شباهت ماجرای حر ریاحی با فطرس ملک- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ماجرای شفاعت فطرس ملک توسط امام حسین علیه السلام از داستان های مشهوری است که پشتوانه روایی متقنی دارد، منتها به صورت ها و عبارت های مختلف نقل شده اما کلیت ماجرا همان نقل مشهور است. برخی روایات گویای آن است که فطرس از ملائک حامل عرش و برخی روایات او را از ملائک کروبین معرفی می کنند. در بین روایت های مختلف به روایتی از امام صادق علیه السلام که شیخ قولویه در کامل الزیارات نقل کرده اکتفا می کنیم.
ابراهیم بن شعیب میثمی نقل می کند شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود «هنگامی که حسین بن علی متولد شد، حق تعالی به جبرئیل امر فرمود که در ضمن هزار فرشته دیگر به زمین فرود آید و از طرف خدا و خودش به رسول خدا صلی الله علیه و آله تهنیت بگوید. حضرت فرمود: محل فرود آمدن جبرئیل جزیره ای بود در میان دریائی و در آن جزیره ملکی به نام فطرس می زیست که از حاملان عرش محسوب می شد و حق تعالی او را بر انجام کاری مبعوث کرد و چون وی در به جا آوردن آن سستی کرد، بالش شکسته شد و در آن جزیره افتاد و مدت ۶۰۰ سال خداوند را عبادت می کرد تا امام حسین علیه السلام متولد شد. به هر صورت فطرس به جبرئیل عرضه داشت: کجا می روی؟ جبرئیل فرمود: خداوند متعال بر محمد صلی الله علیه و آله نعمتی عنایت فرموده و من را برای گفتن تهنیت از جانب خودش و خودم به نزد آن جناب فرستاده اکنون محضر مبارک آن حضرت می روم. فطرس عرضه داشت: ای جبرئیل، من را با خودت ببر شاید رسول خدا برای من دعاء فرماید. حضرت فرمود: جبرئیل فطرس را با خود برد و هنگامی که به مکان رسول خدا رسید، فطرس را بیرون گذارد و خودش محضر مبارک آن حضرت مشرف شد و از ناحیه خدا و خود به حضرتش تهنیت گفت و سپس حال فطرس را گزارش داد. رسول خدا فرمود: ای جبرئیل او را داخل کن. جبرئیل او را داخل کرد و وی حال خود را برای آن جناب بازگو کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله برایش دعاء کرد و فرمود: بال شکسته خودت را به این مولود (در روایتی دیگر، گهواره ایشان) بکش و به جای خودت برگرد. حضرت فرمود: فطرس بال شکسته اش را به امام حسین علیه السلام (در روایتی دیگر گهواره ایشان) کشید و سالم شد و به هوا پرواز کرد و (با خوشحالی) گفت: ای رسول خدا، این ماجرا حتمی است که امت شما عن قریب این مولود را خواهند کشت و در مقابل حقی که این مولود بر من دارد، ملتزم هستم هر زائری که او را زیارت کند، زیارتش را به آن حضرت رسانده و هر سلام کننده ای که به حضرتش سلام کند، سلامش را به محضرش ابلاغ کرده و هر کسی که به ایشان سلام گوید، آن را به حضورش عرضه کنم. این را گفت و بالا رفت.» (کامل الزیارات، ص۶۶)
بر این اساس، فطرس ملکی بود که بر اساس یک خطا بال خود را از دست داد و مدت ها با حالت استغاثه به دنبال راهی برای شفاعت خود بود و با علمی که از آینده داشت، می دانست روزی باید به دست فرزند پیامبر آخرالزمان شفاعت یابد؛ لذا امام حسین باب نجات او شد.
اما در ماجرای حر بن یزید ریاحی می خوانیم که ایشان در میدان نبرد با حالتی پریشان سپری می کرد و به گفته ی خود وی، خود را مابین بهشت و جهنم می دید، اما دوست داشت در مسیر حق باشد. نقل است حر پس از آنکه به سپاه امام پیوست، گفت خدا مرا فدای تو کند، من همان درمانده هستم که تو را از بازگشت به وطنت جلوگیری کردم و در راه، همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاشتم از مسیر خارج شوی و تو را در این مکان وحشتناک و خونخوار فرود آوردم و خیال نمی کردم این مردم حق جد تو را رعایت نکنند و تو را با این حال گرفتار کنند و به خدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم، هیچ گاه چنان رفتاری با تو انجام نمی دادم؛ اینک از در توبه و انابه در آمده و از خدا می خواهم از کرده من درگذرد. شما که سیدی کریمید، درباره من چه اندیشه دارید؛ آیا توبه مرا می پذیرید؟ جعلت فداک یا ابن رسول الله أنا صاحبک الذی حبستک عن الرجوع و سایرتک فی الطریق و جعجعت بک فی هذا المکان و ما ظننت أن القوم یردون علیک ما عرضته علیهم و لا یبلغون منک هذه المنزلة و الله لو علمت أنهم ینتهون بک إلی ما أری ما رکبت منک الذی رکبت و إنی تائب إلی الله تعالی مما صنعت فتری لی من ذلک توبة.
امام حسین فرمود: بله، خدا توبه ترا می پذیرد. از اسب پایین بیا. فقال له الحسین ع نعم یتوب الله علیک فانزل. حر عرض کرد هر گاه سواره باشم بهتر از آنم که پیاده شوم. آرزومندم به من اجازه فرمایی هم اکنون به پیکار با این مردم بی وفا بپردازم، آخر الامر که پیاده خواهم شد. امام فرمود هر کاری که در نظر گرفته ای انجام بده، خدا تو را در کنف رحمت خودش پایدار بدارد. فاصنع یرحمک الله ما بدا لک.
حر و فطرس به دست امام حسین علیه السلام شفاعت یافتند و لذا افتخارشان این است که آزادشده اباعبدالله هستند. فطرس ملکی بود که در یکی از جزایر دنیا و به دور از خلایق گرفتار بود و اذن نداشت به سرزمینی دیگر یا آسمان های بالاتر برود. حر نیز سال ها از عمر خود را در گمراهی و ضلالت سپری می کرد و مسیر خود را نه تنها نیافته بود بلکه مسیر به سوی عمق جهنم را در پیش گرفته بود، اما خداوند پایان کتاب زندگانی او را مصادف با دستگیری و شفاعت از سوی امام حسین علیه السلام کرد و مسیرش از عمق جهنم به سوی آسمان ها تغییر یافت.
فطرس پس از جدایی از بیت وحی و امام حسین علیه السلام عهد بست عبد و غلام حلقه به گوش آن خاندان شود و بر این عهد پابرجا ماند و حر نیز از زمانی که با امام حسین علیه السلام عهد بست، تا پای جان پای قول خود ایستاد تا به مقام شهادت دست یافت.
انتهای پیام/
ابراهیم بن شعیب میثمی نقل می کند شنیدم امام صادق علیه السلام فرمود «هنگامی که حسین بن علی متولد شد، حق تعالی به جبرئیل امر فرمود که در ضمن هزار فرشته دیگر به زمین فرود آید و از طرف خدا و خودش به رسول خدا صلی الله علیه و آله تهنیت بگوید. حضرت فرمود: محل فرود آمدن جبرئیل جزیره ای بود در میان دریائی و در آن جزیره ملکی به نام فطرس می زیست که از حاملان عرش محسوب می شد و حق تعالی او را بر انجام کاری مبعوث کرد و چون وی در به جا آوردن آن سستی کرد، بالش شکسته شد و در آن جزیره افتاد و مدت ۶۰۰ سال خداوند را عبادت می کرد تا امام حسین علیه السلام متولد شد. به هر صورت فطرس به جبرئیل عرضه داشت: کجا می روی؟ جبرئیل فرمود: خداوند متعال بر محمد صلی الله علیه و آله نعمتی عنایت فرموده و من را برای گفتن تهنیت از جانب خودش و خودم به نزد آن جناب فرستاده اکنون محضر مبارک آن حضرت می روم. فطرس عرضه داشت: ای جبرئیل، من را با خودت ببر شاید رسول خدا برای من دعاء فرماید. حضرت فرمود: جبرئیل فطرس را با خود برد و هنگامی که به مکان رسول خدا رسید، فطرس را بیرون گذارد و خودش محضر مبارک آن حضرت مشرف شد و از ناحیه خدا و خود به حضرتش تهنیت گفت و سپس حال فطرس را گزارش داد. رسول خدا فرمود: ای جبرئیل او را داخل کن. جبرئیل او را داخل کرد و وی حال خود را برای آن جناب بازگو کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله برایش دعاء کرد و فرمود: بال شکسته خودت را به این مولود (در روایتی دیگر، گهواره ایشان) بکش و به جای خودت برگرد. حضرت فرمود: فطرس بال شکسته اش را به امام حسین علیه السلام (در روایتی دیگر گهواره ایشان) کشید و سالم شد و به هوا پرواز کرد و (با خوشحالی) گفت: ای رسول خدا، این ماجرا حتمی است که امت شما عن قریب این مولود را خواهند کشت و در مقابل حقی که این مولود بر من دارد، ملتزم هستم هر زائری که او را زیارت کند، زیارتش را به آن حضرت رسانده و هر سلام کننده ای که به حضرتش سلام کند، سلامش را به محضرش ابلاغ کرده و هر کسی که به ایشان سلام گوید، آن را به حضورش عرضه کنم. این را گفت و بالا رفت.» (کامل الزیارات، ص۶۶)
بر این اساس، فطرس ملکی بود که بر اساس یک خطا بال خود را از دست داد و مدت ها با حالت استغاثه به دنبال راهی برای شفاعت خود بود و با علمی که از آینده داشت، می دانست روزی باید به دست فرزند پیامبر آخرالزمان شفاعت یابد؛ لذا امام حسین باب نجات او شد.
اما در ماجرای حر بن یزید ریاحی می خوانیم که ایشان در میدان نبرد با حالتی پریشان سپری می کرد و به گفته ی خود وی، خود را مابین بهشت و جهنم می دید، اما دوست داشت در مسیر حق باشد. نقل است حر پس از آنکه به سپاه امام پیوست، گفت خدا مرا فدای تو کند، من همان درمانده هستم که تو را از بازگشت به وطنت جلوگیری کردم و در راه، همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاشتم از مسیر خارج شوی و تو را در این مکان وحشتناک و خونخوار فرود آوردم و خیال نمی کردم این مردم حق جد تو را رعایت نکنند و تو را با این حال گرفتار کنند و به خدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم، هیچ گاه چنان رفتاری با تو انجام نمی دادم؛ اینک از در توبه و انابه در آمده و از خدا می خواهم از کرده من درگذرد. شما که سیدی کریمید، درباره من چه اندیشه دارید؛ آیا توبه مرا می پذیرید؟ جعلت فداک یا ابن رسول الله أنا صاحبک الذی حبستک عن الرجوع و سایرتک فی الطریق و جعجعت بک فی هذا المکان و ما ظننت أن القوم یردون علیک ما عرضته علیهم و لا یبلغون منک هذه المنزلة و الله لو علمت أنهم ینتهون بک إلی ما أری ما رکبت منک الذی رکبت و إنی تائب إلی الله تعالی مما صنعت فتری لی من ذلک توبة.
امام حسین فرمود: بله، خدا توبه ترا می پذیرد. از اسب پایین بیا. فقال له الحسین ع نعم یتوب الله علیک فانزل. حر عرض کرد هر گاه سواره باشم بهتر از آنم که پیاده شوم. آرزومندم به من اجازه فرمایی هم اکنون به پیکار با این مردم بی وفا بپردازم، آخر الامر که پیاده خواهم شد. امام فرمود هر کاری که در نظر گرفته ای انجام بده، خدا تو را در کنف رحمت خودش پایدار بدارد. فاصنع یرحمک الله ما بدا لک.
حر و فطرس به دست امام حسین علیه السلام شفاعت یافتند و لذا افتخارشان این است که آزادشده اباعبدالله هستند. فطرس ملکی بود که در یکی از جزایر دنیا و به دور از خلایق گرفتار بود و اذن نداشت به سرزمینی دیگر یا آسمان های بالاتر برود. حر نیز سال ها از عمر خود را در گمراهی و ضلالت سپری می کرد و مسیر خود را نه تنها نیافته بود بلکه مسیر به سوی عمق جهنم را در پیش گرفته بود، اما خداوند پایان کتاب زندگانی او را مصادف با دستگیری و شفاعت از سوی امام حسین علیه السلام کرد و مسیرش از عمق جهنم به سوی آسمان ها تغییر یافت.
فطرس پس از جدایی از بیت وحی و امام حسین علیه السلام عهد بست عبد و غلام حلقه به گوش آن خاندان شود و بر این عهد پابرجا ماند و حر نیز از زمانی که با امام حسین علیه السلام عهد بست، تا پای جان پای قول خود ایستاد تا به مقام شهادت دست یافت.
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
شباهت ماجرای حر ریاحی با فطرس ملک- اخبار دین ، قرآن و اندیشه - اخبار فرهنگی تسنیم
گفتگو با هوش مصنوعی