روایت تلخ شهیده ای که به دست ضدانقلاب تیرباران شد

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج ، شب زنده داری های مادران، نگرانی خواهران و بی قراری های همسران شهدا را هیچ گاه نباید نادیده گرفت؛ آن روزها که فرزند، همسر و یا پسر خود را راهی جبهه می کردند تا در برابر دشمنان وطن ایستادگی کنند، می دانستند که شاید دگربار روی عزیزشان را نبینند اما دلشان قرص بود که فدای راهی خواهند شد که به آسایش و آرامش امروز فرزندانشان منتهی خواهد شد.
«مادرم به معنی واقعی یک مسلمان اهل عبادت بود، به ماه رمضان علاقمند بود و چند روز مانده به این ماه صیام به استقبال آن می رفت. به تربیت صحیح فرزندانش خیلی حساس بود و می گفت سخت گیری در تربیت به خاطر سعادت خودتان است تا جامعه ای سالم داشته باشیم» راوی این خاطرات، سالم ازغ فرزند شهیده «آمنه ازغ» است.
شهیده آمنه سوم تیرماه سال ۱۳۱۵ در روستای بلبر شهرستان سروآباد در خانواده ای مستضعف دیدگانش به فروغ هستی روشن شد و در فضایی معنوی پرورش یافت؛ آمنه با کا عثمان نیک مردی از دیار خویش که از یاران انقلاب بود، ازدواج کرد و حاصل این زندگی مشترک چهار فرزند بود.
عناصر مزدور مدام در تعقیب این مدافع انقلاب بودند و برای همین در هشتم آبانماه ۱۳۶۴ عازم مریوان می شوند که اجنبی پرستان با اطلاع از موضوع مسیر او را در گردنه اورامان مین گذاری می کنند و با برخورد این زوج مسلمان با مین هر دو در کنار هم آسمانی می شوند.
شهیده «فاطمه اسدی» فرزند علی و آمنه در یازدهم مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در روستای باقرآباد از توابع شهرستان دیواندره چشم به جهان هستی گشود؛ وی بانویی خودساخته بود که ایمانی به استواری کوه های کردستان داشت و پاکی، دینداری و پارسایی از مهمترین شاخصه های حیات او بودند.
بعد از پیروزی انقلاب فاطمه و همسرش همکاری خود را با نیروهای سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد آغاز کردند و وقتی ضدانقلاب مطلع شد همسر فاطمه را دستگیر و به زندان روستای نرگسله از توابع بخش مرکزی شهرستان دیواندره انداختند.
فاطمه هفتم شهریور سال ۱۳۶۱ برای ملاقات به همسر خود رفت و وقتی آثار شکنجه را در جای جای بدن او می بیند با فریادی رسا لب به اعتراض می گشاید و وقتی دشمن حیثیت نداشته اش را بر باد می بیند او را به داخل مقر برمی گرداند و همسرش را به زندان می برد و ضدانقلاب در همان لحظه دستور اعدام این زن پارسای آزاده را صادر می کند و او را همان جا تیرباران می کنند؛ مردم روستا پیکر او را از جلادان تحویل می گیرند و در همان روستا دفن می کنند.
شهیده «شرافت ایزدی» از دیگر بانوان سلحشور کردستان، فرزند رحمت الله چهارم بهمن ماه سال ۱۲۹۹ در روستای بزوش از توابع شهرستان کامیاران متولد شد و وقتی به سن ازدواج رسید با جوانی از دیار خویش ازدواج کرد.
شرافت، عابدی به تمام معنا و شب زنده داری واقعی بود و خود را سرباز اسلام و انقلاب می دانست و حتی از ضدانقلاب می خواست به صراط مستقیم اسلام برگردند اما ضدانقلاب کوردل که به شدت از این زوج مسلمان و انقلابی هراس داشتند و آنان را مانعی در برابر خود می دیدند شب هنگام به منزل آنها حمله ور شدند و آنها را به شهادت رساندند.
پژواک این جنایت روز بیستم خرداد ماه سال ۱۳۶۲ در فضای منطقه طنین انداز شد.
آری؛ اینها تنها بخشی از سرگذشت و حماسه شیرزنان کردستانی است که برای حفظ این آب و خاک از هیچ تلاشی دست برنداشتند و در برابر ضدانقلاب با شجاعت و شهامت بودند.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ش
«مادرم به معنی واقعی یک مسلمان اهل عبادت بود، به ماه رمضان علاقمند بود و چند روز مانده به این ماه صیام به استقبال آن می رفت. به تربیت صحیح فرزندانش خیلی حساس بود و می گفت سخت گیری در تربیت به خاطر سعادت خودتان است تا جامعه ای سالم داشته باشیم» راوی این خاطرات، سالم ازغ فرزند شهیده «آمنه ازغ» است.
شهیده آمنه سوم تیرماه سال ۱۳۱۵ در روستای بلبر شهرستان سروآباد در خانواده ای مستضعف دیدگانش به فروغ هستی روشن شد و در فضایی معنوی پرورش یافت؛ آمنه با کا عثمان نیک مردی از دیار خویش که از یاران انقلاب بود، ازدواج کرد و حاصل این زندگی مشترک چهار فرزند بود.
عناصر مزدور مدام در تعقیب این مدافع انقلاب بودند و برای همین در هشتم آبانماه ۱۳۶۴ عازم مریوان می شوند که اجنبی پرستان با اطلاع از موضوع مسیر او را در گردنه اورامان مین گذاری می کنند و با برخورد این زوج مسلمان با مین هر دو در کنار هم آسمانی می شوند.
شهیده «فاطمه اسدی» فرزند علی و آمنه در یازدهم مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در روستای باقرآباد از توابع شهرستان دیواندره چشم به جهان هستی گشود؛ وی بانویی خودساخته بود که ایمانی به استواری کوه های کردستان داشت و پاکی، دینداری و پارسایی از مهمترین شاخصه های حیات او بودند.
بعد از پیروزی انقلاب فاطمه و همسرش همکاری خود را با نیروهای سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد آغاز کردند و وقتی ضدانقلاب مطلع شد همسر فاطمه را دستگیر و به زندان روستای نرگسله از توابع بخش مرکزی شهرستان دیواندره انداختند.
فاطمه هفتم شهریور سال ۱۳۶۱ برای ملاقات به همسر خود رفت و وقتی آثار شکنجه را در جای جای بدن او می بیند با فریادی رسا لب به اعتراض می گشاید و وقتی دشمن حیثیت نداشته اش را بر باد می بیند او را به داخل مقر برمی گرداند و همسرش را به زندان می برد و ضدانقلاب در همان لحظه دستور اعدام این زن پارسای آزاده را صادر می کند و او را همان جا تیرباران می کنند؛ مردم روستا پیکر او را از جلادان تحویل می گیرند و در همان روستا دفن می کنند.
شهیده «شرافت ایزدی» از دیگر بانوان سلحشور کردستان، فرزند رحمت الله چهارم بهمن ماه سال ۱۲۹۹ در روستای بزوش از توابع شهرستان کامیاران متولد شد و وقتی به سن ازدواج رسید با جوانی از دیار خویش ازدواج کرد.
شرافت، عابدی به تمام معنا و شب زنده داری واقعی بود و خود را سرباز اسلام و انقلاب می دانست و حتی از ضدانقلاب می خواست به صراط مستقیم اسلام برگردند اما ضدانقلاب کوردل که به شدت از این زوج مسلمان و انقلابی هراس داشتند و آنان را مانعی در برابر خود می دیدند شب هنگام به منزل آنها حمله ور شدند و آنها را به شهادت رساندند.
پژواک این جنایت روز بیستم خرداد ماه سال ۱۳۶۲ در فضای منطقه طنین انداز شد.
آری؛ اینها تنها بخشی از سرگذشت و حماسه شیرزنان کردستانی است که برای حفظ این آب و خاک از هیچ تلاشی دست برنداشتند و در برابر ضدانقلاب با شجاعت و شهامت بودند.
منبع: دبیرخانه ستاد کنگره ۵۴۰۰ شهید استان کردستان
انتهای پیام/ش
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «روایت تلخ شهیده ای که به دست ضدانقلاب تیرباران شد» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.