شگفتیهای عهد خلایق در عالم "ذر" درباره امام زمان - تسنیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در زیارت آل یاسین خطاب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه گفته می شود «یا میثاق الله الذی أخذه و وکده»؛ یعنی ای میثاق الهی که خدا این میثاق را از خلایق اخذ کرد و بر آن تأکید داشت. در این عبارت امام علیه السلام با عنوان میثاق الله شناخته می شوند، منتها میثاق به چه معناست و چرا این نسبت به منجی عالم داده می شود؟ آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام اصلی ترین منبع برای رسیدن به فهم این مسئله است.
میثاق از ریشۀ «و ث ق» و در لغت به معنای عهد، پیمان استوار، شرط، قول و قرار، قرارداد، عقد، معاهده و سوگند است. میثاق در اصطلاح به معنای حفظ کردن و نگهداری از چیزی است که آدمی به حفظ و مراقبت از آن ملتزم گردیده و نیز التزام به هر چیزی است که از انسان قولا و فعلا صادر می شود. میثاق در مقیاسی کوچک تر، همان عهد و پیمانی است که میان انسانها رایج است، با این تفاوت که این واژه بیشتر در رابطۀ خدا با انسان مطرح است که پیمانی است دو جانبه، مبتنی بر تعهدی الزام آور و غیر قابل انکار که بر اساس عشق بی قید و شرط روابطی را ایجاد می کند و هر یک از طرفین مسئولیتی در قبال دیگری بر عهده می گیرد (پوراحمد، محمد، حکیمی فر، خلیل، ص۲۰۶)
اما چرا از امام عصر عجل الله تعالی فرجه با عنوان میثاق یاد می شود و اساسا میثاق چه کارکردی در قرآن و احادیث دارد؟ همان طور که اشاره شد، میثاق به معنی رابطه ای دو جانبه میان خدا و انسان است و مفاد اصلی آن عبارت از این است که خداوند به انسان حیات می دهد و وظیفۀ انسان در قبال آن، اطاعت از اوست. در اینجا ضروری است آیات میثاق و روایات آن مورد واکاوی قرار گیرد.
میثاق الهی در قرآن
میثاق در قرآن در قبال چند گروه مطرح است که شامل اولوا الالباب، انبیاء، انسان ها و بنی اسرائیل است.
الف) میثاق انبیاء
اما دربارۀ انبیای الهی در دو آیه دربارۀ میثاق سخن به میان آمده است:
الف) آیۀ ۸۱ آل عمران:
﴿ و إذ أخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب و حکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به و لتنصرنه قال أ أقررتم و أخذتم علی ذلکم إصری قالوا أقررنا قال فاشهدوا و أنا معکم من الشاهدین﴾ و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستادهای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتما یاری ش کنید. آنگاه فرمود: «آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «آری، اقرار کردیم.» فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم».
ب) آیۀ۷ احزاب:
﴿ و إذ أخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و إبراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و أخذنا منهم میثاقا غلیظا﴾
و [یاد کن] هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم، و از [همه] آنان پیمانی استوار گرفتیم.
در آیۀ۸۱ سورۀ آل عمران خداوند از دورانی سخن می گوید که طی آن از انبیاء پیمان گرفته شد تا وقتی به سوی آنها کتاب و حکمت آمد، و رسول آمد که تصدیق مرسولات شما را کرد، به او ایمان آورید و نصرتش کنید. آنها نیز اقرار کردند. بنابراین موضوع اصلی، میثاق از انبیاء نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایمان و نصرت اوست. خطاب آیۀ۷ سوره احزاب نیز به پیامبران به ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولوا العزم من الرسل است. خداوند از انبیاء میثاق گرفت اما از اولوا العزم میثاق غلیظ گرفت.
ب) میثاق از انسان ها
الف) آیۀ ۱۷۲ أعراف:
﴿ و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم أ لست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین﴾
و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.
ب) آیه۲۷ بقره:
﴿ الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض أولئک هم الخاسرون﴾
آنان (فاسقین) کسانی هستند که پیمان خدا را [که توحید و وحی و نبوت است] پس از استواری اش [با دلایل عقلی و علمی و براهین منطقی با عدم وفای به آن] می شکنند و آنچه را خدا پیوند خوردن به آن را فرمان داده است [مانند پیوند با پیامبران و کتابهای آسمانی و اهل بیت طاهرین و خویشان] قطع می کنند و در زمین تباهی و فساد بر پا می کنند، آنانند که زیانکارند
ج) آیۀ۲۵ رعد:
﴿ و الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض أولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار﴾
و کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده میگسلند و در زمین فساد میکنند، بر ایشان لعنت است و بد فرجامی آن سرای ایشان راست.
این چند آیه ذیل میثاق از انسان ها دو بخش دارد:
آیۀ۱۷۲ سورۀ اعراف مشهور به آیۀ «الست» است که خداوند طی آن از تمام انسان ها عهد و میاق می گیرد.در این آیه هرچند از واژه میثاق استفاده نشده، اما در معنای باطنی آن میثاق نهفته است و در روایات نیز به این حقیقت اشاره شده است.
بخش دوم مربوط به افرادی است که نسبت به مقولات خدایی نقض میثاق می کنند. عبارت مشترکی که در این سه آیه وجود دارد «الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه» است که منجر به قطع صله نسبت به مسائلی است که خداوند امر به صلۀ آنها کرده است.
میثاق الهی در روایات
تا به اینجا مشخص شد که خداوند در قرآن از پیمانی سخن می گوید که آن را از انبیاء، اولوا الالباب و تمام انسان ها اخذ کرد.
* دو گروه اول این میثاق را پذیرفتند و به آن اقرار کردند. پیمان انبیاء دو بخش داشت: نسبت به ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و میثاق از مقوله ای (که فعلا مبهم است) از تمام انبیاء و اولوا العزم.
* اولوا الالباب نیز به عنوان وفاکنندگان به عهد الله معرفی شدند.
* در گروه مربوط به انسان ها نیز با یک پیمان عمومی مواجهیم و گروهی که ناقضان عهد خدا.
در این بخش برای دستیابی به مفاد این میثاقی که در زیارت آل یاسین خطاب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه می گوییم «یا میثاق الله الذی أخذه و وکده»، به بررسی روایات به ویژه روایات ذیل آیات پرداخته می شود. با مروری بر روایات مربوط به عهد و میثاق خداوند در می یابیم که ماجرای پیمان الهی عمدتا در موقعیتی به نام عالم ذر و قبل از خلقت جسمانی انسان ها انجام شد. به این موقعیت مکانی عنوان روز «ألست» هم اطلاق می شود که هر دو برگرفته از آیۀ۱۷۲ سورۀ اعراف است: «و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم أ لست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین»؛ یعنی «و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟»
عالم ذر به معنای ذریۀ آدم علیه السلام است که خداوند تمام خلایق را از پشت آدم علیه السلام خارج کرد و از آنان نسبت به ربوبیت خویش و برخی مقولات دیگر عهد و میثاق گرفت؛ لذا اصطلاح عالم ذر از این فراز از آیه «ذریتهم» گرفته شد. عنوان روز «ألست» نیز از عبارت «أ لست بربکم» گرفته شده است.
اما دربارۀ مفاد عهدیات منطبق بر روایات، مقولاتی وجود دارد:
عهد نسبت به ربوبیت خدا، نسبت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و امامت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار و عهد نسبت به امام عصر (عج). این روایات عمدتا ذیل آیات عهد و میثاق مطرح شده است. حال در اینجا به روایتی از مفاد اصلی این عهد و میثاق اشاره می شود:
الف) عهد نسبت به خدا، رسول خدا و امیرالمؤمنین
۱.امام صادق علیه السلام در روایتی ذیل آیه مطروحه فرمود خداوند از پشت آدم ذریه او را تا قیامت بیرون آورد؛ آنها نیز مانند ذره خارج شدند و نسبت به خود شناخت یافتند. اگر اینچنین نبود، احدی پروردگارش را نمی شناخت؛ سپس خداوند فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بله؛ (بعد فرمود) این محمد رسولم و علی، امیر مؤمنان و خلیفه ام و امین من است؛أخرج الله من ظهر آدم ذریته إلی یوم القیامة فخرجوا کالذر فعرفهم نفسه و لو لا ذلک لم یعرف أحد ربه ثم قال أ لست بربکم قالوا بلی و إن هذا محمد رسولی و علی أمیر المؤمنین خلیفتی و أمینی.» (کلینی: ج۲، ص۸)
۲- از امام محمد باقر علیه السلام نقل است که دربارۀ این آیه «أ فمن یعلم أنما أنزل إلیک من ربک الحق کمن هو أعمی …» فرمود: هو علی بن أبی طالب و الأعمی هنا هو عدوه و أولو الألباب شیعته الموصوفون بقوله تعالیالذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق المأخوذ علیهم فی الذر بولایته و یوم الغدیر.
یعنی آیا کسی که می داند آنچه از به سوی تو نازل شده، حق است مانند کسی است که نابیناست … فرمود همان علی بن ابی طالب است و نابینا در اینجا دشمن اوست و اولوا الالباب شیعیان اوست که خداوند در این آیۀ «الذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق» به آن اشاره کرده است؛ همان میثاقی که در عالیم ذر نسبت به ولایت او و روز غدیر گرفت.
ب) عهد نسبت به مهدی عجل الله تعالی فرجه
۱- امام باقر علیه السلام ضمن روایتی فرمود « … آنگاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ أ لست بربکم؛»سپس خداوند فرمود: «آیا محمد(ص) پیامبر من و علی امیر مؤمنان نیست؟» همه آنها پذیرفتند. «بر همین اساس نبوت آنها تثبیت شد؛ فثبتت لهم النبوة».حضرت در ادامه فرمود: «خداوند به انبیاء فرمود: «و همانا توسط مهدی دینم را نصرت میکنم و توسط او حکومتم را غلبه می دهم؛ و إن المهدی أنتصر به لدینی و أظهر به دولتی». (بصائر الدرجات، ج۱، ص۷۰) سپس از ایشان عهد و میثاق گرفت تا اهل عترت را در این راستا یاری دهند.
۲- امام محمد باقر علیه السلام ضمن روایتی دیگر ذیل آیه ۱۱۵ سورۀ طه: «و لقد عهدنا إلی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما؛ما از قبل از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرده و عزم استواری برای او نیافتیم» به سر نام گذاری ۵ رسول الهی به اولواالعزمی اشاره کردند و فرمودند: پس منصب اولواالعزمی برای آن پنج تن از جهت مهدی ثابت شد؛ فثبتت العزیمة لهولاء الخمسة فی المهدی». (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۸)
۳- امام صادق علیه السلامفرمود: «لو قد قام القائم لأنکره الناس، لأنه یرجع إلیهم شابا موفقا، لا یثبت علیه إلا من قد أخذ الله میثاقه فی الذر الأول؛اگر قائم قیام کند حتما مردم او را انکار می کنند، زیرا او به صورت جوانی برومند به سوی ایشان باز می گردد، کسی بر عقیده خود نسبت به او پایدار نمی ماندمگر آن کس که خداوند در عالم ذر نخستین از او پیمان گرفته باشد. (الغیبة (للنعمانی)، ج۱، ص۱۸۸)
معنای «میثاق الله»
تمام این روایات و سایر روایاتی که به اقتضای بحث نیامد، گویای آن است که خداوند در موقعیتی به نام عالم ذر از تمام خلایق نسبت به ربوبیت خویش و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار میثاق گرفت و همه اقرار کردند. پیشتازان این اقرار انبیاء و در رأس ایشان، رسولان اولوا العزم بودند و در بین مقولات مربوط به میثاق، میثاق نسبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه جلوۀ ویژه ای داشت. در این بین رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود یعنی «اولوا الأمر» یا «صاحب الأمر» که اهل بیت وحی هستند و اکنون در دستان امام زمان عجل الله تعالی فرجه است، انتقال دادند. دعای ندبه که از امام صادق علیه السلام صادر شده، چکیده ای از این حقیقت را در قالب بحثی به نام «امر الله» عرضه کردند.
رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود انتقال دادند. بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد .
بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد که خداوند در این موقعیت میثاق ایشان را از خلایق به ویژه رسولان اولوا العزم و در رأس ایشان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم اخذ کرد و بر آن تأکید داشت. از این جهت می بینیم که بیشترین حجم روایات نبوی از جهت موضوعی، اختصاص به بحث مهدویت، آخرالزمان و ظهور دارد و ایشان را با عنوان رسول آخرالزمان می شناسیم که مهدی عجل الله تعالی فرجه از نسل ایشان است.
رفتار در قبال میثاق الله
وقتی از منظر «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه نگاه می کنیم، رفتارهایی در قبال این مسئله برای شیعیان آشکار شده است که در دو عنوان کلی ۱- تجدید عهد ۲- ادای عهد قرار می گیرد.
الف) تجدید عهد
تجدید از ریشۀ «جدد» به معنای بازنو کردن، نو کردن، تکرار کردن آمده است. همچنین در باب تفعیل جدد تجدیدا الشیء یعنی آن چیز را نو کرد، آن چیز را زنده کرد، به آن چیز نیرو و نشاط بخشید (بستانی، ۱۳۷۵: ص۲۹۰) در اینجا به معنای نو کردن عهد است. کدام عهد؟ همان عهدی که خداوند میثاق آن را در عالم ذر از خلایق به ویژه مؤمنان نسبت به ائمه و امام عصر عجل الله تعالی فرجه اخذ کرد.
وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه های اسلام است. این دعا از ادعیه منسوب به امام صادق علیه السلام است که علمایی همچون ابن طاووس و مجلسی آن را در کتاب ادعیه خود نقل کرده اند. از امام صادق علیه السلام روایت شده هرکه چهل صبحگاه این عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او عفو کند.
وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه های اسلام است.
در فرازی از دعای عهد می خوانیم:
«اللهم إنی أجدد فی صبیحة یومی هذا و ما عشت فیه من أیام حیاتی عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقی لا أحول عنها و لا أزول أبدا؛ خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهده ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید می کنم که از آن ، رو نگردانم و هیچ گاه دست برندارم.»
ب) ادای عهدمسئلۀ ادای عهد نسبت به ائمه و به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه موضوع دیگری است که در احادیث و در همین دعای عهد به آن اشاره شده است. این وظایف شامل وظایفی در عصر غیبت و وظایفی در عصر قیام امام عصر عجل الله تعالی فرجه است. دربارۀ ادای عهد در عصر قیام قائم عجل الله تعالی فرجه که مربوط به دوران رجعت است، می خوانیم:
درفرازهاییازدعایعهدمیخوانیم «اللهمانحالبینیوبینهالموتالذیجعلتهعلیعبادکحتمامقضیا،فاخرجنیمنقبریمؤتزراکفنی،شاهراسیفی،مجرداقناتی،ملبیادعوةالداعیفیالحاضروالبادی»؛ یعنیخدایا،اگربینمنواومرگیکهبربندگانتحتموقطعیکرد،حائلشد،کفنپوشیدهازقبرمراباشمشیرازنیامبرکشیدهونیزهبرهنه،پاسخگوبهدعوتآندعوتکننده،درمیانشهرنشینوبادیه نشین بیرون بیاور». این فراز مربوط به نصرت امام در هنگام رجعت است.
اما در فراز دیگری از دعای عهد می خوانیم «اللهماجعلنیمنأنصارهوأعوانه،والذابینعنه،والمسارعینإلیهفیقضاءحوائجه،والممتثلینلأوامرهوالمحامینعنه،والسابقینإلیإرادته،والمستشهدینبینیدیه»؛ خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع کنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته هایش و اطاعت کنندگان اوامرش و مدافعان حضرتش و پیش گیرندگان به سوی خواسته اش و کشته شدگان در پیشگاهش.
الذاب در فراز «و الذابین عنه» به معنای دفاع و حمایت است. (بستانی، ۱۳۷۵ش: ص۲۱۹) در «معجم المعانی الجامع در معنای «ذبب» و مصدر ذب نوشته شده:- «بالغ فی الذب عنه: فی الدفع عنه» – یعنی دفع کردن چیزی. همچنین با مثال تصریح دارد که «یذب الأحرار عن وطنهم»؛ یعنی آزادگان از وطنشان دفاع می کنند. اما در قبال امام علیه السلام، یعنی گونه ای از دفاع که سبب راندن دشمنان از ایشان و یا دفع دشمنی از امام شود.
این فراز هم می تواند در عصر غیبت مصداق داشته باشد و هم عصر قیام. انسان با یافتن نصرت و یاری امام و نحوۀ حمایت از ایشان در عصر غیبت، می تواند به وظیفۀ منتظرانۀ خود عمل کند. شاید پاسداشت علوم اهل بیت و به ویژه علوم مربوط به مهدویت و سعی در معرفت به آن وجود مقدس و تبلیغ و ترویج آموزه های مهدوی چه در سطح منطقه و چه سطح جهان، یکی از مصادیق حمایت از حریم ایشان باشد؛ به ویژه آنکه غرب دهه هاست علیه مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و در قالب هالیوود تولیداتی ارائه می دهد.
یادداشت: لیلا قاسمی، سعید شیری
انتهای پیام/
میثاق از ریشۀ «و ث ق» و در لغت به معنای عهد، پیمان استوار، شرط، قول و قرار، قرارداد، عقد، معاهده و سوگند است. میثاق در اصطلاح به معنای حفظ کردن و نگهداری از چیزی است که آدمی به حفظ و مراقبت از آن ملتزم گردیده و نیز التزام به هر چیزی است که از انسان قولا و فعلا صادر می شود. میثاق در مقیاسی کوچک تر، همان عهد و پیمانی است که میان انسانها رایج است، با این تفاوت که این واژه بیشتر در رابطۀ خدا با انسان مطرح است که پیمانی است دو جانبه، مبتنی بر تعهدی الزام آور و غیر قابل انکار که بر اساس عشق بی قید و شرط روابطی را ایجاد می کند و هر یک از طرفین مسئولیتی در قبال دیگری بر عهده می گیرد (پوراحمد، محمد، حکیمی فر، خلیل، ص۲۰۶)
اما چرا از امام عصر عجل الله تعالی فرجه با عنوان میثاق یاد می شود و اساسا میثاق چه کارکردی در قرآن و احادیث دارد؟ همان طور که اشاره شد، میثاق به معنی رابطه ای دو جانبه میان خدا و انسان است و مفاد اصلی آن عبارت از این است که خداوند به انسان حیات می دهد و وظیفۀ انسان در قبال آن، اطاعت از اوست. در اینجا ضروری است آیات میثاق و روایات آن مورد واکاوی قرار گیرد.
میثاق الهی در قرآن
میثاق در قرآن در قبال چند گروه مطرح است که شامل اولوا الالباب، انبیاء، انسان ها و بنی اسرائیل است.
الف) میثاق انبیاء
اما دربارۀ انبیای الهی در دو آیه دربارۀ میثاق سخن به میان آمده است:
الف) آیۀ ۸۱ آل عمران:
﴿ و إذ أخذ الله میثاق النبیین لما آتیتکم من کتاب و حکمة ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤمنن به و لتنصرنه قال أ أقررتم و أخذتم علی ذلکم إصری قالوا أقررنا قال فاشهدوا و أنا معکم من الشاهدین﴾ و [یاد کن] هنگامی را که خداوند از پیامبران پیمان گرفت که هر گاه به شما کتاب و حکمتی دادم، سپس شما را فرستادهای آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، البته به او ایمان بیاورید و حتما یاری ش کنید. آنگاه فرمود: «آیا اقرار کردید و در این باره پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «آری، اقرار کردیم.» فرمود: «پس گواه باشید و من با شما از گواهانم».
ب) آیۀ۷ احزاب:
﴿ و إذ أخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و إبراهیم و موسی و عیسی ابن مریم و أخذنا منهم میثاقا غلیظا﴾
و [یاد کن] هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم، و از [همه] آنان پیمانی استوار گرفتیم.
در آیۀ۸۱ سورۀ آل عمران خداوند از دورانی سخن می گوید که طی آن از انبیاء پیمان گرفته شد تا وقتی به سوی آنها کتاب و حکمت آمد، و رسول آمد که تصدیق مرسولات شما را کرد، به او ایمان آورید و نصرتش کنید. آنها نیز اقرار کردند. بنابراین موضوع اصلی، میثاق از انبیاء نسبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایمان و نصرت اوست. خطاب آیۀ۷ سوره احزاب نیز به پیامبران به ویژه رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولوا العزم من الرسل است. خداوند از انبیاء میثاق گرفت اما از اولوا العزم میثاق غلیظ گرفت.
ب) میثاق از انسان ها
الف) آیۀ ۱۷۲ أعراف:
﴿ و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم أ لست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین﴾
و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.
ب) آیه۲۷ بقره:
﴿ الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض أولئک هم الخاسرون﴾
آنان (فاسقین) کسانی هستند که پیمان خدا را [که توحید و وحی و نبوت است] پس از استواری اش [با دلایل عقلی و علمی و براهین منطقی با عدم وفای به آن] می شکنند و آنچه را خدا پیوند خوردن به آن را فرمان داده است [مانند پیوند با پیامبران و کتابهای آسمانی و اهل بیت طاهرین و خویشان] قطع می کنند و در زمین تباهی و فساد بر پا می کنند، آنانند که زیانکارند
ج) آیۀ۲۵ رعد:
﴿ و الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما أمر الله به أن یوصل و یفسدون فی الأرض أولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار﴾
و کسانی که پیمان خدا را پس از بستن آن میشکنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده میگسلند و در زمین فساد میکنند، بر ایشان لعنت است و بد فرجامی آن سرای ایشان راست.
این چند آیه ذیل میثاق از انسان ها دو بخش دارد:
آیۀ۱۷۲ سورۀ اعراف مشهور به آیۀ «الست» است که خداوند طی آن از تمام انسان ها عهد و میاق می گیرد.در این آیه هرچند از واژه میثاق استفاده نشده، اما در معنای باطنی آن میثاق نهفته است و در روایات نیز به این حقیقت اشاره شده است.
بخش دوم مربوط به افرادی است که نسبت به مقولات خدایی نقض میثاق می کنند. عبارت مشترکی که در این سه آیه وجود دارد «الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه» است که منجر به قطع صله نسبت به مسائلی است که خداوند امر به صلۀ آنها کرده است.
میثاق الهی در روایات
تا به اینجا مشخص شد که خداوند در قرآن از پیمانی سخن می گوید که آن را از انبیاء، اولوا الالباب و تمام انسان ها اخذ کرد.
* دو گروه اول این میثاق را پذیرفتند و به آن اقرار کردند. پیمان انبیاء دو بخش داشت: نسبت به ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و میثاق از مقوله ای (که فعلا مبهم است) از تمام انبیاء و اولوا العزم.
* اولوا الالباب نیز به عنوان وفاکنندگان به عهد الله معرفی شدند.
* در گروه مربوط به انسان ها نیز با یک پیمان عمومی مواجهیم و گروهی که ناقضان عهد خدا.
در این بخش برای دستیابی به مفاد این میثاقی که در زیارت آل یاسین خطاب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه می گوییم «یا میثاق الله الذی أخذه و وکده»، به بررسی روایات به ویژه روایات ذیل آیات پرداخته می شود. با مروری بر روایات مربوط به عهد و میثاق خداوند در می یابیم که ماجرای پیمان الهی عمدتا در موقعیتی به نام عالم ذر و قبل از خلقت جسمانی انسان ها انجام شد. به این موقعیت مکانی عنوان روز «ألست» هم اطلاق می شود که هر دو برگرفته از آیۀ۱۷۲ سورۀ اعراف است: «و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم أ لست بربکم قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامة إنا کنا عن هذا غافلین»؛ یعنی «و هنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه گرفت که آیا پروردگار شما نیستم؟»
عالم ذر به معنای ذریۀ آدم علیه السلام است که خداوند تمام خلایق را از پشت آدم علیه السلام خارج کرد و از آنان نسبت به ربوبیت خویش و برخی مقولات دیگر عهد و میثاق گرفت؛ لذا اصطلاح عالم ذر از این فراز از آیه «ذریتهم» گرفته شد. عنوان روز «ألست» نیز از عبارت «أ لست بربکم» گرفته شده است.
اما دربارۀ مفاد عهدیات منطبق بر روایات، مقولاتی وجود دارد:
عهد نسبت به ربوبیت خدا، نسبت به نبوت پیامبر اسلام(ص) و امامت امیرالمؤمنین و ائمه اطهار و عهد نسبت به امام عصر (عج). این روایات عمدتا ذیل آیات عهد و میثاق مطرح شده است. حال در اینجا به روایتی از مفاد اصلی این عهد و میثاق اشاره می شود:
الف) عهد نسبت به خدا، رسول خدا و امیرالمؤمنین
۱.امام صادق علیه السلام در روایتی ذیل آیه مطروحه فرمود خداوند از پشت آدم ذریه او را تا قیامت بیرون آورد؛ آنها نیز مانند ذره خارج شدند و نسبت به خود شناخت یافتند. اگر اینچنین نبود، احدی پروردگارش را نمی شناخت؛ سپس خداوند فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بله؛ (بعد فرمود) این محمد رسولم و علی، امیر مؤمنان و خلیفه ام و امین من است؛أخرج الله من ظهر آدم ذریته إلی یوم القیامة فخرجوا کالذر فعرفهم نفسه و لو لا ذلک لم یعرف أحد ربه ثم قال أ لست بربکم قالوا بلی و إن هذا محمد رسولی و علی أمیر المؤمنین خلیفتی و أمینی.» (کلینی: ج۲، ص۸)
۲- از امام محمد باقر علیه السلام نقل است که دربارۀ این آیه «أ فمن یعلم أنما أنزل إلیک من ربک الحق کمن هو أعمی …» فرمود: هو علی بن أبی طالب و الأعمی هنا هو عدوه و أولو الألباب شیعته الموصوفون بقوله تعالیالذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق المأخوذ علیهم فی الذر بولایته و یوم الغدیر.
یعنی آیا کسی که می داند آنچه از به سوی تو نازل شده، حق است مانند کسی است که نابیناست … فرمود همان علی بن ابی طالب است و نابینا در اینجا دشمن اوست و اولوا الالباب شیعیان اوست که خداوند در این آیۀ «الذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق» به آن اشاره کرده است؛ همان میثاقی که در عالیم ذر نسبت به ولایت او و روز غدیر گرفت.
ب) عهد نسبت به مهدی عجل الله تعالی فرجه
۱- امام باقر علیه السلام ضمن روایتی فرمود « … آنگاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ أ لست بربکم؛»سپس خداوند فرمود: «آیا محمد(ص) پیامبر من و علی امیر مؤمنان نیست؟» همه آنها پذیرفتند. «بر همین اساس نبوت آنها تثبیت شد؛ فثبتت لهم النبوة».حضرت در ادامه فرمود: «خداوند به انبیاء فرمود: «و همانا توسط مهدی دینم را نصرت میکنم و توسط او حکومتم را غلبه می دهم؛ و إن المهدی أنتصر به لدینی و أظهر به دولتی». (بصائر الدرجات، ج۱، ص۷۰) سپس از ایشان عهد و میثاق گرفت تا اهل عترت را در این راستا یاری دهند.
۲- امام محمد باقر علیه السلام ضمن روایتی دیگر ذیل آیه ۱۱۵ سورۀ طه: «و لقد عهدنا إلی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما؛ما از قبل از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرده و عزم استواری برای او نیافتیم» به سر نام گذاری ۵ رسول الهی به اولواالعزمی اشاره کردند و فرمودند: پس منصب اولواالعزمی برای آن پنج تن از جهت مهدی ثابت شد؛ فثبتت العزیمة لهولاء الخمسة فی المهدی». (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۲، ص: ۸)
۳- امام صادق علیه السلامفرمود: «لو قد قام القائم لأنکره الناس، لأنه یرجع إلیهم شابا موفقا، لا یثبت علیه إلا من قد أخذ الله میثاقه فی الذر الأول؛اگر قائم قیام کند حتما مردم او را انکار می کنند، زیرا او به صورت جوانی برومند به سوی ایشان باز می گردد، کسی بر عقیده خود نسبت به او پایدار نمی ماندمگر آن کس که خداوند در عالم ذر نخستین از او پیمان گرفته باشد. (الغیبة (للنعمانی)، ج۱، ص۱۸۸)
معنای «میثاق الله»
تمام این روایات و سایر روایاتی که به اقتضای بحث نیامد، گویای آن است که خداوند در موقعیتی به نام عالم ذر از تمام خلایق نسبت به ربوبیت خویش و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار میثاق گرفت و همه اقرار کردند. پیشتازان این اقرار انبیاء و در رأس ایشان، رسولان اولوا العزم بودند و در بین مقولات مربوط به میثاق، میثاق نسبت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه جلوۀ ویژه ای داشت. در این بین رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود یعنی «اولوا الأمر» یا «صاحب الأمر» که اهل بیت وحی هستند و اکنون در دستان امام زمان عجل الله تعالی فرجه است، انتقال دادند. دعای ندبه که از امام صادق علیه السلام صادر شده، چکیده ای از این حقیقت را در قالب بحثی به نام «امر الله» عرضه کردند.
رسولان اولوالعزم بیشترین عزم را نسبت به مهدویت داشتند و پس از آن، پیامبران و اوصیاء در این مسیر زحمات زیادی را متحمل شدند و امر خدا را که همان تشکیل حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه در پایان دنیاست، سینه به سینه انتقال دادند و تکمیل کردند و آن امر را به صاحبان اصلی خود انتقال دادند. بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد .
بنابراین اطلاق «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه ریشه در عالم ذر یا روز «ألست» دارد که خداوند در این موقعیت میثاق ایشان را از خلایق به ویژه رسولان اولوا العزم و در رأس ایشان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم اخذ کرد و بر آن تأکید داشت. از این جهت می بینیم که بیشترین حجم روایات نبوی از جهت موضوعی، اختصاص به بحث مهدویت، آخرالزمان و ظهور دارد و ایشان را با عنوان رسول آخرالزمان می شناسیم که مهدی عجل الله تعالی فرجه از نسل ایشان است.
رفتار در قبال میثاق الله
وقتی از منظر «میثاق الله» به امام عصر عجل الله تعالی فرجه نگاه می کنیم، رفتارهایی در قبال این مسئله برای شیعیان آشکار شده است که در دو عنوان کلی ۱- تجدید عهد ۲- ادای عهد قرار می گیرد.
الف) تجدید عهد
تجدید از ریشۀ «جدد» به معنای بازنو کردن، نو کردن، تکرار کردن آمده است. همچنین در باب تفعیل جدد تجدیدا الشیء یعنی آن چیز را نو کرد، آن چیز را زنده کرد، به آن چیز نیرو و نشاط بخشید (بستانی، ۱۳۷۵: ص۲۹۰) در اینجا به معنای نو کردن عهد است. کدام عهد؟ همان عهدی که خداوند میثاق آن را در عالم ذر از خلایق به ویژه مؤمنان نسبت به ائمه و امام عصر عجل الله تعالی فرجه اخذ کرد.
وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه های اسلام است. این دعا از ادعیه منسوب به امام صادق علیه السلام است که علمایی همچون ابن طاووس و مجلسی آن را در کتاب ادعیه خود نقل کرده اند. از امام صادق علیه السلام روایت شده هرکه چهل صبحگاه این عهد را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی بر هر کلمه هزار حسنه به او کرامت فرماید و هزار گناه از او عفو کند.
وقتی از منظر «میثاق الله» به ماجرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه نگریسته شود، خیلی از مسائل که در ادعیه و سایر روایات است، برایمان روشن می شود. به عنوان مثال «دعای عهد» نمونۀ روشنی از این حقیقت جاری در معارف ناب قرآنی و آموزه های اسلام است.
در فرازی از دعای عهد می خوانیم:
«اللهم إنی أجدد فی صبیحة یومی هذا و ما عشت فیه من أیام حیاتی عهدا و عقدا و بیعة له فی عنقی لا أحول عنها و لا أزول أبدا؛ خدایا در صبح این روز و تا زندگی کنم از روزهایم، برای آن حضرت بر عهده ام، عهد و پیمان و بیعت تجدید می کنم که از آن ، رو نگردانم و هیچ گاه دست برندارم.»
ب) ادای عهدمسئلۀ ادای عهد نسبت به ائمه و به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه موضوع دیگری است که در احادیث و در همین دعای عهد به آن اشاره شده است. این وظایف شامل وظایفی در عصر غیبت و وظایفی در عصر قیام امام عصر عجل الله تعالی فرجه است. دربارۀ ادای عهد در عصر قیام قائم عجل الله تعالی فرجه که مربوط به دوران رجعت است، می خوانیم:
درفرازهاییازدعایعهدمیخوانیم «اللهمانحالبینیوبینهالموتالذیجعلتهعلیعبادکحتمامقضیا،فاخرجنیمنقبریمؤتزراکفنی،شاهراسیفی،مجرداقناتی،ملبیادعوةالداعیفیالحاضروالبادی»؛ یعنیخدایا،اگربینمنواومرگیکهبربندگانتحتموقطعیکرد،حائلشد،کفنپوشیدهازقبرمراباشمشیرازنیامبرکشیدهونیزهبرهنه،پاسخگوبهدعوتآندعوتکننده،درمیانشهرنشینوبادیه نشین بیرون بیاور». این فراز مربوط به نصرت امام در هنگام رجعت است.
اما در فراز دیگری از دعای عهد می خوانیم «اللهماجعلنیمنأنصارهوأعوانه،والذابینعنه،والمسارعینإلیهفیقضاءحوائجه،والممتثلینلأوامرهوالمحامینعنه،والسابقینإلیإرادته،والمستشهدینبینیدیه»؛ خدایا مرا، از یاران و مددکاران و دفاع کنندگان از او قرار ده و از شتابندگان به سویش، در برآوردن خواسته هایش و اطاعت کنندگان اوامرش و مدافعان حضرتش و پیش گیرندگان به سوی خواسته اش و کشته شدگان در پیشگاهش.
الذاب در فراز «و الذابین عنه» به معنای دفاع و حمایت است. (بستانی، ۱۳۷۵ش: ص۲۱۹) در «معجم المعانی الجامع در معنای «ذبب» و مصدر ذب نوشته شده:- «بالغ فی الذب عنه: فی الدفع عنه» – یعنی دفع کردن چیزی. همچنین با مثال تصریح دارد که «یذب الأحرار عن وطنهم»؛ یعنی آزادگان از وطنشان دفاع می کنند. اما در قبال امام علیه السلام، یعنی گونه ای از دفاع که سبب راندن دشمنان از ایشان و یا دفع دشمنی از امام شود.
این فراز هم می تواند در عصر غیبت مصداق داشته باشد و هم عصر قیام. انسان با یافتن نصرت و یاری امام و نحوۀ حمایت از ایشان در عصر غیبت، می تواند به وظیفۀ منتظرانۀ خود عمل کند. شاید پاسداشت علوم اهل بیت و به ویژه علوم مربوط به مهدویت و سعی در معرفت به آن وجود مقدس و تبلیغ و ترویج آموزه های مهدوی چه در سطح منطقه و چه سطح جهان، یکی از مصادیق حمایت از حریم ایشان باشد؛ به ویژه آنکه غرب دهه هاست علیه مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه و در قالب هالیوود تولیداتی ارائه می دهد.
یادداشت: لیلا قاسمی، سعید شیری
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
شگفتیهای عهد خلایق در عالم "ذر" درباره امام زمان - تسنیم
گفتگو با هوش مصنوعی