نگاهی انتقادی به دیدگاه حاکم در مدیریت انجمن خوشنویسان ایران



خبرگزاری فارس، گروه اندیشه: سیزدهمین مجمع نمایندگان منتخب انجمن خوشنویسان ایران در کیش در حالی برگزار شد که نه شاهد مجالی برای ظهور گرایشی نو در عرصه ی خوشنویسی بودیم و نه تغییر معناداری در ترکیب شورای عالی این انجمن رخ داد. ۳۸۰ استاد خوشنویسی از سراسر کشور در سالن همایش های بین المللی خلیج فارس گرد هم آمدند تا برای یک دوره ی دیگر اعضای شورای عالی را انتخاب کنند. اخیرا شاهد اختلافات بنیادی میان انجمن خوشنویسان ایران و انشعاب داخلی آن یعنی انجمن خوشنویسان تهران بوده ایم. این اختلافات که بیشتر شکلی گروهی و شخصی دارد، جای نقدهای حرفه ای و علمی در حوزه خوشنویسی را خالی کرده است. در حقیقت دعوا بر سر قدرت و ادامه داشتن ریاست مادام العمر برخی اعضای بلند پایه انجمن خوشنویسان ایران، اجازه بروز و ظهور دیدگاه هایی تازه در حوزه خوشنویسی را نداده است. خوشنویسی مهم ترین هنر ما ایرانیان است که همواره با تاریخ و سیاست در ایران پیوندی عمیق دارد. این مناقشات در عمل از بالندگی این هنر جلوگیری کرده است.

خوشنویسی، هنر ملی ایرانیان

با ظهور تمدن اسلامی در قرن هفتم میلادی، رقابتی در همه ی حوزه های مادی و روحی بین سه تمدن ساسانی، رومی و اسلامی شکل گرفت. بخشی از این رقابت در حوزه ی هنر رخ داد و تمدن اسلامی با انتخاب خط به عنوان محمل و موضوع هنر عرصه ی جدیدی در این رقابت گشود و فاصله ی زیادی از آن دوتمدن گرفت. بدین ترتیب خط در همه ی زوایای تمدن اسلامی پدیدار شد. از بشقاب ها و پارچه ها تا دیوارهای بناهای اسلامی آن چیزی که مشخصه هنری مسلمانان محسوب می شد چیزی نبود مگر خط. به عبارتی می توان گفت خط به امضای هنری و سیاسی مسلمانان تبدیل شد. به تدریج بیان هنری در خط به ظهور هنر خوشنویسی در اقلام مختلف آن انجامید. اما آن چه در این بین حائز اهمیت است، آغشتگی سیاست و هنر در مقوله ی خط است. هنر خوشنویسی از همان بدو پیدایش مقوله ای سیاسی بوده است. به عنوان مثال بخش مهمی از مناقشات تاریخی بر سر خوانایی و عدم خوانایی خط به مناقشات کلامی سیاسی در فرهنگ اسلامی مرتبط بوده است. شکل گیری اقلام سته (شش گانه) از دل خط کوفی، بخشی از سیاست هنری عباسیان در مقابله با فرهنگ باطنی اسماعیلی و فاطمیون مصر بوده است. به همین دلیل نهادهای هنری شکل گرفته پیرامون خط، هم کارکردی سیاسی داشته اند و هم خود پی گیر سیاستی، یا منتقد سیاستی بوده اند. از این رو روابط صنفی میان خوشنویسان نیز خواه، ناخواه از گذشته تا کنون دلالتی سیاسی داشته است. اما در چنین افقی مناسبات و مناقشات صنفی خوشنویسان و تقسیم بندی های گروهی در بین آنان هیچ گاه اموری از سر قدرت طلبی صرف نبوده، بلکه همواره سخن و حقیقتی در کار بوده است.

خوشنویسی هنر ملی ما ایرانیان است و مثل هر امر ملی دیگری تمام زوایا و ابعاد مادی و روحی ایران را در خود منعکس می کند. از همین رو فروبستگی در خوشنویسی ایرانی معنا و دلالتی فراتر از حوزه ی هنر دارد. در خوشنویسی کنونی بن بست های زیادی وجود دارد و هنوز نمی توان در این هنر وجهی معاصر تشخیص داد؛ یعنی هنوز ارتباط وثیق آن با زندگی و حیات کنونی ایرانیان نمایان نیست. بازگشت خوشنویسان کنونی به سرمشق ها و پیشنهادات اساتیدی چون میرعماد و حتی میرزا غلامرضای اصفهانی، خود به تنهایی می تواند گویای این بن بست باشد. این بازگشت که می توان آن را نوعی رستوراسیون (بازگشت) هنری دانست، قبل از هر چیزی نشانگر آن است که هنر خوشنویسی کنونی ما هنوز نمی تواند از سایه ی بزرگان خود خارج شود و سخن و گفتار خودش را بیافریند. خوشنویسی ایرانی هیچ گاه امری صرفا تزیینی نبوده و با همه ی ابعاد حیات ایرانی در تعامل بوده است. به همین دلیل است که می توان رد خط و خوشنویسی را در میانه ی حیات سیاسی و فکری ایرانیان پی گرفت. تقلیل دادن خط به امری تزیینی و خارج از زیست جهان ما و تقدس بیش از حد بخشیدن به آن نه ناشی از احترام و بزرگذاشت آن بلکه حاکی از بی معناشدن خط از دلالت های تاریخی و اجتماعی آن است. وضعیت کنونی انجمن خوشنویسان و مقاومت شدید آن در مقابل اندیشه ورزی و نوگرایی و تکرار خط مشی هایی که اکنون از دلالت اولیه ی خود تهی شده اند، پرسش های زیادی را در مقابل ما قرار می دهد. خوشنویسی کنونی ما ظاهرا دیگر در جستجوی افق معنایی خاص خودش نیست و دیگر نمی تواند گفتار و سخن خود را نو کند. همین فقدان سخن و گفتار باعث شده است که مناقشات صنفی کنونی در انجمن خوشنویسان اکنون دیگر خالی از حقیقت و صرفا بر سر قدرت به نظر برسد.

انجمن خوشنویسان ایران و برعهده گرفتن رسالت تاریخی

مناقشات کنونی در انجمن خوشنویسان ایران بر سر ریاست مادام العمر برخی اساتید و دعوت گزینشی نمایندگان به مجمع ها و حتی دعوت گزینشی اساتید برای تصحیح اوراق امتحانی در شرایط کنونی نمی تواند برای خوشنویسی کشور آورده ای داشته باشد. فقدان گفتار نظری ناب در حوزه ی خوشنویسی و مهارت زدگی خوشنویسان در نهایت خوشنویسی را به فنی سخت و دشوار تقلیل داده است. این در حالی است که سنت رساله نویسی در تاریخ خوشنویسی ما سرشار از تأمل و نظر درباره ی خط و خوشنویسی است. چنین به نظر می رسد که انجمن خوشنویسان حتی توان انجام چند پژوهش درباره ی رسالات قدما را نیز ندارد، چه برسد به تولید گفتار نظری نو.

حضور مادام العمر برخی اساتید در مدیریت انجمن به قیمت نادیده گرفتن مخالفان و خاموش کردن هرگونه گفتار بالقوه در عرصه ی خوشنویسی، حاصلی جز پیش گیری از بالندگی هنر خوشنویسی نداشته است. برگزاری مجمع نمایندگان انجمن در کیش نشان از درگیری های صنفی بی نتیجه ای دارد که تلاش آن تمدید دوره ریاست و تشکر از اساتید همسو با ریاست انجمن است.

انجمن خوشنویسان ایران رسالتی تاریخی در خوشنویسی دارد. رسالتی که تنها با طرح گفت وگو و بازگشایی امکان نقد در این عرصه امکان به ثمر نشستن دارد. این در حالی است که احوال کنونی مدیریت در انجمن خوشنویسان ایران حکایت از چنین امری ندارد. درگیری در حواشی و جدل های بی نتیجه در این انجمن وضعیت سازمانی غیر مولد و ارتجاعی برای آن رقم زده است که نیازمند تغییر اساسی است.

انتهای پیام/
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «نگاهی انتقادی به دیدگاه حاکم در مدیریت انجمن خوشنویسان ایران» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.