ماجرای دست نوشته های انقلابی مغازه دار مشهدی / وقتی انتقاد از «خصوصی سازی کشت و صنعت مغان» دردسر می سازد

یکی از مغازه دارهای مشهدی که دست نوشته هایی با موضوعات انقلابی و انتقادی نسبت به مسئولین روی شیشه مغازه اش نصب می کند، خاطرات زیادی از تحمل نشدن انتقادهایش دارد، اما پاره شدن این دست نوشته ها توسط یک خانم و بعد ورود پلیس به ماجرا، جدیدترین آن هاست.
خبرگزاری فارس، مشهد - همین چند وقت پیش بود که خبرگزاری فارس با یکی کسبه مشهدی که عکس دست نوشته های انقلابی او پشت شیشه هایش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد تحت عنوان «مغازه داری که هنوز اعلامیه های انقلابی می نویسد/ رسانه او شیشه مغازه اش است» مصاحبه کرد اما چند روزی است خبر یک درگیری با او به خاطر دست نوشته هایش منتشر شده که این موضوع را پیگیری کردیم.
حسن میرزایی به خبرنگار فارس درباره انگیزه فعالیت خود گفت: روشنگری برای نسل جوان لازم است، ۲۰ سال است که این کار را انجام می دهم، بنده در مسجد شهید حنظله مشغول کار فرهنگی بودم که پس از مدت کوتاهی به ارائه مطالبی روی شیشه مغازه روی آوردم تا ماهیت واقعی منافقین را برای مردم روشن کنم، در آن زمان مشکلات زیادی مثل شیشه شکستن یا آتش زدن مغازه به وجود آمد ولی گذشت و تا الان ادامه داده ام.
خانمی بدون هیچ گفتمانی دست نوشته ام را پاره کرد
وی در رابطه با اتفاق اخیری که برای او روی داده اظهار کرد: سه شنبه ۱۸ مهر ماه ساعت ۱۳، خانمی بدون مقدمه و شرح انتقاد خود از نوشته بنده، یکی از دست نوشته ها را گرفته و اقدام به پاره کردن آن کرد. وقتی به سمت ایشان رفته و علت را جویا شدم او اظهار کرد که من رأی دادم! من هم عرض کردم که من هم خون دادم، بعد از جر و بحث وقتی که رفتم برای منزل نان تهیه کنم عده ای گفتند پلیس آمده و آن خانم ادعا کرده که من قصد زدن این خانم را داشته ام!
میرزایی متن کاغذی که آن خانم پاره کرد را در رابطه با اقدامات رئیس جمهور در موضوع شرکت کشت و صنعت مغان اعلام و اشاره کرد: پس از اظهارات این خانم به دلیل خالی بودن دست و نبود مدرک دال بر اقدام به ضرب که دوربین مغازه و شاهدین هم گفته من را تأیید می کردند آن خانم دیگر ادامه شکایت خود را نگرفت.
وی توضیح داد: بارها اتفاق افتاده جوانان به نوشته های بنده منتقد بودند، وقتی شروع به انتقاد کردند ما تا صبح صحبت می کردیم و من به انتقادات آن ها گوش می کردم اما ایشان بدون صحبت دست به چنین اقدامی زد. من به کسانی که در رابطه با اوضاع اقتصادی کشور به دولت و حتی دست نوشته های بنده انتقاد می کنند حق می دهم.
این مغازه دار مشهدی در پاسخ به این سوال که از تهدید شدن نمی ترسید، ادامه داد: ما تمام صحنه های انقلاب را به چشم دیده بودیم، تهدیدهای آن ها در مقابل صحنه های انقلاب چیزی نبود، در ضمن مثال معروفی است که می گوید آنان که رفتند کار حسینی کردند، آنان که ماندند باید کار زینبی کنند و گرنه یزیدی اند، الان نباید مردم به نفاق آشکار بی تفاوت باشند.
این فعال فرهنگی ادامه داد: جدیدا هیچ تهدیدی مانند قبل وجود ندارد، اگر روزی برای تمیز کردن شیشه دست نوشته ها را بردارم اهالی می پرسند: چرا چیزی روی شیشه نیست؟ کسی اشکال گرفته!؟، و از کانال های دیگری می آیند و می گویند، نکن این کار ها را نکن گونی به سرت می کشند، من هم پاسخ می دهم گونی من را هنوز کسی ندوخته، دارند می دوزند!
قصد جانم را داشتند!
وی موضوع شکستن شیشه مغازه را مشکلی بسیار پیش پا افتاده و جزئی دانسته و یادآور شد: زیر پل طلاب یک مرتبه قصد کشتن من را داشتند، یک مزدا وانت ۱۰۰۰ از وسط بلوار انتهای قسمت بارش را محکم به دستگیره موتور بنده زد و من به کنار جدول پرت شدم و تمام لباس های من پاره شد. این موضوع به اوایل فعالیت بنده حدود ۲۰ سال پیش بر می گردد.
میرزایی در پاسخ به اینکه اگر به ابتدای فعالیت برگردید باز هم این کارها را انجام می دهید یا نه، تاکید کرد: اگر برگردم به قبل با شدت بیشتر و سازمان یافته تر این کار را دنبال می کردم، اگر به گذشته باز گردم قطعا مطالعه خودم را بیشتر می کنم تا فعالیت گسترده تری داشته باشم.
وی اظهار کرد: برادر بنده شهید شده است، تمام رفقای صمیمی و نزدیک بنده هم به فیض شهادت رسیدند، اگر روزی در راه روشنگری برایم اتفاقی بیافتد خوشحال هم می شوم، دکتر شریعتی می گوید: «اگر مرگ را انتخاب نکنی مرگ تورا انتخاب می کند».
گفتنی است، این مغازه دار انقلابی سال ها است که کار رسانه ای می کند؛ در حالی که رسانه او شیشه مغازه اش است، همان قدر ساده و همان قدر شفاف. او همه تحلیل هایش را در پلاکارد می نویسد و پشت شیشه مغازه اش می گذارد. او یک بازاری دغدغه مند است که برای رهگذران و مشتریان تحلیل می نویسد، از اقتصاد و سیاست داخلی، بین المللی و از دغدغه های انقلابی اش می نویسد.
انتهای پیام/۷۰۰۳۹/ح
خبرگزاری فارس، مشهد - همین چند وقت پیش بود که خبرگزاری فارس با یکی کسبه مشهدی که عکس دست نوشته های انقلابی او پشت شیشه هایش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد تحت عنوان «مغازه داری که هنوز اعلامیه های انقلابی می نویسد/ رسانه او شیشه مغازه اش است» مصاحبه کرد اما چند روزی است خبر یک درگیری با او به خاطر دست نوشته هایش منتشر شده که این موضوع را پیگیری کردیم.
حسن میرزایی به خبرنگار فارس درباره انگیزه فعالیت خود گفت: روشنگری برای نسل جوان لازم است، ۲۰ سال است که این کار را انجام می دهم، بنده در مسجد شهید حنظله مشغول کار فرهنگی بودم که پس از مدت کوتاهی به ارائه مطالبی روی شیشه مغازه روی آوردم تا ماهیت واقعی منافقین را برای مردم روشن کنم، در آن زمان مشکلات زیادی مثل شیشه شکستن یا آتش زدن مغازه به وجود آمد ولی گذشت و تا الان ادامه داده ام.
خانمی بدون هیچ گفتمانی دست نوشته ام را پاره کرد
وی در رابطه با اتفاق اخیری که برای او روی داده اظهار کرد: سه شنبه ۱۸ مهر ماه ساعت ۱۳، خانمی بدون مقدمه و شرح انتقاد خود از نوشته بنده، یکی از دست نوشته ها را گرفته و اقدام به پاره کردن آن کرد. وقتی به سمت ایشان رفته و علت را جویا شدم او اظهار کرد که من رأی دادم! من هم عرض کردم که من هم خون دادم، بعد از جر و بحث وقتی که رفتم برای منزل نان تهیه کنم عده ای گفتند پلیس آمده و آن خانم ادعا کرده که من قصد زدن این خانم را داشته ام!
میرزایی متن کاغذی که آن خانم پاره کرد را در رابطه با اقدامات رئیس جمهور در موضوع شرکت کشت و صنعت مغان اعلام و اشاره کرد: پس از اظهارات این خانم به دلیل خالی بودن دست و نبود مدرک دال بر اقدام به ضرب که دوربین مغازه و شاهدین هم گفته من را تأیید می کردند آن خانم دیگر ادامه شکایت خود را نگرفت.
وی توضیح داد: بارها اتفاق افتاده جوانان به نوشته های بنده منتقد بودند، وقتی شروع به انتقاد کردند ما تا صبح صحبت می کردیم و من به انتقادات آن ها گوش می کردم اما ایشان بدون صحبت دست به چنین اقدامی زد. من به کسانی که در رابطه با اوضاع اقتصادی کشور به دولت و حتی دست نوشته های بنده انتقاد می کنند حق می دهم.
این مغازه دار مشهدی در پاسخ به این سوال که از تهدید شدن نمی ترسید، ادامه داد: ما تمام صحنه های انقلاب را به چشم دیده بودیم، تهدیدهای آن ها در مقابل صحنه های انقلاب چیزی نبود، در ضمن مثال معروفی است که می گوید آنان که رفتند کار حسینی کردند، آنان که ماندند باید کار زینبی کنند و گرنه یزیدی اند، الان نباید مردم به نفاق آشکار بی تفاوت باشند.
این فعال فرهنگی ادامه داد: جدیدا هیچ تهدیدی مانند قبل وجود ندارد، اگر روزی برای تمیز کردن شیشه دست نوشته ها را بردارم اهالی می پرسند: چرا چیزی روی شیشه نیست؟ کسی اشکال گرفته!؟، و از کانال های دیگری می آیند و می گویند، نکن این کار ها را نکن گونی به سرت می کشند، من هم پاسخ می دهم گونی من را هنوز کسی ندوخته، دارند می دوزند!
قصد جانم را داشتند!
وی موضوع شکستن شیشه مغازه را مشکلی بسیار پیش پا افتاده و جزئی دانسته و یادآور شد: زیر پل طلاب یک مرتبه قصد کشتن من را داشتند، یک مزدا وانت ۱۰۰۰ از وسط بلوار انتهای قسمت بارش را محکم به دستگیره موتور بنده زد و من به کنار جدول پرت شدم و تمام لباس های من پاره شد. این موضوع به اوایل فعالیت بنده حدود ۲۰ سال پیش بر می گردد.
میرزایی در پاسخ به اینکه اگر به ابتدای فعالیت برگردید باز هم این کارها را انجام می دهید یا نه، تاکید کرد: اگر برگردم به قبل با شدت بیشتر و سازمان یافته تر این کار را دنبال می کردم، اگر به گذشته باز گردم قطعا مطالعه خودم را بیشتر می کنم تا فعالیت گسترده تری داشته باشم.
وی اظهار کرد: برادر بنده شهید شده است، تمام رفقای صمیمی و نزدیک بنده هم به فیض شهادت رسیدند، اگر روزی در راه روشنگری برایم اتفاقی بیافتد خوشحال هم می شوم، دکتر شریعتی می گوید: «اگر مرگ را انتخاب نکنی مرگ تورا انتخاب می کند».
گفتنی است، این مغازه دار انقلابی سال ها است که کار رسانه ای می کند؛ در حالی که رسانه او شیشه مغازه اش است، همان قدر ساده و همان قدر شفاف. او همه تحلیل هایش را در پلاکارد می نویسد و پشت شیشه مغازه اش می گذارد. او یک بازاری دغدغه مند است که برای رهگذران و مشتریان تحلیل می نویسد، از اقتصاد و سیاست داخلی، بین المللی و از دغدغه های انقلابی اش می نویسد.
انتهای پیام/۷۰۰۳۹/ح
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «ماجرای دست نوشته های انقلابی مغازه دار مشهدی / وقتی انتقاد از «خصوصی سازی کشت و صنعت مغان» دردسر می سازد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.