ما کمرهامان شکسته، کینه ها اما به جا

به گزارش مشرق، عیسی محمدی شاعر و روزنامه نگار در داغ شهادت سپهبد قاسم سلیمانی اشعاری سرود که چنین است:
طعنه ها تیزند اما تیغ هامان تیزتر
گرچه غمگینیم در یک جمعه ی غم خیزتر
با شما لکاته گان، نامردها، کاری مباد
کار ما با غول آخر؛ دشمن خونریزتر
دور و بر، کفتارها و گرگ ها و کوسه ها
دست و پامان بسته نه، حتی اگر چنگیزتر
گنبد مینای ما لبریز خون عاشقان
جان بی مقدار ما بر اوج آن آویزتر
ما حماسه، ما غم و اندوه، ما افسوس ها
ما عزاداریم در سوگت؛ ولیکن تیزتر
و این شعر؛
زوزه ی کفتارها و شادی لکاته گان
ظاهرا افتاده این جا نعش یک شیر ژیان
شادمانند و شراب ناب پی در پی زنند-
کیست آیا خفته این جا، بی سر و دست و زبان؟
کیست آن کس که به مرگش شاهنامه زنده شد-
کیست آن کس که به مرگش سوگ شد ایران مان
ما کمرهامان شکسته، کینه ها اما به جا
کینه ها در سینه ها، از دشنه های دشمنان
طعنه ها تیزند اما تیغ هامان تیزتر
بعد از این ماییم و میدانی به پهنای جهان
ما نبرد روبه رو را شرط مردی می کنیم
بی خیال این همه کفتار و گرگ بدزبان
طعنه ها تیزند اما تیغ هامان تیزتر
گرچه غمگینیم در یک جمعه ی غم خیزتر
با شما لکاته گان، نامردها، کاری مباد
کار ما با غول آخر؛ دشمن خونریزتر
دور و بر، کفتارها و گرگ ها و کوسه ها
دست و پامان بسته نه، حتی اگر چنگیزتر
گنبد مینای ما لبریز خون عاشقان
جان بی مقدار ما بر اوج آن آویزتر
ما حماسه، ما غم و اندوه، ما افسوس ها
ما عزاداریم در سوگت؛ ولیکن تیزتر
و این شعر؛
زوزه ی کفتارها و شادی لکاته گان
ظاهرا افتاده این جا نعش یک شیر ژیان
شادمانند و شراب ناب پی در پی زنند-
کیست آیا خفته این جا، بی سر و دست و زبان؟
کیست آن کس که به مرگش شاهنامه زنده شد-
کیست آن کس که به مرگش سوگ شد ایران مان
ما کمرهامان شکسته، کینه ها اما به جا
کینه ها در سینه ها، از دشنه های دشمنان
طعنه ها تیزند اما تیغ هامان تیزتر
بعد از این ماییم و میدانی به پهنای جهان
ما نبرد روبه رو را شرط مردی می کنیم
بی خیال این همه کفتار و گرگ بدزبان
گفتگو با هوش مصنوعی
💬 سلام! میخوای دربارهی «ما کمرهامان شکسته، کینه ها اما به جا» بیشتر بدونی؟ من اینجام که راهنماییت کنم.