سروده ای ازعلامه حسن زاده آملی درمورد ارتحال خود



به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان علامه حسن زاده آملی در دیوان اشعارش شعری در مورد مرگ خود سروده است که دراینجا این شعر را می آوریم.

این ابیات به شرح ذیل است:

مژده ای دل که شب هجر به پایان آمد

پیک روح القدس از جانب جانان آمد

زان دل آرا که دراین باغ وجودت آراست

جنت ذات طلب کردی و خواهان آمد

جزخداوند نبوده ست در اندیشه تو

که جزای تو خداوند به احسان آمد

سنگ زیرین رحی بوده ای از گردش چرخ

عرصهء گردش تو روضه رضوان آمد

هرچه بد محنت ایام، زبدبود و برفت

هرچه باقیست همه منحت یزدان آمد

آنچه در مزرع دل تخم وفا کاشته ای

همه نور و همه حور و همه غلمان آمد

آفرین بر قلم صنع که لوح و قلمی

همه برهان همه عرفان همه قرآن آمد

چشمه آب حیاتست دهانی که از او

همه درس و همه بحث و همه تبیان آمد

تن خاکی به سوی خاک روانست ولی

دل عرشی به سوی عرش خرامان آمد

ای عزیزان من این نشئه دنیاوی را

به مثل اینکه چو زندان وچو زهدان آمد

چو به گورم بسپردید نشینید به سور

نه که در سوگ کسی باشد و نالان آمد

خویش را بهر ابد نیک بسازید به علم

عمل و علم دو سازنده انسان آمد

حمدلله که حسن تا ز ندای خوش دوست

ارجعی را بشنیده ست غزلخوان آمد..

انتهای پیام/

پرسش و پاسخ در سروده ای ازعلامه حسن زاده آملی درمورد ارتحال خود

گفتگو با هوش مصنوعی