شاهکار بینظیر <a href="/fa/dashboard/ class="text info">موذنزاده</a> در بازخوانی خطبه <a href="/fa/dashboard/ سجاد" class="text info">امام سجاد</a> (ع)+فیلم <a href="/fa/dashboard/ class="text info">تسنیم</a>

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اردبیل، بغض آسمان و بهت زمین امروز در سوگ شهادت سجاد آل محمد(ص) است؛ همان که یادگار کربلا و مصائب عاشورای پدرش حسین(ع) بود و اینک به قافله ی عاشورا می پیوندد.
سجاد(ع) سجاده نشین قبله عشق الهی بود و آئینه تمام نمای عبادت و بندگی و اسوه صبر و شکیبایی؛ از همین روست که فرمود: «شکیبائی» نسبت به «ایمان» چون سر نسبت به پیکر است. و کسی که «صبر» ندارد «ایمان» ندارد.
امام صادق(ع) فرموده است: یکی از غلامان امام چهارم آن بزرگوار را در شبی خنک دید. که. لباس خز، روپوش «پالتو» خز و عمامه خز «گرانبهائی» پوشیده و غرق بوی خوش است. به حضرت گفت: این موقع شب با این لباس به کجا می روید؟ امام صادق(ع) فرمود: امام سجاد(ع) چنین پاسخ داد: به مسجد جدم رسول خدا(ص) می روم تا از خدای عزوجل حورالعین را خواستگاری کنم!
زین العابدین(ع) نه تنها وارث حلم و بردباری و علم پدرانش بلکه وارث گذشت و بخشش و جود و سخاوتی بود که این خاندان در آن شهره اند.
ابوحمزه ثمالی نقل کرده که امام زین العابدین(ع) کیسه نان بدوش می گرفت و شبانه صدقه می داد و می فرمود: براستی صدقه پنهانی خشم خدا را فرو می نشاند.
و امروز شب وصال او به کاروان عاشورا است تا این فراغ پر از ماتم به پایان برسد و سجاد(ع) به آغوش شهدای دشت نینوا بازگردد. او که هر دم نفس هایش، در برگ برگ صحیفه برای ما به یادگار ماند تا رسم بندگی و نیایش را همچون تسبیح زرین عبادت، برایمان ارث بگذارد.
حکومت ظلم همانند خانه عنکبوت سست و بی بنیان و قدرتش پوشالی است
بعد از ورود اسرای کربلا به کاخ یزید لعنت الله، حضرت علی بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکی از خطبای مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به علی و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد.
خطبه امام زین العابدین علیه السلام ثابت کرد که حکومت ظلم همانند خانه عنکبوت سست و بی بنیان و قدرتش پوشالی و از بین رفتنی است، اهل بیت پیامبر(ص) در شرایطی وارد شهر شام شدند که حدود ۴۰ سال در این شهر و اطراف آن بر ضد امیرالمؤمنین علی(ع) تبلیغات مسموم صورت گرفته بود.
آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی خطب هایی ایراد کرد که همه مردم گریستند و بیقرار شدند.
ایشان فرموند: ایها الناس! اعطینا ستا و فضلنا بسبع: اعطینا العلم و الحلم و السماحة والفصاحة و الشجاعة و المحبة فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة.من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی.
ایها الناس! انا ابن مکة و منی، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن من حمل الرکن باطراف الردا، انا ابن خیر من ائتزر و ارتدی، انا ابن خیر من انتعل و احتفی، انا ابن خیر من طاف وسعی، انا ابن خیر من حج ولبی، انا ابن خیر من حمل علی البراق فی الهواء، انا ابن من اسری به من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی، انا ابن من بلغ به جبرئیل الی سدرة المنتهی، انا ابن من دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی، انا ابن من صلی بملائکة السماء، انا ابن من اوحی الیه الجلیل ما اوحی، انا ابن محمد المصطفی، انا ابن علی المرتضی، انا ابن من ضرب خراطیم الخلق حتی قالوا: لا اله الا الله.
انا ابن من ضرب بین یدی رسول الله بسیفین و طعن برمحین و هاجر الهجرتین و بایع البیعتین و قاتل ببدر و حنین و لم یکفر بالله طرفة عین، انا ابن صالح المؤمنین و وارث النبیین و قامع الملحدین و یعسوب المسلمین و نور المجاهدین و زین العابدین و تاج البکائین و اصبر الصابرین و افضل القائمین من آل یاسین رسول رب العالمین، انا ابن المؤید بجبرئیل، المنصور بمیکائیل.
انا ابن المحامی عن حرم المسلمین و قاتل المارقین و الناکثین و القاسطین و المجاهد اعداءه الناصبین، و افخر من مشی من قریش اجمعین، و اول من اجاب و استجاب لله و لرسوله من المؤمنین، و اول السابقین، و قاصم المعتدین و مبید المشرکین، و سهم من مرامی الله علی المنافقین، و لسان حکمة العابدین و ناصر دین الله و ولی امر الله و بستان حکمة الله و عیبة علمه، سمح، سخی، بهی، بهلول، زکی، ابطحی، رضی، مقدام، همام، صابر، صوام، مهذب، قوام، قاطع الاصلاب و مفرق الاحزاب، اربطهم عناناو اثبتهم جنانا، و امضاهم عزیمة و اشدهم شکیمة، اسد باسل، یطحنهم فی الحروب اذا ازدلفت الاسنة و قربت الاعنة طحن الرحی، و یذرؤهم فیها ذرو الریح الهشیم، لیث الحجاز و کبش العراق، مکی مدنی خیفی عقبی بدری احدی شجری مهاجری . من العرب سیدها، و من الوغی لیثها، وارث المشعرین و ابو السبطین: الحسن و الحسین، ذاک جدی علی بن ابی طالب.
ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین علی علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد (۲) . (با این معرفی کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان م یشناسانم.
ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاهمقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می جنگید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرندهای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزهدار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و ارادهای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزهها در جنگ به هم در میآمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده میساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری (۳) است، که در همه این صحنه ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر (۴) ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او (که این صفات و ویژگیهای ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابی طالب است .
ثم قال: انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن سیدة النساء.
فلم یزل یقول: انا انا، حتی ضج الناس بالبکاء و النحیب، و خشی یزید ان یکون فتنة فأمر المؤذن فقطع الکلام، فلما قال المؤذن: الله اکبر الله اکبر، قال علی: لا شیء اکبر من الله، فلما قال المؤذن: اشهد ان لا اله الا الله، قال علی بن الحسین: شهد بها شعری و بشری و لحمی و دمی، فلما قال المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله، التفت من فوق المنبر الی یزید فقال: محمد هذا جدی ام جدک یا یزید؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟
آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد!
یزید بیمناک شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتائی خدا گواهی می دهد. و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روی کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟ ! اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی و کافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟ ! سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد (۵) .
در نقلی دیگری آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه ای درنگ کن، آنگاه روی به یزید کرد و گفت: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ میگوئی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟ ! آنگاه فرمود : ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز میگویی: محمد رسول خداست؟ ! و روی به قبله می ایستی؟ ! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.
پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.
و در نقل دیگری آمده است که امام سجاد علیه السلام فرمود:
انا ابن الحسین القتیل بکربلا، انا ابن علی المرتضی، انا ابن محمد المصطفی، انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن خدیجة الکبری، انا ابن سدرة المنتهی، انا ابن شجرة طوبی، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بکی علیه الجن فی الظلماء، انا ابن من ناح علیه الطیور فی الهواء
من فرزند حسین شهید کربلایم، من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم، و فرزند خدیجه کبرایم، من فرزند سدرة المنتهی و شجره طوبایم، من فرزند آنم که در خون آغشته شد، و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند، و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند.
مداحی بی نظیر خطبه حضرت امام زین العابدین علیه السلام در کاخ یزید توسط سلطان الذاکرین استاد سلیم موذن زاده اردبیلی بازخوانی شده است تقدیم مخاطبین تسنیم می شود.
شهادت مظلومانه امام زین العابدین(ع) به پیشگاه امام عصر(عج) و بر شیعیان جهان تسلیت باد.
.
انتهای پیام/
سجاد(ع) سجاده نشین قبله عشق الهی بود و آئینه تمام نمای عبادت و بندگی و اسوه صبر و شکیبایی؛ از همین روست که فرمود: «شکیبائی» نسبت به «ایمان» چون سر نسبت به پیکر است. و کسی که «صبر» ندارد «ایمان» ندارد.
امام صادق(ع) فرموده است: یکی از غلامان امام چهارم آن بزرگوار را در شبی خنک دید. که. لباس خز، روپوش «پالتو» خز و عمامه خز «گرانبهائی» پوشیده و غرق بوی خوش است. به حضرت گفت: این موقع شب با این لباس به کجا می روید؟ امام صادق(ع) فرمود: امام سجاد(ع) چنین پاسخ داد: به مسجد جدم رسول خدا(ص) می روم تا از خدای عزوجل حورالعین را خواستگاری کنم!
زین العابدین(ع) نه تنها وارث حلم و بردباری و علم پدرانش بلکه وارث گذشت و بخشش و جود و سخاوتی بود که این خاندان در آن شهره اند.
ابوحمزه ثمالی نقل کرده که امام زین العابدین(ع) کیسه نان بدوش می گرفت و شبانه صدقه می داد و می فرمود: براستی صدقه پنهانی خشم خدا را فرو می نشاند.
و امروز شب وصال او به کاروان عاشورا است تا این فراغ پر از ماتم به پایان برسد و سجاد(ع) به آغوش شهدای دشت نینوا بازگردد. او که هر دم نفس هایش، در برگ برگ صحیفه برای ما به یادگار ماند تا رسم بندگی و نیایش را همچون تسبیح زرین عبادت، برایمان ارث بگذارد.
حکومت ظلم همانند خانه عنکبوت سست و بی بنیان و قدرتش پوشالی است
بعد از ورود اسرای کربلا به کاخ یزید لعنت الله، حضرت علی بن الحسین علیه السلام از یزید درخواست نمود که در روز جمعه به او اجازه دهد در مسجد خطبه بخواند، یزید رخصت داد؛ چون روز جمعه فرا رسید یزید یکی از خطبای مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به علی و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و آن خطیب چنین کرد.
خطبه امام زین العابدین علیه السلام ثابت کرد که حکومت ظلم همانند خانه عنکبوت سست و بی بنیان و قدرتش پوشالی و از بین رفتنی است، اهل بیت پیامبر(ص) در شرایطی وارد شهر شام شدند که حدود ۴۰ سال در این شهر و اطراف آن بر ضد امیرالمؤمنین علی(ع) تبلیغات مسموم صورت گرفته بود.
آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثنای الهی خطب هایی ایراد کرد که همه مردم گریستند و بیقرار شدند.
ایشان فرموند: ایها الناس! اعطینا ستا و فضلنا بسبع: اعطینا العلم و الحلم و السماحة والفصاحة و الشجاعة و المحبة فی قلوب المؤمنین، و فضلنا بان منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة.من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انبأته بحسبی و نسبی.
ایها الناس! انا ابن مکة و منی، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن من حمل الرکن باطراف الردا، انا ابن خیر من ائتزر و ارتدی، انا ابن خیر من انتعل و احتفی، انا ابن خیر من طاف وسعی، انا ابن خیر من حج ولبی، انا ابن خیر من حمل علی البراق فی الهواء، انا ابن من اسری به من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی، انا ابن من بلغ به جبرئیل الی سدرة المنتهی، انا ابن من دنا فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی، انا ابن من صلی بملائکة السماء، انا ابن من اوحی الیه الجلیل ما اوحی، انا ابن محمد المصطفی، انا ابن علی المرتضی، انا ابن من ضرب خراطیم الخلق حتی قالوا: لا اله الا الله.
انا ابن من ضرب بین یدی رسول الله بسیفین و طعن برمحین و هاجر الهجرتین و بایع البیعتین و قاتل ببدر و حنین و لم یکفر بالله طرفة عین، انا ابن صالح المؤمنین و وارث النبیین و قامع الملحدین و یعسوب المسلمین و نور المجاهدین و زین العابدین و تاج البکائین و اصبر الصابرین و افضل القائمین من آل یاسین رسول رب العالمین، انا ابن المؤید بجبرئیل، المنصور بمیکائیل.
انا ابن المحامی عن حرم المسلمین و قاتل المارقین و الناکثین و القاسطین و المجاهد اعداءه الناصبین، و افخر من مشی من قریش اجمعین، و اول من اجاب و استجاب لله و لرسوله من المؤمنین، و اول السابقین، و قاصم المعتدین و مبید المشرکین، و سهم من مرامی الله علی المنافقین، و لسان حکمة العابدین و ناصر دین الله و ولی امر الله و بستان حکمة الله و عیبة علمه، سمح، سخی، بهی، بهلول، زکی، ابطحی، رضی، مقدام، همام، صابر، صوام، مهذب، قوام، قاطع الاصلاب و مفرق الاحزاب، اربطهم عناناو اثبتهم جنانا، و امضاهم عزیمة و اشدهم شکیمة، اسد باسل، یطحنهم فی الحروب اذا ازدلفت الاسنة و قربت الاعنة طحن الرحی، و یذرؤهم فیها ذرو الریح الهشیم، لیث الحجاز و کبش العراق، مکی مدنی خیفی عقبی بدری احدی شجری مهاجری . من العرب سیدها، و من الوغی لیثها، وارث المشعرین و ابو السبطین: الحسن و الحسین، ذاک جدی علی بن ابی طالب.
ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین علی علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد (۲) . (با این معرفی کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان م یشناسانم.
ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاهمقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می جنگید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرندهای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزهدار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و ارادهای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزهها در جنگ به هم در میآمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده میساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری (۳) است، که در همه این صحنه ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر (۴) ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او (که این صفات و ویژگیهای ارزنده مختص اوست) جدم علی بن ابی طالب است .
ثم قال: انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن سیدة النساء.
فلم یزل یقول: انا انا، حتی ضج الناس بالبکاء و النحیب، و خشی یزید ان یکون فتنة فأمر المؤذن فقطع الکلام، فلما قال المؤذن: الله اکبر الله اکبر، قال علی: لا شیء اکبر من الله، فلما قال المؤذن: اشهد ان لا اله الا الله، قال علی بن الحسین: شهد بها شعری و بشری و لحمی و دمی، فلما قال المؤذن: اشهد ان محمدا رسول الله، التفت من فوق المنبر الی یزید فقال: محمد هذا جدی ام جدک یا یزید؟ فان زعمت انه جدک فقد کذبت و کفرت و ان زعمت انه جدی فلم قتلت عترته؟
آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد!
یزید بیمناک شد و برای آنکه مبادا انقلابی صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موی و پوست و گوشت و خونم به یکتائی خدا گواهی می دهد. و هنگامی که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید روی کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد، آیا جد من است و یا جد تو؟ ! اگر ادعا کنی که جد توست پس دروغ گفتی و کافر شدی، و اگر جد من است چرا خاندان او را کشتی و آنان را از دم شمشیر گذراندی؟ ! سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد (۵) .
در نقلی دیگری آمده است که: چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه ای درنگ کن، آنگاه روی به یزید کرد و گفت: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ میگوئی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟ ! آنگاه فرمود : ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز میگویی: محمد رسول خداست؟ ! و روی به قبله می ایستی؟ ! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.
پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.
و در نقل دیگری آمده است که امام سجاد علیه السلام فرمود:
انا ابن الحسین القتیل بکربلا، انا ابن علی المرتضی، انا ابن محمد المصطفی، انا ابن فاطمة الزهراء، انا ابن خدیجة الکبری، انا ابن سدرة المنتهی، انا ابن شجرة طوبی، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بکی علیه الجن فی الظلماء، انا ابن من ناح علیه الطیور فی الهواء
من فرزند حسین شهید کربلایم، من فرزند علی مرتضی و فرزند محمد مصطفی و پسر فاطمه زهرایم، و فرزند خدیجه کبرایم، من فرزند سدرة المنتهی و شجره طوبایم، من فرزند آنم که در خون آغشته شد، و پسر آنم که پریان در ماتم او گریستند، و من فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند.
مداحی بی نظیر خطبه حضرت امام زین العابدین علیه السلام در کاخ یزید توسط سلطان الذاکرین استاد سلیم موذن زاده اردبیلی بازخوانی شده است تقدیم مخاطبین تسنیم می شود.
شهادت مظلومانه امام زین العابدین(ع) به پیشگاه امام عصر(عج) و بر شیعیان جهان تسلیت باد.
.
انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «شاهکار بینظیر موذنزاده در بازخوانی خطبه امام سجاد (ع)+فیلم - تسنیم» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.