چرا قالیباف بعنوان رئیس جمهور به خوزستان نرود؟! / دام امنیتی فرماندهان اغتشاش برای جوانان کشور



سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه لای اخبار و مطالب رسانه های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل ها و پیشینه هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

دام امنیتی فرماندهان اغتشاش برای جوانان کشور

علیرضا علوی تبار، از تئوریسین های جریان اصلاحات در یادداشتی با عنوان «نوسازی و بازسازی تشکیلاتی» که در وبسایت مشق نو منتشر شد به بررسی روندهای سیاسی در اردوگاه جریان چپ پرداخته و در تعریف هویت اصلاح طلبی گفته است:

«به نظر می رسد که بتوان به شکل استقرایی ویژگی های مشترک زیر را برای اصلاح طلبان برشمرد: «باور به اصالت انقلاب ایران»، «نفی بنیادگرایی دینی»، «باور به ضرورت اداره مردم سالارانه تر امور عمومی در ایران»، «باور به نفی خشونت و دفاع قاطع از روش های مسالمت آمیز برای فعالیت های سیاسی»، «تأکید بر ضرورت تبعیت از اصول اخلاقی در انتخاب راه ها و روش های سیاسی»، «باور به ضرورت تعامل با جهان و تکیه بر گفت وگوی تمدن ها به جای جنگ تمدن ها»، «تأکید بر ضرورت تفسیر مواد قانون اساسی با جهت گیری به سوی تأمین حقوق شهروندان»، «تأکید بر میهن دوستی و ضرورت حفظ یکپارچگی و امنیت کشور»؛ البته می توان باز هم بر این فهرست افزود، اما گمان می کنم تا همین میزان برای تعریف هویت اصلاح طلبانه کافی باشد.»[۱]

*آنچه علوی تبار در تبیین هویت اصلاح طلبی بیان کرده اما معارض با حرف ها و مواضعیست که همین شخص طی سال و ماه های اخیر درباره اصلاح طلبی بیان کرده است.

چه اینکه علوی تباری که چندی قبل خواستار اشغال مراکز حساس نظام پس از تجمع خیابانی مردم شده بود[۲] و یا تأکید داشت که هدف اصلاح طلبی حفظ نظام نیست[۳]؛ نمی تواند هم اکنون مدعی قانون و امنیت و مسالمت باشد!

دلیل این پشتک واروی سیاسی چیست؟!

برخی محافل تحلیلی معتقدند علوی تبار و سایر اعضای حاضر در ستاد «فتنه اقتصادی» تندترین حرف ها را برای به خیابان کشاندن مردم و جوانان به زبان آوردند نه برای اینکه خود هزینه ای بدهند. بلکه برای اینکه جوانان فریب خورده هزینه مطامع سیاسی آنها را بدهند! و این قبیل آفتاب بالانس های سیاسی و عقبگردهای آشکار از آن مواضع سابق نیز برای فرار از برخوردهای امنیتی در هنگامه وقوع فتنه است.

به سخن دیگر اینکه به زعم آنها، مردم و جوانان فریب خورده هستند که باید بلا کش دستورات هسته سخت اصلاحات برای اعتراض خیابانی و براندازی باشند و در هنگامه وقوع فتنه و آغاز برخوردهای امنیتی اما باید بازی «کی بود کی بود من نبودم» به راه بیافتد و آقایان با استناد به همین یادداشت های پر از تزویر و اسناد برساخته مصلحتی در رسانه ؛ از کمند برخورد بگریزند و کسی که به زندان می رود و مستوجب مجازات می شود؛ جوانان فریب خورده باشند نه امثال علوی تبار و حجاریان و … .

راه برخورد با این خدعه سیاسی نیز جدای از بسط فهم عمومی نسبت به آن؛ اعتراف امثال علوی تبار در محضر افکار عمومی و توضیحات امثال او نسبت به مواضع پارادوکسیکال پیش گفته است.

واگذاشتن این جریان خطرناک به حال خود یقینا هدف غایی پروژه یعنی فریب برخی از جوانان و به خیابان کشیدن آنها را عملی خواهد کرد. همانطور که در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ شاهد تحقق چنین هدفی بودیم!

***

چرا قالیباف بعنوان رئیس جمهور به خوزستان نرود؟!

محمدباقر قالیباف، رئیس اصولگرای مجلس یازدهم وعده خود درباره مدیریت میدانی و بازدیدهای استانی را عملی کرد و طی هفته گذشته در نخستین سفر، به مناطق محروم خوزستان سفر کرد.

سفری که موجب بازخوردهای وسیعی شد و فعالین سیاسی بحث های دامنه داری را پیرامون مردم مداری رویت شده در این سفر و تشنگی ذائقه عمومی برای دیدن چنین صحنه هایی مطرح کردند.

در عین حال این نکته نیز در تمام بحث ها به چشم می خورد که رئیس مجلس غیر از تقنین و نظارت، اختیار دیگری ندارد و البته او هم مثل تمام نمایندگان دیگر فقط صاحب یک رأی است.

ظرائف پیش گفته اما این حقیقت را به هر ذهن آگاهی متبادر می کند که محمدباقر قالیباف با سابقه درخشان مدیریت جهادی در شهرداری تهران و در مجلس شورای اسلامی اما چرا از گذشته تا امروز جریان هایی هراس داشته اند تا وی در قامت یک رئیس جمهور به خوزستان سفر نکند و از اختیارات کافی برای تکرار کارنامه جهادی خود برخوردار باشد؟!

*حقیقت سؤال گونه ای که در بالا به آن اشاره کردیم آنقدرها خودش را به رخ کشید که «مخالفان مدیریت جهادی و طرفداران وضع موجود»! بلافاصله سفر استانی قالیباف و مدیریت میدانی او را به یک «سفر انتخاباتی» تشبیه کردند تا در مقابل موج این حقیقت سؤال گونه سد بسازند.

اما حقیقت را نمی توان با ایستادن در مقابل آن پنهان کرد …

در بیان واضح تر؛ سؤالی که این روزها ذهن همه را درگیر خود کرده این است که اگر یک رجل سیاسی و اجرایی هست که بر خلاف تمام رجال حاضر از کارنامه ای شفاف و قابل اثبات در مدیریت جهادی برخوردار است، اهل حواشی سیاسی نیست، پرونده ای پاک و غیر قابل خدشه در مبارزه با فساد دارد، مردمدار است، «کت و شلوار» لباس رسمی او نیست! و به عنوان دوست و یار دیرین سردار سلیمانی، خدماتی همطراز با آن شهید عزیز را در عرصه اجرائیات، به نظام، مردم و کشور ارائه کرده؛ پس چرا چنین رجلی با انواع تخریب ها و تهمت های جریان های بدخواه سیاسی، حق ندارد در عرصه ریاست قوه مجریه فرصت خدمت را پیدا کند تا اختیارات بیشتری پیدا کند و همین خدمات در تمام وجب به وجب خاک ایران تسری نیابد؟!

قالیبافی که در سفر به خوزستان با نگاه مدیریتی تأکید دارد پل دزفول که ساختش بیست و چند سال طول کشیده را می توان در مدت ۲ سال ساخت و همه هم می دانند که شخص آقای قالیباف توان اجرای این حرف را دارد و در شهرداری تهران هم به کرات این کار کرده؛ چرا در قامت رئیس جمهور پای ستون های پل دزفول نرود و به جای مطالبه پر از التماس و بی بنیاد ساخت این پل از دولت ناکارآمد اعتدال؛ خود عهده دار ساخت این پل و بهبود معیشت مردم ایران نشود؟

دقت شود که این یک نگاه عقلانی قابل اثبات و فرموله نسبت به نیاز کشور به مدیریت جهادی است نه یک نگاه پر از مودت به آقای قالیباف.

چه اینکه بخواهیم یا نخواهیم فعلا قالیباف نماد مدیریت جهادی است و هیچکس هم کارنامه او را ندارد!

اکنون آیا رواست که مدعیان عقلانیت و تفکر شیعی در سیاست، کس دیگری را برای منصب ریاست جمهوری و حضور در کسوت مدیریت قوه مجریه رواداری کنند و با توصیه ای غیر از قالیباف به رأی مردم؛ دوباره کشور را به عرصه انحراف و مذاکره و بازی های سیاسی سوق بدهند؟!

در این راه البته مخالفینی هم وجود دارند.

کسانی که کنایه بی بنیاد املاک نجومی را به قالیباف زدند، کسانی که می گویند رئیس مجلس حق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و نمی فهمند که این سخن غلط به معنی درخواست عدم تسری مدیریت جهادی به عرصه اجرائیات کشور است و کسانی که نیات پلیدی برای براندازی ایران اسلامی دارند و می دانند که اگر علم مدیریت جهادی بر بلندای قوه مجریه به اهتزاز دربیاید؛ نعش براندازی انقلاب اسلامی ایران به گور سپرده خواهد شد.

و از همین روست که ۳ گروه اشاره شده در ائتلافی نانوشته اما پایدار به «ترور قالیباف» روی آورده اند و هم قسم شده اند که نگذارند رایحه مدیریت جهادی از قوه اجرایی کشور به مشام برسد!

اینکه عقلای کشور چه دلایلی برای خدشه به این دیدگاه داشته باشند و اثر این دیدگاه ها در اوضاع عمومی کشور پس از «انتخابات ۱۴۰۰» چه خواهد بود را باید منتظر ماند و دید …

نتیجه ای که البته می توان قبل از وقوع؛ نمونه های مشابه آن را در همین دلیل انگاری های غلط پیش از انتخابات های سال های ۸۴، ۹۲ و ۹۶ دید که چگونه کسانی علیه مدیریت جهادی ساز مخالف نواختند و با وحدت شکنی، شایعه پراکنی و عداوت با شخص قالیباف؛ البته انحراف و اعتدال و ناکارآمدی را به جای مدیریت جهادی در دامن مردم گذاشتند و نتیجه آن را امروز مردم تحمل می کنند و بار آن را بر دوش می کشند. اگرچه خود مخالف تمام این مقولات بودند.

***

انقباض حقوق اساسی مردم در کارنامه انقلاب اسلامی!

وقتی تحریم گران انتخابات، نگران قانون انتخابات می شوند

مرتضی مبلغ، فعال چپ و از مقامات وزارت کشور در دولت اصلاحات، اخیرا طی یادداشتی در روزنامه دولتی ایران با اشاره به طرح مجلس یازدهم برای اصلاح قانون انتخابات نوشته است:

«از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون هرچه پیش می رویم تا قوانین مربوط به حقوق اساسی مردم جنبه انبساطی پیدا کند و بسترهای مناسبی را برای مشارکت حداکثری مردم فراهم کند، عکس آن اتفاق می افتد.»

او می افزاید: اگر به سال های اول انقلاب برگردیم، قوانین انتخاباتی در مقایسه با سایر قوانینی که به تدریج اصلاح شده و یا به وجود آمده، انقباضی تر می شود. آنچنان که انسان آرزوی این را دارد که به قوانینی بازگردد که در سال های ابتدایی انقلاب بر کشور و نظام انتخاباتی ما حاکم بوده است. یکی از آرزوهای جامعه بازگشت به قانون انتخاباتی مصوب سال ۶۲ است که در شرایط انقلاب نوشته شده و با وجود اینکه ملاحظات آن زمان در آن بسیار لحاظ شده بود اما، یک قانون ایده آل نسبت به قوانین موجود به نظر می رسد. این نشان می دهد که چگونه ما یک روند معکوس و انقباضی را در قوانین انتخابی طی کرده ایم.

حالا همین مقدار باقیمانده از قانون انتخابات موجود که روزنه های اندکی برای تحقق حقوق اساسی و مشارکت مردم را در خود جای داده، با افرادی که در اثر مشارکت پایین به مجلس راه یافتند، قرار است برچیده شود و چیزی پدید آید که صرفا اسمش انتخابات است.[۴]

*تصلب فکری و تحجر سیاسی اصلاح طلبان در ایران شاید بیش از این قابل اثبات نباشد … که یک چهره جریان چپ، عاجز از فهم فرایندهای پیشرفت سیاسی و لزوم طبیعی اصلاح قوانین موضوعه کشور به یکباره آرزو کند که ایکاش همه چیز به ۳۶ سال قبل باز می گشت و قوانین همان روزها اجرا می شد!

ضمن اینکه مبلغ توضیح نمی دهد که تمام ان قلت های اصلاح طلبان به فرایند انتخابات در ایران فقط شامل همین جمله است که «چرا سابقه داران و رجال بدسابقه جریان چپ تأیید صلاحیت نمی شوند؟!»

وگرنه چه کسی می تواند مدعی باشد کشوری که بطور میانگین هر سال یک انتخابات برگزار می کند و رؤسای جمهوری با تفاضل احمدی نژاد تا روحانی و خاتمی را تأیید صلاحیت کرده؛ دچار ضعف عمده در قوانین انتخاباتی است و حقوق مردمش را منقبض می کند!

جالب است کسانی مدعی انقباض حقوق اساسی مردم شده اند که سابقه براندازی و تحریم رسمی چندین انتخابات را دارند.

بدیهیست که اگر این عقلانیت ها و این سوابق در نظر مردم تکرار نشود و کسی پیرامون این تناقض های جریان چپ با مردم صحبت نکند؛ بسا که انتخاب های جامعه در انتخابات های پیش رو نیز به تکرار ناکارآمدی یا انحراف بیانجامد.

اگر نگوییم که چنین پنجه کشیدن های بی پاسخی به دستاوردهای درخشان کشور در عرصه مردمسالاری؛ موجبات اغتشاش و براندازی را ایجاد می کند …

***

۱_ http://mashghenow.com/

۲_ mshrgh.ir/۹۷۹۴۴۰

۳_ mshrgh.ir/۱۰۸۷۰۹۲

۴_ http://www.irannewspaper.ir/newspaper/page/۷۴۳۴/۱/۵۵۳۴۷۷/۰
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «چرا قالیباف بعنوان رئیس جمهور به خوزستان نرود؟! / دام امنیتی فرماندهان اغتشاش برای جوانان کشور» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.