تلاوت مجلسی سوره انعام آیات ۱۱۱ تا آخر با نوای محمد عباسی

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،سوره انعام، سوره ای مکی که جزء هفت سوره طوال قرآن است. علت نامگذاری سوره به انعام(چهارپایان) این است که در پانزده آیه آن(آیات ۱۳۶ تا ۱۵۰) از چهارپایان سخن گفته است. بر طبق روایات اهل بیت(ع)، تمام آیات این سوره یک جا بر پیامبر(ص) نازل شده است. به گفته تفسیر المیزان، محور اصلی سوره، مانند دیگر سوره های مکی، اصول عقاید دین، یعنی توحید، نبوت و معاد است. روایات جایگاه والایی برای سوره انعام قائل شده اند. بر طبق روایتی از امام صادق(ع)، در هفتاد جای آن اسم اعظم خدا آمده است.
تلاوت مجلسی سوره انعام آیات ۱۱۱ تا آخر
ولو أننا نزلنا إلیهم الملائکة وکلمهم الموتی وحشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله ولکن أکثرهم یجهلون ﴿۱۱۱﴾
و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان می فرستادیم و اگر مردگان با آنان به سخن می آمدند و هر چیزی را دسته دسته در برابر آنان گرد می آوردیم باز هم ایمان نمی آوردند جز اینکه خدا بخواهد ولی بیشترشان نادانی می کنند (۱۱۱)
وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الإنس والجن یوحی بعضهم إلی بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون ﴿۱۱۲﴾
و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا می کنند و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ می سازند واگذار (۱۱۲)
ولتصغی إلیه أفئدة الذین لا یؤمنون بالآخرة ولیرضوه ولیقترفوا ما هم مقترفون ﴿۱۱۳﴾
و [چنین مقرر شده است] تا دلهای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند به آن [سخن باطل] بگراید و آن را بپسندد و تا اینکه آنچه را باید به دست بیاورند به دست آورند (۱۱۳)
أفغیر الله أبتغی حکما وهو الذی أنزل إلیکم الکتاب مفصلا والذین آتیناهم الکتاب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترین ﴿۱۱۴﴾
پس آیا داوری جز خدا جویم با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کرده است و کسانی که کتاب [آسمانی] بدیشان داده ایم می دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است پس تو از تردیدکنندگان مباش (۱۱۴)
وتمت کلمت ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم ﴿۱۱۵﴾
و سخن پروردگارت به راستی و داد سرانجام گرفته است و هیچ تغییردهنده ای برای کلمات او نیست و او شنوای داناست (۱۱۵)
وإن تطع أکثر من فی الأرض یضلوک عن سبیل الله إن یتبعون إلا الظن وإن هم إلا یخرصون ﴿۱۱۶﴾
و اگر از بیشتر کسانی که در [این سر]زمین می باشند پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند آنان جز از گمان [خود] پیروی نمی کنند و جز به حدس و تخمین نمی پردازند (۱۱۶)
إن ربک هو أعلم من یضل عن سبیله وهو أعلم بالمهتدین ﴿۱۱۷﴾
باری پروردگار تو به [حال] کسی که از راه او منحرف می شود داناتر است و او به [حال] راهیافتگان [نیز] داناتر است (۱۱۷)
فکلوا مما ذکر اسم الله علیه إن کنتم بآیاته مؤمنین ﴿۱۱۸﴾
پس اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا بر آن برده شده است بخورید (۱۱۸)
وما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم إلا ما اضطررتم إلیه وإن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم إن ربک هو أعلم بالمعتدین ﴿۱۱۹﴾
و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمی خورید با اینکه [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده اید برای شما به تفصیل بیان نموده است و به راستی بسیاری [از مردم دیگران را] از روی نادانی با هوسهای خود گمراه می کنند آری پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران داناتر است (۱۱۹)
وذروا ظاهر الإثم وباطنه إن الذین یکسبون الإثم سیجزون بما کانوا یقترفون ﴿۱۲۰﴾
و گناه آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانی که مرتکب گناه می شوند به زودی در برابر آنچه به دست می آوردند کیفر خواهند یافت (۱۲۰)
ولا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه وإنه لفسق وإن الشیاطین لیوحون إلی أولیائهم لیجادلوکم وإن أطعتموهم إنکم لمشرکون ﴿۱۲۱﴾
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید چرا که آن قطعا نافرمانی است و در خفا شیطانها به دوستان خود وسوسه می کنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید (۱۲۱)
أومن کان میتا فأحییناه وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون ﴿۱۲۲﴾
آیا کسی که مرده[دل] بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند زینت داده شده است (۱۲۲)
وکذلک جعلنا فی کل قریة أکابر مجرمیها لیمکروا فیها وما یمکرون إلا بأنفسهم وما یشعرون ﴿۱۲۳﴾
و بدین گونه در هر شهری گناهکاران بزرگش را می گماریم تا در آن به نیرنگ پردازند و[لی] آنان جز به خودشان نیرنگ نمی زنند و درک نمی کنند (۱۲۳)
وإذا جاءتهم آیة قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل ما أوتی رسل الله الله أعلم حیث یجعل رسالته سیصیب الذین أجرموا صغار عند الله وعذاب شدید بما کانوا یمکرون ﴿۱۲۴﴾
و چون آیتی برایشان بیاید می گویند هرگز ایمان نمی آوریم تا اینکه نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نیز] داده شود خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد به زودی کسانی را که مرتکب گناه شدند به [سزای] آنکه نیرنگ میکردند در پیشگاه خدا خواری و شکنجه ای سخت خواهد رسید (۱۲۴)
فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام ومن یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کأنما یصعد فی السماء کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یؤمنون ﴿۱۲۵﴾
پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید دلش را به پذیرش اسلام می گشاید و هر که را بخواهد گمراه کند دلش را سخت تنگ می گرداند چنانکه گویی به زحمت در آسمان بالا می رود این گونه خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند قرار می دهد (۱۲۵)
وهذا صراط ربک مستقیما قد فصلنا الآیات لقوم یذکرون ﴿۱۲۶﴾
و راه راست پروردگارت همین است ما آیات [خود] را برای گروهی که پند می گیرند به روشنی بیان نموده ایم (۱۲۶)
لهم دار السلام عند ربهم وهو ولیهم بما کانوا یعملون ﴿۱۲۷﴾
برای آنان نزد پروردگارشان سرای عافیت است و به [پاداش] آنچه انجام می دادند او یارشان خواهد بود (۱۲۷)
ویوم یحشرهم جمیعا یا معشر الجن قد استکثرتم من الإنس وقال أولیاؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض وبلغنا أجلنا الذی أجلت لنا قال النار مثواکم خالدین فیها إلا ما شاء الله إن ربک حکیم علیم ﴿۱۲۸﴾
و [یاد کن] روزی را که همه آنان را گرد می آورد [و می فرماید] ای گروه جنیان از آدمیان [پیروان] فراوان یافتید و هواخواهان آنها از [نوع] انسان می گویند پروردگارا برخی از ما از برخی دیگر بهره برداری کرد و به پایانی که برای ما معین کردی رسیدیم [خدا] می فرماید جایگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهید بود مگر آنچه را خدا بخواهد [که خود تخفیف دهد] آری پروردگار تو حکیم داناست (۱۲۸)
وکذلک نولی بعض الظالمین بعضا بما کانوا یکسبون ﴿۱۲۹﴾
و این گونه برخی از ستمکاران را به [کیفر] آنچه به دست می آوردند سرپرست برخی دیگر می گردانیم (۱۲۹)
یا معشر الجن والإنس ألم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی وینذرونکم لقاء یومکم هذا قالوا شهدنا علی أنفسنا وغرتهم الحیاة الدنیا وشهدوا علی أنفسهم أنهم کانوا کافرین ﴿۱۳۰﴾
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده اند (۱۳۰)
ذلک أن لم یکن ربک مهلک القری بظلم وأهلها غافلون ﴿۱۳۱﴾
این [اتمام حجت] بدان سبب است که پروردگار تو هیچ گاه شهرها را به ستم نابوده نکرده در حالی که مردم آن غافل باشند (۱۳۱)
ولکل درجات مما عملوا وما ربک بغافل عما یعملون ﴿۱۳۲﴾
و برای هر یک [از این دو گروه] از آنچه انجام داده اند [در جزا] مراتبی خواهد بود و پروردگارت از آنچه می کنند غافل نیست (۱۳۲)
وربک الغنی ذو الرحمة إن یشأ یذهبکم ویستخلف من بعدکم ما یشاء کما أنشأکم من ذریة قوم آخرین ﴿۱۳۳﴾
و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است اگر بخواهد شما را می برد و پس از شما هر که را بخواهد جانشین [شما] می کند همچنانکه شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورده است (۱۳۳)
إن ما توعدون لآت وما أنتم بمعجزین ﴿۱۳۴﴾
قطعا آنچه به شما وعده داده می شود آمدنی است و شما درمانده کنندگان [خدا] نیستید (۱۳۴)
قل یا قوم اعملوا علی مکانتکم إنی عامل فسوف تعلمون من تکون له عاقبة الدار إنه لا یفلح الظالمون ﴿۱۳۵﴾
بگو ای قوم من هر چه مقدور شما هست انجام دهید من [هم] انجام می دهم به زودی خواهید دانست که فرجام [نیکوی] آن سرای از آن کیست آری ستمکاران رستگار نمی شوند (۱۳۵)
وجعلوا لله مما ذرأ من الحرث والأنعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم وهذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم فلا یصل إلی الله وما کان لله فهو یصل إلی شرکائهم ساء ما یحکمون ﴿۱۳۶﴾
و [مشرکان] برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند این ویژه خداست و این ویژه بتان ما پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمی رسید و[لی] آنچه خاص خدا بود به بتانشان می رسید چه بد داوری می کنند (۱۳۶)
وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولادهم شرکاؤهم لیردوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ولو شاء الله ما فعلوه فذرهم وما یفترون ﴿۱۳۷﴾
و این گونه برای بسیاری از مشرکان بتانشان کشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاکشان کنند و دینشان را بر آنان مشتبه سازند و اگر خدا می خواست چنین نمیکردند پس ایشان را با آنچه به دروغ می سازند رها کن (۱۳۷)
وقالوا هذه أنعام وحرث حجر لا یطعمها إلا من نشاء بزعمهم وأنعام حرمت ظهورها وأنعام لا یذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون ﴿۱۳۸﴾
و به زعم خودشان گفتند اینها دامها و کشتزار[های] ممنوع است که جز کسی که ما بخواهیم نباید از آن بخورد و دامهایی است که [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است و دامهایی [داشتند] که [هنگام ذبح] نام خدا را بر آن[ها] نمی بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودی [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا می بستند جزا می دهد (۱۳۸)
وقالوا ما فی بطون هذه الأنعام خالصة لذکورنا ومحرم علی أزواجنا وإن یکن میتة فهم فیه شرکاء سیجزیهم وصفهم إنه حکیم علیم ﴿۱۳۹﴾
و گفتند آنچه در شکم این دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است و اگر [آن جنین] مرده باشد همه آنان [از زن و مرد ] در آن شریکند به زودی [خدا] توصیف آنان را سزا خواهد داد زیرا او حکیم داناست (۱۳۹)
قد خسر الذین قتلوا أولادهم سفها بغیر علم وحرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا وما کانوا مهتدین ﴿۱۴۰﴾
کسانی که از روی بی خردی و نادانی فرزندان خود را کشته اند و آنچه را خدا روزیشان کرده بود از راه افترا به خدا حرام شمرده اند سخت زیان کردند آنان به راستی گمراه شده و هدایت نیافته اند (۱۴۰)
وهو الذی أنشأ جنات معروشات وغیر معروشات والنخل والزرع مختلفا أکله والزیتون والرمان متشابها وغیر متشابه کلوا من ثمره إذا أثمر وآتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا إنه لا یحب المسرفین ﴿۱۴۱﴾
و اوست کسی که باغهایی با داربست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه های گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق [بینوایان از] آن را روز بهره برداری از آن بدهید و[لی] زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد (۱۴۱)
ومن الأنعام حمولة وفرشا کلوا مما رزقکم الله ولا تتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین ﴿۱۴۲﴾
و [نیز] از دامها حیوانات بارکش و حیوانات کرک و پشمدهنده را [پدید آورد] از آنچه خدا روزیتان کرده است بخورید و از پی گامهای شیطان مروید که او برای شما دشمنی آشکار است (۱۴۲)
ثمانیة أزواج من الضأن اثنین ومن المعز اثنین قل آلذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین نبئونی بعلم إن کنتم صادقین ﴿۱۴۳﴾
هشت فرد [آفرید و بر شما حلال کرد] از گوسفند دو تا و از بز دو تا بگو آیا [خدا] نرها[ی آنها] را حرام کرده یا ماده را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است اگر راست می گویید از روی علم به من خبر دهید (۱۴۳)
ومن الإبل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین أم کنتم شهداء إذ وصاکم الله بهذا فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم إن الله لا یهدی القوم الظالمین ﴿۱۴۴﴾
و از شتر دو و از گاو دو بگو آیا [خدا] نرها[ی آنها] را حرام کرده یا ماده ها را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است آیا وقتی خداوند شما را به این [تحریم] سفارش کرد حاضر بودید پس کیست ستمکارتر از آنکس که بر خدا دروغ بندد تا از روی نادانی مردم را گمراه کند آری خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند (۱۴۴)
قل لا أجد فی ما أوحی إلی محرما علی طاعم یطعمه إلا أن یکون میتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه رجس أو فسقا أهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فإن ربک غفور رحیم ﴿۱۴۵﴾
بگو در آنچه به من وحی شده است بر خورنده ای که آن را می خورد هیچ حرامی نمی یابم مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که اینها همه پلیدند یا [قربانیی که] از روی نافرمانی [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد پس کسی که بدون سرکشی و زیاده خواهی [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است (۱۴۵)
وعلی الذین هادوا حرمنا کل ذی ظفر ومن البقر والغنم حرمنا علیهم شحومهما إلا ما حملت ظهورهما أو الحوایا أو ما اختلط بعظم ذلک جزیناهم ببغیهم وإنا لصادقون ﴿۱۴۶﴾
و بر یهودیان هر [حیوان] چنگالداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آن دو را بر آنان حرام کردیم به استثنای پیه هایی که بر پشت آن دو یا بر روده هاست یا آنچه با استخوان درآمیخته است این [تحریم] را به سزای ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم و ما البته راستگوییم (۱۴۶)
فإن کذبوک فقل ربکم ذو رحمة واسعة ولا یرد بأسه عن القوم المجرمین ﴿۱۴۷﴾
[ای پیامبر] پس اگر تو را تکذیب کردند بگو پروردگار شما دارای رحمتی گسترده است و [با این حال] عذاب او از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد (۱۴۷)
سیقول الذین أشرکوا لو شاء الله ما أشرکنا ولا آباؤنا ولا حرمنا من شیء کذلک کذب الذین من قبلهم حتی ذاقوا بأسنا قل هل عندکم من علم فتخرجوه لنا إن تتبعون إلا الظن وإن أنتم إلا تخرصون ﴿۱۴۸﴾
کسانی که شرک آوردند به زودی خواهند گفت اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان شرک نمی آوردیم و چیزی را [خودسرانه] تحریم نمیکردیم کسانی هم که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبران خود را] تکذیب کردند تا عقوبت ما را چشیدند بگو آیا نزد شما دانشی هست که آن را برای ما آشکار کنید شما جز از گمان پیروی نمی کنید و جز دروغ نمی گویید (۱۴۸)
قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداکم أجمعین ﴿۱۴۹﴾
بگو برهان رسا ویژه خداست و اگر [خدا] می خواست قطعا همه شما را هدایت میکرد (۱۴۹)
قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا فإن شهدوا فلا تشهد معهم ولا تتبع أهواء الذین کذبوا بآیاتنا والذین لا یؤمنون بالآخرة وهم بربهم یعدلون ﴿۱۵۰﴾
بگو گواهان خود را که گواهی می دهند به اینکه خدا اینها را حرام کرده بیاورید پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهای کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند و [معبودان دروغین را] با پروردگارشان همتا قرار می دهند پیروی مکن (۱۵۰)
قل تعالوا أتل ما حرم ربکم علیکم ألا تشرکوا به شیئا وبالوالدین إحسانا ولا تقتلوا أولادکم من إملاق نحن نرزقکم وإیاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ﴿۱۵۱﴾
بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده برای شما بخوانم چیزی را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید ما شما و آنان را روزی می رسانیم و به کارهای زشت چه علنی آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و نفسی را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد (۱۵۱)
ولا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده وأوفوا الکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا إلا وسعها وإذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذا قربی وبعهد الله أوفوا ذلکم وصاکم به لعلکم تذکرون ﴿۱۵۲﴾
و به مال یتیم جز به نحوی [هر چه نیکوتر] نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و ترازو را به عدالت تمام بپیمایید هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم و چون [به داوری یا شهادت] سخن گویید دادگری کنید هر چند [در باره] خویشاوند [شما] باشد و به پیمان خدا وفا کنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که پند گیرید (۱۵۲)
وأن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون ﴿۱۵۳﴾
و [بدانید] این است راه راست من پس از آن پیروی کنید و از راه ها[ی دیگر] که شما را از راه وی پراکنده می سازد پیروی مکنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید (۱۵۳)
ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی أحسن وتفصیلا لکل شیء وهدی ورحمة لعلهم بلقاء ربهم یؤمنون ﴿۱۵۴﴾
آنگاه به موسی کتاب دادیم برای اینکه [نعمت را] بر کسی که نیکی کرده است تمام کنیم و برای اینکه هر چیزی را بیان نماییم و هدایت و رحمتی باشد امید که به لقای پروردگارشان ایمان بیاورند (۱۵۴)
وهذا کتاب أنزلناه مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون ﴿۱۵۵﴾
و این خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروی کنید و پرهیزگاری نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۱۵۵)
أن تقولوا إنما أنزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا وإن کنا عن دراستهم لغافلین ﴿۱۵۶﴾
تا نگویید کتاب [آسمانی] تنها بر دو طایفه پیش از ما نازل شده و ما از آموختن آنان بی خبر بودیم (۱۵۶)
أو تقولوا لو أنا أنزل علینا الکتاب لکنا أهدی منهم فقد جاءکم بینة من ربکم وهدی ورحمة فمن أظلم ممن کذب بآیات الله وصدف عنها سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون ﴿۱۵۷﴾
یا نگویید اگر کتاب بر ما نازل می شد قطعا از آنان هدایت یافته تر بودیم اینک حجتی از جانب پروردگارتان برای شما آمده و رهنمود و رحمتی است پس کیست ستمکارتر از آن کس که آیات خدا را دروغ پندارد و از آنها روی گرداند به زودی کسانی را که از آیات ما روی می گردانند به سبب [همین] اعراضشان به عذابی سخت مجازات خواهیم کرد (۱۵۷)
هل ینظرون إلا أن تأتیهم الملائکة أو یأتی ربک أو یأتی بعض آیات ربک یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیرا قل انتظروا إنا منتظرون ﴿۱۵۸﴾
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پاره ای از نشانه های پروردگارت بیاید [اما] روزی که پاره ای از نشانه های پروردگارت [پدید] آید کسی که قبلا ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ایمان آوردنش سود نمی بخشد بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم (۱۵۸)
إن الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء إنما أمرهم إلی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ﴿۱۵۹﴾
کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هیچ گونه مسؤول ایشان نیستی کارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام می دادند آگاهشان خواهد کرد (۱۵۹)
من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها ومن جاء بالسیئة فلا یجزی إلا مثلها وهم لا یظلمون ﴿۱۶۰﴾
هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر کس کار بدی بیاورد جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود (۱۶۰)
قل إننی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دینا قیما ملة إبراهیم حنیفا وما کان من المشرکین ﴿۱۶۱﴾
بگو آری پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است دینی پایدار آیین ابراهیم حقگرای و او از مشرکان نبود (۱۶۱)
قل إن صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین ﴿۱۶۲﴾
بگو در حقیقت نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگ من برای خدا پروردگار جهانیان است (۱۶۲)
لا شریک له وبذلک أمرت وأنا أول المسلمین ﴿۱۶۳﴾
[که] او را شریکی نیست و بر این [کار] دستور یافته ام و من نخستین مسلمانم (۱۶۳)
قل أغیر الله أبغی ربا وهو رب کل شیء ولا تکسب کل نفس إلا علیها ولا تزر وازرة وزر أخری ثم إلی ربکم مرجعکم فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون ﴿۱۶۴﴾
بگو آیا جز خدا پروردگاری بجویم با اینکه او پروردگار هر چیزی است و هیچ کس جز بر زیان خود [گناهی] انجام نمی دهد و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود پس ما را به آنچه در آن اختلاف میکردید آگاه خواهد کرد (۱۶۴)
وهو الذی جعلکم خلائف الأرض ورفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتاکم إن ربک سریع العقاب وإنه لغفور رحیم ﴿۱۶۵﴾
و اوست کسی که شما را در زمین جانشین [یکدیگر] قرار داد و بعضی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید آری پروردگار تو زودکیفر است و [هم] او بس آمرزنده مهربان است (۱۶۵)
انتهای پیام/
تلاوت مجلسی سوره انعام آیات ۱۱۱ تا آخر
ولو أننا نزلنا إلیهم الملائکة وکلمهم الموتی وحشرنا علیهم کل شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله ولکن أکثرهم یجهلون ﴿۱۱۱﴾
و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان می فرستادیم و اگر مردگان با آنان به سخن می آمدند و هر چیزی را دسته دسته در برابر آنان گرد می آوردیم باز هم ایمان نمی آوردند جز اینکه خدا بخواهد ولی بیشترشان نادانی می کنند (۱۱۱)
وکذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الإنس والجن یوحی بعضهم إلی بعض زخرف القول غرورا ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم وما یفترون ﴿۱۱۲﴾
و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم بعضی از آنها به بعضی برای فریب [یکدیگر] سخنان آراسته القا می کنند و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ می سازند واگذار (۱۱۲)
ولتصغی إلیه أفئدة الذین لا یؤمنون بالآخرة ولیرضوه ولیقترفوا ما هم مقترفون ﴿۱۱۳﴾
و [چنین مقرر شده است] تا دلهای کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند به آن [سخن باطل] بگراید و آن را بپسندد و تا اینکه آنچه را باید به دست بیاورند به دست آورند (۱۱۳)
أفغیر الله أبتغی حکما وهو الذی أنزل إلیکم الکتاب مفصلا والذین آتیناهم الکتاب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترین ﴿۱۱۴﴾
پس آیا داوری جز خدا جویم با اینکه اوست که این کتاب را به تفصیل به سوی شما نازل کرده است و کسانی که کتاب [آسمانی] بدیشان داده ایم می دانند که آن از جانب پروردگارت به حق فرو فرستاده شده است پس تو از تردیدکنندگان مباش (۱۱۴)
وتمت کلمت ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم ﴿۱۱۵﴾
و سخن پروردگارت به راستی و داد سرانجام گرفته است و هیچ تغییردهنده ای برای کلمات او نیست و او شنوای داناست (۱۱۵)
وإن تطع أکثر من فی الأرض یضلوک عن سبیل الله إن یتبعون إلا الظن وإن هم إلا یخرصون ﴿۱۱۶﴾
و اگر از بیشتر کسانی که در [این سر]زمین می باشند پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند آنان جز از گمان [خود] پیروی نمی کنند و جز به حدس و تخمین نمی پردازند (۱۱۶)
إن ربک هو أعلم من یضل عن سبیله وهو أعلم بالمهتدین ﴿۱۱۷﴾
باری پروردگار تو به [حال] کسی که از راه او منحرف می شود داناتر است و او به [حال] راهیافتگان [نیز] داناتر است (۱۱۷)
فکلوا مما ذکر اسم الله علیه إن کنتم بآیاته مؤمنین ﴿۱۱۸﴾
پس اگر به آیات او ایمان دارید از آنچه نام خدا بر آن برده شده است بخورید (۱۱۸)
وما لکم ألا تأکلوا مما ذکر اسم الله علیه وقد فصل لکم ما حرم علیکم إلا ما اضطررتم إلیه وإن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم إن ربک هو أعلم بالمعتدین ﴿۱۱۹﴾
و شما را چه شده است که از آنچه نام خدا بر آن برده شده است نمی خورید با اینکه [خدا] آنچه را بر شما حرام کرده جز آنچه بدان ناچار شده اید برای شما به تفصیل بیان نموده است و به راستی بسیاری [از مردم دیگران را] از روی نادانی با هوسهای خود گمراه می کنند آری پروردگار تو به [حال] تجاوزکاران داناتر است (۱۱۹)
وذروا ظاهر الإثم وباطنه إن الذین یکسبون الإثم سیجزون بما کانوا یقترفون ﴿۱۲۰﴾
و گناه آشکار و پنهان را رها کنید زیرا کسانی که مرتکب گناه می شوند به زودی در برابر آنچه به دست می آوردند کیفر خواهند یافت (۱۲۰)
ولا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه وإنه لفسق وإن الشیاطین لیوحون إلی أولیائهم لیجادلوکم وإن أطعتموهم إنکم لمشرکون ﴿۱۲۱﴾
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخورید چرا که آن قطعا نافرمانی است و در خفا شیطانها به دوستان خود وسوسه می کنند تا با شما ستیزه نمایند و اگر اطاعتشان کنید قطعا شما هم مشرکید (۱۲۱)
أومن کان میتا فأحییناه وجعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها کذلک زین للکافرین ما کانوا یعملون ﴿۱۲۲﴾
آیا کسی که مرده[دل] بود و زنده اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنی نیست این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند زینت داده شده است (۱۲۲)
وکذلک جعلنا فی کل قریة أکابر مجرمیها لیمکروا فیها وما یمکرون إلا بأنفسهم وما یشعرون ﴿۱۲۳﴾
و بدین گونه در هر شهری گناهکاران بزرگش را می گماریم تا در آن به نیرنگ پردازند و[لی] آنان جز به خودشان نیرنگ نمی زنند و درک نمی کنند (۱۲۳)
وإذا جاءتهم آیة قالوا لن نؤمن حتی نؤتی مثل ما أوتی رسل الله الله أعلم حیث یجعل رسالته سیصیب الذین أجرموا صغار عند الله وعذاب شدید بما کانوا یمکرون ﴿۱۲۴﴾
و چون آیتی برایشان بیاید می گویند هرگز ایمان نمی آوریم تا اینکه نظیر آنچه به فرستادگان خدا داده شده است به ما [نیز] داده شود خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد به زودی کسانی را که مرتکب گناه شدند به [سزای] آنکه نیرنگ میکردند در پیشگاه خدا خواری و شکنجه ای سخت خواهد رسید (۱۲۴)
فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام ومن یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کأنما یصعد فی السماء کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لا یؤمنون ﴿۱۲۵﴾
پس کسی را که خدا بخواهد هدایت نماید دلش را به پذیرش اسلام می گشاید و هر که را بخواهد گمراه کند دلش را سخت تنگ می گرداند چنانکه گویی به زحمت در آسمان بالا می رود این گونه خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند قرار می دهد (۱۲۵)
وهذا صراط ربک مستقیما قد فصلنا الآیات لقوم یذکرون ﴿۱۲۶﴾
و راه راست پروردگارت همین است ما آیات [خود] را برای گروهی که پند می گیرند به روشنی بیان نموده ایم (۱۲۶)
لهم دار السلام عند ربهم وهو ولیهم بما کانوا یعملون ﴿۱۲۷﴾
برای آنان نزد پروردگارشان سرای عافیت است و به [پاداش] آنچه انجام می دادند او یارشان خواهد بود (۱۲۷)
ویوم یحشرهم جمیعا یا معشر الجن قد استکثرتم من الإنس وقال أولیاؤهم من الإنس ربنا استمتع بعضنا ببعض وبلغنا أجلنا الذی أجلت لنا قال النار مثواکم خالدین فیها إلا ما شاء الله إن ربک حکیم علیم ﴿۱۲۸﴾
و [یاد کن] روزی را که همه آنان را گرد می آورد [و می فرماید] ای گروه جنیان از آدمیان [پیروان] فراوان یافتید و هواخواهان آنها از [نوع] انسان می گویند پروردگارا برخی از ما از برخی دیگر بهره برداری کرد و به پایانی که برای ما معین کردی رسیدیم [خدا] می فرماید جایگاه شما آتش است در آن ماندگار خواهید بود مگر آنچه را خدا بخواهد [که خود تخفیف دهد] آری پروردگار تو حکیم داناست (۱۲۸)
وکذلک نولی بعض الظالمین بعضا بما کانوا یکسبون ﴿۱۲۹﴾
و این گونه برخی از ستمکاران را به [کیفر] آنچه به دست می آوردند سرپرست برخی دیگر می گردانیم (۱۲۹)
یا معشر الجن والإنس ألم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم آیاتی وینذرونکم لقاء یومکم هذا قالوا شهدنا علی أنفسنا وغرتهم الحیاة الدنیا وشهدوا علی أنفسهم أنهم کانوا کافرین ﴿۱۳۰﴾
ای گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهی دهیم [که آری آمدند] و زندگی دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهی دادند که آنان کافر بوده اند (۱۳۰)
ذلک أن لم یکن ربک مهلک القری بظلم وأهلها غافلون ﴿۱۳۱﴾
این [اتمام حجت] بدان سبب است که پروردگار تو هیچ گاه شهرها را به ستم نابوده نکرده در حالی که مردم آن غافل باشند (۱۳۱)
ولکل درجات مما عملوا وما ربک بغافل عما یعملون ﴿۱۳۲﴾
و برای هر یک [از این دو گروه] از آنچه انجام داده اند [در جزا] مراتبی خواهد بود و پروردگارت از آنچه می کنند غافل نیست (۱۳۲)
وربک الغنی ذو الرحمة إن یشأ یذهبکم ویستخلف من بعدکم ما یشاء کما أنشأکم من ذریة قوم آخرین ﴿۱۳۳﴾
و پروردگار تو بی نیاز و رحمتگر است اگر بخواهد شما را می برد و پس از شما هر که را بخواهد جانشین [شما] می کند همچنانکه شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورده است (۱۳۳)
إن ما توعدون لآت وما أنتم بمعجزین ﴿۱۳۴﴾
قطعا آنچه به شما وعده داده می شود آمدنی است و شما درمانده کنندگان [خدا] نیستید (۱۳۴)
قل یا قوم اعملوا علی مکانتکم إنی عامل فسوف تعلمون من تکون له عاقبة الدار إنه لا یفلح الظالمون ﴿۱۳۵﴾
بگو ای قوم من هر چه مقدور شما هست انجام دهید من [هم] انجام می دهم به زودی خواهید دانست که فرجام [نیکوی] آن سرای از آن کیست آری ستمکاران رستگار نمی شوند (۱۳۵)
وجعلوا لله مما ذرأ من الحرث والأنعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم وهذا لشرکائنا فما کان لشرکائهم فلا یصل إلی الله وما کان لله فهو یصل إلی شرکائهم ساء ما یحکمون ﴿۱۳۶﴾
و [مشرکان] برای خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است سهمی گذاشتند و به پندار خودشان گفتند این ویژه خداست و این ویژه بتان ما پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمی رسید و[لی] آنچه خاص خدا بود به بتانشان می رسید چه بد داوری می کنند (۱۳۶)
وکذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولادهم شرکاؤهم لیردوهم ولیلبسوا علیهم دینهم ولو شاء الله ما فعلوه فذرهم وما یفترون ﴿۱۳۷﴾
و این گونه برای بسیاری از مشرکان بتانشان کشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاکشان کنند و دینشان را بر آنان مشتبه سازند و اگر خدا می خواست چنین نمیکردند پس ایشان را با آنچه به دروغ می سازند رها کن (۱۳۷)
وقالوا هذه أنعام وحرث حجر لا یطعمها إلا من نشاء بزعمهم وأنعام حرمت ظهورها وأنعام لا یذکرون اسم الله علیها افتراء علیه سیجزیهم بما کانوا یفترون ﴿۱۳۸﴾
و به زعم خودشان گفتند اینها دامها و کشتزار[های] ممنوع است که جز کسی که ما بخواهیم نباید از آن بخورد و دامهایی است که [سوار شدن بر] پشت آنها حرام شده است و دامهایی [داشتند] که [هنگام ذبح] نام خدا را بر آن[ها] نمی بردند به صرف افترا بر [خدا] به زودی [خدا] آنان را به خاطر آنچه افترا می بستند جزا می دهد (۱۳۸)
وقالوا ما فی بطون هذه الأنعام خالصة لذکورنا ومحرم علی أزواجنا وإن یکن میتة فهم فیه شرکاء سیجزیهم وصفهم إنه حکیم علیم ﴿۱۳۹﴾
و گفتند آنچه در شکم این دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است و اگر [آن جنین] مرده باشد همه آنان [از زن و مرد ] در آن شریکند به زودی [خدا] توصیف آنان را سزا خواهد داد زیرا او حکیم داناست (۱۳۹)
قد خسر الذین قتلوا أولادهم سفها بغیر علم وحرموا ما رزقهم الله افتراء علی الله قد ضلوا وما کانوا مهتدین ﴿۱۴۰﴾
کسانی که از روی بی خردی و نادانی فرزندان خود را کشته اند و آنچه را خدا روزیشان کرده بود از راه افترا به خدا حرام شمرده اند سخت زیان کردند آنان به راستی گمراه شده و هدایت نیافته اند (۱۴۰)
وهو الذی أنشأ جنات معروشات وغیر معروشات والنخل والزرع مختلفا أکله والزیتون والرمان متشابها وغیر متشابه کلوا من ثمره إذا أثمر وآتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا إنه لا یحب المسرفین ﴿۱۴۱﴾
و اوست کسی که باغهایی با داربست و بدون داربست و خرمابن و کشتزار با میوه های گوناگون آن و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و غیر شبیه پدید آورد از میوه آن چون ثمر داد بخورید و حق [بینوایان از] آن را روز بهره برداری از آن بدهید و[لی] زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد (۱۴۱)
ومن الأنعام حمولة وفرشا کلوا مما رزقکم الله ولا تتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین ﴿۱۴۲﴾
و [نیز] از دامها حیوانات بارکش و حیوانات کرک و پشمدهنده را [پدید آورد] از آنچه خدا روزیتان کرده است بخورید و از پی گامهای شیطان مروید که او برای شما دشمنی آشکار است (۱۴۲)
ثمانیة أزواج من الضأن اثنین ومن المعز اثنین قل آلذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین نبئونی بعلم إن کنتم صادقین ﴿۱۴۳﴾
هشت فرد [آفرید و بر شما حلال کرد] از گوسفند دو تا و از بز دو تا بگو آیا [خدا] نرها[ی آنها] را حرام کرده یا ماده را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است اگر راست می گویید از روی علم به من خبر دهید (۱۴۳)
ومن الإبل اثنین ومن البقر اثنین قل آلذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین أم کنتم شهداء إذ وصاکم الله بهذا فمن أظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم إن الله لا یهدی القوم الظالمین ﴿۱۴۴﴾
و از شتر دو و از گاو دو بگو آیا [خدا] نرها[ی آنها] را حرام کرده یا ماده ها را یا آنچه را که رحم آن دو ماده در بر گرفته است آیا وقتی خداوند شما را به این [تحریم] سفارش کرد حاضر بودید پس کیست ستمکارتر از آنکس که بر خدا دروغ بندد تا از روی نادانی مردم را گمراه کند آری خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمی کند (۱۴۴)
قل لا أجد فی ما أوحی إلی محرما علی طاعم یطعمه إلا أن یکون میتة أو دما مسفوحا أو لحم خنزیر فإنه رجس أو فسقا أهل لغیر الله به فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فإن ربک غفور رحیم ﴿۱۴۵﴾
بگو در آنچه به من وحی شده است بر خورنده ای که آن را می خورد هیچ حرامی نمی یابم مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت خوک باشد که اینها همه پلیدند یا [قربانیی که] از روی نافرمانی [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد پس کسی که بدون سرکشی و زیاده خواهی [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است (۱۴۵)
وعلی الذین هادوا حرمنا کل ذی ظفر ومن البقر والغنم حرمنا علیهم شحومهما إلا ما حملت ظهورهما أو الحوایا أو ما اختلط بعظم ذلک جزیناهم ببغیهم وإنا لصادقون ﴿۱۴۶﴾
و بر یهودیان هر [حیوان] چنگالداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آن دو را بر آنان حرام کردیم به استثنای پیه هایی که بر پشت آن دو یا بر روده هاست یا آنچه با استخوان درآمیخته است این [تحریم] را به سزای ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم و ما البته راستگوییم (۱۴۶)
فإن کذبوک فقل ربکم ذو رحمة واسعة ولا یرد بأسه عن القوم المجرمین ﴿۱۴۷﴾
[ای پیامبر] پس اگر تو را تکذیب کردند بگو پروردگار شما دارای رحمتی گسترده است و [با این حال] عذاب او از گروه مجرمان بازگردانده نخواهد شد (۱۴۷)
سیقول الذین أشرکوا لو شاء الله ما أشرکنا ولا آباؤنا ولا حرمنا من شیء کذلک کذب الذین من قبلهم حتی ذاقوا بأسنا قل هل عندکم من علم فتخرجوه لنا إن تتبعون إلا الظن وإن أنتم إلا تخرصون ﴿۱۴۸﴾
کسانی که شرک آوردند به زودی خواهند گفت اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان شرک نمی آوردیم و چیزی را [خودسرانه] تحریم نمیکردیم کسانی هم که پیش از آنان بودند همین گونه [پیامبران خود را] تکذیب کردند تا عقوبت ما را چشیدند بگو آیا نزد شما دانشی هست که آن را برای ما آشکار کنید شما جز از گمان پیروی نمی کنید و جز دروغ نمی گویید (۱۴۸)
قل فلله الحجة البالغة فلو شاء لهداکم أجمعین ﴿۱۴۹﴾
بگو برهان رسا ویژه خداست و اگر [خدا] می خواست قطعا همه شما را هدایت میکرد (۱۴۹)
قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا فإن شهدوا فلا تشهد معهم ولا تتبع أهواء الذین کذبوا بآیاتنا والذین لا یؤمنون بالآخرة وهم بربهم یعدلون ﴿۱۵۰﴾
بگو گواهان خود را که گواهی می دهند به اینکه خدا اینها را حرام کرده بیاورید پس اگر هم شهادت دادند تو با آنان شهادت مده و هوسهای کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند و [معبودان دروغین را] با پروردگارشان همتا قرار می دهند پیروی مکن (۱۵۰)
قل تعالوا أتل ما حرم ربکم علیکم ألا تشرکوا به شیئا وبالوالدین إحسانا ولا تقتلوا أولادکم من إملاق نحن نرزقکم وإیاهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها وما بطن ولا تقتلوا النفس التی حرم الله إلا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون ﴿۱۵۱﴾
بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده برای شما بخوانم چیزی را با او شریک قرار مدهید و به پدر و مادر احسان کنید و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید ما شما و آنان را روزی می رسانیم و به کارهای زشت چه علنی آن و چه پوشیده[اش] نزدیک مشوید و نفسی را که خدا حرام گردانیده جز بحق مکشید اینهاست که [خدا] شما را به [انجام دادن] آن سفارش کرده است باشد که بیندیشد (۱۵۱)
ولا تقربوا مال الیتیم إلا بالتی هی أحسن حتی یبلغ أشده وأوفوا الکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسا إلا وسعها وإذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذا قربی وبعهد الله أوفوا ذلکم وصاکم به لعلکم تذکرون ﴿۱۵۲﴾
و به مال یتیم جز به نحوی [هر چه نیکوتر] نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و ترازو را به عدالت تمام بپیمایید هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمی کنیم و چون [به داوری یا شهادت] سخن گویید دادگری کنید هر چند [در باره] خویشاوند [شما] باشد و به پیمان خدا وفا کنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که پند گیرید (۱۵۲)
وأن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصاکم به لعلکم تتقون ﴿۱۵۳﴾
و [بدانید] این است راه راست من پس از آن پیروی کنید و از راه ها[ی دیگر] که شما را از راه وی پراکنده می سازد پیروی مکنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گرایید (۱۵۳)
ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی أحسن وتفصیلا لکل شیء وهدی ورحمة لعلهم بلقاء ربهم یؤمنون ﴿۱۵۴﴾
آنگاه به موسی کتاب دادیم برای اینکه [نعمت را] بر کسی که نیکی کرده است تمام کنیم و برای اینکه هر چیزی را بیان نماییم و هدایت و رحمتی باشد امید که به لقای پروردگارشان ایمان بیاورند (۱۵۴)
وهذا کتاب أنزلناه مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون ﴿۱۵۵﴾
و این خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم پس از آن پیروی کنید و پرهیزگاری نمایید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (۱۵۵)
أن تقولوا إنما أنزل الکتاب علی طائفتین من قبلنا وإن کنا عن دراستهم لغافلین ﴿۱۵۶﴾
تا نگویید کتاب [آسمانی] تنها بر دو طایفه پیش از ما نازل شده و ما از آموختن آنان بی خبر بودیم (۱۵۶)
أو تقولوا لو أنا أنزل علینا الکتاب لکنا أهدی منهم فقد جاءکم بینة من ربکم وهدی ورحمة فمن أظلم ممن کذب بآیات الله وصدف عنها سنجزی الذین یصدفون عن آیاتنا سوء العذاب بما کانوا یصدفون ﴿۱۵۷﴾
یا نگویید اگر کتاب بر ما نازل می شد قطعا از آنان هدایت یافته تر بودیم اینک حجتی از جانب پروردگارتان برای شما آمده و رهنمود و رحمتی است پس کیست ستمکارتر از آن کس که آیات خدا را دروغ پندارد و از آنها روی گرداند به زودی کسانی را که از آیات ما روی می گردانند به سبب [همین] اعراضشان به عذابی سخت مجازات خواهیم کرد (۱۵۷)
هل ینظرون إلا أن تأتیهم الملائکة أو یأتی ربک أو یأتی بعض آیات ربک یوم یأتی بعض آیات ربک لا ینفع نفسا إیمانها لم تکن آمنت من قبل أو کسبت فی إیمانها خیرا قل انتظروا إنا منتظرون ﴿۱۵۸﴾
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان به سویشان بیایند یا پروردگارت بیاید یا پاره ای از نشانه های پروردگارت بیاید [اما] روزی که پاره ای از نشانه های پروردگارت [پدید] آید کسی که قبلا ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ایمان آوردنش سود نمی بخشد بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم (۱۵۸)
إن الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء إنما أمرهم إلی الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون ﴿۱۵۹﴾
کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هیچ گونه مسؤول ایشان نیستی کارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام می دادند آگاهشان خواهد کرد (۱۵۹)
من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها ومن جاء بالسیئة فلا یجزی إلا مثلها وهم لا یظلمون ﴿۱۶۰﴾
هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن [پاداش] خواهد داشت و هر کس کار بدی بیاورد جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نرود (۱۶۰)
قل إننی هدانی ربی إلی صراط مستقیم دینا قیما ملة إبراهیم حنیفا وما کان من المشرکین ﴿۱۶۱﴾
بگو آری پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده است دینی پایدار آیین ابراهیم حقگرای و او از مشرکان نبود (۱۶۱)
قل إن صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین ﴿۱۶۲﴾
بگو در حقیقت نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگ من برای خدا پروردگار جهانیان است (۱۶۲)
لا شریک له وبذلک أمرت وأنا أول المسلمین ﴿۱۶۳﴾
[که] او را شریکی نیست و بر این [کار] دستور یافته ام و من نخستین مسلمانم (۱۶۳)
قل أغیر الله أبغی ربا وهو رب کل شیء ولا تکسب کل نفس إلا علیها ولا تزر وازرة وزر أخری ثم إلی ربکم مرجعکم فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون ﴿۱۶۴﴾
بگو آیا جز خدا پروردگاری بجویم با اینکه او پروردگار هر چیزی است و هیچ کس جز بر زیان خود [گناهی] انجام نمی دهد و هیچ باربرداری بار [گناه] دیگری را برنمی دارد آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان خواهد بود پس ما را به آنچه در آن اختلاف میکردید آگاه خواهد کرد (۱۶۴)
وهو الذی جعلکم خلائف الأرض ورفع بعضکم فوق بعض درجات لیبلوکم فی ما آتاکم إن ربک سریع العقاب وإنه لغفور رحیم ﴿۱۶۵﴾
و اوست کسی که شما را در زمین جانشین [یکدیگر] قرار داد و بعضی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید آری پروردگار تو زودکیفر است و [هم] او بس آمرزنده مهربان است (۱۶۵)
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
تلاوت مجلسی سوره انعام آیات ۱۱۱ تا آخر با نوای محمد عباسی
گفتگو با هوش مصنوعی