تمامیت ارضی کشور در اندیشه سیاسی <a href="/fa/dashboard/ طباطبایی" class="text info">جواد طباطبایی</a> جایگاهی ویژه داشت

به گزارش خبرنگار مهر، حکمت الله ملاصالحی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و از نظریه پردازان دو حوزه «فلسفه باستان شناسی» و «باستان شناسی دین در ایران» به مناسبت درگذشت شادروان سید جواد طباطبایی، پیام تسلیتی را به شرح زیر به مرحله نگارش درآورد.
مشروح این پیام در ادامه می آید:
إنا لله وإنا إلیه راجعون
اطلاع یافتیم؛ اندیشمند توانا و فیلسوف دانای میهن ما سید بزرگوار جواد طباطبایی روزی که گذشت در لس آنجلس دار فانی را وداع گفتند. رحمت و مغفرت حق بر ایشان باد! عمر با عزت و صحت خاندان بزرگ و خویشان و دوستان استاد فقید ما افزون!
استاد فقید میهن ما سید گرانقدر آقای دکتر طباطبایی شانه به شانه توشه و تجهیز تفکر و تعقل و تأملات فلسفی شان، با دست و دامنی پر از پرسش های ریز و درشت تاریخی و فلسفی، تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی را ژرف می کاویدند و در ترازوی نقدها و سنجشگری های دادورانه درباره اش داوری می کردند. بی اغراق ایشان تمام قامت، اندیشمند و فیلسوفی تاریخ شناس و ایران شناسی توانا و دانا و تاریخ فهم بودند.
در روزگار جدید، فکر و عقل و فهم فلسفی با آگاهی و فهم تاریخی، سخت و ستبر درهم تنیده است. این درهم تنیدگی فکر و عقل و فهم فلسفی و فلسفه با تاریخ و آگاهی و فهم تاریخی به تصادف و به ناگاه در روزگار ما اتفاق نیفتاده است. سده های نوزائی (رنسانس) و روشنگری اروپاییان در قاره و منطقه غربی تاریخ این چنین افق گشود و این چنین در مقیاسی سیاره ای در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما دامن گسترد. در آن سده های منقلب و متحول مورخان جامع الاطراف شانه به شانه فیلسوفان می سائیدند. «کلاسیسیست» های جامع الاطراف هم مورخ بودند هم ادیب هم فیلسوف. آن ها در قیامتی از بازخوانی های تاریخی و فکری و فلسفی طرح عالم و آدمی نو را در انداختند.
بی اغراق، تمدن دوره جدید از تاریخی ترین همه تمدن ها در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می گذرانیم. استاد فقید ما آقای طباطبایی به این نکته توجه و تفطن عمیق داشتند. جایگاه و موقعیت ایران را در ترازوی تاریخ در مقیاسی جهانی محک می زدند و می سنجیدند و می فهمیدند. ویژگی های جامعه و جهان ایرانی را از سر ذوق روایت نمی کردند. از سر ذوق وصف نمی کردند. سرمایه عمر خویش را به پایش هزینه کرده بودند و به پایش ریخته بودند. از بسیاری از مورخان و باستان شناسان و آموزگاران تاریخ و فلسفه میهن ما هم فهمی عمیق تر هم معرفت و منظری تاریخی تر هم فکری و عقلی و فهمی فلسفی تر از جامعه و جهانی ایرانی داشتند. به زوال و انحطاط تاریخی که با آن دست در گریبان هستیم؛ توجه عمیق داشتند و عمیق آن را می فهمیدند. ایران در اندیشه و در نگاه ایشان یک جهان تاریخ یک جهان مواریث فرهنگی و مدنی و معنوی و یک جهان حکمت و فکر و فلسفه و عرفان و اشراق و دیانت و معنویت و هنر و ادب و اخلاق و ذوق و زیبایی و گنجینه ای عظیم از میراث معماری بود. جهانی رنگارنگ، غنی و پرمایه. کثرتی واقعی و پیوسته در وحدت و وحدتی ستبر در کثرت و رنگارنگی. جهانی متفاوت با اوصاف و اطوار خاص خود.
ایران در ذیل مفهوم «ملت» در اندیشه ایشان جعل دوره جدید نبوده است. برآمده از درون تحولات دوره جدید هم نبوده است. مصداقش بیش از دو هزاره و نیم مسبوق به سابقه تاریخی است. میراث مشترک ایرانیان برای ایشان لقلقه زبان نبود. از سر ذوق در وصف چنین میراثی سخن نمی گفتند. عمیق می دانستند و عمیق می فهمیدند درباره چه اقلیم و عالمی غنی و پرمایه سخن می گویند. شأن و جایگاه و منزلت زبان فارسی و کارنامه درخشان آن را عمیق و وثیق هم می فهمیدند هم با آن زندگی می کردند. در مزرعه های رنگارنگ آن، نیکو قلم می زدند و استوار و سختکوش گام برمی گرفتند و ره می سپردند. بزرگان شعر و ادب فارسی در جان ایشان آشیانه داشتند. نگران ایران بودند. ایران چونان ایرانشهر در اندیشه ایشان جایگاه ویژه داشت.
همبستگی و وحدت ملی ایرانیان و تمامیت ارضی کشور در ذیل میراث مشترک چندین هزار ساله ایرانیان در اندیشه ایشان در فلسفه سیاسی ایشان جایگاه ویژه داشت. اینها همه به مذاق ایران گریزان و ایران ستیزان و ایران ناشناسان و ایران نفهمان نه تنها خوش نمی آمد که تلخ می آمد و تلخ احساس می شد. دوره جدید از خطرخیز و شعله بیزترین همه روزگاران در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می گذرانیم. فیلسوفان ژرف بین و مورخان ژرف کاو خطرها را می بینند؛ مخاطرات پیش رو را رصد می کنند؛ ذهن و فکر و عقل و علم و فهم ما را به چالش ها و مخاطرات پیشارو حساس و هشیار می کنند. به دیدن سطح و سر و صدر رخدادها و تحولات بسنده نمی کنند، وارد لایه های درونی و ذیل رخدادها و تحولات و چالش ها و مخاطرات می شوند. به تدبیر می اندیشند و راه می گشایند و ذهن و فکر و عقل و علم و عمل ما را به چاره و تدبیر مخاطرات حساس و هشیار می کنند. این چنین استاد فقید فکر و فلسفه میهن ما اندیشیدند و این چنین زیستند و این چنین قلم زدند و این چنین میراثی غنی و پرمایه از فکر و فرهنگ از خود بجای نهادند.
روانشان شاد و نام بلندشان گرامی باد!
۱۴۰۱/۱۲/۱۰ هجری خورشیدی
مشروح این پیام در ادامه می آید:
إنا لله وإنا إلیه راجعون
اطلاع یافتیم؛ اندیشمند توانا و فیلسوف دانای میهن ما سید بزرگوار جواد طباطبایی روزی که گذشت در لس آنجلس دار فانی را وداع گفتند. رحمت و مغفرت حق بر ایشان باد! عمر با عزت و صحت خاندان بزرگ و خویشان و دوستان استاد فقید ما افزون!
استاد فقید میهن ما سید گرانقدر آقای دکتر طباطبایی شانه به شانه توشه و تجهیز تفکر و تعقل و تأملات فلسفی شان، با دست و دامنی پر از پرسش های ریز و درشت تاریخی و فلسفی، تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی را ژرف می کاویدند و در ترازوی نقدها و سنجشگری های دادورانه درباره اش داوری می کردند. بی اغراق ایشان تمام قامت، اندیشمند و فیلسوفی تاریخ شناس و ایران شناسی توانا و دانا و تاریخ فهم بودند.
در روزگار جدید، فکر و عقل و فهم فلسفی با آگاهی و فهم تاریخی، سخت و ستبر درهم تنیده است. این درهم تنیدگی فکر و عقل و فهم فلسفی و فلسفه با تاریخ و آگاهی و فهم تاریخی به تصادف و به ناگاه در روزگار ما اتفاق نیفتاده است. سده های نوزائی (رنسانس) و روشنگری اروپاییان در قاره و منطقه غربی تاریخ این چنین افق گشود و این چنین در مقیاسی سیاره ای در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما دامن گسترد. در آن سده های منقلب و متحول مورخان جامع الاطراف شانه به شانه فیلسوفان می سائیدند. «کلاسیسیست» های جامع الاطراف هم مورخ بودند هم ادیب هم فیلسوف. آن ها در قیامتی از بازخوانی های تاریخی و فکری و فلسفی طرح عالم و آدمی نو را در انداختند.
بی اغراق، تمدن دوره جدید از تاریخی ترین همه تمدن ها در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می گذرانیم. استاد فقید ما آقای طباطبایی به این نکته توجه و تفطن عمیق داشتند. جایگاه و موقعیت ایران را در ترازوی تاریخ در مقیاسی جهانی محک می زدند و می سنجیدند و می فهمیدند. ویژگی های جامعه و جهان ایرانی را از سر ذوق روایت نمی کردند. از سر ذوق وصف نمی کردند. سرمایه عمر خویش را به پایش هزینه کرده بودند و به پایش ریخته بودند. از بسیاری از مورخان و باستان شناسان و آموزگاران تاریخ و فلسفه میهن ما هم فهمی عمیق تر هم معرفت و منظری تاریخی تر هم فکری و عقلی و فهمی فلسفی تر از جامعه و جهانی ایرانی داشتند. به زوال و انحطاط تاریخی که با آن دست در گریبان هستیم؛ توجه عمیق داشتند و عمیق آن را می فهمیدند. ایران در اندیشه و در نگاه ایشان یک جهان تاریخ یک جهان مواریث فرهنگی و مدنی و معنوی و یک جهان حکمت و فکر و فلسفه و عرفان و اشراق و دیانت و معنویت و هنر و ادب و اخلاق و ذوق و زیبایی و گنجینه ای عظیم از میراث معماری بود. جهانی رنگارنگ، غنی و پرمایه. کثرتی واقعی و پیوسته در وحدت و وحدتی ستبر در کثرت و رنگارنگی. جهانی متفاوت با اوصاف و اطوار خاص خود.
ایران در ذیل مفهوم «ملت» در اندیشه ایشان جعل دوره جدید نبوده است. برآمده از درون تحولات دوره جدید هم نبوده است. مصداقش بیش از دو هزاره و نیم مسبوق به سابقه تاریخی است. میراث مشترک ایرانیان برای ایشان لقلقه زبان نبود. از سر ذوق در وصف چنین میراثی سخن نمی گفتند. عمیق می دانستند و عمیق می فهمیدند درباره چه اقلیم و عالمی غنی و پرمایه سخن می گویند. شأن و جایگاه و منزلت زبان فارسی و کارنامه درخشان آن را عمیق و وثیق هم می فهمیدند هم با آن زندگی می کردند. در مزرعه های رنگارنگ آن، نیکو قلم می زدند و استوار و سختکوش گام برمی گرفتند و ره می سپردند. بزرگان شعر و ادب فارسی در جان ایشان آشیانه داشتند. نگران ایران بودند. ایران چونان ایرانشهر در اندیشه ایشان جایگاه ویژه داشت.
همبستگی و وحدت ملی ایرانیان و تمامیت ارضی کشور در ذیل میراث مشترک چندین هزار ساله ایرانیان در اندیشه ایشان در فلسفه سیاسی ایشان جایگاه ویژه داشت. اینها همه به مذاق ایران گریزان و ایران ستیزان و ایران ناشناسان و ایران نفهمان نه تنها خوش نمی آمد که تلخ می آمد و تلخ احساس می شد. دوره جدید از خطرخیز و شعله بیزترین همه روزگاران در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می گذرانیم. فیلسوفان ژرف بین و مورخان ژرف کاو خطرها را می بینند؛ مخاطرات پیش رو را رصد می کنند؛ ذهن و فکر و عقل و علم و فهم ما را به چالش ها و مخاطرات پیشارو حساس و هشیار می کنند. به دیدن سطح و سر و صدر رخدادها و تحولات بسنده نمی کنند، وارد لایه های درونی و ذیل رخدادها و تحولات و چالش ها و مخاطرات می شوند. به تدبیر می اندیشند و راه می گشایند و ذهن و فکر و عقل و علم و عمل ما را به چاره و تدبیر مخاطرات حساس و هشیار می کنند. این چنین استاد فقید فکر و فلسفه میهن ما اندیشیدند و این چنین زیستند و این چنین قلم زدند و این چنین میراثی غنی و پرمایه از فکر و فرهنگ از خود بجای نهادند.
روانشان شاد و نام بلندشان گرامی باد!
۱۴۰۱/۱۲/۱۰ هجری خورشیدی
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «تمامیت ارضی کشور در اندیشه سیاسی جواد طباطبایی جایگاهی ویژه داشت» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.