بیعت دوباره شاعران با امام امت: «بزرگا اماما تو را دوست داریم / و آن انقلاب بزرگ جهان را»- اخبار ادبیات و نشر - اخبار فرهنگی تسنیم

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعی از شاعران کشور همزمان با چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز دهه فجر انقلاب، تازه ترین سروده های خود را به امام امت تقدیم کردند. تعدادی از این سروده ها را می توانید در ادامه بخوانید:
مهدی جهاندار
امام آمد گره خوردند باورها به یکدیگر
خبر دادند ساقی ها و ساغرها به یکدیگر
خبر تا دورترها رفت، شیطان را مکدر کرد
ز خود بیخود شد و سایید خنجرها به یکدیگر
به هم سایید خنجرها و حنجرها، چه لبخندی
زدند از آن سوی نیزارها سرها به یکدیگر
جوان ها ایستاده کودکان در خواب گل کردند
که اکبرها به هم رفتند و اصغرها به یکدیگر
بهاری را که زیر پای اسماعیل می جوشد
نشان دادند ابراهیم و هاجرها به یکدیگر
چه کردی ای شهادت؟ کیستی آخر؟ هنوز اینجا
تو را تبریک می گویند مادرها به یکدیگر …
غلامرضا کافی
مهین یادگارا زمین را زمان را
بلندا نگارا همین را هم آن را
بلندا نگارا مهین یادگاری
تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را
زهی صیت نامت ز عالم فراتر
زهی عطر یادت گرفته جهان را
حنیف مقدم خلیل معاصر
که در هم شکستی ستمکارگان را
تو زنجیر زجر زبونان بریدی
هم از یاوه گویان بریدی زبان را
سر سرکشان را به چنبر کشیدی
که گردن شکستی تو گردن کشان را
ستم می گریزد ز درگاهت آری
که در خاک غلتیده آن آستان را
صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو
که کوه از تو دارد شکوه گران را
هم از شانه های تو دارد نشانی
اگر صخره بر خود نبیند تکان را
گره خورده با دین چنان صیت نامت
که فریاد تو یاد آرد اذان را
سلاح تو ایمان قرین تو قرآن
بریدی امان شاه صاحب قران را
نه تیغ و نه ترگ و نه هیهای لشکر
نه در کف گرفتی عنان و سنان را
نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی
نه تسخیر کردی قلاع فلان را
نه بازو شکستی نه بارو گشودی
نه در بند کردی فلان خاندان را
نه تاج زمرد نه تخت زبرجد
نه بر تن قبا دوختی پرنیان را
چه کردی که این خیل مشتاق محروم
به درگاه تو تحفه آورد جان را؟
حکومت به دل ها مرام شما بود
که لرزاند تا بن دل حاکمان را
زهی فکر و تدبیر پیرانه تو
که در شورش آورد خیل جوان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و هم نزهت نهضت جاودان را
گران بود داغ تو بر خلق، زیرا
گرفتی تو از خلق، خواب گران را
تو گفتی به اعجاز کشف و شهودت
که اسلام گیرد کران تا کران را
زمان چشم دارد به آن روز موعود
تماشای موعود صاحب زمان را
که خاک از فراوانی سبزه و گل
خجالت دهد باغسار جنان را
جهان از تماشای او گر بگیرد
بسوزاند از غمزه ای کهکشان را
ببخشد به یعقوب ها چشم بینا
بگیرد ز ایوب ها امتحان را
بسی راز ناگفته را سر گشاید
بشوید هم از گرگ کنعان دهان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و آن انقلاب بزرگ جهان را!
نغمه مستشار نظامی
همیشه فاتح میدانیم، همیشه پرچممان بالاست
همین که عاشق ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
در این هجوم هیاهوها، درین کشاکش جادوها
به زیر سایه قرآنیم، همیشه پرچممان بالاست
به دین عشق یقین داریم، یقین به فتح مبین داریم
امین کشور ایمانیم، همیشه پرچممان بالاست
شقایقیم و پر از داغیم غریب لاله این باغیم
مقیم کوی شهیدانیم، همیشه پرچممان بالاست
وطن صلابت پا برجا، وطن اصالت نامیرا
به پای نام تو می مانیم، همیشه پرچممان بالاست
اگرچه قطره، پر از موجیم، به اهتزاز تو در اوجیم
شهید پرچم ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
انتهای پیام/
مهدی جهاندار
امام آمد گره خوردند باورها به یکدیگر
خبر دادند ساقی ها و ساغرها به یکدیگر
خبر تا دورترها رفت، شیطان را مکدر کرد
ز خود بیخود شد و سایید خنجرها به یکدیگر
به هم سایید خنجرها و حنجرها، چه لبخندی
زدند از آن سوی نیزارها سرها به یکدیگر
جوان ها ایستاده کودکان در خواب گل کردند
که اکبرها به هم رفتند و اصغرها به یکدیگر
بهاری را که زیر پای اسماعیل می جوشد
نشان دادند ابراهیم و هاجرها به یکدیگر
چه کردی ای شهادت؟ کیستی آخر؟ هنوز اینجا
تو را تبریک می گویند مادرها به یکدیگر …
غلامرضا کافی
مهین یادگارا زمین را زمان را
بلندا نگارا همین را هم آن را
بلندا نگارا مهین یادگاری
تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را
زهی صیت نامت ز عالم فراتر
زهی عطر یادت گرفته جهان را
حنیف مقدم خلیل معاصر
که در هم شکستی ستمکارگان را
تو زنجیر زجر زبونان بریدی
هم از یاوه گویان بریدی زبان را
سر سرکشان را به چنبر کشیدی
که گردن شکستی تو گردن کشان را
ستم می گریزد ز درگاهت آری
که در خاک غلتیده آن آستان را
صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو
که کوه از تو دارد شکوه گران را
هم از شانه های تو دارد نشانی
اگر صخره بر خود نبیند تکان را
گره خورده با دین چنان صیت نامت
که فریاد تو یاد آرد اذان را
سلاح تو ایمان قرین تو قرآن
بریدی امان شاه صاحب قران را
نه تیغ و نه ترگ و نه هیهای لشکر
نه در کف گرفتی عنان و سنان را
نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی
نه تسخیر کردی قلاع فلان را
نه بازو شکستی نه بارو گشودی
نه در بند کردی فلان خاندان را
نه تاج زمرد نه تخت زبرجد
نه بر تن قبا دوختی پرنیان را
چه کردی که این خیل مشتاق محروم
به درگاه تو تحفه آورد جان را؟
حکومت به دل ها مرام شما بود
که لرزاند تا بن دل حاکمان را
زهی فکر و تدبیر پیرانه تو
که در شورش آورد خیل جوان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و هم نزهت نهضت جاودان را
گران بود داغ تو بر خلق، زیرا
گرفتی تو از خلق، خواب گران را
تو گفتی به اعجاز کشف و شهودت
که اسلام گیرد کران تا کران را
زمان چشم دارد به آن روز موعود
تماشای موعود صاحب زمان را
که خاک از فراوانی سبزه و گل
خجالت دهد باغسار جنان را
جهان از تماشای او گر بگیرد
بسوزاند از غمزه ای کهکشان را
ببخشد به یعقوب ها چشم بینا
بگیرد ز ایوب ها امتحان را
بسی راز ناگفته را سر گشاید
بشوید هم از گرگ کنعان دهان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و آن انقلاب بزرگ جهان را!
نغمه مستشار نظامی
همیشه فاتح میدانیم، همیشه پرچممان بالاست
همین که عاشق ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
در این هجوم هیاهوها، درین کشاکش جادوها
به زیر سایه قرآنیم، همیشه پرچممان بالاست
به دین عشق یقین داریم، یقین به فتح مبین داریم
امین کشور ایمانیم، همیشه پرچممان بالاست
شقایقیم و پر از داغیم غریب لاله این باغیم
مقیم کوی شهیدانیم، همیشه پرچممان بالاست
وطن صلابت پا برجا، وطن اصالت نامیرا
به پای نام تو می مانیم، همیشه پرچممان بالاست
اگرچه قطره، پر از موجیم، به اهتزاز تو در اوجیم
شهید پرچم ایرانیم، همیشه پرچممان بالاست
انتهای پیام/
پرسش و پاسخ در
بیعت دوباره شاعران با امام امت: «بزرگا اماما تو را دوست داریم / و آن انقلاب بزرگ جهان را»- اخبار ادبیات و نشر - اخبار فرهنگی تسنیم
گفتگو با هوش مصنوعی