گذری بر یک میراث هنری / از سور تا سوگ، با نوای جاودانه زاگرس



موسیقی لری با غنایی بسیار، پیشینه ای به طول عمر بشر دارد و نغمه هایش نه تنها در ایران بلکه در فستیوال های مطرح جهانی نیز همواره طنین انداز بوده و دل ها را به خود جذب کرده است.

خبرگزاری فارس، خرم آباد - کودک لر از همان آغازی که چشم بر جهان می گشاید «لاوه لاوه» مادر، گوشش را با موسیقی و آواز نوازش می دهد و گریه و بی تابی هایش تسکین می یابد.

بالیدن هم که گرفت و زمان عاشقی، چکامه هایش را با «بزران بزران»، «بینا بینا»، «کیودار»، «میربگی» و ده ها ترانه دیگر سر می دهد. به وقت کار و تلاش هم زندگی اش باز چاشنی آهنگ داشته و «گل درو»(برزیگری)، «هوله»(خرمن کوبی)، مشک زنی، شیردوشی و چوپانی اش را هماره با شادی می خواند.

هیچ کس نمی تواند مرد میدان بودن لرها را کتمان کند و هنگامه کارزار، «جنگ لرو» و«دایه دایه» و مقام های بدون کلام «جنگه را»، «سوارهو» و «نقاره» آذین نبرد و رزم هایش بوده و در غم از دست دادن عزیزان، سوگ و ماتم شان هم «سحری»، «پاکتلی»، «شیونی» و … را با فغان سر داده است.

آنان نوای لری را با رقص نیز همراه کرده و این آیین هم اصیل و برگرفته از تاریخ زندگی طبیعی و اجتماعی شان بوده و دامنه ای از رقص های فولکلوریک است که در میان گروه های لرتبار نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده و ویژگی عمده آنها گروهی بودن، آرایش دایره وار و رنگارنگ بودن لباس های شان است.

جوهره آن را می توان رقص آیینی «سنگین سما» دانست و به جرات باید گفت از جمله مقام های موسیقی لری است که هیچ گونه مشابهت یا قرینه ای با مقام های موسیقی نواحی دیگر کشور نداشته و ندارد. برداشتن گام ها دقیق و حساس است و آن چنان با وقار و سنگینی خاصی اجرا می شود که مبتدی ها سریعا هویدا خواهند شد چراکه ریتم آن منحصر به فرد است.

به نظر می رسد موسیقی لری، تداعی گر فلسفه ای برگرفته از هزاران سال تجربه همزیستی قوم بزرگ لر با طبیعت باشد که هنوز هم بعد از سالیان دراز، ندای زاگرس است.

موسیقی لرستان پیشینه ای به درازای تاریخ دارد

در این خصوص عطا حسن پور، باستان شناس و پژوهشگر لرستانی به خبرنگار فارس از خرم آباد اظهار کرد: حضور موسیقی در لرستان پیشینه ای به درازنای تاریخ دارد و این هنر با گوشت، پوست و استخوان مردمان این سرزمین آمیختگی دیرینه یافته است.

وی یادآور شد: طبق شواهد و یافته های باستان شناختی به دست آمده از بررسی ها و پژوهش های زاگرس مانند سفالینه هایی با نقش انسان های رقصان، ادوات و لوازم مربوط به موسیقی قدمت این هنر به ۷۰۰۰ سال پیش برمی گردد.

حسن پور ادامه داد: همچنین مطالعات مردم شناسی در زمینه موسیقی لرستان از جمله نقوش و صحنه های نقش شده بر روی گورنگارها و گفت وگو های به عمل آمده با جوامع عشایری، روستایی و شهری لرستان بیانگر آن است که موسیقی از بدو تولد تا سور و از سور تا سوگ همیشه و همواره، همراه و همزاد آنان بوده و هست.

این پژوهشگر میراث فرهنگی با بیان اینکه وجود ترانه های لالایی، مشک زنی و شیردوشی هنوز هم بر زبان زنان ایل جاری است، اضافه کرد: موسیقی کار و تلاش هماره در حنجره کشاورزان، دامداران و چوپانان کوهستان های زاگرس به هنگامه کاشت، درو و خرمن کوبی زمزمه می شود.

وی عنوان کرد: از ترانه های سور و شادیانه در مراسم عروسی تا انواع مقام های سازی- آوازی و کلام خوانی عارفان حقیقت جو تا سوگ سروده های غمناک در گوشه و کنار دیار مفرغ و بلوط، شادی و مهر را هدیه می آورد و غم را از دل هر دردمندی می زداید.

این دکترای باستان شناسی گفت: در موسیقی لرستان مقام های سازی و آوازی و حرکات آیینی فراوانی وجود دارد که طی سه پرونده مجزا در سال ۸۸ به عنوان میراث معنوی و ناملموس در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدند اما در این میان مقام «سنگین سما» که یکی از کهن ترین مقام های موسیقی در لرستان است با سنگینی و وقار خاصی اجرا می شود.

وی افزود: نام آن شاید از رقص سماع یعنی سماعی با وقار و موزون اخذ شده است. به همین منظور بیشتر پیران و سالخوردگان تمایل به شرکت در این مراسم آیینی را دارند و جوانان علاقه کمتری به آن نشان می دهند.

به گفته وی آوازهای فراوانی با این مقام از جمله بینا بینا، بزران بزران، گرجی، رنگینه، کیودار و …اجرا می شوند.

حسن پور با بیان اینکه بزران در لغت به معنای فعل امر حاضر و یعنی به صدا در بیاور؛ است، ادامه داد: بزران، یادآور یکی از کهن ترین حرکات اجتماعی بشر یعنی کوچ بوده که در گذشته، زمان حرکت کوچ را با صدای زنگوله ها یا چقه تیلا که همان به هم زدن چوب های سیاه چادر است به یکدیگر اطلاع می دادند چراکه می بایست در یک حرکت هماهنگ و همزمان، طوایف و ایلات همجوار کوچ را آغاز کند.

وی بیان کرد: این ابیات که با زبان لکی سروده می شده یک ترکیب بند دارند که با تکرار کلمه«بزران» شروع می شود و چنان که از محتوای این ابیات برمی آید حکایت از کوچ ایل دارد که قدمتی بسیار بالا و شاید هم پای کوچ اجتماعات انسانی در لرستان دارد.

حسن پور خاطرنشان کرد: آنچه از ابیات قابل تفسیر بوده این است که به احتمال بسیار زیاد این ابیات از زبان یک عشایر عاشق جاری شده که یارش از همسایگی اش کوچ می کند و توان تحمل هجران یار را ندارد بنابراین از سوز دل با نوای بزران بزران نوازنده ی زنگ سفر یا نوازنده ی کوچ را خطاب قرار می دهد که زنگ کوچ را با صدای زنگ دل تنهای من هم نوا گردان چراکه بعد از این کوچ میان من و یارم فاصله ای بسیار خواهد افتاد و می گوید: «بزران بزران بزرانمه، مال دوس بار کرد پا برانمه».

این پژوهشگر لرستانی بیان کرد: گاهی هم زنگ کوچ را به صدای کوس رسوایی عشقش تشبیه می کند و می گوید:

"بزران بزران گوش به و دنگم

بیچاره تونم زریایه زنگم".

وی با بیان اینکه در بیتی دیگر زنگ کوچ را با صدای شعله ور شدن آتش درونش قیاس می کند و «بزران بزران بزرانمه، یه دما دوسه گرگرانمه» سر می دهد، اضافه کرد: در جای دیگر نیز صدای زنگ را با طنین لرزه های بدنش هم نوا می داند و می نالد از اینکه «بزران بزران بزرانمه، یه دما دوسه لرز و گیانمه».

حسن پور عنوان کرد: در بیشتر ابیات یا مصرع های نخستین«بزران»، ابتدا با کلمات قصار و وزین یارش را به بهترین وجه توصیف می کند اما در ادبیات دیگر یا مصرع های دوم نازش را با نالش های درون، هم قافیه می کند.

این دکترای باستان شناسی ادامه داد: همین نازش های یار و نالش های سوزناک فراق چنان تاثیری بر ذهن خواننده ی شعر می گذارد که گاه از ریتم سه چهارم خود خارج شده و به مترونوم آزاد تبدیل می کند تا جایی که قلیان احساس خواننده یا سراینده او را وادار می کند هر ازگاهی در میان ابیات بزران یک بیت ساری خوانی، مویه یا عزیزبگی سر دهد تا اندکی از درد درونش کاسته شود.

وی خاطرنشان کرد: به هر ترتیب«بزران» یکی از قدیمی ترین و پرمغزترین ترانه های فولکلوریک در لرستان است که معمولا بعد از مقام های علی دوستی، عزیزبگی، ساری خوانی یا مویه به اجرا در می آید و پیش درآمدی برای ورود به مقام های دیگر از جمله سه پا به شمار می رود چه زمانی که آهنگ«بزران» با نوای کمانچه یا سرنا همگام شده و یا به صورت جمعی خوانده می شود از شیرین ترین تصنیف های سرزمین لرستان بوده که در غرب کشور نیز از شهرت خاصی برخوردار است.

گزارش: سمیرا عزیزی

انتهای پیام/ح
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «گذری بر یک میراث هنری / از سور تا سوگ، با نوای جاودانه زاگرس» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.