قطعنامه ای که پذیرش آن مدبرانه بود / لزوم نگاه منظومه ای به بیانات رهبر انقلاب

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: مدبرانه توصیف کردن پذیرش قطعنامه، موضع همیشگی رهبر معظم انقلاب بوده و هیچگاه تغییر نکرده است.
ایشان ضمن اینکه پذیرش قطعنامه را جام زهر می دانند، معتقد هستند که مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه هرگز نه از روی ترس و یا اجبار بلکه مدبرانه آن را نوشیدند.
در این راستا به بررسی بیانات مقام معظم رهبری در سالهای بعد از پذیرش قطعنامه می پردازیم:
قبول قطعنامه به خاطر فهرست مشکلاتی بود که به امام ارائه شد …
«آن وقتی که جنگ تحمیلی شروع شد. شما فکرش را بکنید! ملتی با آن همه ویرانیهای دوران ستمشاهی و آن همه احتیاج به کار و نوسازی، ناگهان مورد حمله دشمن قرار گیرد و همان چیزی را هم که دارد از کار بیندازند! راه آهن را از کار انداختند، پالایشگاهها را از کار انداختند، صادرات نفت را از کار انداختند، کارخانه های آهن را از کار انداختند.
خوب؛ هر کس باشد، در مقابل چنین حرکتی به زانو در می آید. طرف هم که فقط رژیم عراق نبود! همه می دانستند که رژیم عراق، به اضافه شوروی، به اضافه فرانسه، به اضافه «ناتو»، به اضافه کارشناسان امریکایی - همه و همه - بودند. اگر امام ضعیف بود، این جا ممکن بود بگوید «دیگر تکلیف از ما برداشته شده است. اینها می خواهند که ما بر قوانین اسلام چندان اصرار نکنیم؛ خیلی خوب، نمی کنیم! اینها می خواهند که ما با اسرائیل مبارزه نکنیم؛ خیلی خوب، مبارزه نمی کنیم. چون فشار زیاد است. چه کار کنیم؟!»
امام، چنین چیزی نگفت و ایستادگی کرد. قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی کشد و نمی تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود». [۱]
پذیرش قطعنامه از روی شجاعت و تدبیر بود
«بعضی از بگومگوها هم هست که آدم می بیند این بگومگوها، آن مقداری که اهمیت دارد، بعضی از تبلیغات آنها را چند برابر دارای اهمیت میکند! آن وقت بار سنگینش روی دوش ملت می افتد؛ همین گفتگوهایی که راجع به مسئله پایان جنگ و قطعنامه اتفاق افتاد.
البته اگر این بگومگوها نشود، بهتر است؛ اما وقتی شد، نبایستی درباره ی تأثیرش، آن چنان اغراق گونه حرف زد که گویا یک حادثه ی عظیمی اتفاق افتاده است؛ نه. حقیقت را درباره ی مسئله جنگ، همه مردم و مسئولان ما میدانند. در جنگ، مسئولان نظامی و سیاسی، همه شان تلاش کردند و همه شان خدمت کردند. ما اینها را به چشم خودمان از نزدیک مشاهده کردیم؛ همه شان هم ضعفهایی داشتند. اینها چیزهایی نیست که بتوان انکارشان کرد. سیاستمدارها هم ضعفهایی داشتند، نظامیها هم ضعفهایی داشتند؛ اما بی تردید، خدماتشان از ضعفهایشان بیشتر بوده است.
برآیند این ضعفها و این خدمات، همینی بود که اتفاق افتاد که امام تصمیم گیری کردند. اینها با جزئیات دقیقش، یقینا در زمان خود، به تدریج در معرض اطلاع مردم قرار خواهند گرفت و مردم میدانند، اما آنچه که من عرض میکنم، این متن واقع است که حالا ان شاءالله اینها یک روز مستدل خواهد شد. برآیند همه ی این تواناییها و ضعفها و موفقیتها و خوبیها و کوتاهیها، همین بود که اتفاق افتاد؛ و این به معنای شکست نبود و مطلقا به معنای تسلیم طلبی نبود. امام مظهر استقامت و ایستادگی و مظهر امید به آینده و پیشرفت به سمت آینده ها بود. در جنگ هم همین طور عمل کرد؛ در پذیرش قطعنامه هم همین طور عمل کرد؛ در اعلامیه های خود و بیانیه های خود هم همین طور عمل کرد؛ این راه را به ما هم یاد داد و ما هم در همین راه قدم گذاشتیم و به فضل و به کمک الهی، در همین جهت هم پیش خواهیم رفت؛ بدون هیچ گونه تعلل و تبانی؛ به حول و قوه ی خداوند.
آنچه که در منش انقلاب اسلامی - که امام مظهر و نماد کامل آن بود - میتوان به روشنی از آن سخن گفت، عبارت است از شجاعت همراه با تدبیر. در انقلاب اسلامی هیچ وقت چشم بسته تیر به تاریکی انداختن وجود ندارد و نداشته - در برنامه های جمهوری اسلامی از اول تا حالا، چنین چیزی نبوده است - و امروز هم نیست و در آینده هم به توفیق الهی نخواهد بود. اینکه چشم مان را ببندیم و شمشیر را دور سرمان بگردانیم، نداریم. با چشم باز و مدبرانه؛ منتها با دلیری، با برآورد درست از توانی که خدای متعال در جسم یک ملت مؤمن و عازم قرار داده و با تاکتیکها و روشهای گوناگون، و به اقتضاء حرکت میکنیم. [۲]
دفاع مقدس، جنگ سر تا پا افتخار است …
«دفاع مقدس، جنگ سرتاپا افتخار است؛ از همان روزی که رژیم صدام به تهران حمله کرد و فرودگاه را زد، و تا روزی که امام قطعنامه را قبول کردند و تا بعد از آنکه صدام دوباره حمله کرد و باز مردم مبارز و مجاهد ما ریختند و تمام صحرای این منطقه را پر کردند و جوانان بسیجی از سرتاسر کشور که نمایش عجیبی نشان دادند و عراق را در این نوبت دوم، مجبور به عقب نشینی کردند، سرتاسر این دوران، دوران افتخار است». [۳]
در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم
«این همه کارهای بزرگ انجام داده اند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیاده خواهی میکند، پررویی میکند، باج خواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینه ها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند، باید ایستادگی به خرج بدهند و دارند به خرج میدهند، ایستادگی به خرج میدهند. یعنی جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بی منطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند. منتها طرف مقابل منطق سرش نمیشود؛ طرف مقابل هم به بی منطقی با تکیه ی بر زور - خود آنها هم میگویند که ما توانسته ایم ایران را وادار کنیم که دستگاه های هسته ای را گسترش ندهد، فلان چیز را متوقف کند، فلان چیز را تعطیل کند؛ راست میگویند، این کارها را جمهوری اسلامی بر طبق منطق مذاکرات انجام داده است - اقرار میکند؛ منتها زیاده خواهی میکنند. خب، ملت ایران زیر بار زیاده خواهی و زورگویی نخواهد رفت. [۴]
بنابراین با مرور بیانات رهبر معظم انقلاب روشن می شود که سخن ایشان مبنی بر مدبرانه بودن پذیرش قطعنامه، منافاتی با جام زهر دانستن آن ندارد و اظهارات روز گذشته رهبر انقلاب، در ادامه سلسله بیانات ایشان درباره پذیرش قطعنامه توصیف می شود و رجوع به بیانات پیشین رهبر انقلاب درباره قطعنامه، اولا منطق اظهارات روز گذشته درباره قطعنامه را بهتر روشن می کند، ثانیا بیانات رهبر انقلاب درباره قطعنامه یا هر موضوع دیگری را باید به عنوان یک منظومه نگریست و نباید یک جزء آن را تفکیک کرد و به قضاوت نشست.
منابع:
[۱] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینی(ره)،۱۴/۳/ ۱۳۷۵
[۲] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۸/۷/۱۳۸۵
[۳] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از رزمندگان، ایثارگران و فرماندهان دوران دفاع مقدس، ۲۹/۷/۱۳۸۵
[۴] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی، ۱۹/۱۱/۱۳۹۳
انتهای پیام/
ایشان ضمن اینکه پذیرش قطعنامه را جام زهر می دانند، معتقد هستند که مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه هرگز نه از روی ترس و یا اجبار بلکه مدبرانه آن را نوشیدند.
در این راستا به بررسی بیانات مقام معظم رهبری در سالهای بعد از پذیرش قطعنامه می پردازیم:
قبول قطعنامه به خاطر فهرست مشکلاتی بود که به امام ارائه شد …
«آن وقتی که جنگ تحمیلی شروع شد. شما فکرش را بکنید! ملتی با آن همه ویرانیهای دوران ستمشاهی و آن همه احتیاج به کار و نوسازی، ناگهان مورد حمله دشمن قرار گیرد و همان چیزی را هم که دارد از کار بیندازند! راه آهن را از کار انداختند، پالایشگاهها را از کار انداختند، صادرات نفت را از کار انداختند، کارخانه های آهن را از کار انداختند.
خوب؛ هر کس باشد، در مقابل چنین حرکتی به زانو در می آید. طرف هم که فقط رژیم عراق نبود! همه می دانستند که رژیم عراق، به اضافه شوروی، به اضافه فرانسه، به اضافه «ناتو»، به اضافه کارشناسان امریکایی - همه و همه - بودند. اگر امام ضعیف بود، این جا ممکن بود بگوید «دیگر تکلیف از ما برداشته شده است. اینها می خواهند که ما بر قوانین اسلام چندان اصرار نکنیم؛ خیلی خوب، نمی کنیم! اینها می خواهند که ما با اسرائیل مبارزه نکنیم؛ خیلی خوب، مبارزه نمی کنیم. چون فشار زیاد است. چه کار کنیم؟!»
امام، چنین چیزی نگفت و ایستادگی کرد. قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی کشد و نمی تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود». [۱]
پذیرش قطعنامه از روی شجاعت و تدبیر بود
«بعضی از بگومگوها هم هست که آدم می بیند این بگومگوها، آن مقداری که اهمیت دارد، بعضی از تبلیغات آنها را چند برابر دارای اهمیت میکند! آن وقت بار سنگینش روی دوش ملت می افتد؛ همین گفتگوهایی که راجع به مسئله پایان جنگ و قطعنامه اتفاق افتاد.
البته اگر این بگومگوها نشود، بهتر است؛ اما وقتی شد، نبایستی درباره ی تأثیرش، آن چنان اغراق گونه حرف زد که گویا یک حادثه ی عظیمی اتفاق افتاده است؛ نه. حقیقت را درباره ی مسئله جنگ، همه مردم و مسئولان ما میدانند. در جنگ، مسئولان نظامی و سیاسی، همه شان تلاش کردند و همه شان خدمت کردند. ما اینها را به چشم خودمان از نزدیک مشاهده کردیم؛ همه شان هم ضعفهایی داشتند. اینها چیزهایی نیست که بتوان انکارشان کرد. سیاستمدارها هم ضعفهایی داشتند، نظامیها هم ضعفهایی داشتند؛ اما بی تردید، خدماتشان از ضعفهایشان بیشتر بوده است.
برآیند این ضعفها و این خدمات، همینی بود که اتفاق افتاد که امام تصمیم گیری کردند. اینها با جزئیات دقیقش، یقینا در زمان خود، به تدریج در معرض اطلاع مردم قرار خواهند گرفت و مردم میدانند، اما آنچه که من عرض میکنم، این متن واقع است که حالا ان شاءالله اینها یک روز مستدل خواهد شد. برآیند همه ی این تواناییها و ضعفها و موفقیتها و خوبیها و کوتاهیها، همین بود که اتفاق افتاد؛ و این به معنای شکست نبود و مطلقا به معنای تسلیم طلبی نبود. امام مظهر استقامت و ایستادگی و مظهر امید به آینده و پیشرفت به سمت آینده ها بود. در جنگ هم همین طور عمل کرد؛ در پذیرش قطعنامه هم همین طور عمل کرد؛ در اعلامیه های خود و بیانیه های خود هم همین طور عمل کرد؛ این راه را به ما هم یاد داد و ما هم در همین راه قدم گذاشتیم و به فضل و به کمک الهی، در همین جهت هم پیش خواهیم رفت؛ بدون هیچ گونه تعلل و تبانی؛ به حول و قوه ی خداوند.
آنچه که در منش انقلاب اسلامی - که امام مظهر و نماد کامل آن بود - میتوان به روشنی از آن سخن گفت، عبارت است از شجاعت همراه با تدبیر. در انقلاب اسلامی هیچ وقت چشم بسته تیر به تاریکی انداختن وجود ندارد و نداشته - در برنامه های جمهوری اسلامی از اول تا حالا، چنین چیزی نبوده است - و امروز هم نیست و در آینده هم به توفیق الهی نخواهد بود. اینکه چشم مان را ببندیم و شمشیر را دور سرمان بگردانیم، نداریم. با چشم باز و مدبرانه؛ منتها با دلیری، با برآورد درست از توانی که خدای متعال در جسم یک ملت مؤمن و عازم قرار داده و با تاکتیکها و روشهای گوناگون، و به اقتضاء حرکت میکنیم. [۲]
دفاع مقدس، جنگ سر تا پا افتخار است …
«دفاع مقدس، جنگ سرتاپا افتخار است؛ از همان روزی که رژیم صدام به تهران حمله کرد و فرودگاه را زد، و تا روزی که امام قطعنامه را قبول کردند و تا بعد از آنکه صدام دوباره حمله کرد و باز مردم مبارز و مجاهد ما ریختند و تمام صحرای این منطقه را پر کردند و جوانان بسیجی از سرتاسر کشور که نمایش عجیبی نشان دادند و عراق را در این نوبت دوم، مجبور به عقب نشینی کردند، سرتاسر این دوران، دوران افتخار است». [۳]
در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم
«این همه کارهای بزرگ انجام داده اند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیاده خواهی میکند، پررویی میکند، باج خواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینه ها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند، باید ایستادگی به خرج بدهند و دارند به خرج میدهند، ایستادگی به خرج میدهند. یعنی جمهوری اسلامی از آغاز و در مسائل گوناگون، با منطق حرکت کرد؛ ما در جنگ تحمیلی، منطق را مبنای کار خودمان قرار دادیم؛ در قبول قطعنامه، منطقی عمل کردیم؛ در قضایای گوناگونی که بعد از جنگ تا امروز وجود داشته است، همه جا بر اساس منطق و استدلال عمل کردیم؛ هیچ کجا جمهوری اسلامی بی منطقی نشان نداده است؛ در این قضیه هم با منطق دارد حرکت میکند. منتها طرف مقابل منطق سرش نمیشود؛ طرف مقابل هم به بی منطقی با تکیه ی بر زور - خود آنها هم میگویند که ما توانسته ایم ایران را وادار کنیم که دستگاه های هسته ای را گسترش ندهد، فلان چیز را متوقف کند، فلان چیز را تعطیل کند؛ راست میگویند، این کارها را جمهوری اسلامی بر طبق منطق مذاکرات انجام داده است - اقرار میکند؛ منتها زیاده خواهی میکنند. خب، ملت ایران زیر بار زیاده خواهی و زورگویی نخواهد رفت. [۴]
بنابراین با مرور بیانات رهبر معظم انقلاب روشن می شود که سخن ایشان مبنی بر مدبرانه بودن پذیرش قطعنامه، منافاتی با جام زهر دانستن آن ندارد و اظهارات روز گذشته رهبر انقلاب، در ادامه سلسله بیانات ایشان درباره پذیرش قطعنامه توصیف می شود و رجوع به بیانات پیشین رهبر انقلاب درباره قطعنامه، اولا منطق اظهارات روز گذشته درباره قطعنامه را بهتر روشن می کند، ثانیا بیانات رهبر انقلاب درباره قطعنامه یا هر موضوع دیگری را باید به عنوان یک منظومه نگریست و نباید یک جزء آن را تفکیک کرد و به قضاوت نشست.
منابع:
[۱] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع پرشکوه زائران مرقد امام خمینی(ره)،۱۴/۳/ ۱۳۷۵
[۲] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۸/۷/۱۳۸۵
[۳] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از رزمندگان، ایثارگران و فرماندهان دوران دفاع مقدس، ۲۹/۷/۱۳۸۵
[۴] بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی، ۱۹/۱۱/۱۳۹۳
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
قطعنامه ای که پذیرش آن مدبرانه بود / لزوم نگاه منظومه ای به بیانات رهبر انقلاب
گفتگو با هوش مصنوعی