر سلین ﴿٨٠﴾
و اهل «حجر» نیز پیامبران ما را تکذیب کردند (۸۰)
و آتیناهم آیاتنا فکانوا عنها معر ضین ﴿٨١﴾
و آیات خود را به آنان دادیم ولی از آن ها اعراض کردند (۸۱)
و کانوا ینحتون من الجبال بیوتا آمنین ﴿٨٢﴾
و برای خود از کوه ها خانه هایی می تراشیدند که در امان بمانند (۸۲)
فأخذتهم الصیحة مصبحین ﴿٨٣﴾
پس صبحدم فریاد مرگبار آنان را فرو گرفت (۸۳)
فما أغنیٰ عنهم ما کانوا یکسبون ﴿٨٤﴾
و آنچه به دست می آوردند به کارشان نخورد (۸۴)
و ما خلقنا السماوات و الأر ض و ما بینهما إلا بالحق ۗ و إن الساعة لآتیة ۖ فاصفح الصفح الجمیل ﴿٨٥﴾
و ما آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید پس به خوبی صرف نظر کن (۸۵)
إن ر بک هو الخلاق العلیم ﴿٨٦﴾
زیرا پروردگار تو همان آفریننده داناست (۸۶)
و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القر آن العظیم ﴿٨٧﴾
و به راستی به تو سبع المثانی سوره فاتحه و قرآن بزرگ را عطا کردیم (۸۷)
لا تمدن عینیک إلیٰ ما متعنا به أزواجا منهم و لا تحزن علیهم و اخفض جناحک للمؤمنین ﴿٨٨﴾
و به آنچه ما دسته هایی از آنان کافران را بدان برخوردار ساخته ایم چشم مدوز و بر ایشان اندوه مخور و بال خویش برای مومنان فرو گستر (۸۸)
و قل إنی أنا النذیر المبین ﴿٨٩﴾
و بگو:من همان هشدار دهنده آشکارم (۸۹)
کما أنزلنا علی المقتسمین ﴿٩٠﴾
همان گونه که عذاب را بر تقسیم کنندگان نازل کردیم (۹۰)
الذین جعلوا القر آن عضین ﴿٩١﴾
همانان که قرآن را جزء جزء کردند به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند (۹۱)
فور بک لنسألنهم أجمعین ﴿٩٢﴾
پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید (۹۲)
عما کانوا یعملون ﴿٩٣﴾
از آنچه انجام می دادند (۹۳)
فاصدع بما تؤمر و أعر ض عن المشر کین ﴿٩٤﴾
پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب (۹۴)
إنا کفیناک المستهزئین ﴿٩٥﴾
که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد (۹۵)
الذین یجعلون مع الله إلٰها آخر ۚ فسوف یعلمون ﴿٩٦﴾
همانان که با خدا معبودی دیگر قرار می دهند پس به زودی حقیقت را خواهند دانست (۹۶)
و لقد نعلم أنک یضیق صدر ک بما یقولون ﴿٩٧﴾
و قطعا می دانیم که سینه تو از آنچه می گویند تنگ می شود (۹۷)
فسبح بحمد ر بک و کن من الساجدین ﴿٩٨﴾
پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش (۹۸)
و اعبد ر بک حتیٰ یأتیک الیقین ﴿٩٩﴾
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (۹۹)
انتهای پیام/
سوره حجر ۹۹ آیه، ۶۵۸ کلمه و ۲۸۸۱ حرف دارد و به لحاظ حجمی جزو سوره های مثانی قرآن و در حدود یک حزب است. سوره حجر نهمین سوره ای است که با حروف مقطعه آغاز می شود. آیه ۹ با نام آیه حفظ، آیه ۸۸ درباره تواضع پیامبر (ص) نسبت به مومنان و آیه ۹۹ درباره لزوم استمرار عبادت تا زمان مرگ از جمله آیات مشهور سوره حجر است.
بر اساس روایات اگر کسی سوره حجر را قرائت کند خداوند ده برابر تعداد مهاجرین و انصار و مسخره کنندگان پیامبر (ص) به او حسنه اعطا می کند.
درباره نزول آیه ۸۷ سوره حجر آمده است: هفت قافله برای یهودیان بنی قریظه و بنی نظیر با بار پارچه، عطر، جواهر و دیگر کالا ها وارد مدینه شدند، مسلمانان گفتند اگر این اموال از آن ما بود، قوی و توانگر می شدیم و در راه خدا انفاق می کردیم؛ آیه «و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم؛ و به راستی که هفت آیه از مثانی و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم» نازل شد و به پیامبر (ص) گفت: هفت آیه به شما دادم که از این هفت قافله بهتر است.
فایل صوتی تلاوت سوره حجر با صدای محمد عبدالکریم
متن سوره حجر همراه با ترجمه
بسم الله الر حمٰن الر حیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر ۚ تلک آیات الکتاب و قر آن مبین ﴿١﴾
الف، لام، راء این است آیات کتاب آسمانی و قرآن روشنگر (۱)
ر بما یود الذین کفر وا لو کانوا مسلمین ﴿٢﴾
چه بسا کسانی که کافر شدند آرزو کنند که کاش مسلمان بودند (۲)
ذر هم یأکلوا و یتمتعوا ویلههم الأمل ۖ فسوف یعلمون ﴿٣﴾
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو ها سرگرمشان کند پس به زودی خواهند دانست (۳)
و ما أهلکنا من قر یة إلا ولها کتاب معلوم ﴿٤﴾
و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر اینکه برای آن اجلی معین بود (۴)
ما تسبق من أمة أجلها و ما یستأخر ون ﴿٥﴾
هیچ امتی از اجل خویش نه پیش می افتد و نه پس می ماند (۵)
و قالوا یا أیها الذی نزل علیه الذکر إنک لمجنون ﴿٦﴾
و گفتند: ای کسی که قرآن بر او نازل شده است به یقین تو دیوانه ای (۶)
لو ما تأتینا بالملائکة إن کنت من الصادقین ﴿٧﴾
اگر راست می گویی چرا فرشته ها را پیش ما نمی آوری؟ (۷)
ما ننزل الملائکة إلا بالحق و ما کانوا إذا منظر ین ﴿٨﴾
فرشتگان را جز به حق فرو نمی فرستیم و در آن هنگام دیگر مهلت نیابند (۸)
إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون ﴿٩﴾
بی تردید ما این قرآن را به تدریج نازل کرده ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود (۹)
و لقد أر سلنا من قبلک فی شیع الأولین ﴿١٠﴾
و به یقین پیش از تو نیز در گروههای پیشینیان پیامبرانی فرستادیم (۱۰)
و ما یأتیهم من ر سول إلا کانوا به یستهزئون ﴿١١﴾
و هیچ پیامبری برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره می گرفتند (۱۱)
کذٰلک نسلکه فی قلوب المجر مین ﴿١٢﴾
بدین گونه آن استهزا را در دل بزهکاران راه می دهیم (۱۲)
لا یؤمنون به ۖ و قد خلت سنة الأولین ﴿١٣﴾
که به او ایمان نمی آورند و راه و رسم پیشینیان پیوسته چنین بوده است (۱۳)
و لو فتحنا علیهم بابا من السماء فظلوا فیه یعر جون ﴿١٤﴾
و اگر دری از آسمان بر آنان می گشودیم که همواره از آن بالا می رفتند (۱۴)
لقالوا إنما سکر ت أبصار نا بل نحن قوم مسحور ون ﴿١٥﴾
قطعا می گفتند: در حقیقت ما چشم بندی شده ایم بلکه ما مردمی هستیم که افسون شده ایم (۱۵)
و لقد جعلنا فی السماء بر وجا وزیناها للناظر ین ﴿١٦﴾
و به یقین ما در آسمان برجهایی قرار دادیم و آن را برای تماشاگران آراستیم (۱۶)
و حفظناها من کل شیطان ر جیم ﴿١٧﴾
و آن را از هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم (۱۷)
إلا من استر ق السمع فأتبعه شهاب مبین ﴿١٨﴾
مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابی روشن او را دنبال می کند (۱۸)
و الأر ض مددناها و ألقینا فیها ر واسی و أنبتنا فیها من کل شیء موزون ﴿١٩﴾
و زمین را گسترانیدیم و در آن کوههای استوار افکندیم و از هر چیز سنجیده ای در آن رویانیدیم (۱۹)
و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له بر ازقین ﴿٢٠﴾
و برای شما و هر کس که شما روزی دهنده او نیستید در آن وسایل زندگی قرار دادیم (۲۰)
و إن من شیء إلا عندنا خزائنه و ما ننزله إلا بقدر معلوم ﴿٢١﴾
و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه ای معین فرو نمی فرستیم (۲۱)
و أر سلنا الر یاح لواقح فأنزلنا من السماء ماء فأسقیناکموه و ما أنتم له بخازنین ﴿٢٢﴾
و باد ها را باردارکننده فرستادیم و از آسمان آبی نازل کردیم پس شما را بدان سیراب نمودیم و شما خزانه دار آن نیستید (۲۲)
و إنا لنحن نحیی و نمیت و نحن الوار ثون ﴿٢٣﴾
و بی تردید این ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم و ما وارث همه هستیم (۲۳)
و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخر ین ﴿٢٤﴾
و به یقین پیشینیان شما را شناخته ایم و آیندگان شما را نیزشناخته ایم (۲۴)
و إن ر بک هو یحشر هم ۚ إنه حکیم علیم ﴿٢٥﴾
و مسلما پروردگار توست که آنان را محشور خواهد کرد چرا که او حکیم داناست (۲۵)
و لقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمإ مسنون ﴿٢٦﴾
و در حقیقت انسان را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریدیم (۲۶)
و الجان خلقناه من قبل من نار السموم ﴿٢٧﴾
و پیش از آن جن را از آتشی سوزان و بی دود خلق کردیم (۲۷)
و إذ قال ر بک للملائکة إنی خالق بشر ا من صلصال من حمإ مسنون ﴿٢٨﴾
و یاد کن هنگامی را که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من بشری را از گلی خشک، از گلی سیاه و بدبو خواهم آفرید (۲۸)
فإذا سویته و نفخت فیه من ر وحی فقعوا له ساجدین ﴿٢٩﴾
پس وقتی آن را درست کردم و از روح خود در آن دمیدم پیش او به سجده درافتید (۲۹)
فسجد الملائکة کلهم أجمعون ﴿٣٠﴾
پس فرشتگان همگی یکسره سجده کردند (۳۰)
إلا إبلیس أبیٰ أن یکون مع الساجدین ﴿٣١﴾
جز ابلیس که خودداری کرد از اینکه با سجده کنندگان باشد (۳۱)
قال یا إبلیس ما لک ألا تکون مع الساجدین ﴿٣٢﴾
فرمود: ای ابلیس تو را چه شده است که با سجده کنندگان نیستی؟ (۳۲)
قال لم أکن لأسجد لبشر خلقته من صلصال من حمإ مسنون ﴿٣٣﴾
گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفریده ای سجده کنم (۳۳)
قال فاخر ج منها فإنک ر جیم ﴿٣٤﴾
فرمود:از این مقام بیرون شو که تو رانده شده ای (۳۴)
و إن علیک اللعنة إلیٰ یوم الدین ﴿٣٥﴾
و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)
قال ر ب فأنظر نی إلیٰ یوم یبعثون ﴿٣٦﴾
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)
قال فإنک من المنظر ین ﴿٣٧﴾
فرمود: تو از مهلت یافتگانی (۳۷)
إلیٰ یوم الوقت المعلوم ﴿٣٨﴾
تا روز و وقت معلوم (۳۸)
قال ر ب بما أغویتنی لأزینن لهم فی الأر ض و لأغوینهم أجمعین ﴿٣٩﴾
گفت: پروردگارا، به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من هم گناهانشان را در زمین برایشان می آرایم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)
إلا عبادک منهم المخلصین ﴿٤٠﴾
مگر بندگان خالص تو از میان آنان را (۴۰)
قال هٰذا صر اط علی مستقیم ﴿٤١﴾
فرمود: این راهی است راست که به سوی من منتهی می شود (۴۱)
إن عبادی لیس لک علیهم سلطان إلا من اتبعک من الغاوین ﴿٤٢﴾
در حقیقت تو را بر بندگان من تسلطی نیست مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند (۴۲)
و إن جهنم لموعدهم أجمعین ﴿٤٣﴾
و قطعا وعده گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)
لها سبعة أبواب لکل باب منهم جزء مقسوم ﴿٤٤﴾
دوزخی که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان وارد می شوند (۴۴)
إن المتقین فی جنات وعیون ﴿٤٥﴾
بی گمان پرهیزگاران در باغ ها و چشمه سارانند(۴۵)
ادخلوها بسلام آمنین ﴿٤٦﴾
به آنان گویند: با سلامت و ایمنی در آنجا داخل شوید (۴۶)
و نزعنا ما فی صدور هم من غل إخوانا علیٰ سر ر متقابلین ﴿٤٧﴾
و آنچه کینه و شائبه های نفسانی در سینه های آنان است برکنیم برادرانه بر تختهایی روبروی یکدیگر نشسته اند (۴۷)
لا یمسهم فیها نصب وما هم منها بمخر جین ﴿٤٨﴾
نه رنجی در آنجا به آنان می رسد و نه از آنجا بیرون رانده می شوند (۴۸)
نبئ عبادی أنی أنا الغفور الر حیم ﴿٤٩﴾
به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان (۴۹)
و أن عذابی هو العذاب الألیم ﴿٥٠﴾
و اینکه عذاب من، عذابی است دردناک (۵۰)
و نبئهم عن ضیف إبر اهیم ﴿٥١﴾
و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده (۵۱)
إذ دخلوا علیه فقالوا سلاما قال إنا منکم وجلون ﴿٥٢﴾
هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند ابراهیم گفت: ما از شما بیمناکیم(۵۲)
قالوا لا توجل إنا نبشر ک بغلام علیم ﴿٥٣﴾
گفتند: مترس، که ما تو را به پسری دانا مژده می دهیم (۵۳)
قال أبشر تمونی علیٰ أن مسنی الکبر فبم تبشر ون ﴿٥٤﴾
گفت: آیا با اینکه مرا پیری فرا رسیده است بشارتم می دهید؟ به چه بشارت می دهید؟ (۵۴)
قالوا بشر ناک بالحق فلا تکن من القانطین ﴿٥٥﴾
گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس از نومیدان مباش(۵۵)
قال و من یقنط من ر حمة ر به إلا الضالون ﴿٥٦﴾
گفت: چه کسی جز گمراهان از رحمت پروردگارش نومید می شود؟ (۵۶)
قال فما خطبکم أیها المر سلون ﴿٥٧﴾
سپس گفت: ای فرشتگان دیگر کارتان چیست؟ (۵۷)
قالوا إنا أر سلنا إلیٰ قوم مجر مین ﴿٥٨﴾
گفتند: ما به سوی گروه مجرمان فرستاده شده ایم (۵۸)
إلا آل لوط إنا لمنجوهم أجمعین ﴿٥٩﴾
مگر خانواده لوط که ما قطعا همه آنان را نجات می دهیم (۵۹)
إلا امر أته قدر نا ۙ إنها لمن الغابر ین ﴿٦٠﴾
جز آنش را که مقدر کردیم او از بازماندگان در عذاب باشد (۶۰)
فلما جاء آل لوط المر سلون ﴿٦١﴾
پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (۶۱)
قال إنکم قوم منکر ون ﴿٦٢﴾
لوط گفت: شما مردمی ناشناس هستید (۶۲)
قالوا بل جئناک بما کانوا فیه یمتر ون ﴿٦٣﴾
گفتند: نه بلکه برای تو چیزی آورده ایم که در آن تردید می کردند (۶۳)
و أتیناک بالحق و إنا لصادقون ﴿٦٤﴾
و حق را برای تو آورده ایم و قطعا ما راستگویانیم (۶۴)
فأسر بأهلک بقطع من اللیل و اتبع أدبار هم و لا یلتفت منکم أحد و امضوا حیث تؤمر ون ﴿٦٥﴾
پس پاسی از شب گذشته خانواده ات را حرکت ده و خودت به دنبال آنان برو و هیچ یک از شما نباید به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده می شود بروید (۶۵)
و قضینا إلیه ذٰلک الأمر أن دابر هٰؤلاء مقطوع مصبحین ﴿٦٦﴾
و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه آن گروه صبحگاهان بریده خواهد شد (۶۶)
و جاء أهل المدینة یستبشر ون ﴿٦٧﴾
و مردم شهر شادی کنان روی آوردند (۶۷)
قال إن هٰؤلاء ضیفی فلا تفضحون ﴿٦٨﴾
لوط گفت: اینان مهمانان منند مرا رسوا مکنید (۶۸)
و اتقوا الله ولا تخزون ﴿٦٩﴾
و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید (۶۹)
قالوا أولم ننهک عن العالمین ﴿٧٠﴾
گفتند: آیا تو را از مهمان کردنمردم بیگانه منع نکردیم؟ (۷۰)
قال هٰؤلاء بناتی إن کنتم فاعلین ﴿٧١﴾
گفت: اگر می خواهید کاری مشروع انجام دهید اینان دختران منند با آنان ازدواج کنید (۷۱)
لعمر ک إنهم لفی سکر تهم یعمهون ﴿٧٢﴾
به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان بودند (۷۲)
فأخذتهم الصیحة مشر قین ﴿٧٣﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فریاد مرگبارآنان را فرو گرفت (۷۳)
فجعلنا عالیها سافلها و أمطر نا علیهم حجار ة من سجیل ﴿٧٤﴾
و آن شهر را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایی از سنگ گل باراندیم (۷۴)
إن فی ذٰلک لآیات للمتوسمین ﴿٧٥﴾
به یقین در این کیفر برای هوشیاران عبرتهاست (۷۵)
و إنها لبسبیل مقیم ﴿٧٦﴾
و آثار آن شهر هنوز بر سر راهی دایر برجاست (۷۶)
إن فی ذٰلک لآیة للمؤمنین ﴿٧٧﴾
بی گمان در این برای مومنان عبرتی است (۷۷)
و إن کان أصحاب الأیکة لظالمین ﴿٧٨﴾
و راستی اهل «ایکه» ستمگر بودند (۷۸)
فانتقمنا منهم و إنهما لبإمام مبین ﴿٧٩﴾
پس از آنان انتقام گرفتیم و آن دو شهر اکنون بر سر راهی آشکاراست (۷۹)
و لقد کذب أصحاب الحجر المر سلین ﴿٨٠﴾
و اهل «حجر» نیز پیامبران ما را تکذیب کردند (۸۰)
و آتیناهم آیاتنا فکانوا عنها معر ضین ﴿٨١﴾
و آیات خود را به آنان دادیم ولی از آن ها اعراض کردند (۸۱)
و کانوا ینحتون من الجبال بیوتا آمنین ﴿٨٢﴾
و برای خود از کوه ها خانه هایی می تراشیدند که در امان بمانند (۸۲)
فأخذتهم الصیحة مصبحین ﴿٨٣﴾
پس صبحدم فریاد مرگبار آنان را فرو گرفت (۸۳)
فما أغنیٰ عنهم ما کانوا یکسبون ﴿٨٤﴾
و آنچه به دست می آوردند به کارشان نخورد (۸۴)
و ما خلقنا السماوات و الأر ض و ما بینهما إلا بالحق ۗ و إن الساعة لآتیة ۖ فاصفح الصفح الجمیل ﴿٨٥﴾
و ما آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریده ایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید پس به خوبی صرف نظر کن (۸۵)
إن ر بک هو الخلاق العلیم ﴿٨٦﴾
زیرا پروردگار تو همان آفریننده داناست (۸۶)
و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القر آن العظیم ﴿٨٧﴾
و به راستی به تو سبع المثانی سوره فاتحه و قرآن بزرگ را عطا کردیم (۸۷)
لا تمدن عینیک إلیٰ ما متعنا به أزواجا منهم و لا تحزن علیهم و اخفض جناحک للمؤمنین ﴿٨٨﴾
و به آنچه ما دسته هایی از آنان کافران را بدان برخوردار ساخته ایم چشم مدوز و بر ایشان اندوه مخور و بال خویش برای مومنان فرو گستر (۸۸)
و قل إنی أنا النذیر المبین ﴿٨٩﴾
و بگو:من همان هشدار دهنده آشکارم (۸۹)
کما أنزلنا علی المقتسمین ﴿٩٠﴾
همان گونه که عذاب را بر تقسیم کنندگان نازل کردیم (۹۰)
الذین جعلوا القر آن عضین ﴿٩١﴾
همانان که قرآن را جزء جزء کردند به برخی از آن عمل کردند و بعضی را رها نمودند (۹۱)
فور بک لنسألنهم أجمعین ﴿٩٢﴾
پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید (۹۲)
عما کانوا یعملون ﴿٩٣﴾
از آنچه انجام می دادند (۹۳)
فاصدع بما تؤمر و أعر ض عن المشر کین ﴿٩٤﴾
پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب (۹۴)
إنا کفیناک المستهزئین ﴿٩٥﴾
که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد (۹۵)
الذین یجعلون مع الله إلٰها آخر ۚ فسوف یعلمون ﴿٩٦﴾
همانان که با خدا معبودی دیگر قرار می دهند پس به زودی حقیقت را خواهند دانست (۹۶)
و لقد نعلم أنک یضیق صدر ک بما یقولون ﴿٩٧﴾
و قطعا می دانیم که سینه تو از آنچه می گویند تنگ می شود (۹۷)
فسبح بحمد ر بک و کن من الساجدین ﴿٩٨﴾
پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوی و از سجده کنندگان باش (۹۸)
و اعبد ر بک حتیٰ یأتیک الیقین ﴿٩٩﴾
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه مرگ تو فرا رسد (۹۹)
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «هفت گنجینه ای که خداوند به پیامبر (ص) و مسلمانان بخشید، چه بود؟ + صوت آیات» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.