تلاوت مجلسی سوره <a href="/fa/dashboard/ نمل" class="text info">مبارکه نمل</a> آیات <span class="text danger">۱</span>



به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره نمل یا سوره سلیمان بیست و هفتمین سوره و از سوره های مکی قرآن که در جزء نوزدهم قرآن جای گرفته است. نمل به معنای مورچه است و از آنجا که این سوره به داستان مورچگان و حضرت سلیمان(ع) می پردازد، نمل نامیده شده است. خداوند در این سوره با پرداختن به سرگذشت پنج پیامبر، موسی، داوود، سلیمان، صالح و لوط(ع)، به مؤمنان بشارت و به مشرکان بیم می دهد. در این سوره همچنین مطالبی درباره مسئله خداشناسی و نشانه های توحید و وقایع حشر و معاد آمده است.

از آیات مشهور این سوره، آیه امن یجیب است که در روایات آمده است درباره حضرت قائم است. شیعیان (دست کم در ایران) این آیه را به عنوان دعا و برای رفع گرفتاری و شفای مریضان می خوانند. آیه دیگر آیه ۸۳ است که برای اثبات رجعت از آن استفاده شده است.

در روایات آمده است هر کس سوره طس سلیمان (سوره نمل) را بخواند، خداوند به تعداد کسانی که حضرت سلیمان، هود، شعیب و صالح و ابراهیم را تصدیق یا تکذیب کردند، ده حسنه به او می دهد و به هنگام قیامت که از قبرش بیرون می آید، ندای لا اله الا الله سر می دهد.

تلاوت مجلسی سوره مبارکه نمل آیات ۱-۵۵

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند رحمتگر مهربان

طس تلک آیات القرآن وکتاب مبین ﴿۱

طا سین این است آیات قرآن و [آیات] کتابی روشنگر (۱)

هدی وبشری للمؤمنین ﴿۲

که [مایه] هدایت و بشارت برای مؤمنان است (۲)

الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم بالآخرة هم یوقنون ﴿۳

همانان که نماز برپا می دارند و زکات می دهند و خود به آخرت یقین دارند (۳)

إن الذین لا یؤمنون بالآخرة زینا لهم أعمالهم فهم یعمهون ﴿۴

کسانی که به آخرت ایمان ندارند کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند (۴)

أولئک الذین لهم سوء العذاب وهم فی الآخرة هم الأخسرون ﴿۵

آنان کسانی اند که عذاب سخت برای ایشان خواهد بود و در آخرت خود زیانکارترین [مردم] اند (۵)

وإنک لتلقی القرآن من لدن حکیم علیم ﴿۶

و حقا تو قرآن را از سوی حکیمی دانا دریافت می داری (۶)

إذ قال موسی لأهله إنی آنست نارا سآتیکم منها بخبر أو آتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطلون ﴿۷

[یادکن] هنگامی را که موسی به خانواده خود گفت من آتشی به نظرم رسید به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله آتشی برای شما می آورم باشد که خود را گرم کنید (۷)

فلما جاءها نودی أن بورک من فی النار ومن حولها وسبحان الله رب العالمین ﴿۸

چون نزد آن آمد آوا رسید که خجسته [و مبارک گردید] آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است و منزه است خدا پروردگار جهانیان (۸)

یا موسی إنه أنا الله العزیز الحکیم ﴿۹

ای موسی این منم خدای عزیز حکیم (۹)

وألق عصاک فلما رآها تهتز کأنها جان ولی مدبرا ولم یعقب یا موسی لا تخف إنی لا یخاف لدی المرسلون ﴿۱۰

و عصایت را بیفکن پس چون آن را همچون ماری دید که می جنبد پشت گردانید و به عقب بازنگشت ای موسی مترس که فرستادگان پیش من نمی ترسند (۱۰)

إلا من ظلم ثم بدل حسنا بعد سوء فإنی غفور رحیم ﴿۱۱

لیکن کسی که ستم کرده سپس بعد از بدی نیکی را جایگزین [آن] گردانیده [بداند] که من آمرزنده مهربانم (۱۱)

وأدخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیر سوء فی تسع آیات إلی فرعون وقومه إنهم کانوا قوما فاسقین ﴿۱۲

و دستت را در گریبانت کن تا سپید بی عیب بیرون آید [اینها] از [جمله] نشانه های نه گانه ای است [که باید] به سوی فرعون و قومش [ببری] زیرا که آنان مردمی نافرمانند (۱۲)

فلما جاءتهم آیاتنا مبصرة قالوا هذا سحر مبین ﴿۱۳

و هنگامی که آیات روشنگر ما به سویشان آمد گفتند این سحری آشکار است (۱۳)

وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم ظلما وعلوا فانظر کیف کان عاقبة المفسدین ﴿۱۴

و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود (۱۴)

ولقد آتینا داوود وسلیمان علما وقالا الحمد لله الذی فضلنا علی کثیر من عباده المؤمنین ﴿۱۵

و به راستی به داوود و سلیمان دانشی عطا کردیم و آن دو گفتند ستایش خدایی را که ما را بر بسیاری از بندگان باایمانش برتری داده است (۱۵)

وورث سلیمان داوود وقال یا أیها الناس علمنا منطق الطیر وأوتینا من کل شیء إن هذا لهو الفضل المبین ﴿۱۶

و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت ای مردم ما زبان پرندگان را تعلیم یافته ایم و از هر چیزی به ما داده شده است راستی که این همان امتیاز آشکار است (۱۶)

وحشر لسلیمان جنوده من الجن والإنس والطیر فهم یوزعون ﴿۱۷

و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان جمعآوری شدند و [برای رژه] دسته دسته گردیدند (۱۷)

حتی إذا أتوا علی واد النمل قالت نملة یا أیها النمل ادخلوا مساکنکم لا یحطمنکم سلیمان وجنوده وهم لا یشعرون ﴿۱۸

تا آنگاه که به وادی مورچگان رسیدند مورچه ای [به زبان خویش] گفت ای مورچگان به خانه هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند (۱۸)

فتبسم ضاحکا من قولها وقال رب أوزعنی أن أشکر نعمتک التی أنعمت علی وعلی والدی وأن أعمل صالحا ترضاه وأدخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین ﴿۱۹

[سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس بگزارم و به کار شایسته ای که آن را می پسندی بپردازم و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته ات داخل کن (۱۹)

وتفقد الطیر فقال ما لی لا أری الهدهد أم کان من الغائبین ﴿۲۰

و جویای [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است که هدهد را نمی بینم یا شاید از غایبان است (۲۰)

لأعذبنه عذابا شدیدا أو لأذبحنه أو لیأتینی بسلطان مبین ﴿۲۱

قطعا او را به عذابی سخت عذاب می کنم یا سرش را می برم مگر آنکه دلیلی روشن برای من بیاورد (۲۱)

فمکث غیر بعید فقال أحطت بما لم تحط به وجئتک من سبإ بنبإ یقین ﴿۲۲

پس دیری نپایید که [هدهد آمد و] گفت از چیزی آگاهی یافتم که از آن آگاهی نیافته ای و برای تو از سبا گزارشی درست آورده ام (۲۲)

إنی وجدت امرأة تملکهم وأوتیت من کل شیء ولها عرش عظیم ﴿۲۳

من [آنجا] زنی را یافتم که بر آنها سلطنت میکرد و از هر چیزی به او داده شده بود و تختی بزرگ داشت (۲۳)

وجدتها وقومها یسجدون للشمس من دون الله وزین لهم الشیطان أعمالهم فصدهم عن السبیل فهم لا یهتدون ﴿۲۴

او و قومش را چنین یافتم که به جای خدا به خورشید سجده می کنند و شیطان اعمالشان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتیجه [به حق] راه نیافته بودند (۲۴)

ألا یسجدوا لله الذی یخرج الخبء فی السماوات والأرض ویعلم ما تخفون وما تعلنون ﴿۲۵

[آری شیطان چنین کرده بود] تا برای خدایی که نهان را در آسمانها و زمین بیرون می آورد و آنچه را پنهان می دارید و آنچه را آشکار می نمایید می داند سجده نکنند (۲۵)

الله لا إله إلا هو رب العرش العظیم ﴿۲۶

خدای یکتا که هیچ خدایی جز او نیست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶)

قال سننظر أصدقت أم کنت من الکاذبین ﴿۲۷

گفت خواهیم دید آیا راست گفته ای یا از دروغگویان بوده ای (۲۷)

اذهب بکتابی هذا فألقه إلیهم ثم تول عنهم فانظر ماذا یرجعون ﴿۲۸

این نامه مرا ببر و به سوی آنها بیفکن آنگاه از ایشان روی برتاب پس ببین چه پاسخ می دهند (۲۸)

قالت یا أیها الملأ إنی ألقی إلی کتاب کریم ﴿۲۹

[ملکه سبا] گفت ای سران [کشور] نامه ای ارجمند برای من آمده است (۲۹)

إنه من سلیمان وإنه بسم الله الرحمن الرحیم ﴿۳۰

که از طرف سلیمان است و [مضمون آن] این است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)

ألا تعلوا علی وأتونی مسلمین ﴿۳۱

بر من بزرگی مکنید و مرا از در اطاعت درآیید (۳۱)

قالت یا أیها الملأ أفتونی فی أمری ما کنت قاطعة أمرا حتی تشهدون ﴿۳۲

گفت ای سران [کشور] در کارم به من نظر دهید که بیحضور شما [تا به حال] کاری را فیصله نداده ام (۳۲)

قالوا نحن أولو قوة وأولو بأس شدید والأمر إلیک فانظری ماذا تأمرین ﴿۳۳

گفتند ما سخت نیرومند و دلاوریم و[لی] اختیار کار با توست بنگر چه دستور می دهی (۳۳)

قالت إن الملوک إذا دخلوا قریة أفسدوها وجعلوا أعزة أهلها أذلة وکذلک یفعلون ﴿۳۴

[ملکه] گفت پادشاهان چون به شهری درآیند آن را تباه و عزیزانش را خوار می گردانند و این گونه می کنند (۳۴)

وإنی مرسلة إلیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون ﴿۳۵

و [اینک] من ارمغانی به سویشان می فرستم و می نگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمی گردند (۳۵)

فلما جاء سلیمان قال أتمدونن بمال فما آتانی الله خیر مما آتاکم بل أنتم بهدیتکم تفرحون ﴿۳۶

و چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد [سلیمان] گفت آیا مرا به مالی کمک می دهید آنچه خدا به من عطا کرده بهتر است از آنچه به شما داده است [نه] بلکه شما به ارمغان خود شادمانی می نمایید (۳۶)

ارجع إلیهم فلنأتینهم بجنود لا قبل لهم بها ولنخرجنهم منها أذلة وهم صاغرون ﴿۳۷

به سوی آنان بازگرد که قطعا سپاهیانی بر [سر] ایشان می آوریم که در برابر آنها تاب ایستادگی نداشته باشند و از آن [دیار] به خواری و زبونی بیرونشان می کنیم (۳۷)

قال یا أیها الملأ أیکم یأتینی بعرشها قبل أن یأتونی مسلمین ﴿۳۸

[سپس] گفت ای سران [کشور] کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند برای من می آورد (۳۸)

قال عفریت من الجن أنا آتیک به قبل أن تقوم من مقامک وإنی علیه لقوی أمین ﴿۳۹

عفریتی از جن گفت من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزی برای تو می آورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم (۳۹)

قال الذی عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتد إلیک طرفک فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربی لیبلونی أأشکر أم أکفر ومن شکر فإنما یشکر لنفسه ومن کفر فإن ربی غنی کریم ﴿۴۰

کسی که نزد او دانشی از کتاب [الهی] بود گفت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت می آورم پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسی می کنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس می گزارد و هر کس ناسپاسی کند بی گمان پروردگارم بی نیاز و کریم است (۴۰)

قال نکروا لها عرشها ننظر أتهتدی أم تکون من الذین لا یهتدون ﴿۴۱

گفت تخت [ملکه] را برایش ناشناس گردانید تا ببینیم آیا پی می برد یا از کسانی است که پی نمی برند (۴۱)

فلما جاءت قیل أهکذا عرشک قالت کأنه هو وأوتینا العلم من قبلها وکنا مسلمین ﴿۴۲

پس وقتی [ملکه] آمد [بدو] گفته شد آیا تخت تو همین گونه است گفت گویا این همان است و پیش از این ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بودیم (۴۲)

وصدها ما کانت تعبد من دون الله إنها کانت من قوم کافرین ﴿۴۳

و [در حقیقت قبلا] آنچه غیر از خدا می پرستید مانع [ایمان] او شده بود و او از جمله گروه کافران بود (۴۳)

قیل لها ادخلی الصرح فلما رأته حسبته لجة وکشفت عن ساقیها قال إنه صرح ممرد من قواریر قالت رب إنی ظلمت نفسی وأسلمت مع سلیمان لله رب العالمین ﴿۴۴

به او گفته شد وارد ساحت کاخ [پادشاهی] شو و چون آن را دید برکه ای پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد [سلیمان] گفت این کاخی مفروش از آبگینه است [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (۴۴)

ولقد أرسلنا إلی ثمود أخاهم صالحا أن اعبدوا الله فإذا هم فریقان یختصمون ﴿۴۵

و به راستی به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند (۴۵)

قال یا قوم لم تستعجلون بالسیئة قبل الحسنة لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون ﴿۴۶

[صالح] گفت ای قوم من چرا پیش از [جستن] نیکی شتابزده خواهان بدی هستید چرا از خدا آمرزش نمی خواهید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۴۶)

قالوا اطیرنا بک وبمن معک قال طائرکم عند الله بل أنتم قوم تفتنون ﴿۴۷

گفتند ما به تو و به هر کس که همراه توست شگون بد زدیم گفت سرنوشت خوب و بدتان پیش خداست بلکه شما مردمی هستید که مورد آزمایش قرار گرفته اید (۴۷)

وکان فی المدینة تسعة رهط یفسدون فی الأرض ولا یصلحون ﴿۴۸

و در آن شهر نه دسته بودند که در آن سرزمین فساد میکردند و از در اصلاح درنمی آمدند (۴۸)

قالوا تقاسموا بالله لنبیتنه وأهله ثم لنقولن لولیه ما شهدنا مهلک أهله وإنا لصادقون ﴿۴۹

[با هم] گفتند با یکدیگر سوگند بخورید که حتما به [صالح] و کسانش شبیخون می زنیم سپس به ولی او خواهیم گفت ما در محل قتل کسانش حاضر نبودیم و ما قطعا راست می گوییم (۴۹)

ومکروا مکرا ومکرنا مکرا وهم لا یشعرون ﴿۵۰

و دست به نیرنگ زدند و [ما نیز] دست به نیرنگ زدیم و خبر نداشتند (۵۰)

فانظر کیف کان عاقبة مکرهم أنا دمرناهم وقومهم أجمعین ﴿۵۱

پس بنگر که فرجام نیرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگی هلاک کردیم (۵۱)

فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا إن فی ذلک لآیة لقوم یعلمون ﴿۵۲

و این [هم] خانه های خالی آنهاست به [سزای] بیدادی که کرده اند قطعا در این [کیفر] برای مردمی که می دانند عبرتی خواهد بود (۵۲)

وأنجینا الذین آمنوا وکانوا یتقون ﴿۵۳

و کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند رهانیدیم (۵۳)

ولوطا إذ قال لقومه أتأتون الفاحشة وأنتم تبصرون ﴿۵۴

و [یاد کن] لوط را که چون به قوم خود گفت آیا دیده و دانسته مرتکب عمل ناشایست [لواط] می شوید (۵۴)

أئنکم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء بل أنتم قوم تجهلون ﴿۵۵

آیا شما به جای زنان از روی شهوت با مردها در می آمیزید [نه] بلکه شما مردمی جهالتپیشه اید (۵۵)

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «تلاوت مجلسی سوره مبارکه نمل آیات ۱» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.