بدون اجرای عدالت، دین و احکام آن بی جان است



به گزارش خبرنگار مهر، متن زیریادداشتی است از مصطفی دلشاد تهرانی استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر نهج البلاغه که در مورد جایگاه عدالت در اندیشه علوی نوشته است:

در آموزه های گرانقدر امام علی (ع) آمده است: «جعل الله سبحانه العدل قوام الانام و تنزیها من المظالم و الاثام و تسنیة للاسلام: خدای سبحان عدالت را مایه برپایی آدمیان و ستون زندگی آنان و سبب پاکی از ستمکاری ها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.» (غررالحکم، آمدی، ج ۱، ص ۳۳۵)

بقای جامعه به عدالت است و آنجا که عدالت نیست، انتظار پاکی و سلامت اجتماعی، انتظاری بیهوده است. بدون اجرای عدالت، دین و احکام آن بی جان است. روشنی اسلام به عدالت است، و با خاموش شدن عدالت، اسلام چون چراغی خواهد بود خاموش که با آن راه نمی توان یافت و مردمان را به سامان نمی توان رساند، زیرا عدالت است که جامعه و مردمان را به صلاح و سامان می رساند.

در آموزه های پیشوای عدالت گرایان، علی (ع) آمده است: «العدل قوام الرعیة: عدالت برپا دارنده جامعه و مردمان است.» (همان، ص ۳۳۷) و «الرعیة لا یصلحها إلا العدل: جامعه و مردمان را چیزی جز اجرای عدالت اصلاح نمی کند.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۱، ص ۳۵۴)

با این جهت گیری است که پیام آور عدالت و رسول هدایت، حضرت ختمی مرتبت فرموده است: «عدل ساعة خیر من عبادة سبعین سنة قیام لیلها و صیام نهارها: ساعتی اجرای عدالت از هفتاد سال عبادتی که شب هایش به نماز شب و روزهایش به روز بگذرد برتر و بهتر است.» (جامع الاخبار، شعیری، ص ۱۸۰)

در اندیشه پرورش یافتگان مدرسه نبوی، عدالت محور همه امور و اصل و اساس همه چیز است، چنان که در آموزه های امام علی (ع) آمده است: «العدل رأس الایمان و جماع الاحسان: عدالت سر ایمان و گردآورنده نیکی است.» (شرح غررالحکم، خوانساری، ج ۲، ص ۳۰)

برترین مراتب ایمان اجرای عدالت است که در پرتو آن خوبی و نیکی در جامعه و مردمان سریان می کند و دین و دینداری معنا می یابد. این گونه است که جامعه دینی برپا می گردد و مردمان راست می شوند. امیرمؤمنان و پیشوای عدالت گستران علی (ع) فرمود: «اجعل الدین کهفک والعدل سیفک تنج من کل سوء و تظفر علی کل عدو: دین را پناهگاه و عدالت را شمشیر گیر، از هر بدی می رهی و بر هر دشمنی پیروز می شوی.» (غررالحکم، آمدی، ج ۱، ص ۱۳۹)

عدالت و ارزشهای اجتماعی

از منظر پیامبر اکرم (ص) و امیرمؤمنان علی (ع) جامعه ای که بر پایه عدالت اداره شود، جامعه ای استوار و ارزشمند است؛ و جامعه ای که در مسیر عدالت حرکت نمی کند، نااستوار و بی ارزش است و چنین جامعه ای در منظر پیام آور عدالت، فاقد هرگونه ارزش الهی و انسانی است، چنان که جابر بن عبدالله انصاری از آن حضرت روایت کرده است که فرمود: «کیف یقدس الله أمة لا یؤخذ من شدیدهم لضعیفهم؟! خداوند چگونه جامعه ای را پاک و ارزشمند گرداند که در آن حق ناتوان از زورمندان آن گرفته نشود [و چنین جامعه ای در نظر خداوند چه ارزشی دارد]!؟» (الجامع الصغیر، سیوطی، ج ۲، ص ۲۹۹)

ارزش یک جامعه به میزان دادگری و دادخواهی در آن است. جامعه ای که در آن حق ناتوانان از زورمندان گرفته نمی شود، جامعه ای بی ارزش است. جامعه ای که در آن دهان مردمان از حقگویی بسته است، جامعه ای تباه است. جامعه ای که در آن ترس از بیان حق و عدالت و برپاداشتن آن حاکم است، جامعه ای خوار است و چنین جامعه ای روی خوشبختی نمی بیند جز آنکه به عدالت مداری روی گردد و عدالت در مفهوم گستردۀ آن در همه عرصه های زندگی حضور یابد. امام علی (ع) در عهدنامۀ مالک اشتر چنین یادآور شده است: «فإنی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول فی غیر موطن: لن تقدس أمة لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع.» (نهج البلاغه، نامۀ ۵۳)

من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که می فرمود: هرگز پاک و ارزشمند نخواهد شد جامعه ای که در میان آن جامعه بی آنکه [بترسند و] در گفتار درمانند، حق ناتوان را از توانا نستانند.

همه ارزشهای اجتماعی در گرو عدالت است. اگر عدالت در جامعه رنگ بازد، همه ارزش ها رنگ می بازد. عدالت مایه بقا و سلامت ارزش های انسانی در جامعه است. عدالت موجده و مبقیه ارزشها در یک جامعه است. ارزشها در زمین عدالت شکوفا می شود و ریشه می کند و بقا می یابد.

پیامدهای زوال عدالت اجتماعی

با زوال عدالت اجتماعی، انسانیت رنگ می بازد و اخلاقیات بی محتوا می گردد، ارزش ها واژگون و ضدارزش ها حاکم می شوند. جای خوبی و بدی، زیبایی و زشتی، رحمت و شقاوت، مروت و نامردمی تغییر می یابد. امیرمؤمنان علی (ع) در توصیف چنین جامعه ای فرموده است: «أیها الناس، إنا قد أصبحنا فی دهر عنود و زمن کنود، یعد فیه المحسن مسیئا، ویزداد الظالم فیه عتوا؛ لا ننتفع بما علمنا، و لا نسأل عما جهلنا، و لا نتخوف قارعة حتی تحل بنا: مردم! ما در روزگاری سرکش و ستیزنده و زمانه ای پر کفران و ستمکار به سر می بریم. در این روزگار، نیکوکار بدکار به شمار آید، و جفاپیشه و ستمگر در آن سرکشی افزاید. از آنچه دانسته ایم بهره مند نمی شویم، و آنچه را نمی دانیم نمی پرسیم، و از هیچ پیشامد هراسناک و بلایی تا بر سرمان نیامده، نمی ترسیم.» (نهج البلاغه، خطبۀ ۳۲)

سخن امام (ع) این است که در چنین زمانه ای ستم ستمگر حد و مرزی ندارد. دانسته ها و معارف به کار نمی آید و مردمان از آنچه نمی دانند نمی پرسند. تمایل به غفلت همه را می گیرد و کسی نمی خواهد از عاقبت این بی عدالتی ها آگاه شود.

مثال چنین جامعه ای مثال آنان است که در خواب بودند و دزد، بن دیوار را سوراخ می کرد و آنان بی خبر از آنچه بر سرشان خواهد آمد آسوده خفته بودند. بیماری که از شدت درد نخفته بود، از دزد پرسید چه می کنی؟ گفت: دهل زن هستم و دهل می زنم. پرسید پس چرا بانگ دهل شنیده نمی شود؟ گفت: فردا بانگ این دهل را که فریاد ای داد بیداد واویلاست خواهی شنید.

این مثل بشنو که شب دزدی عنید

در بن دیوار حفره می برید

نیم بیداری که او رنجور بود

طقطق آهسته اش را می شنود

رفت بر بام و فروآویخت سر

گفت او را در چه کاری ای پدر؟

خیر باشد، نیم شب چه می کنی

تو کیی؟ گفتا دهلزن ای سنی

در چه کاری؟ گفت می کوبم دهل

گفت کو بانگ دهل ای بوسبل؟

گفت فردا بشنوی این بانگ را

نعره یا حسرتا وا ویلتا
گفتگو با هوش مصنوعی

💬 سلام! می‌خوای درباره‌ی «بدون اجرای عدالت، دین و احکام آن بی جان است» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.