از کنار این فیلم ساده نگذرید!



خبرگزاری تسنیم-امیرحسین مکاریانی

فیلم یلدا ساخته مسعود بخشی برخوردی چند گانه با محتوا و نمادهای اخلاقی و انسانی دارد. تم فیلم را نمی توان صرفا به چند کلمه عفو یا قصاص یا دروغ و یا حتی حق طلبی تقسیم کرد. مفاهیم در این فیلم به چالش کشیده می شوند. در ادامه نحوه به چالش کشیده شدن مفاهیم بیان می شود، البته با این نگاه که یک اثر را به مثابه همان اثر بررسی کنیم و کاری به سابقه فیلمسازی مسعود بخشی و فیلم قبلی او (یک خانواده محترم) نداشته باشیم. چون اگر این دیدگاه وجود داشته باشد نسبت به تعاریف و مفاهیم جهت گیری پیدا خواهیم کرد.

فیلم در فضایی نو و پر کشش اتفاق می افتد؛ پشت صحنه تولید یک برنامه زنده تلویزیونی می تواند برای روایت یک فیلم جذاب باشد و لوکیشنهای متعددی را برای بیان روایت فراهم کند. در آغاز شاهد نمایی زیبا از شهر تهران، بعد ماشین پلیس و بعد محوطه سازمان صدا و سیما هستیم، توالی این نماها در آغاز یک نگاهی قیاسی برای استدلال محتوا به مخاطب می دهد از کلیت یک شهر به یک موضوع خاص و بعد تعمیم موضوع به یک کلیت دیگر.

توالی این نماها در آغاز یک نگاهی قیاسی برای استدلال محتوا به مخاطب می دهد از کلیت یک شهر به یک موضوع خاص و بعد تعمیم موضوع به یک کلیت دیگر

مریم با بازی صدف عسگری محکوم به قتل که با دستبند وارد محوطه صدا و سیما می شود و قرار است در یک برنامه تلویزیونی با دختر مقتول که دوست قدیمی اش بوده ملاقات کند. فضایی که ایجاد می شود پر از تعلیق است و در تضاد با آنچه در برنامه تلویزیونی به عنوان ویژه برنامه شب یلدا می گذرد که در آن آرمان درویش به عنوان مجری ایفای نقش می کند.

برنامه تلویزیونی ساخته شده کمی دور از پروسه ساخت برنامه های مشابه است و تصنع در آن مانع از باورپذیری مخاطب می شود شاید دلیل این تصنع بازی ضعیف مجری برنامه یا تیزر ها و مستند گزارشی تهیه شده در برنامه تلویزیونی باشد که از فضای تلویزیون دور است. اما پشت صحنه تولید برنامه این نقص را کمی جبران می کند.

کاراکترها هر کدام در عین ارتباط ظاهری با هم دنیای متفاوتی را در برخورد با مخاطب مجسم می کنند

به هر حال مریم کمیجانی متهم به قتل در این موقعیت قرار می گیرد، این تضاد احساسی بین کاراکترهای حاضر در فضای روایت فیلم جالب است و هر کاراکتر دغدغه خاص خودش را دارد، ناظر پخش، تهیه کننده، مونا ضیا دختر مقتول، مادر مریم و سایر کاراکترها هر کدام در عین ارتباط ظاهری با هم دنیای متفاوتی را در برخورد با مخاطب مجسم می کنند و جالبتر اینکه در انتهای فیلم تمام این دنیاهای متفاوت در یک مفهوم، مشترک می شوند.

مریم پدرش را در ۱۴ سالگی از دست داده و نوزاد در شکمش را نیز در زندان سقط کرده، همسرش را هم که همسن پدرش بوده ناخاسته کشته است. این شخصیت انگار چیزی برای از دست دادن ندارد به جز آبرویش، همه از او تقاضای کرنش مقابل مونا را دارند و وقتی با زاویه خوب دوربین وارد فضای استودیو می شود انگار وارد جدالی برای اثبات حق و باطل و دفاع از آبرویش می شود.

عفو چندان اهمیتی برایش ندارد و این هدف زمانی به صورت کامل آشکار می شود که بین حرفهای مجری برنامه پریده و می گوید «مستندی که از من پخش شد درست نبود»؛ حالا دیگر مطمئن می شویم او به دنبال حقیقت است و حقیقت در آن زمان اثبات بی گناهی و تبرئه خویش در نگاه اذهان عمومی است.

او به دنبال حقیقت است و حقیقت در آن زمان اثبات بی گناهی و تبرئه خویش در نگاه اذهان عمومی است

جدال در بخش اول فیلم به پایان می رسد، درست مانند مسابقات ورزشی تک نفره، اما اتفاق ویژه ای در این زمان می افتد و مریم متوجه می شود نوزادش در بیمارستان زنده مانده بود و مادرش آن نوزاد را به یک زوج سپرده بود، حالا انگار مریم چیزی به دست می آورد که ارزش مبارزه برای زنده ماندن را داشته باشد. نوع برخورد او در بخش دوم برنامه متفاوت می شود، حقیقت از نگاه او حالا زنده ماندن و رسیدگی به فرزندش می شود، حالا دیگر برای زنده ماندن خواهش می کند و اثبات خودش از ازرش تهی می شود.

مسعود بخشی توانسته در نوع روایت موفق باشد اما در اینکه هدف از روایت چیست باید کمی تأمل کرد

مسعود بخشی در این فیلم شرایطی را فراهم می کند که با مفاهیم اخلاقی برخورد نسبی صورت پذیرد. حقیقت در بخش اول برنامه تلویزیونی یک چیز است و در بخش دوم چیز دیگری. هیچ برخورد مستقیمی با عقد موقت در فیلم نمی شود اما از کلیت داستان مخاطب چه برداشتی نسبت به این موضوع خواهد داشت؟ انگیزه بخشش در مونا ضیا چیست؟ نگاه انسانی یا منفعت طلبانه؟ این موارد تنها طرح سوال است و مخاطب بعد از تماشای فیلم می تواند به آنها پاسخ دهد. اما همین که برای دیدن فیلم نیاز به تفکر در لایه های مختلف آن وجود دارد یعنی مسعود بخشی توانسته در نوع روایت موفق باشد اما در اینکه هدف از روایت چیست باید کمی تأمل کرد.

این روزها این جمله از امام خمینی (ره) بسیار در بین جامعه سینمایی رواج پیدا کرده، اینکه «ملاک حال فعلی افراد است» ما هم با این نگاه به ساخته مسعود بخشی نگاه کردیم اما اگر فرامتنی به موضوع نگاه شود حساسیت آن هم بیشتر می شود به خصوص اینکه سرمایه گذاران فیلم فرانسوی هستند و به ظاهر قابل تقدیر است که بتوان با سینما ارز وارد کشور کرد اما کاش می شد انگیزه سرمایه گذاران فرانسوی را برای حضور در این فیلم دانست.

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «از کنار این فیلم ساده نگذرید!» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.